به گزارش خبرگزاری اهلبیت (ع) ـ ابنا ـ آنچه در پی می آید مقاله ای است راجع به مصلح موعود(عج) که در زیر برای شما می آید:
مقدمه:
ظهور مصلح جهانی در آخرالزمان، یكی از مسائل اساسی است كه از روزگاران كهن تا عصر حاضر، مورد توجه جوامع بشری بوده است. آرزوی فرج، اندیشهای است كه تقریبا همه ملل را به خود مشغول ساخته است و حتی ملتهای غیر خدا پرست و مادیگرا به نوعی به مصلح جهانی در دوره آخرالزمان معتقدند.
دین اسلام، ظهور مهدی(عج) را تنها به عنوان یك ایده و تفكر خیالی كه بشارت قیام رهبری مبهم، در آیندهای نامعلوم برای رهایی بشریت از ظلم و جور را میدهد، مطرح نساخته بلكه آن را به عنوان یك مسأله اعتقادی كه دارای نشانه و علائم روشن و پابرجایی است، مطرح میكند و این اعتقاد در دل و جان و وجدان امت اسلامی و همچنین در زندگی سیاسی و مبارزاتی آنها وجود دارد.
در حالی كه امت اسلامی با اندیشههای منحرف كنونی درگیر است، كوشش میكند آن را تغییر دهد تا به این وضعیت، رنگی اسلامی و سمت و سویی دینی دهد و در میادین جهادی، با سمبل كفر، گمراهی و دشمنان دین مقابله كند. تمامی این تلاشها برای فراهم آوردن زمینههای ایمانی و مسئوولیت پذیری است تا برای پذیرایی و استقبال از رهبر منتظرش تناسبی داشته باشد. زیرا امت اسلامی در انتظار ظهور ایشان و مشاركت در قیام و انقلاب جهانگیرشان هستند و زمان استقبال از یك شخصیت انقلابی جهانی، آنگاه كه وقوعش مشخص شده باشد، معنایش این است كه دائما باید در حال آمادهباش بود تا روزی كه از وی استقبال و در جنبش انقلابی و جهانی وی شركت كنیم.
با وجودی كه تفكر و ایده مهدویت، نماد فریادی است كه بسیار بلند بر سر تمامی طاغوتهای زمین فرود میآید و مخالفتی است قاطعانه با تمامی شیوههای عدول از ارزشهای الهی، با این وصف، فراخوانی روشن و آشكار است كه از مسلمانان میخواهد چه از لحاظ اعتقادی و چه از لحاظ عملی (با منشی درست) به اسلام پایبند باشند. چنان كه قیام حضرت مهدی(عج) و جنبش ایشان نیز از درون جوامع اسلامی سرچشمه میگیرد تا در ابتدا مسلمین منحرف را تصفیه كند؛ مسلمانانی را كه قبل از ظهور ایشان موفق به توبه و اصلاح باطن خویش نشدند.
از این رو، مسئله ظهور مهدی منتظر در تصور آگاهانه اسلامی به تلاشی هدفمند برای انتظار و جهادی بیدارگر تبدیل شده است كه منتظران را برای قدم نهادن در جهاد تربیت درونی كه همان جهاد اكبر و مبارزه با شیطان و نفس اماره است، رهبری میكند. در این انتظار، هدف آن است كه بر این دو دشمن (شیطان درون و نفس اماره) غلبه كرده و درون را از انگیزههای انحراف پاك کند و عواملی كه فرد مسلمان را از سعادت دیدار مهدی(ع) محروم كرده و مانع از رفتن به سمت راه و روش ایشان میشود، از میان بر میدارد.
در عین حال اسلام از همه مسلمانان میخواهد كه پا به میدان نبرد اعتقادی، سیاسی و جهادی بگذارند تا در روند مقدمهچینی ظهور رهبر و پیشوای خود مشاركت داشته و در نهایت آماده پذیرایی و استقبال از ایشان باشند. و در فتوحات جهانی و تأسیس حكومت عدل الهی در سایه ولایت و خلافت جهانشمول ایشان، مشاركت کنند.
مهدی(ع) در قرآن:
1. «هو الذی ارسل رسوله بالهدی و دین الحق لیظهره علیالدین كله و لو كره المشركون» /سوره توبه 33.
سدی در تفسیر این آیه میگوید: (پیروزی اسلام بر دیگر ادیان) هنگام قیام مهدی است (در آن زمان) مردم یا باید مسلمان شوند، یا جزیه دهند و اینكه گفته شده است: مهدی همان عیسی است، نادرست است. زیرا اخبار صحیح به گونهای متواتر وارد شده كه مهدی از خاندان پیامبر است. از این رو تطبیق مهدی بر عیسی جایز نیست و حدیثی كه گوید : «مهدی كسی جز عیسی نیست » درست نیست.(1)
2. و من اظلم ممن منع مساجد الله ان یذكر فیها اسمه و سعی فی خرابها اولئك ماكان لهم ان یدخلوها الخائفین، بهم فی الدنیا خزی و لهم فی الاخره عذاب عظیم /بقره 114.
در تفسیر درالمنثور و تفسیر طبری درباره «لهم فی الدنیا خزی »آمده است:
«اما خزهم فی الدنیا فانه اذ اقام المهدی و فتحت القسطنطنیه قتلهم فذلك الخزی » یعنی خواری و ذلت (ستمكارانی كه سد راه دین خدا و آیین حقاند) در دنیا، زمانی فرا میرسد كه مهدی به پا خیزد و قسطنطنیه را فتح كند و آنان را بكشد .(2)
3. و انه لعلم للساعه / زخرف آیه 6.
