خبرگزاری اهل‌بیت(ع) - ابنا

جمعه ۲۵ آبان ۱۴۰۳
۲۰:۱۶
در حال بارگذاری؛ صبور باشید
دوشنبه
۲۵ بهمن
۱۴۰۰
۲۰:۳۰:۴۵
منبع:
ابنا
کد خبر:
1105418

کتاب «مادر برام قصه بگو» رونمایی شد/ ماجرای سرود با ارگ در حضور امام خمینی(ره)

آیین رونمایی از کتاب‌ «مادر برام قصه بگو» در کتابفروشی چاپ‌ونشر بین‌الملل برگزار شد.

آآ

به گزارش خبرگزاری اهل‌بیت(ع) ـ ابنا ـ آیین رونمایی از کتاب‌ «مادر برام قصه بگو» با حضور هاشم طالب و مهدی نظری از راویان کتاب، بهنام باقری، نویسنده کتاب، محمدصادق کوشکی استاد دانشگاه، محمدصادق باطنی، مدیر مجتمع آموزشی شهید آوینی و میثم رشیدی مهرآبادی مجری‌کارشناس در کتابفروشی چاپ‌ونشر بین‌الملل برگزار شد.

در ابتدای این مراسم، هاشم طالب، از راویان کتاب و مئسول وقت روابط عمومی دفتر ریاست‌جمهوری (آیت‌الله خامنه‌ای) در سخنانی درباره نحوه آشنایی رهبر انقلاب با گروه سرود آباده اظهار داشت: طریقه آشنایی ما این‌گونه بود که یک روز، برنامه کودک شبکه اول سرود «آلاله» گروه سرود آباده را پخش می‌کرد و آیت‌الله خامنه‌ای هم تصادفاً آن را دیده بودند، بعد از آن، مرا صدا زدند و فرمودند که ببینید اینها کی هستند؟

وی ادامه داد: به صداوسیمای مرکز شیراز متوسل شدیم و معلوم شد که سرپرست گروه آقای احمد توکلی هستند که مسئول امور تربیتی شهرستان آباده هم بودند. گزارشی نوشتیم و خدمت آیت‌لله خامنه‌ای دادیم. فرمودند:«من خیلی دلم می‌خواهد اینها را ببینم. در اولین فرصت برنامه‌ریزی کنید که بیایند اینجا تا من از نزدیک ببینمشان.»

طالب افزود: در سفری که آیت‌الله خامنه‌ای برای اعزام سپاهیان حضرت محمد(ص) به شیراز داشتند، گروه سرود آباده، سرودی را اجرا کردند و بعد آنها را ما به پشت جایگاه بردیم. موقعی که رهبر انقلاب می‌خواستند به جایگاه سخنرانی بروند با بچه‌های این گروه سلام‌و‌علیک کردند و ما آنها را به آقا معرفی کردیم. ولی «آقا گفتند که اینگونه فایده ندارد، اینها را به دفتر و محل اقامت من بیاورید، می‌خواهم با اینها بنشینیم و حسابی صحبت کنیم» همینکار را کردیم و این گروه ، موقع ناهار در ساختمان استانداری خدمت حضرت آقا آمدند و سرودی خواندند که آنجا آیت‌الله خامنه‌ای با اجرای آنها گریه کرد. اولین دیدار گروه آباده با آیت‌الله خامنه‌ای در همین سفر شیراز بود.

ارگ در جماران

مسئول وقت روابط عمومی ریاست جمهوری عنوان کرد: بعد از اجرای سرود، خدمت آقا گفتم که «اینها یک سرود تازه‌ای هم ضبط کردند که کار خوبی است.» آقا گفت که :«آقای توکلی بخوان ببینم، چیست» آقای تولکی به من گفت که «چرا لو دادین؟ ما هنوز فقط مولودی اولش را تنظیم کردیم.» آقا گفت: «نه بخوانید»

طالب ادامه داد: به نظر من اولین بار در آن مراسم مهدی نظری این سرود را خواند. آقا گفتند که:«آقای توکلی این سرود، خوب است، شعرش خوب است، آهنگش خوب است ولی حزنش زیاد است،خانواده شهدا خودشان به انداره کافی غم و غصه دارند، شما باید کاری کنید که برای اینها تسلی‌خاطر باشد. جنبه‌های حماسی این سرود کم است.» بعد از آن، آقای توکلی سرود را دوباره اجرا و برای من فرستادند، خدمت آقا که دادم گفتند: «خیلی خوب است، همین را اجرا کنند.» آنها هم اجرا کردند و چندین سفر دیگر هم به تهران آمدند.

