خبرگزاری اهل‌بیت(ع) - ابنا

دوشنبه ۵ آذر ۱۴۰۳
۲۰:۴۱
در حال بارگذاری؛ صبور باشید
دوشنبه
۲۵ خرداد
۱۳۸۸
۱۹:۳۰:۰۰
منبع:
اختصاصی ابنا
کد خبر:
111764

پیمان صلح عراق؛ یا واگذاری قلعه به دشمن

مسلمانان عالم بالعموم و شیعیان بالخصوص هرگز انتظار ندارند سرزمین امامان معصوم (ع) منشأ ذلت آنان در جهان شود زیرا آنجا سرزمینی است که شهداء بزرگ آن در نجف و کربلا و کاظمین و سامرا عزت و بزرگواری را برای اسلام و امت اسلامی به ارمغان آورده است.

آآ

به گزارش خبرگزای اهل‌بیت(ع) ـ ابنا ـ بعد از فروپاشی امپراتوری عثمانی مناطق مختلف خاورمیانه به حوزه‌های نفوذ استعمارگران فرانسوی و انگلیسی تبديل شد. انگلیس نيز که در اواسط دهه دوم قرن بیستم فلسطین را به تصرف و قیمومت خود در آورده بود کوشید عراق را نیز تحت قیمومیت خود درآورد ؛ گویا قرار بود که رؤیای نیل تا فرات از همان آغاز دوران بعد از فروپاشی عثمانی منتج به تعبیر مقرر صهیونیست‌ها شود. اما «میرزای شیرازی دوم» فتوای جهاد صادر کرد و علمای شیعه ـ از جمله بزرگانی چون «آخوند محمدکاظم خراسانی صاحب کفایه» و دیگران ـ عملا به جبهه رفتند و علیه انگلیس جنگیدند. این‌گونه بود که مرجعیت شیعه اجازه نداد انگلیس کشور عراق را به سرنوشتی همانند فلسطین دچار سازد. به عبارت دیگر، مرجعیت شیعه و شیعیان عراق، این کشور را نجات دادند.

آنچه از آن زمان تا کنون بر عراق گذشته بر کسی مخفی نیست و همه می‌دانند که بعثی‌های باصطلاح "سوسیالیست" نیز به مدت 40 سال همان کردند که آمریکا و انگلیس و اسرائیل مي‌خواستند؛ نفت عراق برایگان در اختیار اسرائیل قرار گرفت و سپس برای مهار انقلاب اسلامی و از میان برداشتن نظام ولايي ایران، دولت كشور همسايه آلت دست آمریکا و اروپا قرار گرفت و طولاني‌ترين جنگ معاصر را به منطقه تحميل كرد. شاید براي اولین بار در تاریخ، یک رژیم مزدور به طور همزمان مورد حمایت 5 عضو دائم شورای امنیت سازمان ملل قرار گرفت و بلوک های شرف و غرب ـ که هر دو از گسترش اسلام و موج بیداری و استقلال‌خواهی ملت‌ها در هراس و وحشت بودند ـ از صدام حمایت کردند و انواع سلاح‌ها و تجهیزات و کمک‌های مالی را در اختیار رژیم بعث قرار دادند و وقتی دیدند که جنگ تحمیلی صدام علیه جمهوری اسلامی ایران به ضرر صدام به پیش می رود؛ فشارهای غیرقابل وصفی به ایران وارد کردند و حتی‌ آمریکایی‌ها رأساً علیه ایران وارد جنگ شدند.

اما بهرحال جنگ تمام شد اما مأموریت صدام تمامی نداشت و خواسته‌های غرب هم که حد یقف ندارد.

بعد از جنگ تحمیلی صدام علیه ایران آمریکایی ها در راستای نظم نوین جهانی بوش پدر برنامه ها و طرحهای جدیدی را برای خلیج فارس پیش بینی کردند که ناشی از بی اعتمادی آمریکا از گماشته هایش در منطقه بوده و مقتضی حضور مستقیم آمریکا بوده است.

در اواخر دهه 1980 صدام اعلام کرد که کویت بخشی از خاک عراق است و بزودی به این کشور خواهد تاخت و آن را به عراق ضمیمه خواهد کرد و وقتی که خبرنگاران به سفیر آمریکا در عراق گفتند که صدام چنین برنامه ای دارد و پرسیدند که موضع واشنگتن در این رابطه چیست؟ گفت : «ما در "امور داخلی عراق" مداخله نمی‌کنیم»!! ؛ یعنی این که ضمیمه کردن کویت به عراق «مسأله داخلی عراق» محسوي مي‌شد! ولی به محض این که صدام به کویت حمله کرد آمریکایی‌ها در سراسر جهان تبلیغات خود را برای رفع اشغال از کویت آغاز کردند و در مدت بسیار کوتاهی با استفاده از «مُهر سازمان ملل» و جلب حمایت همه کشورهایی که تا دیروز در کنار صدام علیه مردم ایران  و حتی مردم عراق مي‌جنگيدند صدام را از کویت بیرون راندند. البته پس از جنگ،‌ آمریکا به تنهایی صاحب کویت و کشورهای حاشیه خلیج فارس و نفت این شیخ‌نشین‌ها شد و بقيه كلاهي از اين نمد نبردند.

