به گزارش خبرگزاری اهلبیت(ع) ـ ابنا ـ آیت الله سید جعفر شبیری زنجانی از دوستان قدیمی جضرت آیت الله خامنه ای در بیان خاطره ای می گوید:
يادم ميآيد وقتي ايشان رئيسجمهور شده بودند، بعد از آن حادثهاي كه در مسجد اباذر پيش آمد، من ديگر ايشان را نديده بودم تا يك وقتي آقاي میرمحمدي [ مسئول وقت دفتر رئیس جمهوری ] آمدند و گفتند آقا مايلند شما را ببينند.
خدمتشان تلفن كردم و آقا فرمودند حالي از ما نميپرسيد؟ گفتم: «چطور ميشود نپرسم؟ شما متعلق به تمام ملت هستيد. من بخواهم وقت شما را بگيرم، خيانت است.» فرمودند: «نه، ما چيزي نيستيم.»
به هرحال رفتم خدمتشان. كيفيت برخورد ايشان را كه ديدم، همان تواضع هميشگي را مشاهده كردم. آمدم دستشان را ببوسم كه دستشان را كشيدند. ماه بعد كه حاج آقا مجتبي تهراني نزد ايشان رفته بودند، با من صحبت كردند و گفتند: «ارادتم به آقاي خامنهاي ده برابر شد. رفتم و ديدم خودشان را گم نكردهاند.»
من تلفن كردم و گفتم: «حاجآقا مجتبي در باره شما اين را ميگفتند. خود من هم همان ارادتمند هميشگي هستم.» گفتند: «ما چيزي نيستيم». گفتم: «آن روزي كه ميخواستم دست شما را ببوسم، فكر نكنيد تعظيم در برابر قدرت بود. من ديدم شما رئيس جمهور شدهايد و خودتان را نباختهايد و همان آقاي خامنهاي مدرسه نواب هستيد. از اين جهت خواستم دستتان را ببوسم. به خاطر اين نعمت بزرگ كه اين حالت را داريد، خداوند را شكر كنيد و از او بخواهيد اين را از شما نگيرد.» خوشبختانه بعد از آن هم ايشان همواره در خودسازي كوشا هستند و خودشان را نباختهاند.
...............پایان پیام/ 218