خبرگزاری اهل بیت(ع) ـ ابنا/ سرویس صفحات فرهنگی:
ظهور منجی موعود یک اعتقاد عمومی در تمامی ادیان است. کتاب های مقدس آسمانی، چه آنها که بخشی یا تمام آنها وجود دارد و چه آنها که منقولاتی از آنان در کتاب های دیگر آمده است، بشارت داده اند که جهان در سیطره ظلم و فساد نمی ماند؛ بلکه جماعت صالحان به امامت "رهبر موعود" عدل و داد را در گیتی حاکم خواهند کرد.
ریشه دار بودن اعتقاد به مهدی و منجی، موجب آماده بودن مردم اعصار گوناگون برای پذیرش و تبعیت وی شده و می شود. از همین رو، این مفهوم موجب سوءاستفاده فریبکاران و شیادانی شده است که در طول تاریخ با ادعاهای دروغین، خود را مهدی یا از یاران او معرفی کردند تا از رهگذر عقیده پاک مردم به نیات آلوده خویش دست یابند. اتفاقاً بسیاری از این مدعیان، در نقشه خود موفق شده و به مقصود خود رسیده اند؛ چه مدعیان کوچکی که اهداف مالی و رمالی داشته اند، و چه مدعیان بزرگی که توانستند با این ادعا حکومت های عریض و طویل یا مذاهب منحرف دیرپا و گسترده ای برای خویش دست و پا کنند.
همچنین دشمنان اسلام و انسانیت که همواره در ترس از حاکمیت عدل و انسان کامل به سر می برند، از یک سو با ساخته و پرداخته کردن سؤالات و شبهات، تلاش دارند که یا اعتقاد به ظهور منجی را در دل آدمیان سست کنند؛ و از سوی دیگر با تحمیق رسانه ای و ساختن فیلم های سینمایی، چهره ای هولناک از آن مرد الهی بیافرینند!
در واکنش به اینگونه اقدامات، خبرگزاری اهلبيت(ع) ـ ابنا ـ در پایان هفته سلسله مطالبی متقن و مستدل در باب مهدویت ــ با عنوان "در انتظار منجی" ــ تولید و منتشر می کند؛ تا هم عرض ارادتی باشد به محضر امام زمان حضرت حجة بن الحسن المهدی(عج) و هم گامی باشد برای روشنگری درباره مسأله مهدویت در عصر هجوم غبارها و فتنه ها.
مقاله ارزشمندی با عنوان "طرح اندیشه مهدویت در کلام معصومان: امام کاظم و امام رضا علیهما السلام" در شماره 37 مجله "مشرق موعود" منتشر شده است.
در این جمعه که با سالروز ولادت حضرت ثامن الحجج امام علی بن موسی الرضا(ع) مقارن شده است، بخشی از این مقاله در چهل و یکمین قسمت از سلسله مطالب "در انتظار منجی" به خوانندگان ابنا تقدیم می شود:
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
پژوهش: امیر غنوی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
* چکیده
این نوشتار تأملی بر چگونگی ارائه معارف مهدوی از سوی امام رضا است؛ بیاناتی که با توجه به اهداف کلی دعوت دینی، مخاطرات و نیازهای عصر ثبات و اقتدار عباسیان، نزدیک شدن عصر غیبت و ظهور گروه منحرف واقفیه شکل گرفته است. بررسی محورهای مورد تأکید در این بیانات و تأمل در نسبت آنها با اهداف کلی و نیازهای هر عصر میتواند از یکسو طرحی کلان نشان دهد که در این شکل از تعلیم و تربیت تعقیب شده است و از سوی دیگر، تأثیر تربیتی و اخلاقی هر یک از آموزههای مهدوی را نمایانتر کند.
این پژوهش بر تحلیل محتوایی روایات صادره از امام رضا تکیه دارد و تلاش میکند با توجه به شرایط عصر صدور، آثار آموزههای مهدوی بر شیعیان را معلوم کند؛ از اینرو با تعیین محورهای مورد توجه در سخنان امام رضا، همراه با ارائه نمونهای از آن و تأمل در نسبت این سخنان با شرایط مخاطبان به حکمت و جهت طرح هر یک از آموزهها دست یابد.
این نوشتار، روشنگر این سخن است که تعلیم آموزههای مهدوی در این برهه از تاریخ افزون بر ارائه معارف مهدوی و آخرالزمانی، به نکاتی مهم در تربیت مخاطبان توجه دارد و نوعی زمینهسازی برای رهایی از آفات بحث مهدویت و مصونسازی از انحرافات در عصر امام رضا را دنبال میکند.
* زمینههای صدور
آغاز امامت حضرت رضا با ظهور فرقه واقفه همراه شد؛ فرقهای که با ادعای زندهبودن امام کاظم از سوی برخی وکلای ایشان شکل گرفت. این وکلا ادعا کردند امام در قید حیات است، به پس پردۀ غیبت رفته و بازخواهد گشت. پذیرش این سخن به معنای توقف سلسله امامت و پایان آن با امامت حضرت کاظم بود.
اعتبار و جایگاه گذشته این افراد موجب شد جمع زیادی دچار تردید و انحراف شوند و تشتتی گسترده در جامعه شیعه پدید آید. امام رضا پس از رسیدن به مقام امامت در نخستین گام، با چنین ادعایی مواجه بود و باید پاسخگوی کسانی میشد که از انگیزههای متفاوتی برخوردار بودند؛ برخی صرفاً این ادعا را برای باز پس ندادن اموال امام کاظم مطرح کردند و برخی به خاطر برداشت نادرست از بعضی روایات، چنین ادعایی را پذیرفته بودند. البته امور دیگری مانند غیبت طولانی امام در زندان هارونالرشید و گستردگی حرکت شیعی در جهان اسلام، احتمالاً در ایجاد و پرورش آغاز دورهای جدید ـ یعنی غیبت امام عصر و پس از آن قیام و ظهور ـ مؤثر بوده است.
بررسی شیوه برخورد امام رضا با انحراف وقف، مجالی دیگر میطلبد، اما آنچه در این بحث باید مورد توجه قرار گیرد، شیوه ایشان در ارائه آموزههای مهدوی با توجه به این موضوع است. امام با کمفهمی از روایات و نقلهایی نادرست مواجه بود که مدعیان وقف برای اثبات اعتبار ادعایشان به آنها تمسک میکردند. رجال کشی به سه مورد از این روایات اشاره کرده است:
1. روایت ابوبصیر
حَدَّثَنِی عَلِیُّ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ قُتَیْبَةَ، قَالَ: حَدَّثَنِی الْفَضْلُ بْنُ شَاذَانَ، قَالَ: حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ الْوَاسِطِیُّ وَ مُحَمَّدُ بْنُ یُونُسَ، قَالا: حَدَّثَنَا الْحَسَنُ بْنُ قِیَامَا الصَّیْرَفِیُّ، قَالَ: حَجَجْتُ فِی سَنَةِ ثَلَاثٍ وَ تِسْعِینَ وَ مِائَةٍ، وَ سَأَلْتُ أَبَا الْحَسَنِ الرِّضَا فَقُلْتُ: جُعِلْتُ فِدَاکَ! مَا فَعَلَ أَبُوکَ؟ قَالَ: مَضَى کَمَا مَضَى آبَاؤُهُ. قُلْتُ: فَکَیْفَ أَصْنَعُ بِحَدِیثٍ حَدَّثَنِی بِهِ یَعْقُوبُ بْنُ شُعَیْبٍ، عَنْ أَبِی بَصِیرٍ: أَنَّ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ قَالَ: إِنْ جَاءَکُمْ مَنْ یُخْبِرُکُمْ أَنَّ ابْنِی هَذَا مَاتَ وَ کُفِّنَ وَ قُبِرَ وَ نَفَضُوا أَیْدِیَهُمْ مِنْ تُرَابِ قَبْرِهِ فَلَا تُصَدِّقُوا بِهِ. فَقَالَ: کَذَبَ أَبُو بَصِیرٍ لَیْسَ هَکَذَا حَدَّثَهُ، إِنَّمَا قَالَ: إِنْ جَاءَکُمْ عَنْ صَاحِبِ هَذَا الْأَمْرِ. (کشی، 1409: 475 - 476)
راوی از امام رضا درباره سرانجام پدر میپرسد و امام از رحلت پدر، همانند رحلت اجداد بزرگوارش خبر میدهد. راوی از معنای حدیثی سؤال میکند که در آن امام صادق به ابوبصیر گفته است: اگر کسی به شما خبر داد که این فرزند من مرده، کفن شده و در قبر نهاده شده و دستشان را از خاک قبرش میستردند، سخنشان را نپذیرید. امام رضا فرمود: «ابوبصیر خلاف واقع گفته است. برای او اینگونه نگفتهاند، فقط فرمود: اگر درباره صاحب این امر گفتند.»
این روایت نشان از ابهاماتی دارد که سبب آن، وجود اشتباه در نقل است. پس از وفات امام کاظم این نقل مورد سوءاستفاده واقفه قرار گرفت که البته پرچمدار علمی آن، علی بن حمزه بطائنی بود که شاگرد راوی همین حدیث _ یعنی ابوبصیر یحیی بن قاسم اسدی _ بوده است. امام رضا در حدیث یادشده با نقلی اشتباه که از سوی ابوبصیر رخداده، مضمون درست را در اختیار پرسشگر قرار داده است؛ مضمونی که با روایات تولد حضرت حجت تأیید شده و حدیث ابوبصیر را از غرابت خارج میکند.
2. روایت ذریح
حَدَّثَنِی خَلَفُ بْنُ حَمَّادٍ، قَالَ حَدَّثَنِی أَبُو سَعِیدٍ، قَالَ: حَدَّثَنِی الْحَسَنُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِی طَلْحَةَ، عَنْ دَاوُدَ الرَّقِّیِّ، قَالَ: قُلْتُ لِأَبِی الْحَسَنِ الرِّضَا: جُعِلْتُ فِدَاکَ! إِنَّهُ وَ اللَّهِ مَا یَلِجُ فِی صَدْرِی مِنْ أَمْرِکَ شَیْءٌ إِلَّا حَدِیثاً سَمِعْتُهُ مِنْ ذَرِیحٍ یَرْوِیهِ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ، قَالَ لِی: وَ مَا هُوَ؟ قَالَ: سَمِعْتُهُ یَقُولُ: سَابِعُنَا قَائِمُنَا إِنْ شَاءَ اللَّهُ. قَالَ: صَدَقْتَ وَ صَدَقَ ذَرِیحٌ وَ صَدَقَ أَبُوجَعْفَرٍ، فَازْدَدْتُ وَ اللَّهِ شَکّاً، ثُمَّ قَالَ: یَا دَاوُدَ بْنَ أَبِی خَالِدٍ أَمَا وَ اللَّهِ لَوْ لَا أَنَّ مُوسَى، قَالَ لِلْعَالِمِ سَتَجِدُنِی إِنْ شاءَ اللَّهُ صابِراً مَا سَأَلَهُ عَنْ شَیْءٍ، وَ کَذَلِکَ أَبُو جَعْفَرٍ لَوْ لَا أَنْ قَالَ: إِنْ شَاءَ اللَّهُ لَکَانَ کَمَا قَالَ، قَالَ: فَقَطَعْتُ عَلَیْهِ. (همو: 373 - 374)
در این روایت، داود رقّی از اطمینانش به امامت حضرت رضا میگوید و تنها مشکلش را حدیثی میداند که ذریح از امام باقر نقل کرده است؛ روایتی که در آن امام باقر میفرماید: هفتمین ما قائم ماست، اگر خدا بخواهد.
امام رضا در پاسخ، او را به تعبیر «ان شاء الله» در کلام امام باقر توجه میدهد و آن را با عبارت موسای پیامبر خطاب به آن عالم مقایسه میکند که فرمود: سَتَجِدُنِی إِنْ شاءَ اللَّهُ صابِرا. امام در هر دو مورد، تحقق نیافتن سخن را به سبب این تعبیر دانسته است؛ یعنی اگر موسی و امام باقر بدون قید «ان شاء الله» وعده میکردند، سخنشان محقق میشد و گفتن این قید به معنای واگذاری کار به خواست پروردگار بود. این سخن آخرین تردیدها را نسبت به امامت حضرت رضا از دل داود رقّی بیرون میبرد.
البته جای این سؤال باقی است که امام باقر چرا اینگونه سخن گفته است؟ با توجه یکسان نبودن طبقه ذریح محاربی با امام باقر و معهود نبودن نقل او از امام باقر روایت مرسله به شمار میرود و با عنایت به ناشناس ماندن روای مستقیم از امام باقر تشخیص هدف ایشان از چنین سخنی دشوار است.
