۱۳ خرداد ۱۴۰۴ - ۲۲:۲۱
خطبه‌های نهج‌البلاغه ۱۱/ دستورالعملی برای هر جهاد در همه دوران‌ها!

خطبه یازدهم نهج البلاغه، سخنانی از امیرالمومنین (ع) در بیان نحوه نبرد با دشمن بیان کرده است، اگر چه این سخنان، خطاب به محمد بن حنفیه هنگام آغاز نبرد جمل بیان شده است اما به نظر می رسد این دستورالعمل، روش ورود به هر نوع نبرد ، در هر زمان با دشمنان است.

به گزارش خبرگزاری بین‌المللی اهل‌بیت(ع) - ابنا - خطبه یازدهم نهج‌البلاغه، خطبه‌ای است که امیرالمؤمنین (ع) هنگام دادن پرچم نبرد جمل به فرزندش «محمد بن حنفیه» بیان کرده‌اند. برخی از مورخان تاریخ بیان این خطبه را روز پنج‌شنبه ۱۵ جمادی‌الآخر سال ۳۶ هجری قمری، همزمان با سالروز آغاز نبرد جمل دانسته‌اند.

«وَ مِنَ الْکَلامِ لَهُ (علیه‌السلام) لِابْنِهِ مُحَمَّدِ بْنِ الْحَنَفِیَّةِ لَمَّا أعْطَاهُ الرَّایَةَ یَوْمَ الْجَمَلِ: تَزُولُ الْجِبَالُ وَ لَا تَزُلْ! عَضَّ عَلَی نَاجِذِکَ، أَعِرِ اللَّهَ جُمْجُمَتَکَ. تِدْ فِی الْأَرْضِ قَدَمَکَ. ارْمِ بِبَصَرِکَ أَقْصَی الْقَوْمِ، وَ غُضَّ بَصَرَکَ، وَ اعْلَمْ أَنَّ النَّصْرَ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ سُبْحَانَهُ. از سخنان امام (ع) است که به فرزندش محمد بن حنفیه فرمود، در آن هنگام که پرچم را در روز جنگ جمل به دست او سپرد: اگر کوه‌ها متزلزل شود، تو تکان مخور! دندان‌هایت را بر یکدیگر بفشار و جمجمه خویش را به خدا عاریت ده! قدم‌هایت را بر زمین میخ‌کوب کن! و نگاهت به آخر لشکر دشمن باشد! چشمت را فرو گیر (و مرعوب نفرات و تجهیزات دشمن نشو)! و بدان! نصرت و پیروزی از سوی خداوند سبحان است!»

این سخنان، بیان روش مبارزه هر یک از پیروان حق در نبرد با دشمنان است و تفاوتی میان نوع نبرد نیست. انسان در هر نبردی، خواه نبرد نظامی باشد و یا جنگ سیاسی و دیپلماتیک، یا زمانی جدال رسانه‌ای باشد و زمانی جنگ اقتصادی و فرهنگی، مهم آن است که باید همچون کوه ایستاد «تَزُولُ الْجِبَالُ وَ لَا تَزُلْ!» و این ایستادگی نسبت مستقیم با ایمان و اعتقاد دارد و هر مقدار انسان به حق بودن آنچه برای به‌دست آوردن آن به میدان جنگ آمده است، بیشتر باور داشته باشد، استواری و مقاومت او در این نبرد بیشتر خواهد شد، همان‌گونه که در روایت آمده است: «الْمُؤْمِنُ کَالْجَبَلِ الرَّاسِخِ لَا تُحَرِّکُهُ الْعَوَاصِفُ؛ فرد باایمان همچون کوه پابرجاست که طوفان‌ها و تندبادها آن را تکان نمی‌دهد!»

این استواری حتی برای لحظه‌ای نیز نباید فراموش شود، پس انسان مجاهد، در هر عرصه‌ای از زمینه‌های جهادی باید دندان‌هایش را محکم فشرد «عَضَّ عَلَی نَاجِذِکَ» تا هم خود استوارتر شود و هم دیگران با دیدن چهره او، مصمم بودن را در مبارزه تا رسیدن به قله نهایی فتح بیابند.

این شخص، تمامی توان عقلی و مدیریتی خود را به میدان آورده اما همه جان خود را به خداوند به عاریت سپرده است «أَعِرِ اللَّهَ جُمْجُمَتَکَ» تا اگر از میدان، فاتح بیرون آمد، عاریت و امانتی که به خدا سپرده است، بازپس بگیرد و اگر به شهادت رسید، در عوض عاریه سپردن جان و جمجمه، رضایت خداوند را به دست آورد، همان‌گونه که حافظ در دیوان خود گفت: «این جان عاریت که به حافظ سپرد دوست/ روزی رخش ببینم و تسلیم وی کنم».

قدم‌های فردی که در حال تلاش نظامی، اقتصادی، فرهنگی یا سیاسی است، هیچ‌گاه نباید بلرزد و باید همانند پایه‌های استوار بر روی زمین قرار گیرد «تِدْ فِی الْأَرْضِ قَدَمَکَ». او در هنگام نبرد، اهداف بلند دشمن در این جنگ نرم فرهنگی و اقتصادی می‌بیند: «ارْمِ بِبَصَرِکَ أَقْصَی الْقَوْمِ» و مطابق با آن اهداف، به ترسیم نقشه نبرد می‌پردازد. بعد از ورود به نبرد فرهنگی و سیاسی و اقتصادی نیز چشمان خود را بر روی توانمندی‌های ظاهری و مادی دشمن می‌بندد «وَ غُضَّ بَصَرَکَ» زیرا که می‌داند که نصر و پیروزی نهایی، تنها برای کسانی است که همه وظایف خود در دوران نبرد را با مدیریت و تدبیر و تقوا انجام داده‌اند اما در نهایت این را نیز یقین دارند که «وَ اعْلَمْ أَنَّ النَّصْرَ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ سُبْحَانَهُ». که پیروزی نهایی را نه ابزارهای مادی، بلکه نصرت الهی محقق می‌کند.

سید علی اصغر حسینی/ ابنا

------------------------

پایان پیام

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha