خبرگزاری اهل‌بیت(ع) - ابنا

جمعه ۹ آذر ۱۴۰۳
۱۹:۴۳
در حال بارگذاری؛ صبور باشید
جمعه
۱۵ دی
۱۳۹۱
۲۰:۳۰:۰۰
منبع:
فارس
کد خبر:
378665

اخبار ارتحال آیت‌الله‌ العظمی تهرانی ـ 120

ماجرای فرمان امام خمینی(ره) به آیت‌الله آقا مجتبی تهرانی

مرحوم آیت‌الله حاج‌آقا مجتبی تهرانی می‌گوید: سال 61 یا 62 بود که حضرت امام به من فرمودند ما می‌خواهیم شما هم جزو شورای نگهبان باشید، گفتم: اگر امر است، چشم! و الا اگر اجازه بفرمایید من با جوان‌ها باشم.

آآ

به گزارش خبرگزاری اهل‏بیت(ع) ـ ابنا ـ آیت‌الله روح‌الله قرهی مدیر حوزه علمیه امام مهدی(عج) حکیمیه تهران در تازه‌ترین جلسه اخلاق خود به موضوع «خیر حقیقی، در همنشینی با علمای ربّانی نهفته شده است» پرداخت که مشروح آن در ادامه می‌آید:

*کلید واژه انسان شدن!

پروردگار عالم اگر به کسی، دین داد و او را دیندار کرد، در حقیقت او را به یک خیر با عظمت رسانده است! آنقدر این مطلب مهم است که بیان کردند: پروردگار عالم به هر کس که بخواهد خیر بدهد، سینه‌اش را نسبت به اسلام و دین فراخ می‌گرداند.

مباحثی را راجع به خیر داشتیم و عرض کردیم: خیر و نیکی این نیست که تصوّر کنیم دنیا باید به رویمان باز شود و مُلک، وسیله نقلیّه و شغل آن چنانی داشته باشیم؛ بلکه حسب روایات شریفه اکثر مواردی که تبیین به خیر می‌شود، نکاتی است که انسان را به اوج انسانیّت و آن مقام خلافت اللّهی می‌رساند و روح تقوا و روح دین در او زنده می‌شود تا جایی که بنده خدا عبد می‌شود و اگر این‌طور شد؛ یعنی در حقیقت او به خیر رسیده است.

وجود مقدّس خاتم الأنبیاء، حضرت محمّد مصطفی(ص) در روایتی بسیار زیبا بیان می‌فرمایند: «أَنَّ اللَّهَ إِذَا أَرَادَ بِعَبْدٍ خَیْراً شَرَحَ صَدْرَهُ لِلْإِسْلَامِ» .

در ابتدا، مجدّداً به آن کد مهمّی که در این جلسات عرض کردم، اشاره می‌کنم و آن این که همه حضرات معصصومین(ع) وقتی می‌خواهند بگویند خدا به چه کسی خیر می‌دهد، این‌گونه بیان می‌کنند: «إِذَا أَرَادَ اللَّهُ بِعَبْدٍ خَیْراً»؛ یعنی همه عبد را تبیین فرمودند؛ لذا این بنده بودن، رمز و کلید است.

پس کلید انسان شدن، بندگی است و اگر عبد بشوی، انسان می‌شوی. اگر خاطر شریفتان باشد، عرض کردم یک روایت داریم که مولی الموالی(ع) فرمودند : مردم، سه گروه هستند: یک عدّه به ترس از جهنّم عبادت می‌کنند که اینان مانند غلامانند، یک عدّه هم به طمع جنّت عبادت می‌کنند که این‌ها تجّارند، امّا یک عدّه دیگر احرارند، عرض کردیم منظور حضرت از احرار این است که از دنیا حرّند و برای خدا عبدند.

مثل حرّ که ابا‌عبدالله(ع) در روز عاشورا به او فرمودند: مادرت، به حقّ، اسمت را حرّ گذاشت. منظور حضرت این است که او از دنیا آزاد بود، نه این که بگوییم چون حضرت فرمودند: «فَتِلْکَ عِبَادَةُ الْأَحْرَار»؛ پس انسان نباید بنده باشد، بلکه منظور از عبادت آزادگان، آزادی از دنیا هستند و إلّا آن‌ها عبدالله و بنده خدا هستند.

لذا این بندگی خدا، کلید واژه و کد اساسی است. عزیزم! اگر عبد شدیم، همه چیز مرحمت می‌شود، امّا تا عبد نشویم، اصلاً نمی‌فهمیم چه خبر است. در این زمینه یک روایتی داریم که به فضل الهی عرض خواهم کرد، مفهوم آن، این است: آنجا که دیگرخدا نخواهد کسی عبد باشد، ولو موعظه انبیاء و بهترین مطالب هم بیان شود، وقتی بیان می‌شود، گوش می‌دهد امّا حقیقتاً سمیع نیست و شنوای حقیقی نیست.

*دیندار شدن؛ لطف و عطای الهی است!