در تفسیر این آیه سیوطی میگوید: نشانه قیامت، خروج عیسی قبل از آن است. (3)
و در روح المعانی آمده است:
نزول عیسی یكی از نشانه های قیامت است. بنا بر قول مشهور، عیسی هنگام نماز صبح در دمشق فرود می آید، امام (جماعت) كه همان مهدی است، عقب میایستد (تا عیسی امام جماعت شود) ولی عیسی او را مقدم میدارد و پشت سرش نماز میگزارد. (4)
شبلنجی به نقل از مقاتل بن سلیمان و مفسران پس از وی در تفسیر آیه فوق میگوید: (نشانه قیامت) مهدی است و (دوران) او در آخرالزمان است. (5)
4. بقیة الله خیرلكم ان كنتم مؤمنین /هود 86.
در كتاب نورالابصار در تفسیر این آیه آمده: چون مهدی ظهور كند، كعبه را پایگاه خویش قرار میدهد و 313 نفر از یارانش به او میپیوندند. آنگاه در نخستین سخن این آیه را تلاوت میكند: «بقیه الله بهتر است برای شما؛ اگر ایمان بیاورید ». سپس میگوید:« منم بقیه الله و خلیفة خدا و حجت او بر شما». (6)
5. كتب الله لاغلبن انا و رسلی، ان الله قوی عزیز /مجادله 21.
این آیه از پیروزی آیین الهی بر همه آیینها حكایت دارد. فعل «كتب» ماضی است و به گونهای روشن و حتمی این امر را میرساند كه گویا این پیروزی انجام یافته است. همراه شدن این فعل با لام و نون تأكید، جایی برای تردید در تحقق این وعده نمیگذارد و ذیل آیه كه قدرت و اراده خدا را مینمایاند و به منزله علتی برای نوید آغاز آن است، جایی برای توصیههای نابایست و تفسیرهای نامناسب نمیگذارد، زیرا سخن از قهر و غلبه و قدرت غالب خدایی است.
چنین تاكیدی نمیتواند تنها در پیروزی پیامبر در جنگهای صدر اسلام و یا در استدلالهای كلامی اسلام با دیگر ادیان و برهانیتر بودن آن محدود شود و از سویی تاكنون این پیروزی جهانی پدید نیامده است. بنابراین باید در آینده تفكرات غیرالهی زوال پذیرد و آیین یكتاپرستی سراسر گیتی را فراگیرد كه بنا بر روایات بسیار، آن زمان روزگار مهدی موعود خواهد بود.
در این مجال میتوان آیات دیگری را نیز مرتبط با بحث مهدویت دانست كه به همین مختصر اكتفا میكنم. (از جمله آیات مهمی كه در این زمینه مورد اتفاق فریقین است آیه «ولقد كتبنا فی الزبور من بعد الذكر ان الارض یرثها عبادی الصالحون» است.)
مهدی(ع) در احادیث نبوی:
1ـ شما را به (ظهور) مهدی بشارت میدهم ..... زمانی كه اختلافها، سختیها و دلنگرانیها مسلمانان را در بر میگیرد، قیام میكند و زمین را كه پر از ظلم و ستم شده است به شیوه درست بین مردم تقسیم میكند و دلهای مسلمانان را سرشار از بینیازی میسازد. ..(7)
2ـ اگر از (عمر) دنیا جز یك روز باقی نماند، خدا آن روز را طولانی گرداند تا مردی از فرزندانم را برانگیزد (برای زنده كردن اسلام و اصلاح اجتماعات بشری) كه همنام من است .(8)
3ـ المهدی من عترتی من ولد فاطمه. (9)
4ـ كیف انتم اذا نزل ابن مریم فیكم و امامكم منكم. (10)
5ـ در آخرالزمان آزارها و ستمهای جانكاه از سوی شاهانشان بر امتم فرود میآید. بلاهایی كه سخت تر از آن شنیده نشده است. آن چنان كه دنیای فراخ بر آنان تنگ مینماید. همه جا آكنده از ستم و بیعدالتی است و انسان با ایمان پناهگاهی برای فرار از ظلم نمییابد. در این هنگام خدای متعال مردی از خاندان مرا بر میانگیزد. پس زمین را از عدل و داد پر میكند... (11)
6ـ در زمانی كه (دنیا را ظلم و ستم فرا گرفته و دین باوران در تنگنا و سختی به سر میبرند) فریادی از آسمانها بر میآید كه ای مردم همانا خدا روزگار طاغوتیان و منافقان و پیروان آنها را به سر آورده و مهمترین امت محمد(ص) را به سرپرستی شما گمارده است. در مكه به او بپیوندید كه بی گمان او مهدی است.. (12)
7ـ (مهدی) فردی از فرزندانم است. چهرهاش چونان ستاره درخشان، ... آنگاه كه به سوی شام حركت كند، جبرئیل پیشاپیش و میكائیل همراه اوست. اهل آسمان و زمین با ظهور او شادمان میشوند. (13)
8ـ و یبلغ سلطانه المشرق و المغرب .(14)
9ـ یخرج المهدی فی امتی، یبعثه الله غیاثا للناس. (15)
10ـ مهدی از فرزندان من است. در پرتو خلافت (و حكومت) او پرندگان آسمان خرسند میگردند. (كنایه از گسترش قانون و عدالت در سراسر جهان ) (16)
11ـ افضل العباده انتظار الفرج. (17)
12ـ هركس مهدی را انكار كند ( و ظهور او را دروغ بپندارد)، كافر است. (18)
پس از ذكر نمونهای از سخنان والای پیامبر گرامی اسلام درباره آینده بشریت و امت اسلامی و ظهور مصلح فاطمی، مناسب است سخن یكی از محدثان بزرگ اهلسنت را در اینباره یادآور شویم.
