خبرگزاری اهل‌بیت(ع) - ابنا

یکشنبه ۷ مرداد ۱۴۰۳
۱۷:۱۶
در حال بارگذاری؛ صبور باشید
دوشنبه
۲۵ خرداد
۱۳۸۸
۱۹:۳۰:۰۰
منبع:
اختصاصي
کد خبر:
113227

برگزار شد، ؛ تحليل گفتمان وحدت

جلسه تحليل گفتمان وحدت صبح امروز با سخنراني دكتر صادق حقيقت و دكتر خسرپناه و دكتر اردوش به عنوان ناقد در پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامي برگزار شد.

آآ

دكتر صادق حقيقت در ابتداي جلسه با بيان اينكه بحث وحدت از موضوعات قديمي مي باشد كه همواره مورد بحث بوده است، گفت: استفاده از روش گفتمان در اين بحث يك كار نو و بديع مي باشد.

وي افزود: مدعاي ما در اين جا دو چيز مي باشد: يكي آنكه با رويكرد گفتماني قادر هستيم علت مخالفت وحدت شيعه و سني را بفهميم و ديگر آنكه اين رويكرد به تقريب ميان شيعه وسني كمك مي كند و در واقع مي توان با اين رويكرد نه تنها اين مسئله را حل كرد بلكه اصل مسئله اختلاف را از بين برد.

البته اين بحث علي المبنا مي باشد و بر مبناي تحليل گفتمان مي باشد كه به نتايج جديد منجر مي شود ولي ممكن است كسي با اين مبنا مخالف باشد و از روش ديگري استفاده كند.

وي روش هاي بررسي مسئله وحدت را به دو روش هاي كلاسيك ( مثل رهيافت هاي آيت الله بروجردي، آيت الله واعظ زاده خراساني و ...) و روش هاي مدرن و پسا مدرن تقسيم كرد كه روش گفتمان در دسته دوم جاي مي گيرد.

وي سپس به توضيح تحليل گفتمان، واژه هاي گفتمان، دال، دال مركزي، عنصر، وقته ، مفصل بندي پرداخت.

وي در توضيح اين واژگان گفت: گفتمان يك كليت ساختاردهي شده است كه از عمل مفصل بندي ميان دال هاي موجود در آن گفتمان به دست مي آيد به طور مثال تشيع صفويه به عنوان يك گفتمان داراي دالهايي همچون فره ايزدي، انتظار، مرشد كامل، مراد پير و ... مي باشد كه اين گفتمان را تشكيل مي دهد.

دكتر حقيقت مفصل بندي را گردآوري و ايجاد ارتباط ميان دال ها و عناصر پراكنده درون يك گفتمان به نحوي كه يك هويت جديدي پيدا كند، تعريف كرد.

وي با بيان اينكه دال مركزي  دالي است كه ساير دال ها در حول آن شكل مي گيرند و معنا پيدا مي كنند، افزود: در گفتمان تشيع صفوي دال مركزي پادشاه و در گفتمان تسنن عثماني دال مركزي سلطان مي باشد.

عضو هيئت علمي دانشگاه مفيد سپس به بررسي گفتمان تشيع پرداخت و گفت: گفتمان تشيع صفوي مرهون 200 سال كار فرهنگي صوفيان بوده است كه بايد به چند نكته در اين گفتمان اشاره شود

اول: در گفتمان تشيع صفوي پادشاه دال مركزي است در حالي كه در گفتمان تشيع امامت دال مركزي آن را تشكيل مي دهد. بنابراين بايد در اين گفتمان نسبت دينداري پادشاهان صفوي، رابطه آنها با روحانيت و .. بايد بررسي شود.

مفروض آن است كه پادشاهان صفوي به دليل تقابل با گفتمان تسنن عثماني، به گفتمان تشيع روي آورد و اگر گفتمان ديگري آنها را به مقاصد مي رساند از آن گفتمان استفاده مي كرد.

كاركردهاي گفتمان تشيع صفوي توجيه وضع موجود، تقديس كننده نظام پادشاهي و اختلاط فرهنگ شيعه و ايراني است كه به نظر مي رسد در دوران صفوي دال مركزي از امامت به پادشاه تغيير پيدا كرده است.

