خبرگزاری اهل‌بیت(ع) - ابنا

شنبه ۳ آذر ۱۴۰۳
۶:۵۱
در حال بارگذاری؛ صبور باشید
دوشنبه
۱ آبان
۱۳۹۶
۱۶:۵۳:۳۱
منبع:
ابنا
کد خبر:
727423

حجت‌الاسلام والمسلمین مستوفی:

تفسیر آیت‌الله سید مصطفی خمینی تفسیری جامع و اجتهادی بود

مسئول گروه معارف‌پژوهی مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام‌خمینی(ره) درباره تفسیر آیت‌الله سید مصطفی خمینی گفت: درتفسیر ایشان همه ابعاد بحث از ادب، شأن نزول، قرائت، کلام، حکمت، اخلاق، عرفان، فقه، اجتماع وحتی علم حروف مورد توجه قرار گرفته است؛ پس در یک کلام تفسیر ایشان تفسیری جامع و اجتهادی است.

آآ

به گزارش خبرگزاری اهل‌بیت(ع) ـ ابنا ـ شهید آیت‌الله سید مصطفی خمینی در ۱ آبان ۱۳۵۶ در ۴۷ سالگی طی واقعه‌ای در شهر نجف به شهادت رسید. او از آغاز فعالیت‌های سیاسی همواره مورد تهدید نیروهای امنیتی قرار داشت و با توجه به همراهی گسترده او در فعالیت‌های پدر بزرگوارش امام‌خمینی(ره) در ایران و عراق، از سوی مقامات ایرانی و عراقی شدیداً مورد تهدید قرار داشت.

برای بررسی بیشتر از این فقیه مجاهد و جلیل‌القدر با حجت‌‌الاسلام والمسلمین حسین مستوفی،مسئول گروه معارف‌پژوهی مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام‌خمینی(ره) گفت‌وگویی انجام دادیم که در ادامه می‌خوانید.

رویکرد و روش تفسیری حاج‌آقا مصطفی چگونه بود؟

مفسرین بنابر آگاهی و مشربی که دارا هستند در تفاسیر خود بر قرآن به بُعد و یا ابعادی از قرآن می‌پردازند و راهی برای تفسیر خود بر می‌گزینند. و از این رو تفسیرها را تقسیم می‌کنند. مثلا تفسیر مأثور یعنی تفسیر نقلی، روایی، تفسیر عقلی و یا اخلاقی، عرفانی و ادبی است.

البته این تقسیم‌ها به جهت غالب است و گاهی نیز تفسیر چند جنبه دارد در راهی هم که مفسر برگزیده است زمانی به نقل مطالب در آن شاخه بسنده می‌کند یا حداکثر گزینش می‌نماید. ولی گاهی مفسری در بحث خود به اجتهاد می‌نشیند و مطالب را نقد و بررسی می‌کند و از خود نیز نوآوری‌هایی دارد.

تفسیرالقران الکریم آیت‌الله سید مصطفی خمینی را نمی‌توان در قالب یکی از تقسیمات زیر وارد کرد؛چون درتفسیر ایشان همه ابعاد بحث از ادب، شأن نزول، قرائت، کلام، حکمت، اخلاق، عرفان، فقه و اجتماع وحتی علم حروف مورد توجه قرار گرفته است؛ لذا باید تفسیر ایشان را به ویژه در تفسیر حمد یک تفسیر جامع و ذو ابعاد دانست.

و از سوی دیگر ایشان در تمام این زمینه‌ها به نقل از دیگران بسنده نکرده بلکه به نقد و بررسی و اجتهاد در آن می‌پردازند و دیدگاه خود را که نوآوری در آن فراوان دیده می‌شود ارائه می‌دهند. پس در یک کلام تفسیر ایشان تفسیری جامع واجتهادی است.

تفسیر قرآن حاج‌آقا مصطفی چه میزان متأثر از درس فلسفه امام‌خمینی(ره) بود؟

حاج‌آقا مصطفی در دروس فلسفه امام(ره) حضور نداشتند و آن دروس قبل‌ها بوده است.