طالب با اشاره به برگزیده شدن گروه سرود آباده در مسابقه بهترین سرود انقلاب در آن مقطع بیان کرد: مراسم اختتامیه مسابقه در دفتر ریاست جمهوری و با حضور آیت‌الله خامنه‌ای برگزار شد، بعد از شام آقا از تک تک اعضای گروه سرود می‌خواستند که بخوانند، می‌گفتند که همه صدایشان خوب است ولی جنس صدای آقای مهدی نظری یک چیز دیگر است، به نظرم تنها کسی که از آن گروه به موسیقی ادامه داد، فقط آقای نظری بودند.

این راوی کتاب با اشاره به اجرای این گروه سرود در جماران توضیح داد: زمانی که گروه سرود آباده در صداوسیما برنامه داشتند، آیت‌الله خامنه‌ای گفتند که شخصاً هماهنگ کن که گروه سرود به مناسبت عید مبعث در حضور امام خمینی(ره) در جماران برنامه اجرا کنند. هماهنگی‌های لازم را کردیم، شب قبل از برنامه آمدیم و ساز‌ها، نی و ارگ را تحویل قسمت حفاظت بیت رهبری دادیم و صبح به سمت جماران راه افتادیم. آمدیم، گفتند که گروه کجا می‌خواهد بایستد که آقای توکلی، مربی گروه شروع کردند به جانمایی سازها ولی آقای انصاری دفتر امام گفتند که:« به هیچ وجه! امکان آوردن ساز در حسینیه جماران وجود ندارد.» آقای توکلی هم سفت و سخت گفتند که:«یا با ساز یا اینکه ما بدون ساز نمی‌توانیم اجرا کنیم» آقای انصاری گفت:«یک پرده مشکی‌ می‌کشیم که پشت پرده باشند.» آقای توکلی گفتند که:« نه! کسی که ارگ می‌زند باید گروه را ببیند.» به توافق نرسیدیم و وسائل را جمع کردیم بیرون آمدیم.

طالب افزود: گفتم قبل از اینکه گروه برود، تلفنی به دفتر آیت‌الله خامنه‌ای بزنم و توضیح دهم که چه اتفاقی افتاد. نمی‌دانم که آقا چه به حضرت امام گفته بودند که دیدم احمد آقا هراسان آمدند و گفتند:« شما چرا نمی‌روید مستقر شوید؟» گفتیم که :«آیت‌الله توسلی می‌فرمایند که باید این ساز نباشد. آقای توکلی هم که مسئول گروه است می‌گوید ما بدون ساز نمی‌توانیم بخوانیم.» گفت:«نخیر شما بروید داخل هر جا که آقای توکلی گفتند مستقر شوید. جوری هم بنشینید که حضرت امام بتوانند بچه‌ها را ببینند.» جالب است همانجایی که ما ایستاده بودیم و حضرت امام و مهمانان آمده بودند و اینها تنظیمات آخر را می‌کردند، احمد آقا به تصویربردار صداوسیما گفتند:«از این ساز اینها و از این نی زدن و ارگ زدن فیلمبرداری کنید و امشب حتما این سرود و این ساز زدن پخش شود.»