امّا در این‌جا می‌فرمایند: «أَنَّ اللَّهَ إِذَا أَرَادَ بِعَبْدٍ خَیْراً شَرَحَ صَدْرَهُ لِلْإِسْلَامِ» اگر خداوند برای بنده‌‌ای اراده خیر کند، سینه‌اش را برای اسلام فراخ می‌کند و به او شرح صدر می‌دهد.

در ادامه می‌فرماید: «فَإِذَا أَعْطَاهُ ذَلِکَ» یعنی وقتی این نعمت به او عطا شد، پس معلوم می‌شود دینداری، عطای الهی است. عزیزان! این را بدانیم که کسی که دیندار بود، لطف خدا شامل او شده است که دیندار است.

در مورد  لطف خدا و عطای الهی هم دو مطلب است، یکی این که بدانیم هبه خداست امّا دیگری این است که بفهمیم خودمان نیستیم، یک موقع فکر نکنیم که خودمان موفّق به دینداری شده‌ایم، بلکه این، لطف خدا و عطای ذوالجلال و الاکرام و محبّت پروردگار عالم بوده که ما را دیندار کرده است.

عزیز دلم! اگر با این دید نگاه کنیم، دیگر این که بیان کردیم بعضی تصوّر می‌کنند خودشان کسی شده‌اند؛ به وجود نمی‌آید. بارها عرض کردیم و از بس مهم است باز هم عرض می‌کنیم که هر کس ولو به لحظه‌ای تصوّر کند کسی شده است، همان لحظه، لحظه سقوط اوست!

*قرارگیری نقطه سفید در قلب و رفتن به سمت حقّ خواهی

لذا در این‌جا به زیبایی می‌فرمایند: «أَنَّ اللَّهَ إِذَا أَرَادَ بِعَبْدٍ خَیْراً شَرَحَ صَدْرَهُ لِلْإِسْلَامِ» هر گاه خداوند برای بنده‌ای اراده خیر کند، سینه‌اش را برای اسلام فراخ می‌کند و شرح صدر به او می‌دهد تا دین را بفهمد. منتها این، برای خودش نیست، پس یک موقع فکر نکند که من دیندار شدم و موفق هستم، بلکه طبق ادامه روایت که می‌فرماید: «فَإِذَا أَعْطَاهُ ذلِکَ» یعنی این دینداری، عطا و لطف و محبّتی از ناحیه ذوالجلال و الاکرام است؛ پس تصور نکن خودت هستی! بلکه خدا تو را دوست دارد، خدا تو را می‌خواهد و خدا تو را می‌طلبد. با یک نقطه سفید شروع می‌شود و یک موقع تحوّلی در انسان ایجاد می‌شود.

اتّفاقاً وجود حضرت صادق ‌القول و الفعل، امام جعفر صادق(ع) در یک روایتی از وجود مقدّس پیامبر عظیم‌الشّأن، محمّد مصطفی(ص) بیان می‌فرمایند: «إِذَا أَرَادَ اللَّهُ بِعَبْدٍ خَیْراً نَکَتَ فِی قَلْبِهِ نُکْتَةً بَیْضَاءَ»، اگر خدا اراده کند به بنده‌اش - پس عبد، کد واژه شد - خیر دهد، یک نقطه سفید در قلبش قرار می‌دهد. «فَجَالَ الْقَلْبُ یَطْلُبُ الْحَقَّ» پس قلبش به طرف حق‌خواهی می‌رود، یعنی خدا می‌خواهد به بنده‌اش بگوید: این لطف من است.

*شروط مسلمان تمام عیار

پس در این‌جا هم که فرمودند: «أَنَّ اللَّهَ إِذَا أَرَادَ بِعَبْدٍ خَیْراً شَرَحَ صَدْرَهُ لِلْإِسْلَامِ فَإِذَا أَعْطَاهُ ذلِکَ»؛ یکی این است که خدا عطا می‌کند؛ یعنی یک وقت فکر نکن خودت هستی و یک معنای دیگر که عرفای الهی بیان می‌کنند، این است که عطای ذوالجلال و ‌الإکرام و هبه الهی، همیشگی است؛ یعنی وقتی پروردگار عالم دست تو را گرفت و ورود داد؛ معلوم است دیگر از این‌جا به بعد، خودی نمی‌بینند که بخواهند بگویند ما هستیم! چرا؟

چون در ادامه می‌‌فرمایند: «فَإِذَا أَعْطَاهُ ذَلِکَ أَنْطَقَ‏ لِسَانَهُ بِالْحَقِّ» زبانش را به حقّ می‌گشاید، یعنی دیگر از آن‌جا به بعد لطف خدا شامل حال او شده و خداوند یک زبان حقّ‌گو به او مرحمت می‌کند! «وَ عَقَدَ قَلْبَهُ عَلَیْهِ فَعَمِلَ بِهِ» قلبش هم بر آن اسلام گره می‌خورد و عمل می‌کند، یعنی عالم عامل می‌شود.