حافظ ابو عبدالله گنجی شافعی؛ محدت معروف اهلسنت، باب پنجم از كتاب خود درباره مهدی(ع)، یعنی «البیان فی اخبار صاحب الزمان» را ویژه همین مطلب ساخته و این باب را اینسان عنوان كرده است: «الباب الخامس فی ذكره نصره اهل المشرق للمهدی» و در این باب این حدیث را از پیامبر(ص) نقل میكند:
«یخرج اناس، من المشرق، فیوطئون للمهدی سلطانه». یعنی مردمی از مشرق قیام میكنند و زمینه حكومت مهدی را فراهم میسازند.
حافظ گنجی پس از نقل این حدیث میگوید: «این حدیث، حدیثی است حسن و صحیح، كه آن را راویان موثق و عالمان حجت روایت كردهاند و حافظ ابن ماجه قزوینی این حدیث را در كتاب سنن (صحیح) خود آورده است».
مهدی(ع) و گواهی اهلبیت(ع)
- از امام علی(ع) درباره این جمله رسول خدا(ص) كه فرمودهاند: «انی مخلف فیكم الثقلین كتاب الله و عترتی»، پرسیده شد. حضرت علی(ع) فرمودند: كه عترت، من و حسن و حسین و نه امام از فرزندان حسین هستیم و نهمین آنها «مهدی» است. آنان از كتاب خدا جدا نمیشوند و قرآن نیز از آنان جداییناپذیر است و در روز قیامت با هم در حوض كوثر بر رسول خدا(ص) وارد میشوند.»(19)
- امام حسن(ع): «امامان بعد از رسول خدا(ص) دوازده تن هستند، نه تن از آنان از نسل برادرم حسین هستند و مهدی امت اسلام نیز از جمله آنان است.»(20)
-امام حسین(ع): «قائم امت اسلام، نهمین فرزند من است. اوست كه غیبت میكند و همین شخصیت است كه خود در قید حیات است و میراثش را تقسیم میكند. (21)
- سید حمیری شاعر از امام صادق(ع) پرسید: ای فرزند رسول خدا، درباره غیبت و درستی آن از اجداد گرامیتان، اخبار و روایاتی نقل شده است، بفرمایید كه كدامیك از امامان غیبت میكند. حضرت فرمود: ششمین فرزند من است كه غیبت میكند. او دوازدهمین امام و پیشوا بعد از رسول خدا(ص) است. اولین ایشان امام علی(ع) و دوازدهمین و آخرینشان قائم به حق بقیةالله در روی زمین، مهدی صاحب زمان است.(22)
- ریان بن صلت میگوید: به خدمت امام رضا (ع) رسیده و از ایشان پرسیدم: آیا شما صاحب امر و زمان هستید؟ فرمود: «آری من صاحب امر و زمان هستم، اما كسی كه زمین را بعد از آن كه مملو از ظلم و ستم بوده، از عدل و داد پر میكند من نیستم. وی عصای موسی و نگین سلیمان را دارد. او چهارمین فرزند من است. خداوند تا آن زمان كه خود اراده فرماید او را از دیدهها پنهان میكند و بعد، او را آشكار ساخته و زمین را كه پر از جور و ستم شده از عدالت و داد پر نماید.» (23)
مهدی (ع) در اندیشه عالمان اهلسنت:
1ـ مسعودی (در گذشته به سال 346 هـ):
مسعودی نقل می كند: «در سال 260 هجری، ابومحمد حسن بن علی بن محمد بن علی بن موسی بن جعفر بن محمد بن علی بن الحسین بن علی بن ابیطالب در خلافت معتمد عباسی درگذشت و او پدر مهدی منتظر است.» (24)
2ـ قاضی عیاض (در گذشته به سال 544 هـ):
در كتاب الشفا: ما در این كتاب از پیامبر(ص) درباره آینده مطالبی را نقل میكنیم كه هرگز از روی هوا سخن نگفته است و از آن جمله مساله «ظهور مهدی» است. (5)
3ـ ابن اثیر (در گذشته به سال 606 هـ ):
مهدی، یعنی كسی كه خداوند راه حق را به او نشان داده است. این كلمه، به صورت اسم به كار رفته است، تا جایی كه «علم بالغلبه» شده است و همین كلمه (مهدی)، نام آن كسی است كه پیامبر(ص) مژده داده است كه در آخرالزمان میآید. (26)
4ـ محی الدین ابن عربی (درگذشته به سال 638 هـ ):
مهدی حجت خدا بر مردم زمان خود و از پیروان پیامبر است. پیامبر درباره او گفته است: «او راه مرا پی میگیرد و به خطا نمیرود» ... همین امر، گواهی میدهد كه مهدی در میان احكام مصون از خطاست، همان گونه كه رسول خدا در ابلاغ آنچه از جانب خداست عصمت دارد.(27)
5ـ ابن ابی الحدید مدائنی (در گذشته به سال 655 هـ):
در كتاب شرح نهج البلاغه میگوید: میان همه فرق مسلمین اتفاق قطعی است كه عمر دنیا و احكام و تكالیف پایان نمیپذیرد، مگر پس از ظهور مهدی.(28)
6ـ ابن تیمیه (در گذشته به سال 728 هـ):
در كتاب «منهاج السنه النبویه» ابن عمر از پیامبر(ص) روایت كرده است: «در آخرالزمان مردی از اهلبیت من ظهور میكند كه همنام و همكنیه من است. زمین را پر از عدل و داد میكند، بعد از آنكه از ظلم و بیداد آكنده شده باشد». این شخص همان مهدی است.(29)
7ـ ابن خلدون (در گذشته به سال 806 یا 808 هـ):
مشهور بین همه مسلمانان، در همه عصرها این است كه به یقین در آخرالزمان فردی از خاندان نبوت ظهور میكند، دین را مدد میرساند و عدل را میگستراند، و مسلمانان از او پیروی میكنند و بر همه كشورهای اسلامی حاكم میشود و مهدی نام دارد. (30)
8ـ یحیی بن محمد حنبلی (از عالمان قرن 10 هجری):
پیامبر(ص) كسانی كه مهدی را تكذیب كنند، كافر دانسته است.(31)
9ـ محمد برزنجی (در گذشته به سال 1103 هـ):
در كتاب الاشاعه لاشراط الساعه: نخستین نشانه روز باز پسین، ظهور مهدی است. احادیث پیرامون او به حدی است كه فراتر از حد شمارش مینماید. در روایات فراوان صحیح و مشهور آمده است كه او از فرزندان فاطمه است ... این امر در حد تواتر معنوی است و انكار آن جایی ندارد. ... وی زمین را كه از بیدادها آكنده شده است، پر از عدل و داد میكند. (32)
10ـ شیخ محمد عبده (در گذشته به سال 1323هـ):
خاص و عام میدانند كه در اخبار و احادیث، ضمن شمردن علائم قیام قیامت، آمده است كه مردی از اهلبیت پیامبر(ص) خروج میكند كه نام او مهدی است و او زمین را، پس از آنكه از جور و بیداد آكنده باشد، از عدل و داد آكنده میكند. در آخر ایام او، عیسای مریم (ع) از آسمان فرود میآید... (33)
11ـ عبدالعزیز بن عبدالله بن باز (از عالمان معاصر):
.... مسأله مهدی آشكار و روشن و احادیث درباره آن فراوان بلكه متواتر و مستحكم است و از اهل علم بسیار كسان «تواتر» آن را بازگو كردهاند، ... به علت كثرت طرق، اختلاف مخارج، گویندگان، راویان و الفاظ این احادیث، تواتر معنوی دارد، بنابراین به حق دلالت دارد كه این شخص موعود مسالهاش ثابت و خروجش حق است ... این امام از الطاف خدای عزوجل است كه ظهور میكند و داد و حق را بر پا میدارد و از ظلم و جور جلوگیری میكند و خدا به وسیله او سایه لوای حق را در راه عدالت، هدایت و راهنمایی مردمان میگستراند. (34)
در این زمینه تعداد زیادی از عالمان اهلتسنن نظراتی را بیان كردهاند كه در حد بیان نظر برخی از ایشان، به این مختصر اكتفا میكنم.
زمینههای مورد اتفاق مسلمانان در مسأله مهدویت:
زمینههای مشترك بین اهلتسنن و شیعه دوازده امامی در مورد حضرت مهدی(عج) بسیار زیاد است كه همه آنان بر اصل اعتقاد به درست بودن چنین ایدهای اتفاقنظر دارند و هر كسی را كه منكر آن بشود، نادان تلقی میكنند. همچنین مسلمین بر این عقیده متفقالقولند كه مهدی(ع) از قبیله قریش و به ویژه از اهلبیت پیامبر اسلام(ص) و به خصوص از نوادگان امام علی(ع) و فاطمه زهرا(س) است.
علاوه بر این، وی را آخرین خلیفه و جانشین حضرت محمد(ص) در بین دوازده امام میدانند و برپایی حكومتش را قطعی و حدود قدرت و سلطه آن حضرت را جهانشمول میدانند. زیرا كه حكومت او وعده الهی است كه نص قرآن بر آن تاكید داشته است و سرانجام آن كه شیعه و سنی بر حتمی بودن پیشآمد برخی حوادث و اتفاقات و علایم ظهور ایشان اشاره دارند. این علایم مژده نزدیكی ظهور ایشان را میدهند. ما در اینجا به دلایل قابل اعتمادی در اثبات موارد اتفاق نظر بین شیعه و سنی در اعتقاد به ظهور حضرت مهدی(ع) اشاره میكنیم.
اتفاق نظر مسلمانان در اصل قضیه مهدویت:
نشانه چنین توافقی در ضبط، ثبت و صحت احادیث فراوانی است كه درباره حضرت مهدی(ع) نقل شده است. این احادیث را مسلمانان حفظ و در بسیاری از مراجع و منابع خود ذكر كردهاند؛ به طوری كه حد تواتر آن دهها بار در علم حدیث به تایید مسلمانان رسیده است و هر مسالهای از مسائل دینی كه روایات و احادیث مرتبط با آن به حد تواتر برسد، به خودی خود از دایره شك و تردید خارج میشود و كسی در موضوع و بحث اسناد و سندیت آن وارد نمیشود. به طوری كه این مساله در جای خود و در دو علم حدیث و اصول به اثبات رسیده و غیر قابل انكار است و مناقشه و جر و بحث در آن از عدم آگاهی به قواعد و اصول بحث علمی و تحقیق اسلامی، نشأت گرفته است.
مرجع بزرگ، شهید صدر(ره) میگوید: «اندیشه اعتقاد به حضرت مهدی منتظر به عنوان رهبری كه جهان چشم انتظار اوست تا دنیا را به جایگاهی بهتر رهنمون شود، به طور كلی در احادیث پیامبر عظیمالشان(ص) و به ویژه در روایات ائمه اطهار(ع) آمده است. همچنین در متون و كتب فراوانی به حدی بر آن تاكید شده كه شك و تردید به آن راه پیدا نمیكند.