در اين فاصله، شیعیان عراق با استفاده از ضعفی که در اقتدار بعثیون پدیدار گشته بود دست به قیام زدند. انتظار می‌رفت که غربی‌ها ـ‌ بویژه آمریکایی‌ها ـ در کنار آنها قرار بگیرند تا آنها با خیزش سراسری صدام را سرنگون کنند؛ اما غربیان هنوز به صدام نیازمند بودند و تاریخ مصرف .ي را تمام‌شده نمي‌پنداشتند. بنابراین مردم عراق را در بدترین شرایط ممکن تنها گذاشتند و احیانا حتی سلاح نیز برای صدام فرستادند تا او بتواند مردم را در نجف، کربلا و شهرهای جنوبی عراق قتل عام کند و منازلشان را ویران سازد و آنها را در "خور"های جنوب به دام انداخته و از بین ببرد.

آمریکا و غربی ها و حتی دیگر کشورهایی که ظاهرا با آمریکا همدست نبودند همگی دست به دست هم دادند و به مدت 12 سال متوالی مردم عراق را محاصره اقتصادی نموده و موجبات مرگ صدها هزار پیر و کودک و شیرخوار عراقی را فراهم آوردند که البته بعثی ها و طرفداران صدام با استفاده از سهمیه نفتی که می فروختند از سختی های این محاصره در امان بودند ولی شیعیان تمام این مصائب را تحمل کردند تا عراق به بهانه های واهی در سال 2003 به قصد اشغال مورد تجاوز قرار گرفت تا رؤیایی که قرار بود در اوائل قرن بیستم میلادی توسط انگلیس تعبیر شود و نقشه نیل تا فرات اجراء گردد این بار به دست آمریکا اجراء شود و این نقشه به هر حال اجراء شد و آمریکا با قربانی کردن هزاران سرباز خود و استقرار نیروهایش در عراق، کوشید اسرائیل را از تعرض کشورهای منطقه حفظ کند اما تصویب قانون اساسی و برگزاری انتخابات پارلمانی و آنهم با دخالت مرجعیت شیعه و شخص آیت الله العظمی سیدعلی سیستانی آمریکا را به شدت نگران کرد و یک بار از عراق بیرون رفت تا طرح خاورمیانه بزرگ را از ناحیه لبنان و سوریه تقویت کند و اسرائیل را علیه حزب الله وارد جنگ کرد – که گفته می شود که قبل از آن اسرائیل آمریکا را وادار به جنگ و تجاوز می کرد و این بار آمریکا این کار را با اسرائیل کرد و آبروی صهیونیستها رفت و شکست فاحشی نصیبشان شد و این نقشه شکست خورد و ناچار بایست بازهم به عراق بازمی گشت و تروریسم را تقویت می کرد و قتل عام مردم را راه می انداخت تا دولت عراق مجبور شود به حضور دراز مدت آمریکا در این کشور تن دهد اما دولت مالکی این پدیده را با ایجاد ارتباط با مردم تا حدود زیادی مهار کرد بنا بر این آمریکایی ها به چاره اندیشی متفاوت پرداخت و کاخ سفید به یاد آورد که آمریکا با چه ترفندهایی در ژاپن و کره جنوبی ماندگار شده است؛ بنا براین پیمان دراز مدت امنیتی را با دولت عراق مطرح کرد که اجرای این پیمان به منزله اشغال دائم عراق توسط آمریکا است و به عبارت دیگر با اجرای مفاد این پیمان، عراق تحت قیمومیت آمریکا قرار می گیرد و آمریکا می تواند در این کشور دست به عملیات غیر منتظره بزند، اتباع آمریکا در برابر همه اقدامات و اعمال خود در این کشور مصونیت قضایی داشته باشند و خاک عراق را هر وقت که بخواهند علیه کشورهای همسایه مورد استفاده قرار دهند.

آمریکایی ها کره و ژاپن را به خاطر داشتند اما ایران را ظاهرا از یاد برده بودند که مرجع تقلید وقت چگونه کاپیتولاسیون را در این کشور در نطفه خفه کرده بود؟

اکنون مراجع شیعه عراقی از جمله آیات عظام سیستانی، سیدکاظم حائری و سیدمحمد مدرسی و همچنین مراجع شیعه در ایران این پیمان را مایه ذلت ملت عراق قلمداد کرده اند و قطعا این نه فقط مایه ذلت مردم عراق است که مایه ذلت اهل اسلام است.

امروز که این پیمان وجود ندارد دنیا هر روز شاهد توهین ها و تحقیرهای گسترده مقامات دولتی و عامه مردم و زنان و کودکان توسط آمریکایی است؛ هیچ کسی از تعرض آمریکایی ها در امان نیست؛ آنها به هرجا و هرکس که بخواهند می تازند و هر دری را که بخواهند بازکنند می شکنند و هر مکان مقدسی را بخواهند مورد توهین قرار می دهند و قرآن و سایر مقدسات را مورد هجمه قرار می دهند پس اگر آمریکایی موفق شوند دولتمردان عراقی را وادار به امضاء این سند ذلت و زبونی را امضا کنند دیگر باید آنانی که از دین و ناموس و غیرت وحتی خاک و وطن دم می زنند از این کشور مهاجرت کنند و به کشوری برون که مردم آن نمی دانند در این کشور چه اتفاقی افتاده است و دولتمردان عراقی باید نقاب به چهره بکشند تا کسی آنها را نشناسد زیرا مواجهه با مسلمانان آزاده برای آنها ممکن نخواهد بود.