در نقلی مشابه از امام باقر، غلام امام باقر و ابوبصیر هر دو از ایشان نقل کردهاند که «منّا أثنی عشر محدثاً القائم السابع بعدی». با توجه به این نقل میتوان احتمال داد مراد از «سَابِعُنَا قَائِمُنَا»، هفتمین فرزند امام باقر باشد ـ که همان حضرت حجت خواهد بود ـ ولی به هر صورت دلیل انتخاب این شیوه بیان چندان روشن نیست.
3. روایت سَماعه بن مَهران
حَدَّثَنِی عَلِیُّ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ قُتَیْبَةَ، قَالَ: حَدَّثَنِی الْفَضْلُ، قَالَ: حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ الْوَاسِطِیُّ وَ مُحَمَّدُ بْنُ یُونُسَ، قَالا :حَدَّثَنَا الْحَسَنُ بْنُ قِیَامَا الصَّیْرَفِیُّ، قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا الْحَسَنِ الرِّضَا فَقُلْتُ: جُعِلْتُ فِدَاکَ! مَا فَعَلَ أَبُوکَ؟ قَالَ: مَضَى کَمَا مَضَى آبَاؤُهُ، قُلْتُ: فَکَیْفَ أَصْنَعُ بِحَدِیثٍ حَدَّثَنِی بِهِ زُرْعَةُ بْنُ مُحَمَّدٍ الْحَضْرَمِیُّ، عَنْ سَمَاعَةَ بْنِ مِهْرَانَ، أَنَّ أَبَاعَبْدِاللَّهِ قَالَ: إِنَّ ابْنِی هَذَا فِیهِ شَبَهٌ مِنْ خَمْسَةِ أَنْبِیَاءَ یُحْسَدُ کَمَا حُسِدَ یُوسُفُ وَ یَغِیبُ کَمَا غَابَ یُونُسُ وَ ذَکَرَ ثَلَاثَةً أُخَرَ قَالَ: کَذَبَ زُرْعَةُ لَیْسَ هَکَذَا حَدِیثُ سَمَاعَةَ، إِنَّمَا قَالَ صَاحِبُ هَذَا الْأَمْرِ یَعْنِی الْقَائِمَ فِیهِ شَبَهٌ مِنْ خَمْسَةِ أَنْبِیَاءَ، وَ لَمْ یَقُلْ ابْنِی. (کشی، 1409: 475 - 476)
این روایت احتمالاً با روایت اول یکی باشد؛ زیرا روای از امام و امامی که از او روایتشده و بخش اول هر دو روایت کاملاً همسان است؛ گویی حسن بن قیاما پس از پرسش از سرانجام پدر امام رضا، دو سؤال مطرح کرده است که یک سؤال و جواب در روایت سوم و یک سؤال و جواب دیگر در روایت اول ذکر شده است. توضیح امام رضا درباره روایت زرعه از سماعه با توضیح ایشان در روایت اول کاملاً یکسان بوده، از اشتباه راوی نخستین خبر داده است و اینکه در این روایت نیز تعبیر «ابنی» اشتباه راوی بوده و باید به جای آن، تعبیر «صاحب هذا الامر» قرار داده شود.
* محورهای مباحث مهدوی در سخنان امام رضا
افزون بر روایات یادشده، از امام رضا روایات متعددی مشتمل بر آموزههای مهدوی صادر شده است؛ روایاتی در بیان نام، تولد، خصوصیات و علامات و غیبت آن حضرت و همچنین اشاراتی کوتاه به چگونگی ظهور و وقایعی که پیش از آن رخ خواهد داد.
1. تولد، نام، نسب و خصوصیات
در توضیحات حضرت رضا نکات متعددی درباره تولد حضرت حجت میتوان یافت. امام رضا در پاسخ به ابننوح که آرزو میکرد اکنون که برای امام بیعت گرفتهشده و به نام او سکه زدهاند، حکومت نیز بدون خشونت به وی منتقل شود، فرمود:
هرکس از اهلبیت مورد توجه عموم قرار گرفته و مرجعیت یابد، کشتهشده یا در بستر خواهد مرد تا زمانی که خداوند جوانی از اهلبیت را برای این کار مبعوث کند که ولادت و رشدش پنهان، ولی دودمانش معلوم است.
امام به دو ویژگی از حضرت حجت اشاره میکند که بهظاهر قابلجمع نیست؛ پنهان بودن ولادت و رشد و معلوم بودن پدر و اجداد. اما مروری بر روایات ائمه اطهار این تنافی را از بین میبرد؛ زیرا در این روایات به شکلهای مختلف پدران حضرت حجت معرفیشدهاند و در نسب و خاندان ایشان ابهامی نیست، ولی اصل ولادت و همچنین رشد امام بر مردم پوشیده مانده است. این ویژگی را میتوان علامتی دیگر برای امام زمان دانست؛ زیرا هیچیک از امامان واجد آن نبودهاند.
در حقیقت امام عصر از ابتدای تولد در غیبت از عموم به سر برده و مردم، شاهد رشد و بزرگ شدن او نبودهاند. این ویژگی مایۀ ابتلای جامعه شیعه نیز بوده است؛ زیرا اصل بارداری همسر امام عسکری و همچنین شیرخوارگی و رشد آن امام، مورد تردید و انکار قرار گرفت و جامعه شیعی دچار امتحان و ابتلای الهی شد. برخی از مرگ او گفتند و برخی اصل وجودش را انکار کردند، درحالیکه چنین غیبتهایی حتی درباره رسول خدا نیز سابقه داشت. این ابتلا برای کسانی بود که در عصر غیبت زندگی میکردند، نه برای آنان که حضور امامان و مرگ آنان را شاهد بودهاند.
این علامت در روایات دیگر حضرت رضا به شکلی دیگر بیانشده است. در کافی و هدایة الکبری از ایشان نقلشده: لَا یُرَى جِسْمُهُ وَ لَا یُسَمَّى اسْمُهُ؛ جسمش دیده نمیشود و نامش را نمیبرند. در نقل هدایة الکبری، دلیل نام نبردن از امام عصر اینگونه توضیح داده شده که «تا نامش بر دشمنان مخفی بماند و او را نشناسند.»
شیوۀ دیگری که امام در معرفی نسب امام عصر از آن استفاده کرده، تعیین رتبه او در میان نوادگان خویش است. در روایتی از «پدر او به عنوان سومین از فرزندانم» یاد کرده و در روایت دیگری او را با نام «چهارمین از فرزندانش» معرفی نموده است.
پیشتر گفتیم این شیوه معرفی، مزایایی بسیار دارد: اول، قرینۀ محکمی است بر وجود فرزندی برای امام عسکری که مورد انکار عموم مردم بوده است. دوم، راه را بر ادعای مهدویت از سوی دیگران میبندد و سوم، علامتی است قوی بر صحت ادعای امامت از سوی ائمه بعد؛ زیرا هیچ سلسله دیگری با این مشخصات در میان مدعیان امامت نبوده و نیست.