درباره حضرت مهدی(عج) 400 حدیث از طریق برادران اهلسنت نقل شده است، به طوری كه مجموع روایات نقل شده در این باره از طریق شیعه و سنی به بیش از شش هزار حدیث میرسد كه این عدد، رقم بالایی است و نظیر آن در مورد بسیاری از امور واضح و بدیهی دین اسلام كه معمولا قطعی و خالی از شك است، جمعآوری نشده است.
حافظ بن حجر عسقلانی میگوید: «احادیث متواتر تاكید میكنند كه حضرت مهدی (ع) از میان مسلمانان برانگیخته میشود. حضرت عیسی (ع) نیز در آن زمان فرود می آید و پشت سر وی نماز خواهد خواند».(35)
قاضی شوكانی در مورد احادیث مهدی (ع) میگوید:
احادیث مرتبط با مهدی(ع) بدون هیچ گونه شك و شبههای، متواتر است بلكه وصف تواتر به تمامی اصطلاحات نگاشته در علم اصول بر كمتر از این هم صدق پیدا میكند. پس چگونه میتوان با فراوانی حدیث در مورد ایشان آنها را متواتر ندانست؟
حافظ ابوالحسن ابری سگزی (م 363 هـ .ق) در كتاب «مناقب الشافعی» و ابن صباغ مالكی در کتاب «اسعاف الراغبین» و برزنگی در كتاب «الاشاعه لاشراط الساعه» و شیخ عبدالحق در كتاب «اللمعات» و ابن صدیق مغربی در كتاب «ابراز الوهم المكنون من كلام ابن خلدون» و صدیق حسن قنوجی در كتاب «الاذاعه لما كان و یكون بین یدی الساعه» و دیگر علما كه فراوانند، به حد تواتر رسیدن احادیث مربوط به امام عصر (ع) را تصریح كردهاند.
اشتراك نظر در لزوم اعتقاد به مهدی(ع):
مساله حضرت مهدی(ع) از جمله مسائل غیبی است كه وحی نیز درباره آن خبر داده است. متون و نصوص دینی مورد اعتماد همه مسلمانان نیز، لزوم ایمان و اعتقاد به چنین مسائلی كه در قرآن و سنت ذكر شدهاند را مورد تاكید قرار دادهاند، چنان كه خداوند تبارك و تعالی میفرماید:
« الم، این قرآن، كتابی است كه هیچ تردیدی در آن راه ندارد. هدایتگر انسانهای با تقواست. همان كسانی كه به عالم و دنیای غیب ایمان دارند و نماز به پا میدارند و از آنچه به آنها روزی میرسانیم، انفاق میكنند و به آنچه بر تو و پیامبران پیش از تو نازل شده ایمان میآورند و به آخرت یقین دارند.» بقره 4-1
این آیه به طور كلی بر لزوم ایمان به مسائل غیبی كه از طریق شرع و با ادله روشن به اثبات رسیدهاند، دلالت دارد.
پس همان طوری كه برپا داشتن نماز و دادن زكات و ایمان به قرآن و كتب آسمانی كه پیش از قرآن نازل شده بر هر مسلمانی لازم و ضروری است، اعتقاد به همه مسائل غیبی نیز كه اسلام درباره آنها سخن گفته و در نصوص معتبر و مشهور از آنها خبر داده، واجب است. بنابراین هر كس موردی از امور غیبی اسلام را، از قبیل ظهور حضرت مهدی(ع)، نزول عیسی(ع)، خروج دجال و سایر مسائلی را كه با دلایل قطعی ثابت شدهاند انكار كند، از جرگه مسلمانانی كه به عالم غیب ایمان دارند خارج میشود، زیرا ایمان به غیب، حد فاصل میان مومنین به رسالتهای الهی و ملحدان و مادیگرایان است.
براساس همین ادله قرآنی است كه برخی از دانشمندان اهلتسنن در اثبات وجوب اعتقاد به حضرت مهدی(ع) به این برهان قرآنی استدلال كردهاند.
شیخ ناصرالدین البانی یكی از علمای اهلسنت در این باره چنین میگوید:
«اعتقاد به قیام حضرت مهدی(ع) اعتقادی ثابت است كه احادیث متواتری از نبی اكرم(ص) بر وجوب ایمان به قیام ظهور ایشان نقل شده است، زیرا این اعتقاد از امور غیبی است و ایمان به چنین اموری از جمله نشانههای پرهیزكاران است، همانطوری كه خداوند متعال در قرآن فرموده: «الم – این قرآنی است كه هیچ شكی به آن راه ندارد. هدایتگر انسانهای پرهیزکار و تقواپیشهای است كه به عالم غیب ایمان دارند و این تنها انسانهای نادان و متكبر هستند كه در صدد انكار امور غیبی بر میآیند. من از درگاه پروردگار متعال مسالت میكنم كه ما را در حالی بمیراند كه به قیام مهدی(ع) و هر آنچه قرآن و سنت بر آن صحه نهادهاند، ایمان داشته باشیم.» (36)
اتفاق نظر بر اینكه مهدی از سلاله اهلبیت(ع) است:
روایات و اخبار صحیحی كه از شیعه و سنی نقل شده، گواه بر این است كه مسلمین در مورد مسأله متفقالقولند؛ از جمله سعید بن مسیب نقل كرده است:
«نزد ام سلمه بودیم. صحبت از مهدی(ع) به میان آمد، ایشان گفتند: از رسول خدا(ص) شنیدم كه فرمودند: مهدی(ع) از عترت من و از فرزندان فاطمه(س) است.»(37)
از امام محمد باقر(ع) نقل شده كه ایشان فرمودند: «مهدی از ما اهلبیت و از فرزندان فاطمه است»
از ابو سعید خدری به نقل از پیامبر(ص) روایت شده كه فرمودهاند:
«مهدی از ما اهلبیت است، دارای بینیای كشیده است، زمین را بعد از آنكه از ظلم و جور پر شده باشد، پر از عدل و داد میكند.»