«مادر برام قصه بگو» از بزرگ‌ترین گمشده‌های فرهنگ ماست

در بخش دیگری از این مراسم، مهدی نظری، از تکخوان‌های گروه سرود و راوی کتاب در سخنانی درباره نحوه ارتباطش با گروه سرود آباده گفت: من در مدرسه راهنمایی بودم که آقای توکلی آمدند گفتند می‌خواهند گروه سرودی تشکیل دهند، در سال 1365 یک سری از بچه ها را جمع کردند و تست گرفتند و من هم انتخاب شدیم
نظری با اشاره به فعالیتش بعد از انحلال گروه سرود بیان کرد: در سال 1371 دانشگاه هنر ساز نی می‌زدم و از همین دانشگاه کارشناسی موسیقی را اخذ کردم، آواز و ردیف‌های موسیقی را هم کار می‌کردم و رها نکردم.

وی درباره بازخوردهای گروه سرود آباده و نامه‌های مردم توضیح داد: آن زمان، فضای مجازی مانند الان نبود و ارسال نامه هم مشکلات زیادی داشت. نامه‌هایی که برای گروه سرود می‌آمد، اکثرا به آموزش‌و‌پرورش آباده ارسال می‌شد و جالب بود که آموزش‌و‌پرورش نامه‌ها را به خانه ما می‌آورد و نمی‌گذاشت هیچ‌کدام از بین برود. بیشتر نامه‌ها از علاقه‌مندان گروه بود و خیلی‌ها هم به کار‌ها ارادت داشتند و هم به بنده. مثل الان که کار زیبایی اجرا می‌شود، همه جذب آن می‌شوند و هم خود شخص و کار را دوست دارند. در این نامه‌ها هم از هر دو جنس و تمام شهر‌های ایران نامه می‌آمد و من الان از اکثر شهرهای ایران نامه دارم.

نظری در بخش دیگری از سخنانش درباره تاثیرگروه سرود در وضعیت تحصیلش اظهار داشت: دبیرستانی که من می‌رفتم در آباده، به لحاظ درس و تدریس معروف بود، مسئولان مدرسه می‌گفتند«هر کاری که بکنی خودت انجام داده‌ای اما باید درست را محکم بخوانی»، من یک درسم را تجدید شدم و افتادم، شاید فکر کنید که هوای من را داشتند اما اصلا این‌گونه نبود، بسیار سخت‌گیر بودند، به هرحال در آن زمان برای درس مشکل پیدا کرده بودم چون خیلی سفر می‌رفتیم و خیلی از کلاس‌ها را نبودم.

وی درباره نقش گروه سرود در تغییر رشته تحصیلی‌اش بیان کرد: سال اول دبیرستان سنتور را شروع کردم و بعد نی را آغاز کردم و برای دانشگاه هم در کنکور هنر شرکت کردم. اولین کاری هم که کردم این بود که یک لوله پلیکا برداشتم و آن را سوراخ کردم و یک نی پلاستیکی ساختم.

در بخش دیگری از برنامه، محمدصادق باطنی، مستندساز و مدیر مجتمع آموزشی شهید آوینی مرکز بسیج صداوسیما در سخنانی گفت: متن کتاب «مادر برام قصه بگو»، بسیار شیرین و روان است. چون خودم در دوران نوجوانی، تکخوان گروه سرود بودم و سفرهای مختلف استانی داشتیم، این زاویه نگاه برای من، شیرین بود که یک گروه سرود کشوری در آن دهه و در ایام جنگ از محلی به محلی دیگر می‌رود و خاطرات شیرین نوجوانی‌شان را با حوزه موسیقی و سرود آغشته کرده است.

وی افزود: یک قدم جلوتر که بروم، فکر می‌کنم کتابی که جمع‌آوری شده و سرودهای خاطره انگیزی مانند «مادر برام قصه بگو» یکی از بزرگ‌ترین گمشده‌های ما در حوزه فرهنگ است، در کنار همه نگاه‌هایی که می‌توان به این کتاب داشت، از نظر بنده مهم‌ترین زاویه نگاه، هویتی است، یعنی قشر زیادی از آدم‌هایی که از دهه60 خاطره دارند وقتی این شعر را می‌شنوند، یاد یک بسته‌بندی هویتی می‌افتند که در آن دفاع مقدس، خون شهید، امام حسین، آرمان، عدم سازش با دشمن هم است که در قالب یک فضای موسیقی 4-5 دقیقه ای به یاد ما می‌آید.

باطنی ادامه داد: یک امر خیلی جذاب دیگر برای من درباره این کتاب، آقای توکلی، مربی گروه سرود بود که طبق روایت بچه‌های گروه سرود، ایشان فردی منظم و در جاهایی حتی با عصبانیت گروه را جمع می‌کرده ولی این آقای توکلی و امثالشان به نظرم گوهر نایابی هستند که در شهرهای دور افتاده به کمک 20-30 نفر نوجوان، اسم یک شهر را بر سر زبان‌ها می‌اندازد، یک فضای مشترک فکری و همدلی را به واسطه سرود ایجاد می‌کند و این آقای توکلی‌ها گمشده امروز فرهنگ ما هستند که باید دستشان را به خاطر ایستادن در صحنه فرهنگی بوسید.

این نویسنده و مستندساز تصریح کرد: خیلی متاسفم که با وجود فرهنگ غنی و داشته‌های انبوه در زمینه دینی و ملی، امروز محبوب‌ترین گروه موسیقی در بین نوجوانان ایرانی یک گروه شبیه bts کره‌جنوبی است. می‌خواهم بگویم که کاری نکرده‌ایم و صحنه تولید محتوای فرهنگی را به حال خودش رها کردیم. چیزی که «مادر برام قصه بگو» را جذاب می‌کند، چند مولفه است. «مادر برام قصه بگو» حرف زمانه خودش است. این حرف کاملا از عمق واقعیت آن زمانه بیرون آمده و به همین خاطر به عمق مردم آن زمانه نفوذ کرده است.

وی افزود: اگر نوجوان این سرود را می‌خواند، شعرش نوجوانانه است و شعر مربوط به آقا پسری است که با مادرش نجوا می‌کند و داستان پدر شهیدش را می‌شنود. از زبان نوجوان است نه ادا و اطوار. صرف پرداختن به موضوعات ارزشی آن را ارزشمند می‌کند، اما شعر خاصیت، معنا و فایده دارد و جامعه را به سمت جلو می‌برد. فکر می‌کنم اگر مدیوم سرود را درست بشناسیم و بازشناسی بکنیم، تمرکزی بگذاریم برای حمایت از مریبانی مانند احمد توکلی‌ها که به شناخت استعداد بچه‌ها می‌پردازند، مشکلی در کشور باقی نخواهد ماند منتها ما صحنه خلق هویت و آموزش را رها کرده‌ایم و در این صحنه شرق و غرب 24ساعته در حال گرفتن سهم ما از وقت فرزندان و نسل آینده‌مان هستند.

اگر حمایت آقای خامنه‌ای نبود گروه سرود آباده زمین می‌خورد

محمدصادق کوشکی، استاد دانشگاه نیز در بخشی از مراسم رونمایی در سخنانی گفت: نمی‌دانم آن دوستانی که زحمت تهیه و تدوین کتاب «مادر برام قصه بگو» را کشیده‌اند، متوجه هستند که چه کرده‌اند یا نه! ولی این کتاب، یک کار بسیار مهمی است، به عنوان معلم تاریخ عرض می‌کنم که این کار، این روزها قدرش شناخته نخواهد شد، شاید باید زمان زیادی بگذرد تا اهمیتش درک شود.

وی ادامه داد: از چند زاویه این کتاب، کار ارزشمندی است. شما در این کار متوجه می‌شوید که یک فردی بدون اینکه هیچ انگیزه مادی یا مالی داشته باشد یا کسی از او چیزی بخواهد خودش با انگیزه و هنر شخصی می‌آید و گروه سرودی ایجاد می‌کند، یک آقای هنرمند که به اسم آقای توکلی دغدغه‌های انقلابی دارند، این کتاب می‌تواند یک زمانی کتاب درسی باشد برای هنرمندان جامعه ما، آنهایی که این کتاب را نخوانده‌اند، خواهند خواند که آقای توکلی، هزار مانع داشتند که این کار را انجام ندهند، مهمترین مانعشان این بود که در جایی شروع کردند که نه کسی قدر این کار را می‌دانست و نه متوجه اهمیتش بود نه امکاناتی بود نه حمایتی و نه پشتیبانی ولی ایشان با پشتکار، علاقه و در سختی، کاری را شروع می کنند که نه وظیفه اداری است، نه منفعتی برایشان دارد و نه شهرتی دارد.