در برخی روایات، امام رضا به روشنی از امام زمان نامبرده و پدران، جایگاه و صفات او معرفی را کرده است: حَدَّثَنَا صَدَقَةُ بْنُ مُوسَى حَدَّثَنَا أَبِی عَنِ الرِّضَا قَالَ: الخَلََفُ الصَّالِحُ مِنْ وُلْدِ أَبِی مُحَمَّدٍ الْحَسَنِ بْنِ عَلِیٍّ وَ هُوَ صَاحِبُ الزَّمَانِ وَ هُوَ الْمَهْدِیُّ.
این صراحت در بیان را در سخنان ائمه پیشین نیز شاهد بودیم که البته به علت شدت تقیه کمشمار است.
درباره خصوصیات حضرت قائم در روایات امام رضا، میتوان به این موارد اشاره کرد:
1. داشتن سیمای جوان با وجود سن زیاد و پیر نشدن باگذشت روزگار؛ این ویژگی شاید لازمۀ طبیعی تداوم کار و تلاشهای امام در طول عصر غیبت باشد و شرطی ضروری برای نبردهای بزرگ به هنگام قیام به شمار رود.
عَنْ أَبِی الصَّلْتِ الْهَرَوِیِّ قَالَ: قُلْتُ لِلرِّضَا: مَا عَلَامَاتُ الْقَائِمِ مِنْکُمْ إِذَا خَرَجَ؟ قَالَ: عَلَامَتُهُ أَنْ یَکُونَ شَیْخَ السِّنِ شَابَ الْمَنْظَرِ حَتَّى إِنَّ النَّاظِرَ إِلَیْهِ لَیَحْسَبُهُ ابْنَ أَرْبَعِینَ سَنَةً أَوْ دُونَهَا وَ إِنَّ مِنْ عَلَامَاتِهِ أَنْ لَا یَهْرَمَ بِمُرُورِ الْأَیَّامِ وَ اللَّیَالِی حَتَّى یَأْتِیَهُ أَجَلُهُ.
اشاره به این ویژگیها در برابر شبهاتی است که در ذهن برخی شیعیان پس از ولایتعهدی امام رضا شکل گرفته و تصور کردهاند پذیرش این منصب از سوی امام میتواند زمینه انتقال قدرت به امامان معصوم را فراهم کند؛ گویی که نیمی از مسیر طی شده و چند گام بیشتر تا رسیدن حکومت به اهل حق باقی نمانده است.
توضیحات امام روشن میکند که روی آوردن مأمون عباسی به علویان و به حضرت رضا از نشانههای نزدیکی ظهور نبوده و آن حضرت اگرچه برای خدا و برای حکومت خدا قیام کرده است، ولی قیامکنندهای که زمینه را از بدی پاک میکند، او نیست. این بیان امور مختلفی را به مخاطب میفهماند؛ اموری مانند نفی نیرنگ مأمون در داستان ولایتعهدی، نفی مهدویت حضرت رضا، نفی نزدیک شدن حرکت به پایان راه و همچنین برخی ویژگیهای ظاهری امام زمان.
2. قدرت جسمی امام و به همراه داشتن عصای موسی و خاتم سلیمان؛ در برخی روایات حضرت رضا توصیفات خاصی از وضعیت ظاهری امام عصر ارائهشده است.
إِنَّ الْقَائِمَ هُوَ الَّذِی إِذَا خَرَجَ کَانَ فِی سِنِّ الشُّیُوخِ وَ مَنْظَرِ الشُّبَّانِ قَوِیّاً فِی بَدَنِهِ حَتَّى لَوْ مَدَّ یَدَهُ إِلَى أَعْظَمِ شَجَرَةٍ عَلَى وَجْهِ الْأَرْضِ لَقَلَعَهَا وَ لَوْ صَاحَ بَینَ الْجِبَالِ لَتَدَکْدَکَتْ صُخُورُهَا یَکُونُ مَعَهُ عَصَا مُوسَى وَ خَاتَمُ سُلَیْمَانَ.
امام از توانمندهای حضرت حجت میگوید؛ قدرتی در بدن که بزرگترین درختان زمین در برابر پنجههایش تاب نمیآورند، قدرتی در حنجره و صدا که صخرهها در برابر فریادش فرومیریزند. در دستانش عصای موسی است و همۀ شعبدهها و بازیها را میبلعد. خاتم سلیمان در انگشت اوست؛ خاتمی که نشان قدرت سلیمان بود و ابزار تسلط او بر شیاطین و اجنه. آنها که قدرت هارون و مأمون چشمشان را پرکرده بود و اوج اقتدار را در رسیدن به این جایگاهها میدیدند باید چنین جلوههای کوچکی از آن مظهر عظمتها بشنوند تا زرقوبرق دنیا را از دلشان بیرون ببرد.
3. الطرید الشرید موتور بابیه، صاحب الغیبة: این تعابیر امام رضا است؛ آنجا که از توهین به امام جواد یاد میشود. ابراز تردید در انتساب امام جواد به حضرت رضا توهینی به هر دو امام و به مادر حضرت جواد است. امام با یادآوری صحنه از توهین مشابهی یاد میکند که در حق امام زمان روا داشته خواهد شد؛ طرد شدن و بیخانمانی و محروم شدن از گرفتن تاوان خویش. امام همیشه پنهان که کسی از حال و روزش خبر ندارد.
4. او نیز «صاحبالامر» است؛ تفاوت او پدرانش در این است که او همان کسی است که زمین را پر از عدل میکند، همانگونه که پر از ستم شده بود. مشابه این بیان در مورد صفت «القائم بأمر الله» در روایات امام کاظم واردشده است. این تفکیکها از یکسو توصیف امام زمان است و از سوی دیگر توجه دادن به این نکته است که قیام به امر خدا و صاحب امر حق بودن در مورد همه ائمه جاری است و همۀ ایشان در حال تلاش و عهدهداری برای تحقق دستور حق و حکومت او هستند. این توضیحی بسیار مهم برای مخاطبانی است که از این نگاه کلی و ژرفبینی فاصله دارند و از حرکت مستمر و هدفمند ائمه غافلاند.
5. یکی از زیباترین متنها درباره امام زمان، نقلی است که یونس بن عبدالرحمن از امام رضا دارد. این متن نسبتاً طولانی دربر گیرنده مطالب متعددی درباره امام عصر است که میتوان آن را در ذیل عناوین زیر جای داد:
1. شئون امام عصر، خطراتی که او را تهدید میکند، ارزشهایی که در وجود او و با او تداومیافته و حفاظتهایی که به آنها نیاز دارد و کمکهای که محتاج آن است که با تعبیر «اللَّهُمَ ادْفَعْ عَنْ وَلِیِّکَ» آغاز میشود.
2. مشکلاتی که با وجود او و به کمک او باید برطرف شود با تعبیر «اللَّهُمَّ اشْعَبْ بِهِ الصَّدْعَ».
3. نیازهایی که بهواسطۀ او تأمین میگردد؛ «اللَّهُمَّ طَهِّرْ مِنْهُمْ بِلَادَکَ».
4. شهادت ما به پاکی او و بیتقصیر بودنش در بدیهایی که شاهد آن هستیم؛ «اللَّهُمَّ فَإِنَّا نَشْهَدُ لَهُ یَوْمَ الْقِیَامَةِ».
5. دعای ما در حق او و خاندانش؛ «اللَّهُمَّ أَعْطِهِ فِی نَفْسِهِ وَ أَهْلِهِ».
6. آنچه میخواهیم از طریق او برای ما انجام دهد؛ «اللَّهُمَّ اسْلُکْ بِنَا عَلَى یَدَیْهِ
مِنْهَاجَ الْهُدَى».
7. دعا برای خلوص خود ما و عملهایمان؛ «اللَّهُمَّ وَ اجْعَلْ ذَلِکَ لَنَا خَالِصاً».
8. آخرین فقره که البته ممکن است دعایی مستقل باشد، صلوات و دعایی است برای همه امامان معصوم؛ «اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى وُلَاةِ عَهْدِهِ وَ الْأَئِمَّةِ مِنْ بَعْدِهِ» (طوسی، 1411ب: ج1،
409 - 411).
دعای یونس، تصویری کامل از جایگاه امام و آثار وجودی او و علقه و ارتباط ما با او ارائه میدهد و همچنین ترسیمی است از آنچه میخواهیم و آنچه باید در انجامش بکوشیم.
2. غیبت
سخنان ائمه اطهار علتهای مختلفی برای غیبت ذکر شده است. در کلمات، بهجایمانده از امام رضا علت غیبت اینگونه تعلیل شده است: لِئَلَّا یَکُونَ فِی عُنُقِهِ لِأَحَدٍ بَیْعَةٌ إِذَا قَامَ بِالسَّیْفِ. (صدوق، 1378: ج1، 273) در این سخنان، اشاره به محدودیتهایی است که تعهد بیعت برای امام پدید میآورد.
بر عهده نداشتن بیعت ظالمان میتواند به محدود نبودن در چارچوبهای حکومتی اشاره داشته باشد. اگر او ظاهر باشد، باید تکلیف خود را با حکومتهایی که بر جامعۀ او حاکم شدهاند روشن کند و در چارچوبهای موجود جای گیرد. غیبت و ناشناختگی او را در ردیف سایرین قرار داده و حرکت او را با آزادی بیشتری توأم کرده است.
در کلمات امام رضا توضیحات ظریفی درباره انتظار فرج در عصر غیبت دیده میشود. امام انتظار فرج و گشایش را بخشی از گشایش و فرج دانسته است ؛ زیرا فرج و گشایش چهرهای در درون و چهرهای در بیرون دارد. نارضایتی از وضع موجود و درک ضرورت حکومت معصوم و باور به تحقق آن، حاصل اتفاق بزرگی است که در درون فرد رخداده است؛ اتفاقی که حالت و رفتار منتظران را شکل میدهد و به زمینهسازی برای گشایش در جامعه میانجامد. این بخشی از گشایش، بلکه از بزرگترین گشایشهاست.
در بیانات امام به این نکته نیز اشارهشده که وقتی به سبب غیبت امام زمان از پشتوانه و محور علمی محروم شدیم، باید فرج و گشایش را به خود نزدیک بدانیم، گویی که این گشایش در زیر پای ماست؛ نزدیک و در دسترس. آنچه فرج را مشهود میکند، گام برداشتن ماست. با گام برداشتن است که میفهمیم که حرکت، فرج و گشایشی در درون است که با آن گشایشهای بیرونی نیز در دسترس و نزدیک خواهند بود.
عصر غیبت، عصر تعطیلی امامت نیست که دست از راه آنان برداریم به دنبال دیگران بیفتیم و برای توسعهطلبیها و دفاع از اقتدار آنها بکوشیم. در عصر غیبت باید به انتظار روی آورد و برای بازگشت حق به اهل آن کوشید. سرهای پرشوری که برترین کارها را در جهاد و مبارزه با دشمنان خدا جستوجو میکنند باید به هدف بیندیشند و بازیچه دست دیگران قرار نگیرند. آنچه مهم است در راه هدف کوشیدن و کسب رضایت اوست؛ حتی اگر این هدفمندی و رضایت در کاری باشد که در چشم ما کوچک است.
امام به دو ویژگی دیگر عصر غیبت نیز اشارهکرده است: 1. بیبهره ماندن از رزق حضور؛ 2. فراغت از دشواریهای ظهور و قیام.
آنها که توفیق حضور در محضر ائمه هدایت را داشتهاند، از سرچشمه نوشیده و بهجا شنیدهاند. شیعه در عصر غیبت دچار واسطهها و گرفتار کجفهمیهاست. عصر غیبت، دوره تحیّر و تنهایی است. اگر در عصر حضور به اشارۀ او راه روشن میشد و به راهنمایی او جایی برای اجمال و ابهام باقی نمیماند، ولی در عصر غیبت ناچار از تکیه بر واسطهها و نوشتههاییم و با همه تلاشها و تواصی به حق و به صبرها جای خالی او را پر نخواهد شد.
اما نباید از نظر دور داشت که حضور امام نعمتی است که با مسئولیتی بزرگ همراه است. او میآید که جهان سرشار از ظلم و ستم را بشوید و به جای هر باطل، حقی بکارد. چنین مسئولیت عظیمی بر عهده او و یاران اوست. آمدن او برای یارانش آغاز مسئولیتهای تازهای است که جز با تلاشهای سخت و دادن جان و مال انجام نخواهد یافت.
نکتۀ پایانی از کلمات امام در تعبیر پرتکرار «لا تخلو الارض من حجة» است که البته در کلام راوی آمده و از صحت آن پرسش شده است. این تعبیر در عصر غیبت امیدساز است؛ زیرا پذیرش حضور حجت خدا در همۀ احوال، احساس غربت و تنهایی را و دغدغۀ در راه ماندن را از بین میبرد. آنان که طالب حجت باشند از او بهرهمند میشوند و هدایتهای آشکار و پنهان او در انتظارشان خواهد بود..
3. عصر نزدیک به ظهور و ایام ظهور
در سخنان امام رضا اشارات چندانی به وقایع پیش از ظهور دیده نمیشود. نعمانی در کتاب الغیبة و حمیری در قرب الإسناد روایتی از بزنطی نقل کردهاند (نعمانی، 1397: 271؛ حمیری، 1413: 384) که در آن، از شدت و گرما یا کشتاری طولانی پیش از ظهور خبر داده است. با توجه به تفاوتهای جدی در نقل با وجود وحدت راوی و مروی عنه، امکان اعتماد به هیچیک از دو نقل نیست.
در روایات رضوی، از میان وقایع مقارن ظهور، به قیام سفیانی و ظهور پرچمهای سبز از مصر اشارهشده است (نعمانی، 1397: 303؛ مفید، 1413الف: ج2، 376). روایت اول از قیام سفیانی در هنگامی خبر میدهد که سلطنت عباسیان همچنان ادامه دارد. این مطلب قطعاً خلاف واقع بوده و اعتبار روایت را دچار خدشه میکند. این روایت از جهت سند نیز قابل تصحیح نیست؛ ولی روایت دوم در ارشاد شیخ مفید آمده و ظاهراً از کتاب الغیبة فضل بن شاذان نقلشده و از جهت سند مشکلی ندارد.
بحث رجعت نیز در این روایات مورد توجه قرار گرفته است. در کتاب مختصر البصائر به واسطه صفوان بن یحیی از امام رضا چنین نقل شده است: قَالَ: سَمِعْتُهُ یَقُولُ فِی الرَّجْعَةِ: مَنْ مَاتَ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ قُتِلَ، وَ مَنْ قُتِلَ مِنْهُمْ مَاتَ.
این بیان خلاصۀ همان تعبیری است که از طریق جابر از امام باقر نقلشده است: سعد بن عبد الله القمی: عن محمد بن الحسین بن أبی الخطاب، عن عبد الله بن المغیرة، عمن حدثه، عن جابر بن یزید، عن أبی جعفر، قال: سئل عن قول الله عز و جل: وَ لَئِنْ قُتِلْتُمْ فِی سَبِیلِ اللَّهِ أَوْ مُتُّمْ. قال: یا جابر! أ تدری ما سبیل الله؟ قلت: لا و الله إلا إذا سمعت منک. فقال: القتل فی سبیل الله فی ولایة علی و ذریته، فمن قتل فی ولایته قتل فی سبیل الله، و لیس من أحد یؤمن بهذه الآیة إلّا و له قتلة و میتة، إنّه من قتل ینشر حتى یموت، و من یموت ینشر حتى یقتل. (عیاشی، 1380: ج1، 202؛ حلی، 1421: 112)
جابر بن یزید نقل کرده است که به امام باقر گفتم: از گفتۀ خدای عزّ و جلّ: وَ لَئِنْ قُتِلْتُمْ فِی سَبِیلِ اللَّهِ أَوْ مُتُّمْ پرسش شده است. امام باقر فرمود: ای جابر! آیا میدانی سبیل الله چیست؟ گفتم: نه به خدا سوگند، مگر هنگامی که از تو بشنوم. فرمود: کشته شدن در راه خدا در ولایت علی و فرزندان او. پس کسی که در ولایت او کشته شود در راه خدا کشته شده است و هیچ کس نیست که به این آیه ایمان بورزد، مگر آنکه کشتهشدنی و مردنی داشته باشد. بهراستی هر کس کشته شده، زنده میشود تا اینکه بمیرد و هر کس میمیرد زنده میشود تا کشته شود.
در میان گفتوگوهای نقلشده میان امام رضا و مأمون، این نکته درباره رجعت آمده است که رجعت حق است و رسول خدا پیشتر فرموده است که هر آنچه در امتهای گذشته رخ داده، در این امت نیز عیناً تکرار خواهد شد (صدوق، 1378: ج2، 201).
4. حکومت قائم
صدوق در عیون اخبار روایتی از حضرت رضا نقل کرده است که به نقش ملائک پس از ظهور اشاره دارد. در روایت ریّان بن شبیب، پس از اشاره به حرمت ماه محرّم و شهیدان کربلا و خبر دادن از گریه آسمان و زمین بر ایشان، از نزول چهار هزار نفر از ملائک برای یاری حسین خبر میدهد که چون اذن نبرد نیافتند، تا روز قیام قائم در کنار قبر امام حسین باقیمانده و با امام عصر خروج میکنند و او را یاری خواهند کرد.
پیشتر از روایت بلند و زیبای یونس بن عبدالرحمن یاد کردیم. این روایت، تصویری دقیق و زیبا از جهانی ارائه میدهد که در سایه حکومت حجت خدا برپا خواهد شد.
در همینباره در کتاب دلائل الإمامة نیز روایتی وارد شده است که از خدمت ملائک به مؤمنان و همراهی و معاشرت با ایشان و حتی قضاوت مؤمنان میان ملائک خبر داده است (طبری، 1413: 454).
برخی روایات آن حضرت، از نزول عیسی پس از خروج مهدی، از نماز خواندن عیسی پشت سر امام و از رجوع حق به اهل آن خبر دادهاند (صدوق، 1395: ج2، 202).
* نتیجهگیری
آموزههای مهدویت بخشی از معارف امامت ماست. امامان معصوم همگی با این هدف همراه بودهاند که زمینه را برای غیبت و امام غایب فراهم سازند. غیبت، امتحانی سنگین برای شیعه بوده است؛ باور به امامی که از آغاز پنهان بوده، ولی همواره در حال جهاد و انجام مسئولیتهای امامت است؛ امامی که عموم مردم حتی تولدش را باور ندارند و اسمی از او در تاریخ ثبت نکردهاند؛ امامی که حتی زنان آثار حمل او را بر مادرش ندیده و کودکی و رشدش را شاهد نبودهاند. اگر شیعه زمینهسازیهای بسیارِ امامان را با خود نداشت، نمیتوانست از چنین امتحان سنگینی سربلند بیرون آید.