امام در فلسفه مشربشان صدرایی وحکمت متعالیه است وحاج آقا مصطفی این بحث را از محضر حضرات آیات سید رضا صدر، رفیعی‌قزوینی، علامه طباطبایی بهره برده‌اند.

آنچه در تفسیر ایشان متأثر از امام است عمده آن در مباحث عرفانی است که خود ایشان تصریح به آن دارند.

در مواضعی از تفسیرشان به دیدگاه ایشان اشاره می‌کنند مانند جلد یک صفحه ۱۳۴در بحث از وجود لایق به حضرت حق و یا درصفحه ۳۵۸ در بحث از مظاهر اسمای حق و در برخی موارد هم به نقد دیدگاه ایشان پردامنه‌اند. مانند نقد دیدگاه ایشان در وضع الفاظ و وضع الهی برای آنها.

آیا قرآن‌پژوهی حاج‌آقا مصطفی بر نگاه انتقادی ایشان در حوزۀ اصول فقه اثرگذار بوده؟ اگر این‌طور است، شرح بدهید که چه اثری گذاشته است؟

آنچه در نقادی ایشان در اصول و فقه مشاهده می‌شود را نمی‌توان متأثر از قرآن پژوهی دانست.در اصول فقه تأثیر قرآن را نمی‌توان نشان داد؛ بیشتر باید تأثیر آن را در فقه دید. فقیه قرآنی در بحث فقهی خود به آیات توجه بیشتر ودقیق‌تری دارد.

امام‌خمینی(ره) در مباحث خویش در فقه در بحث از آیات عنایت خاصی داشته‌اند. در آثار به جا مانده از حاج آقا مصطفی در فقه توجه به آیات قرآن در آن موضوع دیده می‌شود.

نکته مهمی که می‌توانم آن را در فقه نتیجه نگاه قرآنی ایشان بدانم این است که ایشان انحصار دریافت فقه را از آیات مشهور به آیات الاحکام نمی‌دانند و دامنه آن را می‌گسترانند و این نگاه می‌تواند در استنباط احکام به ویژه در احکام اجتماعی و سیاسی تأثیر به سزایی بگذارد.

نزدیک‌ترین تفسیر قرآن به تفسیر القرآن الکریم حاج‌آقا مصطفی کدام است؟

پاسخ این پرسش ساده نیست؛ چون تفاسیر متعددی تاکنون نوشته شده است و بررسی همه این‌ها اگر بخواهد پاسخ دقیقی باشد فرصت و امکان زیادی می خواهد.اما به صورت احتمالی می‌توان گفت تفاسیری که چند بُعدی هستند نزدیک‌ترین آن شاید بتوان تفسیر مجمع‌البیان وتفسیر منهج‌الصادقین را در شیعه در گذشته وتفسیرالبیان آیت‌الله خویی را در تفسیر حمد نام برد که هر یک به ابعاد مختلفی از ادب، قرائت، اقوال مفسرین، مراد و مقصود آیه،حدیث و شأن نزول پرداخته‌اند.

در اهل سنت مفاتیح‌الغیب فخر رازی،روح المعانی. آلوسی،الجامع لأحکام‌القران قرطبی از جامعیت بیشتری برخوردار است.

نظرات فقهی خاص حاج‌آقا مصطفی را بیان کنید؟

در مطالعه آثار فقهی ایشان البته متأسفانه تقریباً همه آنها ناقص است به نظر ویژه و خاصی برخورد نکردم واین امر به دلایل زیر است.

ایشان در مقام فتوا به عنوان مرجع نبودند تا فتاوای ایشان ضبط کامل شود و بتواند به نظرات خاص ایشان پی برد.

نیمه کاره بودن اکثر کتابهای ایشان مانند بیع،طهارت، بخشهایی از صلاه و دیگر مباحث.

اما آنچه از ایشان بدیع به نظر می‌رسد واگر رعایت شود اثر مهمی خواهد داشت نظر ایشان در یادداشتی است که در ترکیه نوشته‌اند(فایده نهم از رساله العواید والفواید)وآن عدم جواز الافتا متفردا است ایشان می‌گویند امروز در مباحث وفروعات فقهی پیش از بحث گروهی فقها و...نمی‌توان فتوا صادر کرد این امر اگر محقق شود اولا از پراکندگی در فتوا کاسته می‌شود و ثانیاً فتاوا به واقع نزدیک‌تر می‌شود.