کوشکی توضیح داد: نکته دوم که می‌تواند درسی برای مسئولین ما باشد این است که رئیس جمهور وقت، یعنی فردی که بعد از حضرت امام، دومین مقام رسمی کشور است، این حرکت را می بیند و قدرشناسی می‌کند. ایشان در مقام یک فقیه، در مقام یک رئیس جمهور، هزار بهانه می‌توانست داشته باشد که سراغ چنین کاری نرود، اما اتفاقا ایشان با توجه به همه این مسائل و با توجه به اینکه هنرشناس هستند، می‌آیند و هر امکانی را دارند که بسیج می‌کنند که این گروه و هنر دیده شود، این نکته‌ای است که مسئولین ما به شدت از آن، غافل هستند. بچه‌های کوچکی که در عمرشان از آباده بیرون نیامده بودند و تهران آمدن برایشان یک اتفاق خیلی خاص بود، خودشان را همسفره رئیس جمهور می‌بینند، آن‌هم نه یک بار! دوبار! بلکه چندین بار! قطعاً می‌گویم اگر رئیس‌جمهور وقت دست این گروه را نمی‌گرفتند حسادت‌ها و نادانی‌ها این گروه را مثل ده‌ها گروه دیگر زمین می‌زد.

این استاد دانشگاه ادامه داد: تاریخی که همه خوانده‌ایم مربوط به زندگی بزرگان و پادشاهان است ولی انقلاب اسلامی، تاریخ را تغییر داد، تاریخ در گفتمان انقلاب اسلامی شد زندگی مردم، مردمی که هر کدام سلولی بودند برای یک حرکت بزرگ و این کتاب، تاریخ مردمی است. اینکه یک گروه مردمی، منتخب و برگزیده مردم ایران می‌شود، این معجزه انقلاب اسلامی است و برهمین اساس، تاریخ‌نگار باید بیاید و بگوید که انقلاب اسلامی یک انقلاب مردمی است و هنرش هم از جنس خودش است. ویژگی دیگر کتاب، این است که نشان داده که انقلاب اسلامی سازوکارهایش چگونه است، مردمی بودن در این کتاب کاملا مشخص و بارز است.

وی افزود: یک نکته دیگر که در این کتاب می‌‌توان کشف کرد این است که موسیقی انقلاب، فراز و فرودی داشته است. تا سال 1360 موسیقی انقلاب اسلامی همین سرودهای مردمی است، اما از دهه 1360 به بعد کم‌کم اشخاص می آیند و این گروه سرود مردمی حذف می‌شوند، سال 1366 کار گروه سرود آباده یک فلش‌بک به ابتدای دهه 1360 است، یعنی یک گروه سرود مردمی می‌آید و سکه رایج می‌شود و به قدری سکه رایج می‌شود که همه افتخاراتی که یک هنرمند آن زمان می‌توانست به دست بیاورد، اینها بدست آوردند، اجرا در حضور حضرت امام چیزی است نسل فعلی اصلا درکی از آن نمی‌توانند داشته باشند، شما الان نگاه کنید در همین ایام دهه فجر در محضر رهبر انقلاب آیا گروه سرودی رفته سرود اجرا کند.

کوشکی با اشاره به نگاه فقهی امام خمینی درباره موسیقی تصریح کرد: در کتاب هم هست که اتفاقاً بعضی از عزیزان بیت امام به گروه سرود اجازه اجرا با ساز نمی‌دادند ولی امام می گویند باشد و تصویرش هم پخش شود در واقع، امام خمینی، به این صورت، زاویه فقهی موسیقی را بیان می‌کنند که هیچ اشکالی ندارد که اینها پیش من ارگ بزنند و سرود را بخوانند.