اتفاق نظر مسلمانان در قطعیت برپایی حكومت مهدی(ع):
در این مورد نیز روایات و احادیث صحیح و صریح فراوانی در كتب اخبار، ملاحم و فتن و شرایط آخرالزمان، هم در منابع اهلتسنن و هم در منابع شیعه نقل شده است.
از ابن مسعود روایت كردهاند كه پیامبر گرامی اسلام(ص) فرمودهاند: «عمر دنیا به پایان نخواهد رسید تا روزی كه مردی از اهلبیتم به نام مهدی، ولایت و رهبری امتم را بر عهده میگیرد.»(38)
از امام صادق(ع) نقل شده: «قیام قائم(ع) قطعی و حتمی است.» (39)
ابو هریره نقل كرده كه رسول خدا(ص) فرمود: «اگر از عمر دنیا، تنها یك روز باقی مانده باشد، خداوند بلند مرتبه آن روز را به قدری طولانی میكند تا مردی از اهلبیت من فرمانروایی و ولایت زمین را به دست گیرد.» (40)
همچنین آیات الهی كه تفسیر آنها وعده ظهور مهدی(ع) است، قطعی بودن برپایی حكومت ایشان را به صراحت تاكید میكنند.
وحدت نظر مسلمانان در جهانی بودن حكومت مهدی(ع):
آیات فراوانی از قرآن كریم و روایات كثیری چه از طریق شیعه و چه سنی از پیامبر اكرم(ص) نقل شده است و تاكید میكنند كه حكومت مهدی(ع) جهانی است. همین منابع، همچنین بر مژده پیروزی اسلام بر تمامی دشمنان دین در سراسر گیتی و چیرگی آن بر همه ادیان و آیینهای كفر و شرك و رژیمهای منحرف و فاسد تأكید دارند.
مساله جهانی بودن حكومت ایشان از جمله مهمترین موضوعاتی است كه آیات قرآن و روایات فراوان و معتبری آن را تأیید میكنند. همه این آیات و روایات بر اصالت ظهور مهدی(ع) در چهارچوب امور و مسائل غیبی و شكلگیری حكومتشان در آینده تاریخ امت اسلامی پای میفشارند.
الف ) حكومت جهانی حضرت مهدی(ع) در قرآن كریم
آن دسته از آیات قرآن كه مژده برپایی حكومت جهانی حضرت مهدی(ع) را میدهند، فراوانند و به دو دسته تقسیم میشوند:
دسته اول آیاتی هستند كه به تفسیر، شرح و توضیح مفصل و گسترده علمی نیاز دارند تا بتوانند موجبات قانع شدن خواننده را با بحث اختصاصی موضوع موردنظر، فراهم بسازند.
دسته دوم آیاتی هستند كه آشكار و واضحاند و به عبارتی این آیات، صراحتا موضوع موردنظر را بیان میكنند كه در بخشهای قبل این نوشتار به آن اشاره شده است.
ب ) حكومت جهانی حضرت مهدی(ع) در احادیث نبوی
علاوه بر احادیثی كه بر حتمی بودن برپایی حكومت جهانی اسلام در تفسیر آیات مرتبط بیان شده است، به احادیث و روایات دیگری كه بر جهانی بودن حكومت حضرت مهدی(ع) پای میفشارند، اشاره میكنیم:
از ابن عباس روایت شده كه ایشان به نقل از رسول خدا(ص) گفتهاند: حاكمان روی زمین چهار نفرند؛ دو حكمفرما مومن هستند و دو پادشاه كافرند. آن دو حكمفرمای مؤمن، ذوالقرنین و سلیمان(ع) هستند و دو پادشاه كافر، نمرود و بخت النصرند. اما حاكم پنجمی بر سراسر زمین حكمفرمایی خواهد كرد. وی از اهلبیت من است. (41)
احادیث و روایاتی كه در صحاح ششگانه اهلسنت نقل شده، حضور و نزول حضرت عیسی(ع) را در زمان ظهور حضرت مهدی(ع) تایید كرده و میگویند:
حضرت عیسی(ع) پشت سر امام زمان(ع) نماز میگزارد و در كشتن دجال و راهنمایی و هدایت مسیحیان به اسلام، حضرت مهدی(ع) را یاری میرساند.
در روایتی ابو هریره نیز به نقل از پیامبر(ص) مضمون فوق را مورد تأكید قرار داده است. رسول خدا(ص) فرمودهاند: روح خدا، عیسی بن مریم در بین شما نزول خواهد كرد. او صلیب را میشكند و خوكان را میكشد و از مخالفان جزیه میگیرد. مردم را به اسلام فرا میخواند و نیز خدای متعال در زمان حضور ایشان همه آیینها را به غیر از اسلام از بین میبرد. مسیح (ع) دجال را به هلاكت میرساند و امنیت و آرامش سراسر گیتی را فرا میگیرد.