نگاه فقهی حاج‌آقا مصطفی چه مقدار متأثر از امام خمینی(ره) بود؟

حاج آقا مصطفی بیشترین شاگردی امام را در فقه داشته‌اند از قم تا روز آخر عمرشان در نجف از درس ایشان به صورت عمومی و از بحث با ایشان در حصر و سفر به ویژه در ترکیه که آن دوتنها با هم بودند استفاده کردند. هر چند ایشان دارای استقلال در رأی بودند وتبعیت بی‌دلیل نمی‌کردند و فراوان با پدر بحث و مناقشه می‌کردند. اما مانع تأثیر پذیری نیست. بنابراین ایشان در همه علوم به ویژه در فقه و اصول بیشترین تأثیر را گرفته‌اند اما نشان دادن میزان یعنی تعیین در صد شدنی نیست.

نظرات حاج‌آقا مصطفی درباره حکومت اسلامی را بیان کنید؟

ایشان رساله‌ای درباره ولایت فقیه دارند. در آن رساله مطالبی را طرح می‌کنند که دیدگاه کلی ایشان را راجع به حکومت را بیان می‌کند.

انبیاء به ویژه پیغمبر اسلام عهده‌دار امر دین و دنیا هستند و پیغمبر اعظم همه امور زندگی بشر را متکفل بوده است و برای امر حکومت وصایت کرده و قَیم معلوم کرده است.

بحث دوم ایشان این است که نظام تشریع وتکوین باهم وحدت دارند و نمی‌توان این دو را از هم تفکیک کرد اگر سعادت بشر به آخرت است نمی‌توان آن را از دنیا جدا کرد وامر دنیا و آخرت دوگانه دید.

در این قسمت رساله به ادله لفظی از قرآن و روایات پیرامون لزوم ولایت و ولایت فقیه می‌پردازند.

در دنباله رساله با نقل اجماعات منقول و محصل به تایید ولایت فقیه می‌پردازند. وبه دلایل دیگر نیز اشاره می کنند مثلا جعل احکام اجتماعی در اسلام که بدون حکومت و ولایت محقق نمی‌شود.

بحث خصوصیات حاکم اسلامی را در بحث ششم رساله مطرح می‌کنند که فقاهت و عدالت و سیاستمداری و کاردانی است همان شرایطی که امام در ولایت فقیه آورده‌اند.

مطالب دیگری نیز در این رساله آورده‌اند اما آنچه خلاصه سخن ایشان است، لزوم حکومت و زعامت فقیه برای حکومت و وجوب و لزوم اقدام فقها به تشکیل حکومت اسلامی و اختیارات فقیه در اداره جامعه اسلامی همانند اختیارات امام معصوم است.

چند جمله آخر بحث ایشان را که خود به عنوان نتیجه آورده‌اند از صفحه ۷۹ رساله مذکور دراینجا ترجمه می‌نماییم.

«خداوند تعالی برای فقیه همه آنچه را برای امام علیه السلام از جهت ریاست بر همه مردم قرارداده است جعل وقرارداده است از سلطنتی که بر دیگران دارد ،ازاداره کارهای ملت و امامت برای رهبری امت و جاری کردن قوانین دینی و تطبیق آن و تدبیر شوؤن زندگی در رعیت و تنظیم کارهاست. فقها از این ریاست، تعبیر به ولایت کرده‌اند و افتا و قضا و به عهده گرفتن دیگر امور از آثار آن است»

ایشان در دنباله آن همه امور زندگی و دینی را برمی‌شمرد از این رساله اعتقاد ایشان به حکومت اسلامی به رهبری فقیه به روشنی معلوم است و همچنین اعتقاد ایشان به این که دین برای همه امور زندگی است.

اگر بخواهید در یک جمله ایشان را معرفی کنید چه می فرمایید؟

عالمی عامل و فقییهی جامع و مجاهدی خستگی ناپذیر بودند.

...............

پایان پیام/ 320