خبرگزاری بینالمللی اهلبیت(ع) ـ ابنا: «تقیّه» در لغت به معنی خویشتن داری یا پرهیز از چیزی است و در اصطلاح، تعاریف مختلفی برای آن ذکر کرده اند که از همه صحیح تر این است که گفته شود: «تقیّه عبارت است از پنهان نمودن اعتقادات یا اعمال دینی به خاطر ترس از ضرر یا مصلحتی از مصالح دیگر، از جمله حفظ وحدت و پرهیز از هرگونه اختلاف در مقابل دشمنان مشترک».
این معنی ریشه قرآنی دارد و درباره [یکی از] یاران رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) که در آن زمان مسلمانان در اقلیت بودند اتّفاق افتاد؛ آنجا که می فرماید: «لا یَتَّخِذِ الْمُؤْمِنُونَ الْکافِرِینَ اَوْلِیاءَ مِنْ دُونِ الْمُؤْمِنینَ وَ مَنْ یَفْعَلْ ذلِکَ فَلَیْسَ مِنَ اللهِ فی شَیء»؛ (افراد با ایمان نباید به جای مؤمنان، کافران را دوست و سرپرست خود انتخاب کنند؛ وهر کس چنین کند، هیچ رابطه ای با خدا ندارد [و پیوند او به کلّی از خدا گسسته می شود]).
سپس می افزاید: «اِلاّ اَنْ تَتَّقُوا مِنْهُمْ تقیةً» (۱)؛ (مگر این که از آنها تقیه کنید [و بخاطر هدفهای مهمتری کتمان نمایید]). در این آیه با صراحت مسأله تقیّه در برابر دشمنانِ بی منطق مطرح شده است، به گونه ای که جایی برای گفتگو باقی نمی گذارد.
داستان تقیّه «عمار» در برابر مشرکان که او را مجبور به ادای کلماتی بر ضدّ اسلام و پیامبر خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) کرده بودند مشهور است. او به حکم ناچاری تسلیم فشار مخالفان شد و آنچه را می خواستند بر زبان جاری کرد و گریه کنان به نزد پیامبر آمد و از این می ترسید که دین و ایمانش بر باد رفته باشد، پیامبر او را دلداری داد و فرمود: چون کلمات کفرآمیز تو از روی اکراه و اجبار بوده، لطمه ای به ایمان تو وارد نمی کند و در همین جا بود که آیه شریفه ذیل نازل شد: «مَنْ کَفَرَ بِاللهِ مِنْ بَعْدِ اِیمانِهِ إِلاّ مَنْ أُکْرِهَ وَ قَلْبُهُ مُطْمَئِنٌّ بِالاْیمانِ ...»(۲)؛ (کسانی که بعد از ایمانشان، به خدا کافر شوند [مجازات می شوند] ـ بجز آنها که تحت فشار واقع شده اند در حالی که قلبشان با ایمان، آرام است ...).(۳)
داستان مؤمن آل فرعون که در سوره «غافر» در قرآن مجید آمده، نمونه زنده دیگری از تقیّه های هدفدار است؛ چرا که قرآن با صراحت می گوید: «وَ قالَ رَجُلٌ مُؤْمِنٌ مِنْ آلِ فِرْعَوْنَ یَکْتُمُ إیمانَهُ أَتَقْتُلُونَ رَجُلا أَنْ یَقُولَ رَبّیَ اللهُ وَ قَدْ جائَکُمْ بِالْبَیّناتِ مِنْ رَبِّکُمْ» (۴)؛ (و مرد مؤمنی از فرعونیان که ایمان خود راپنهان می داشت گفت: آیا می خواهید مردی را به قتل برسانید بخاطر این که می گوید: پروردگار من اللّه است، در حالی که دلایل روشنی از سوی پروردگارتان برای شما آورده است!؟).
قرآن این مرد را می ستاید و سخنان او را با اهمیّت یاد می کند، این موضوع نشان می دهد که «تقیّه» او مورد رضایت خداوند متعال بوده است. در روایات اسلامی نیز تعبیرات فراوانی درباره اهمیت «تقیّه» وارد شده است. روایاتی که فرموده: تقیه، سپر مؤمن است و او را در برابر دشمنان حفظ کرده و نیرویش را برای مواقع حسّاس ذخیره می کند.
یا این که بخش مهمّی از دین تقیّه است و کسی که تقیّه نداشته باشد ایمان ندارد و ایمان بدون تقیّه مانند تن بی سر است و این که تقیّه از افضل اعمال است؛ چرا که از هدر دادن نیروها جلوگیری می کند.
اضافه بر همه اینها، تقیّه فلسفه بسیار روشنی دارد و آن این که گاه می شود، اظهار عقیده باطنی خطر جانی، ناموسی و مالی برای انسان دارد، در حالی که هیچ فائده قابل ملاحظه ای بر آن مترتّب نمی شود. در اینجا عقل می گوید که بیهوده نباید نیروها را به هدر داد، بلکه باید آنها را از طریق تقیّه برای مواقع حساس حفظ کرد. تعبیر به «تُرس المؤمن» یا «جُنّة المؤمن» که هر دو به معنی سپر است نیز اشاره به همین معناست.
در واقع «تقیّه» به معنی فرار از زیر بار مسؤولیت ها نیست؛ بلکه شبیه تاکتیک های جنگی است که از طریق استتار، نیروهای خودی را در مقابل بیگانه حفظ می کند تا بموقع از آنها بهره گیری کامل شود. (۵)، (۶)
پی نوشت:
(۱). قرآن کریم، سوره آل عمران، آیه ۲۸.
(۲). همان، سوره نحل، آیه ۱۰۶.
(۳). این آیه به اتفاق مفسّران شیعه و اهل سنّت درباره عمار یاسر یا مانند او از مسلمانان نخستین نازل شده است. درست است که عمار را مجبور کردند سخنان کفرآمیز بگوید؛ ولی او تظاهر کرد که من این سخنان را از روی اعتقاد می گویم و از آئین محمد(صلی الله علیه و آله و سلم) برگشته ام تا وی را رها کنند.
(۴). همان، سوره غافر، آیه ۲۸.
(۵). شرح بیشتر درباره این معنی در کتاب القواعد الفقهیة، مکارم شیرازی، ناصر، مدرسه الامام علی بن ابی طالب(علیه السلام)، قم، ۱۳۷۰ ش، چاپ سوم، ج ۱، ص ۳۸۶ آمده است.
(۶). پیام امام امیر المومنین(علیه السلام)، مکارم شیرازی، ناصر، تهیه و تنظیم: جمعی از فضلاء، دار الکتب الاسلامیة، تهران، ۱۳۸۶ ش، چاپ اول، ج ۲، ص ۶۵۴.
نظر شما