امام رضا در عصری رهبری را بر عهده گرفتند که جامعه شیعی گسترش کمّی و جغرافیایی یافته، ولی هنوز آمادگی برای درک جایگاه امام نداشت و ناتوانتر از آن بود که بر فتنهها و تردیدهای دورۀ غیبت فایق آید. همچنین اگرچه سازمان وکالت، سازمانیافته و پیچیده عمل میکرد، ولی برای برخورد با فتنههایی که از درون وکلا برمیخاست آمادگی نداشت.
آموزههای مهدوی در کلام امام رضا متناسب با نیاز جامعه شیعی تنظیم شد. گذشته از علم امام به آینده، انحرافاتی مانند وقف قابل پیشبینی بود. محدودیت شدید امام و حبس او از یکسو و گسترش جامعه شیعی و افزایش درآمدهای وکلا از سوی دیگر زمینه مناسبی برای فساد و انحراف فراهم میآورد. روایات این عصر حکایت از توجه به این مشکل دارد و دلیل تأکید بر علائمی از امام زمان که با ادعای واقفه ناسازگاری دارد، اینگونه قابل فهم است. همچنین علت توضیح روایاتی که دست کجفهمی و خیانت به سوی آن دراز شده و دستاویزی برای مدعیان وقف فراهم آورده، اینگونه روشن میشود.
جامعه شیعه تا شروع غیبت، حدود یک قرن فرصت دارد که آماده شود. آموزههای عام مهدویت در موضوعاتی مانند حوادث و جنگهای پیش از ظهور و همچنین هنگامۀ ظهور و چگونگی زندگی مردم در حکومت حضرت حجت، کمتر در کلمات حضرت امام رضا وارد شده است؛ گویی این آموزهها به اندازه کافی از زبان رسول خدا و فرزندانش تکرار شده و در نوشتههای اصحاب تثبیت گردیده است. آنچه شیعیان در این عصر باید بیاموزند، معارفی است که آنان را در برابر انحرافاتی همانند فتنه وقف مصون کند و برای رویارویی با شرایط دشوار غیبت صغرا و کبرا آماده سازد؛ این معارف همگی در قالب توضیح و تبیین نیستند، بلکه بسیاری در قالب زیارتها و دعاهایی هستند که در کنار تغذیه فکر و عقل، به پیوند عاطفی و روحی شیعه با امام غایب توجهی خاص دارد.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
منابع:
_ ابنشعبه، حسن بن علی (1404ق)، تحف العقول، تحقیق علیاکبر غفاری، قم، جامعه مدرسین، دوم.
_ ابنطاووس، على بن موسى (1416ق)، التشریف بالمنن فی التعریف بالفتن المعروف بالملاحم و الفتن، قم، مؤسسة صاحب الأمر4، چاپ اول.
_ __________________________ (1330ق)، جمال الأسبوع بکمال العمل المشروع، قم، دار الرضى، چاپ اول.
_ __________________________ (1406ق)، فلاح السائل و نجاح المسائل، قم، بوستان کتاب، چاپ اول.
_ ___________________________ (1411ق)، مهج الدعوات و منهج العبادات، قم، دار الذخائر، چاپ اول.
_ اربلى، على بن عیسى (1381ق)، کشف الغمة فی معرفة الأئمة، تبریز، بنىهاشمى، چاپ اول.
_ بغدادی، ابنخشاب عبدالله بن احمد (1422ق/ 2002م)، تاریخ موالید الائمة، مجموعة نفیسة فی تاریخ الائمة، بیروت، دار القاری، چاپ اول.
_ حر عاملی، محمد بن حسن (1425ق)، إثبات الهداة بالنصوص و المعجزات، بیروت، اعلمی، چاپ اول.
_ حلى، حسن بن سلیمان بن محمد (1421ق)، مختصر البصائر، قم، مؤسسة النشر الإسلامی، چاپ اول.
_ حمیرى، عبدالله بن جعفر (1413ق)، قرب الإسناد، قم، مؤسسة آل البیت:، چاپ اول.
_ خزاز رازى، على بن محمد (1401ق)، کفایة الأثر فی النصّ على الأئمة الإثنی عشر، قم، بیدار.
_ خصیبى، حسین بن حمدان (1419ق)، الهدایة الکبرى، بیروت، مؤسسة البلاغ.
_ راوندى، قطبالدین سعید بن هبةالله (1409ق)، الخرائج و الجرائح، قم، مؤسسه امام مهدى4، چاپ اول.
_ صدوق، محمد بن على (1378ق)، عیون أخبار الرضا7، تهران، نشر جهان، چاپ اول.
_ ______________________ (1395ق)، کمال الدین و تمام النعمة، تهران، انتشارات اسلامیه،
چاپ دوم.
_ ______________________ (1413ق)، من لا یحضره الفقیه، قم، دفتر انتشارات اسلامى وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، چاپ دوم.
_ صفار، محمد بن حسن (1404ق)، بصائر الدرجات، تحقیق: محسن کوچهباغی، قم، مکتبة آیة الله العظمی مرعشی نجفی، چاپ دوم.
_ طبرى آملى، محمد بن جریر بن رستم (1413ق)، دلائل الإمامة، قم، بعثت، چاپ اول.
_ طوسى، محمد بن الحسن (1407ق)، تهذیب الأحکام، تحقیق: محمدباقر خرسان، تهران، دار الکتب الإسلامیه، چاپ چهارم.
_ _________________________ (1411ق _ الف)، الغیبة، قم، دار المعارف الإسلامیة، چاپ اول.
_ _________________________ (1411ق _ ب)، مصباح المتهجّد و سلاح المتعبّد، بیروت، مؤسسة فقه الشیعة، چاپ اول.
_ عیاشى، محمد بن مسعود (1380ق)، تفسیر العیّاشی، تهران، المطبعة العلمیة، چاپ اول.
_ کشى، محمد بن عمر (1409ق)، رجال الکشی(إختیار معرفة الرجال)، مشهد، مؤسسه نشر دانشگاه مشهد، چاپ اول.
_ کلینى، محمد بن یعقوب بن اسحاق (1407ق)، الکافی، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ چهارم.
_ مجلسى، محمدباقر بن محمدتقى (1403ق)، بحار الأنوارالجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، چاپ دوم.
_ مسعودى، على بن حسین (1426ق)، إثبات الوصیة للإمام علیّ بن أبی طالب، قم، انصاریان، چاپ سوم.
_ مفید، محمد بن محمد (1413ق _ الف)، الإرشاد فی معرفة حجج الله على العباد، قم، کنگره شیخ مفید، چاپ اول.
_ _______________________ (1413ق _ ب)، رسائل فی الغیبة، قم، المؤتمر العالمی للشیخ المفید، چاپ اول.