چقدر زیبا تبیین فرمودند که «فَإِذَا جَمَعَ اللَّهُ لَهُ ذَلِکَ تَمَّ لَهُ إِسْلَامُهُ» وقتی این‌طور شود و خدا این‌ها را در وجودش گردآوری کرد، معلوم است اسلامش را تمام کرده و به کمال و اوج می‌رسد. پس چنین کسی مسلمانی‌اش تمام است.

پس یکی از مطالبی که انسان می‌خواهد ببیند در خیر هست یا خیر، این است که ببیند عشقش به دینداری، عشقش به احکام دین، عشقش به اوامر پروردگار عالم و دوری جستنش از نواهی، چگونه است. آن‌وقت معلوم است جدّاً این اسلام برایش به وجود آمده یا خیر.

*حاج آقا مجتبی؛ از دنیا بریده، ولی بین مردم، نه عزلت نشین!

اولیاء خدا این‌طور می‌شوند که عشق به دینداری دارند. علمای ربّانی بزرگوار، مثل مرحوم حاج آقا مجتبی تهرانی(اعلی اللّه مقامه الشّریف) از دنیا بریده ولی بین مردم هستند. سال 61 یا 62 دقیق بود که خود ایشان فرمودند: امام، آن امام العارفین(اعلی اللّه مقامه الشّریف) به من فرمودند: ما می‌خواهیم شما هم جز شورای نگهبان باشید، گفتم: اگر امر است، چشم و إلّا اگر اجازه بفرمایید من به مباحث علمی بپردازم و با جوان‌ها باشم. این‌طور بود که ایشان بنده صالح خدا بودند.

ایشان علیرغم آن که می‌توانستند به ظاهر در قم اوج بگیرند، ولی می‌دانستند آن اوج حقیقی این‌جاست که عامل بشود برای فایده رساندن به مردم، نه آن ظواهر.

لذا ایشان یک زاهدی نبودند که عزلت‌نشین باشند، بلکه از شاگردان مبرّز امام(اعلی اللّه مقامه الشّریف) بودند و می‌توانستند منصب بگیرند و حتّی امام(اعلی اللّه مقامه الشّریف) هم به ایشان، شورای نگهبان را پیشنهاد داده بودند امّا خودشان فرمودند: عرضه داشتم: اگر امر است، بحث جداست امّا اگر به اختیار است، اجازه بفرمایید من در این زمینه کار کنم.

وقتی خداوند به بندگانش لطف کند، همین‌گونه می‌شوند. جلسات ایشان هم جلسات معنوی بود، چون سینه‌اشان برای اسلام فراخ گردیده بود، «شَرَحَ صَدْرَهُ لِلْإِسْلَامِ»؛ لذا معلوم است، جلساتشان اثرگذار می‌شود. چون کسی که بنده خدا شد، دیگر لسانش حقّ‌گو خواهد شد، «أَنْطَقَ‏ لِسَانَهُ بِالْحَقِّ».

*عاملی با بیش از هشتاد درصد اثرگذاری برای دینداری!

در امالی شیخ طوسی(اعلی اللّه مقامه الشّریف)، آن شیخ الطّائفه است که بیان می‌کند: «عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ، قَالَ: قِیلَ: یَا رَسُولَ اللَّهِ، أَیُّ الْجُلَسَاءِ خَیْرٌ قَالَ: مَنْ ذَکَّرَکُمْ بِاللَّهِ رُؤْیَتُهُ»، یا رسول الله! بهترین همنشینان چه کسانی‌اند -راجع به خیر و بهترین‌ها داریم صحبت می‌کنیم- ؟

عزیز دلم! اگر می‌خواهی در حصن حصین باشی، یکی از مطالب این است که باید همنشین خوب انتخاب کنی، همنشینی که تو را به یاد خدا بیندازد، نه همنشینی که وسوسه‌ات کند، گرفتارت کند، به شبهه‌ات بیندازد و نهایتاً بیچاره‌ات کند. همنشین خوب بسیار مهم است.

آیت الله العظمی بهاءالدّینی فرمودند: برای محبّین و کسانی که می‌خواهند دین‌دار باشند؛ بیش از هشتاد درصد هم‌نشینی مؤثّر است. چون امثال من که ضعف ایمان دارند، اگر خدای ناکرده با یک همنشین بد بنشینند، به مرور اثر می‌گذارد. چون عالم، عالم اثر و مؤثّر است. لذا عزیزدلم! عامل مؤثّر برای دینداری و متخلّق شدن به اخلاق الهی، بیش از هشتاد درصد، همنشین است؛ اگر همنشین خوب داشتی، اثرگذار خواهد بود.

*بهترین همنشین کیست؟

«یَا رَسُولَ اللَّهِ، أَیُّ الْجُلَسَاءِ خَیْرٌ قَالَ: مَنْ ذَکَّرَکُمْ بِاللَّهِ رُؤْیَتُهُ» پرسیدند: یا رسول الله! بهترین همنشینان چه کسانی‌اند؟ حضرت فرمودند: آن کسی که نگاه به او، یاد خدا را در دل شما زنده کند!

مردان خدا مثل حاج آقا مجتبی؛ آن بهجت القلوب، آیت‌الله العظمی بهجت؛ ابوالعرف