روایتی نیز از امام جعفر صادق(ع) نقل شده كه فرمودهاند: «زمانی كه قائم، قیام بنماید، در سراسر زمین غیر از بانگ شهادت «لا اله الا الله و اشهد ان محمد رسول الله» بانگ دیگری به گوش نخواهد رسید.»(42)
البته آن دسته از اخباری كه بر قطعی بودن بر پایی حكومت جهانی اسلام در زمان رهبری و خلافت مهدی منتظر(ع) دلالت دارند، بسیار فراوانند. یكی از این خبرها حدیث متواتری است كه شیعه و سنی آن را به نقل از حضرت محمد(ص) آوردهاند. ایشان در وصف حكومت و عدالت حضرت مهدی(ع) فرمودهاند:
«یملا الارض قسطا وعدلا كما ملئت ظلما و جورا»
توافق مسلمانان بر برخی از نشانههای ظهور
اخبار و روایات وارده در كتب ملاحم و فتن شیعه و سنی حاكی از آن است كه قبل از ظهور حضرت مهدی(ع) پدیدههایی به وقوع میپیوندد كه نشانه قریبالوقوع بودن ظهور حضرت و برپایی انقلاب اسلامی ایشان و انجام وعده الهی است. این نشانهها كه مورد توافق شیعه و سنی است، بسیار زیادند كه روشنترین آنها دو نشانه هستند:
اولین نشانه، برپایی حكومت اسلامی در شرق است كه مقدمه انقلاب حضرت مهدی(ع) است و در حدیثی از رسول خدا(ص) به این موضوع اشاره شده است. حضرت محمد(ص) فرمودهاند: «مردمی در مشرق زمین قیام میكنند كه زمینهساز حكومت مهدی(ع) هستند.» (43) شوبان نیز از رسول خدا(ص) روایت كرده است كه فرمودهاند: «هر زمان دیدید كه پرچمهای سیاه از سمت خراسان پیش میآید، و لو با لغزیدن روی برف بوده، به آنان بپیوندید.»(44)
دومین نشانه، تشكیل دولتی در شامات است كه با حكومت امام زمان(ع) مخالف است. رهبری این حكومت را فردی از بنیامیه بر عهده دارد. او در روایات اسلامی به «سفیانی» مشهور است و شیعه و سنی روایات فراوانی درباره او نقل كردهاند. در كتب صحاح سته مدفون گشتن و فرو رفتن سفیانی همراه با لشكرش به عمق زمین نقل شده است. سفیانی بعد از آنكه خبر سلطه امام زمان(ع) بر حجاز را میشنود، همراه سپاهش به سوی مكه گسیل میشود تا حكومت امام(ع) را نابود سازد.
عایشه از پیامبر اكرم(ص) نقل كرده است كه ایشان فرمودهاند: «سپاهی قصد حمله به كعبه را دارد و همین كه به صحرایی میرسند تمام آن لشكر به كام زمین فرو میروند.»(45)
اتفاق نظر مسلمانان در نماز خواندن حضرت عیسی(ع) پشت سر امام مهدی(ع):
در این باره در كتب صحاح سته و در احادیث معتبر اهلبیت(علیهم السلام) اخبار فراوانی آمده است.
از امام محمدباقر(ع) نقل شده است: «هراس از قائم(ع) باعث غلبه ایشان بر دشمنان میشود و ایشان به نصرت الهی تایید میشود. تمامی زمین تحت سیطره ایشان در میآید و به گنجهای فراوانی دست مییابند و دامنه سلطه ایشان تمامی شرق و غرب زمین را فرا میگیرد و پروردگار متعال به واسطه ایشان دین خود را بر دیگر ادیان غالب خواهد كرد، هر چند مشركان را ناخوش آید. در زمان ظهور حضرت مهدی(ع) تمامی ویرانههای زمین آباد میشود و روح خدا، عیسی(ع) فرود میآید و ایشان پشت سرشان نماز میگزارد.»(46)
در صحیح بخاری و صحیح مسلم، از ابوهریره به نقل از رسول خدا(ص) چنین آمده است:
«آن گاه كه فرزند مریم در بین شما فرود آید، چه خواهید كرد، در حالی كه امامتان، مهدی(ع) از خودتان باشد؟»(47)
مسلم در صحیح خود به نقل از جابر بن عبدالله انصاری آورده است كه میگوید: «از پیامبر اكرم(ص) شنیدم كه فرمود: در میان امتم همیشه گروهی هستند كه تا روز قیامت و با حمایت و پشتیبانی الهی در دفاع از حق می جنگند تا آنكه عیسی بن مریم (ع) فرود می آید، فرماندهای به نام عیسی(ع) میگوید: بیا و بر ما نماز بگذار، عیسی میگوید: خیر، در بین شما كسی هست كه این كار را انجام میدهد. خداوند امت اسلام را عزیز و گرامی داشته است. (48)
حافظ ابو عمر دانی در سنن خویش همین حدیث جابر از پیامبر(ص) را نقل كرده، جز آنكه حدیث او در برخی الفاظ با این حدیث فرق میكند. متن حدیث ابو عمردانی چنین است:
«پیوسته جماعتی از امتم در دفاع از حق میجنگند تا آن زمان كه عیسی(ع) در سپیدهدمی در شهر بیتالمقدس نزد مهدی(ع) فرود میآید. پس گفته میشود: ای پیامبر خدا پیش آی و بر ما نماز بگزار، حضرت عیسی(ع) میفرماید: خداوند گروهی از امت اسلام را به جهت عزت و احترامی كه نزد پروردگار متعال دارند، بر گروه دیگر فرمانروایی و رهبری داده است.» (49)
توطئه علیه مهدویت، چرا ؟
پر واضح است كه ایده مهدویت، روح قیام و انقلاب بر ضد ظلم و ستم را به همراه خود دارد. چنین مسالهای به خودی خود ایدهای است كه حاكمان جور را نگران و تمامی سلطهگران و سلطهجویان مفسد را در هراس افكنده است.
ستمگران سلطهجو كه در هر دوره، با زور و شمشیر و سرنیزه بر ملتهای خود چیره میشوند، میدانند كه سلطه جائرانهشان سرانجام، پایانی خواهد داشت و این پایان محتوم، جز به دست مهدی منتظر(ع) نخواهد بود.