_ نعمانی، محمد بن ابراهیم (1397ق)، الغیبة، تهران، نشر صدوق، چاپ اول.
.......................
پایان پیام/167
سلسله مطالب در انتظار منجی :
ــ در انتظار منجی ـ 1 / رابطه داعش با "روايات سفيانی، دجال و پرچم های سياه" چیست؟
ــ در انتظار منجی ـ 2 / علائم ظهور امام زمان(ع) چیست؟/ آیا این علائم را می توان بر حوادث امروز تطبیق داد؟
ــ در انتظار منجی ـ 3 / پاسخ به چند شبهه روشنفکرانه و مدرن/ نسبت دموکراسی با حکومت جهانی حضرت مهدی(عج)
ــ در انتظار منجی ـ 4 / با وجود قرآن و سنت، دیگری چه نیازی به امام زمان(عج) هست؟
ــ در انتظار منجی ـ 5 / چه رابطه ای بین امام حسین(ع) با امام زمان(عج) وجود دارد؟
ــ در انتظار منجی ـ 6 / شیعیان هم مهدویت را نمی شناسند!
ــ در انتظار منجی ـ 7 / آیا جریان حوثی همان "یمانی عصر ظهور" است؟ / احمد الحسن کیست؟
ــ در انتظار منجی ـ 8 / ویژگی های یاران امام زمان(عج) چیست؟ / همه یاران حضرت همان 313 نفر نیستند
ــ در انتظار منجی ـ 9 / فرصتها، تهدیدها و آسیبهای مباحث مهدویت و آخر الزمان چیست؟
ــ در انتظار منجی ـ 10 / آسیب های ملاقات گرایی و راههای نجات از "مدعیان دروغین ملاقات با امام زمان(عج)" چیست؟
ــ در انتظار منجی ـ 11 / تبارشناسی جریان "احمد الحسن"/ روش های تبلیغی جریان مدعی یمانی چیست؟
ــ در انتظار منجی ـ 12 / پاسخ به شبهاتی در مورد مسجد جمکران / آیا عریضه نویسی به امام زمان(عج) سند دارد؟
ــ در انتظار منجی ـ 13 / معنای انتظار فرج چیست؟ / شیعیان چگونه مانع تعجیل ظهور می شوند؟
ــ در انتظار منجی ـ 14 / رجعت در زمان ظهور؛ امری تبیین نشده / فلسفه و فواید "رجعت" چیست؟
ــ در انتظار منجی ـ 15 / آیا در عصر ظهور کشتار جمعی رخ می دهد؟ / آیا ذکر نام امام زمان اشکال دارد؟
ــ در انتظار منجی ـ 16 / چرا زمان ظهور حضرت مهدی(عج) و ساعت قیامت معلوم نیست؟
ــ در انتظار منجی ـ 17 / معیارهای تشخیص "یمانی موعود"
ــ در انتظار منجی ـ 18 / آیا "سلفیت و وهابیت" به اندیشه مهدویت اعتقاد ندارد؟ / نقدی بر نوشته روزنامه عکاظ عربستان
ــ در انتظار منجی ـ 19 / ویژگیهای یاران امامزمان(عج) چیست؟/ برای تعجیل فرج فقط به دعا اکتفا نکنیم
ــ در انتظار منجی ـ 20 / از انتظار منفعلانه تا انتظار فعال/ سازمانهای جهانی؛ اقتضای نظریه حکومت جهانی اسلام
ــ در انتظار منجی ـ 21 / معیارهای تطبیق نشانههای ظهور / تطبیق باید مبتنی بر یقین باشد نه حدس و گمان
ــ در انتظار منجی ـ 22 / نشانه های ظهور امام زمان(عج)/ "طلوع خورشید از مغرب"؛ نماد است یا واقعیت؟
ــ در انتظار منجی ـ 23 / عاشورا و ظهور امام زمان(عج) چه ارتباطی با هم دارند؟/ آیا "سفیانی" و "دجال" یکی هستند؟!
ــ در انتظار منجی ـ 24 / نشانه های ظهور امام زمان(عج) / چشم دجّال در روایات شیعه و اهلتسنن
ــ در انتظار منجی ـ 25 / بیانی از آیت الله مهدوی کنی(ره) درباره مهدویت در سالگرد درگذشت/ تبیین قرآنی مهدویت
ــ در انتظار منجی ـ 26 / آیا تطبیق و مصداق یابی نشانه های ظهور صحیح است؟/ نقش عالمان دین در زمینه سازی ظهور
ــ در انتظار منجی ـ 27 / آیا رؤیت مهدی در غیبت كبرا ممکن است؟/ معیارهای درستی داستانهای دیدار با امام زمان(عج)
ــ در انتظار منجی ـ 28 / نگاهی نو به دعای ندبه/ طراحی جامعه مطلوب و دوری از جامعه نامطلوب
ــ در انتظار منجی ـ 29 / تبیین آینده، مهمترین مسئله در جهان امروز است/ وضعیت جامعه عصر ظهور چگونه خواهد بود؟
ــ در انتظار منجی ـ 30 / مهمترین شاخصه کارگزاران نظام مهدوی چیست؟
ــ در انتظار منجی ـ 31 / ولایت فقیه چگونه به طراحی جامعه انتظار کمک می کند؟/ ارتباط فقه و تمدنسازی
ــ در انتظار منجی ـ 32 / آیا در عصر ظهور امام زمان(عج) دین جدیدی خواهد آورد؟
ــ در انتظار منجی ـ 33 / ظرفیتهای انقلاب اسلامی ایران در زمینهسازی ظهور منجی
ــ در انتظار منجی ـ 34 / دلایل و ضرورت قیام جهانی امام زمان(عج) چیست؟
ــ در انتظار منجی ـ 35 / وضعیت جهان پس از امام مهدی(عج)
ــ در انتظار منجی ـ 36 / نگاهی به رخدادهای آخرالزمان از منظر قرآن
ــ در انتظار منجی ـ 37 / بررسی برخی ادلۀ روایی احمد الحسن؛ یمانی دروغین
ــ در انتظار منجی ـ 38 / زمینه سازی ظهور؛ چیستی و چگونگی
ــ در انتظار منجی ـ 39 / پاسخ استاد حوزه علمیه به اظهارات عجیب "ولیعهد سعودی" درباره امام زمان(عج)
ـ در انتظار منجی ـ 40 / سفیانی مهمترین جبهه ضد مهدوی در عصر ظهور
ـ در انتظار منجی ـ 41 / طرح اندیشه مهدویت در کلام امام رضا علیه السلام