دوم:‌ دال هاي صوفي گرايانه در دوران صفوي كمرنگ شد چرا كه روحانيت رويكرد فقهي داشت و اعتقاد به تضاد ميان فقه و صوفي گري داشتند.

سوم: اعمال نمادين مثل روضه خواني، قمه زني، تعزيه خواني برجسته شد.

چهارم: چون شيعه ايراني شد به ضد وحدت ملي بدل شد و در واقع به وحدت ضرر زد.

دكتر حقيقت گفت: با توجه به اين نكات اگر حركت براي زياد كردن فاصله ميان شيعه و سني صورت گرفت را به صورت معكوس طي كنيم خود مي تواند عامل وحدت شود به اين صورت كه تمام دال هاي گفتمان شيعه صفوي براي غيريت سازي با گفتمان تسنن نياز بود اما اكنون به اين دال ها نيازي نيست بلكه نياز به وحدت مي باشد.

در اين زمان تضاد گفتمان شيعي و سني به تحليل رفته است و يك غيريت سازي ديگر بوجود آمده است كه بايد آن را برجسته كنيم كه آن تضاد بين دين و كفر، اومانيسم و دينداري، دينداري و الحاد مي باشد.

عده اي آگاهانه يا ناآگاهانه مي خواهند تضاد ميان شيعه و سني كه به حاشيه رفته است را به متن بازگردانند. آنچه كه مهم است تضاد ميان مسلمانان و اسرائيل مي باشد نه تضاد ميان شيعه و سني.

دكتر حقيقت در پايان خاطر نشان كرد: اين تحليل يك رويكرد جداگانه به عنوان يك كوشش استراتژيك مي باشد كه به دنبال حل موضوع ضديت شيعه و سني مي باشد.

در ادامه جلسه دكتر خسروپناه به نقد و بررسي اين رويكرد در مسئله وحدت پرداخت.

دكتر خسروپناه با بيان اينكه وحدت در تاريخ اسلام به عنوان يك استراتژي در نظر گرفته شده بوده است، گفت: نقد بنده راجع به كارگيري اين روش براي بحث وحدت مي باشد چرا كه بكارگيري اين روش سر از نسبي گرايي در مي آورد.

بحث ديگر بر سر اين است كه آيا روش گفتمان آيا يك كاربست معيار و ابزار براي فهم است يا براي داوري؟ و اينكه آيا ما مي توانيم در مقام داوري از آن بهره ببريم؟

با توجه به اينكه گروه هاي اجتماعي درفهم و تفسير گفتمان ها خيلي موثر هستند و مباني فكري گروه هاي اجتماعي در تفسير گفتمان ها متفاوت مي باشد. بنابراين هركس از اين روش استفاده كند چاره اي جز پذيرش نسبي گرايي ندارد چرا كه با توجه به مباني و پيش فرض هايش به تفسير گفتمان مي پردازد در حالي كه به لحاظ معرفت شناسي، مبنا گرا هستيم و معتقد هستيم هر گزاره اي خارج از گفتمان بار معنايي دارد هرچند با دال هاي ديگر گفتماني  شكل مي گيرد.

بنابراين به هيچ وجه روش گفتمان را نمي توان پذيرفت چرا كه معياري براي سنجش صدق و كذب وجود ندارد بنابراين هر كس بر اساس جايگاهي كه دارد تفاسير مختلفي از گفتمان ها ارائه مي كند.

دكتر خسرو پناه افزود:  به نظر مي رسد كه اگر روش گفتمان بخواهد به تقريب كمك كند بايد دست از دال مركزي امامت برداريم كه ديگر شيعه بودن معني ندارد و شيعه همان سني مي شود.

وي در پايان گفت: يكسري نقدها هم به لحاظ وا‍ژگاني بر اين مقاله وارد است. ضمن آنكه دكتر حقيقت مدعاي را خيلي بسط و گسترش نداده و بيشتر بر مقدمات بحث متمركز شده است.

انتهاي پيام/109