این استاد دانشگاه تاکید کرد: چون انقلاب یک پدیده مردمی است، این گروه‌های سرود مردمی هم دوباره باید بازتولید شوند و این کتاب، در واقع این رسالت را انجام داده که بتواند انگیزه‌بخشی کند که چنین اتفاقاتی رخ دهد.

در هنر بن‌بست نداریم/ یک‌میلیون کلمه مصاحبه داشتیم

بهنام باقری، نویسنده کتاب نیز در سخنانی در این برنامه عنوان کرد: در مورد کتاب و محتوای خام آن، مصاحبه‌هایی که داشته‌ایم خیلی زیاد بود، نزدیک به یک میلیون کلمه بود و خیلی کار بزرگی بود،160 ساعت مصاحبه بود، در حوزه تاریخ شفاهی فرهنگی، فکر می‌کنم این کار، جزو پرحجم‌ترین مصاحبه‌ها بود.

وی تصریح کرد: من یک نگاهی دارم به کار نویسندگی و آن این است که من نویسندگی را به عنوان یک هنر می‌دانم و معتقدم نویسنده، هنرمند است و در هنر هم بن‌بست نداریم، هنرمند هر جایی که یک کار سختی احساس می‌کند با نگاه هنرمندانه و ایجاد یک راه هنری، می‌تواند گره‌گشایی کند، من در این کتاب همین کار را کرده‌ام، چون نمی‌خواستم به عنوان نویسنده در متن حضور داشته باشم و مخاطب خودش بیاید و حرف راوی را از زبان خودش بشنود، به نظرم بهترین حالت هم همین بود که هر روایتی مکمل روایت‌های دیگر باشد، در واقع می‌توان گفت که روایت هر شخصی از اتفاقاتی که بیان می‌شود هم تکمیل‌کننده و هم مقدمه روایت بعدی کتاب است.

باقری اضافه کرد: من ابتدا کتاب را از مشهورترین بخش روایت‌ها که اجرا در حضور رهبری بود، شروع کردم و کتاب تا جایی پیش رفت که من احساس کردم که آخر کتاب دارد با خاطرات تلخ مواجه می‌شود، این در واقع بهترین و مشهورترین کار فرهنگی دهه 1360 ما در سرود بود، نمی‌خواستم روایت این تجربه ناب و موفق فرهنگی که چندین سال در کشور خاطره ساخته، با تلخی تمام شود برای همین از اواسط کتاب، مجبور شدیم کتاب را از فصل دیدار آقا شروع بکنیم و در فصل سوم است که گروه منحل می‌شود ولی یک شروع دیگر دارد که با اجرا در محضر حضرت امام پایان پیدا می‌کند، می‌خواستم هم در شروع و هم اتمام کتاب، کام مخاطب را شیرین بکند.

باقری که اخیرا در جایزه ادبی جلال نیز به عنوان یکی از برگزیدگان تجلیل شد، درباره کارهای آتی‌اش بیان کرد: در حال حاضر بیشتر در تاریخ شفاهی پیشرفت متمرکز شدیم و به لطف خدا «سلول‌های بهاری» هم توانست نظر داوران جایزه جلال را جلب بکند. الان زندگینامه مرحوم شهید دکتر سعید کاظمی آشتیانی و یکی از دانشمندان حوزه ماهواره‌ای را در دست تدوین دارم.

بنابرین گزارش، کتاب «مادر برام قصه بگو»؛ در 392صفحه، شمارگان هزار جلد و با قیمت 80هزار تومان توسط انتشارات «راه یار» به چاپ رسیده و علاقمندان علاوه بر کتاب‌فروشی‌ها می‌توانند از طریق صفحات مجازی ناشر به نشانی raheyarpub و یا سایت vaketab.ir نسبت به تهیه کتاب اقدام کنند.

...........................
پایان پیام/ 268