پس شكی نیست كه وحشت و ترس حاكمان كشورهای عربی سلطهگر از حكومت عدل مهدوی، در مقایسه با تمامی جباران روی زمین بیشتر باشد، چرا كه همه آنان به خوبی میدانند كه شعلههای آتشفشان انقلاب او از درون كاخهایشان شعلهور شده، تاج و تختشان را واژگون ساخته و همه آنان را قبل از دیگر حاكمان ستمگر و جباران فاسد، نابود خواهد كرد.
در پرتو این دیدگاه بیدادگرانه و به خاطر عظمت و اهمیت قضیه مهدویت و خطری كه این مساله برای منافع دشمنان اسلام و ماهیت آنان دارد، ما باید به ابعاد سیاسی و تاریخی در ورای تهاجم فرهنگی ددمنشانه و تشكیكی كه در گونه گونه توطئههای زیركانه آنان علیه اعتقاد به مهدویت، در اشكال قدیم و جدید آن دارد، توجه كافی داشته باشیم.
پی نوشتها:
1ـ الجامع الاحكام القرآن ،ج 8 ، ص111.
2ـ الدرالمنثور فی التفسیر بالماثور ، ج 1 ، ص 264.
3ـ همان، ج 7 ، ص 386.
4ـ روح المعانی ، ج 25 ، صص 5-6 .
5ـ نورالبصار ، ص 343 .
6ـ همان، ص 349.
7ـ المسند، ج 3 ، ص 37.
8ـ فرائد المسطین ،ج2 ، ص325.
9ـ سنن ابی داود، ج 2 ، ص 256.
10ـ صحیح بخاری ،ج 2 ، ص 256.
11ـ كنزالعمال ، ج 14 ، ص 275.
12ـ عرف الوردی فی اخبار المهدی ، ج 2، ص 81 .
13ـ همان ، حدیث 182.
14ـ فرائد السمطین ، ج2 ،ص 312.
15ـ الحاوی للفتاوی ، ج 2 ، ص 132.
16ـ الصواعق المحرقه ، ص 162.
17ـ الجامع الصحیح و سنن ، ج 5 ، ص 565.
18ـ سنن ، ج 4 ، ص 106.
19ـ كمالالدین ، ج 1 ، ص 240 ، ح64 و نیز بحارالانوار ، ج 23 ، ص 147 ، ح 110.
20ـ كفایه الاثر ، ص 223 و نیز بحار الانوار ، ج 36 ، ص 383 ، ح 1.
21ـ كمال الدین ، ج 1 ، ص 317 ،ح 2 و نیز بحارالانوار ، ج 51 ،ص 133 ،ح 3.
22ـ كمال الدین ، ج 1 ، ص 33 و نیز بحار الانوار، ج 42، ص 317.
23ـ كمال الدین ، ج 2 ، ص 376 همان ،ج 52،ص 222.
24ـ مروج الذهب ، ج 4 ، ص 199.
25ـ مصلح جهانی و مهدی موعد از دیدگاه اهلسنت ، ص 124 .
26ـ النهایه ، ج 5 ، ص 254.
27ـ فتوحات مكیه ، ج 3، ص 332.
28ـ شرح نهج البلاغه ،ج2 ، ص 535.
29ـ منهاج السنه النبویه ، ج 4 ، ص 11.
30ـ مقدمه ابن خلدون ، ص 367.
31ـ الرهان فی علامات مهدی آخرالزمان ، ص 182.
32ـ موسوعه الامام المهدی ، ج 1،ص 99 ، و 598.
33ـ تفسیر المنار ، ج 6 ،ص 57.
34ـ مجله الجامعه الاسلامیه ، شماره سوم.
35ـ فتح الباری ، ج 5 ، ص 362.
36ـ مجله تمدن اسلامی ، شماره 22 ،ص 643.
37ـ سنن ابن ماجه ، ج 2 ، ح4086 و نیز تاریخ بخاری ، ج 3 ، ص 346 .
38ـ الغیبه ، ص 112.
39ـ بحارالانوار ، ج 52 ، ص 206 ، ح40.
40ـ سنن ابن ماجه ، ج 2 ، ص 982 ، ح2779.
41ـ الحاوی للفتاوی ، ج 2 ، ص 81.
42ـ ینابیع الموده ، ص 421.
43ـ سنن ابن ماجه،ج 2 ، ص 4088.
44ـ مسند احمد ، ج 5 ، ص 227.
45ـ صحیح مسلم ، ج 4 ، ص 221 ،ح7.
46ـ صحیح بخاری ،ج 3 ، ص 86.
47ـ بحار الانوار ، ج 52 ،ص 191 ،ح4.
48ـ صحیح بخاری ، ج 4 ،ص 205 ونیز صحیح مسلم ، ج 1، ص 136.
49ـ صحیح مسلم ، ج 1 ،ص 137.
50ـ سنن الدانی ، ص 143و نیز مسند احمد ، ج 3 ،ص 345.
كتابنامه:
1ـ آكوسی بغدادی ، سید محمود ، روح المعانی ، ج 25 ، احیاء التراث العربی .
2ـ ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه ، ج2 ، مصر.
3ـ ابن اثیر ،النهایه ، ج 5 .
4ـ ابن عربی ، فتوحات مكیه ، ج 3.
5ـ ابن خلدون ، مقدمه ابن خلدون.
6ـ ابن ماجد ، سننن , ج 2.
7ـ ابو عیسی محمد بن عیسی بن سوره، الجامع الصحیح و سنن ترمذی ، ج 5.
..........................
پایان پیام/ م 222