شیعیانی که در یک قرن اخیر میلیون ها شهید داده اند و عراق را یک بار از چنگ بریتانیا بیرون آورده اند و باعث آبرومندی امت اسلامی شدند اگر به این ذلت تن دهند باید بدانند که به خون شهدای خود خیانت کرده اند و و آبروی اسلام را برده اند و باید توجه داشته باشند که شیعیانی که همواره مایه عزت اسلام بوده اند با اینهمه هجمه های تکفیریون و... روبرو هستند و با منطق خود سرافراز می باشند بعد از این معاهده با چه رویی خواهند توانست در عرصه منطق قد علم کنند.

اگر گفته شود که تکفیریون خود در راستای اهداف کفر و استکبار فعالیت می کنند و نمی توانند شیعیان را در قبال امضاء این سند ذلت ملامت کنند باید گفت که در آنصورت شیعیان این پاسخ را دریافت خواهند کرد که «ما که مدعی نبودیم؛ ما که میرزای شیرازی و کاشف الغطاء و محسن امین عاملی و صدر و حکیم و خمینی و خامنه ای نداشتیم و اکنون چه تفاوتی بین ما و شما وجود دارد و تنها امتیازی که شما داشتید یعنی استکبار ستیزی ؛ اینک آن را در اختیار ندارید و خود به جاده صاف کن استکبار تبدیل شده اید».

همانگونه که پیروزی حزب الله در لبنان اسلام و تشیع را سربلند کرد و جهانی را به سمت مذهب شیعه متوجه ساخت این اقدام دولتمردان عراق آنان را از تشیع دورخواهد ساخت و شیعیان مورد نفرت جهانی قرار خواهند گرفت و زحمات بزرگان شیعه در 12 قرن گذشته – بعد از ائمه طاهرین (ع) – برباد خواهد رفت.

اما دولتمردان عراقی شرمنده مردم خود و مسلمانان جهان خواهند بود و ملت امروز عراق در دادگاه نسل های آینده محاکمه خواهد شد و نسل های آینده عراقی و ملت های مسلمان دنیا در مورد آنها داوری خواهند کرد.

البته عراق محل شهادت مولای متقیان و امام حسین و امام کاظم و امام جواد و امام هادی و امام عسکری است که اگر ذلتی اینچنینی را می پذیرفتند می توانستند عمر طبیعی خود را داشته باشند. برروی این سرزمین بود که امام علی علیه السلام فزت برب الکعبه را در محراب مسجد سر داد و امام حسین علیه السلام هیهات منا الذله را بر سینه دهر نگاشت و مراجع عظام تقلید نیز این شعار ها و آن شهادت ها را پیش روی خود دارند.

وقال رسول الله صلی الله عليه وآله: ...ومن أقر بالذل طائعا فليس منا أهل البيت = هر کس که با ذلت فرمان کسی را به گردن بگیرد  از ما اهل بیت نیست (بحار ج74 ص162﴾

و قال السبط الشهيد المفدى سيد الشهداء الحسين بن على صلوات الله وسلامه عليهما في خطبته يوم عاشوراء إذ عرض عليه وأصحابه الامان فأنف من الذل: " ألا وان الدعى ابن الدعى قد ركز بين اثنتين بين الذلة والسلة، هيهات منا الذلة، يأبى الله ذلك لنا ورسوله والمؤمنون، و حجور طابت وطهرت وأنوف حمية و نفوس أبيه من أن تؤثر طاعة اللئام على مصارع الكرام ...

هنگامیکه در روز عاشورا امان نامه ای از سوی لشکر یزید بر امام حسین (ع) عرضه شد امام از پذیرش ذلت امتناع ورزید و خطبه ای ایراد کرد و فرمود: آن بدکار پسر بدکار مرا در بین دو چیز یعنی بین مرگ و ذلت مخیر کرده است و دورباد ذلت از ما؛ خداوند و رسول او (ص) و مؤمنین ن را برای ما نمی پسندند آغوش هایی که طیب و طاهرند غیرت و حمیت و نفوس خوددار نمی پسندند که کریمان و بزرگواران فرمانبری لئام و زشت صفتان را بر گردن بگیرند.

مسلمانان عالم بالعموم و شیعیان بالخصوص هرگز انتظار ندارند سرزمین امامان معصوم (ع) منشأ ذلت آنان در جهان شود زیرا آنجا سرزمینی است که شهداء بزرگ آن در نجف و کربلا و کاظمین و سامرا عزت و بزرگواری را برای اسلام و امت اسلامی به ارمغان آورده است.

.....................

انتهای پیام /110