خبرگزاری اهل‌بیت(ع) - ابنا

دوشنبه ۳ دی ۱۴۰۳
۱۹:۴۱
در حال بارگذاری؛ صبور باشید
دوشنبه
۲۵ خرداد
۱۳۸۸
۱۹:۳۰:۰۰
منبع:
اختصاصي ابنا
کد خبر:
120659

راز آن آغاز و اين فرجام چيست؟

تأملی در اسرار ولادت و شهادت اميرالمؤمنين علي (ع) .................. به قلم: علي اسدي (پژوهشگر، دانش‌آموخته و استاد حوزه علميه قم)

آآ

به گزارش خبرگزاری اهل‌بیت(ع) ـ ابنا ـ آن‌چه می آید مقاله درباره امام علی(ع) است که در زیر برای شما می‌آید:

مقدمه                                                             

كمك و ياري خداوند به مومنان مخلص و صادق و دفاع از آنان به ويژه  در شرايط سخت و لحظه هاي نفس گير تقابل با دشمنان خدا ، وعده تخلف ناپذير الهي است. بررسي آيات قرآن نمونه هاي زيادي از اين گونه امدادهاي غيبي و الهي را فرا روي آدمي قرار مي دهد كه به صورت هاي گوناگون در طول تاريخ اديان توحيدي دستگير انبيا و ديگر انسان هاي مومن و برگزيده شده است. ياري و امدادهاي الهي متناسب با شرايط گوناگون ، گاه به صورت بسيار روشن و آشكار و به شكل خارق العاده انجام گرفته است. نجات نوح(ع) و پيروانش از طوفان سهمگين ، گلستان شدن آتش بر ابراهيم خليل(ع) ، شكافتن دريا براي عبور حضرت موسي(ع) و بني اسرائيل و نجات گروه هاي زيادي از مومنان در زمان نزول عذاب الهي بر اقوام كافر و طغيانگر از اين قبيل است.

 گاهي نيز امداد و ياري خداوند به صورت هدايت مومنان براي  برون رفت از مشكلات و تنگناهاي پيش روي آنان بوده است. الهام به مادر موسي(ع) براي نهادن وي در ميان صندوقچه و افكندن او در رود نيل براي نجات جان آن حضرت از دست فرعونيان و نيز الهام به اصحاب كهف مبني بر پناه بردن به درون غار براي نجات از دست دشمنان از اين نمونه است.

گرفته شدن موساي نوزاد از آب به وسيله خانواده فرعون و سپردن دوباره او به دست مادرش براي شير خوردن ، همچنين بررسي داستان زندگي حضرت يوسف(ع) از آغاز تا پايان آن نشان مي دهد كه شكل ديگري از امداد غيبي والهي هم وجود دارد كه در يك فرايند به ظاهر طبيعي و اتفاقي ، ولي در واقع كاملا حكيمانه ، هدفمند و هدايت شده انجام مي گيرد. در اين گونه اخير با هدايت تكويني خداوند ، حوادث معمول و جاري در زندگي انسان‌هاي برگزيده به گونه‌اي رقم مي‌خورد كه سر انجام در نمونه‌اي مانند حضرت موسي(ع) به نجات جان وي از همه خطرات منتهي مي‌شود و در نمونه‌اي مانند حضرت يوسف(ع) ، گرد و غبار فتنه‌ها و دسيسه‌ها، تخريب و تهمت‌ها، دروغ‌ها، سياه‌نمايي‌ها و ناداني و ناآگاهي‌ها در پرتو آن حوادث  فرو نشسته و با نمايان شدن چهره زيباي حقيقت ، همه چيز بر اساس اراده خداوند و به سود آن حضرت پايان مي‌پذيرد.

بدون شك امام علي(ع) ـ دست كم از ديدگاه شيعيان ـ انساني برگزيده و از بارزترين و كامل‌ترين مصاديق  مؤمنان مخلص و صادق است. اهل سنت نيز معترفند كه هيچ يك از ياران پيامبر (ص) از نظر فضايل به پاي آن حضرت نمي‌رسند. حتی بر اساس اعتراف دشمنان و مخالفان نيز، آن امام همام، قله‌نشين فضايل و مكارم اخلاقي است. بر اين اساس در زندگي آن برگزيده الهي نيز مي‌توان امدادهاي الهي را سراغ گرفت و بسياري از حوادث و رخدادهاي بظاهر طبيعي و معمول آن را با اين نگاه و نگرش به تحليل و تعليل نشست. تولد اسرار آميز و بي‌سابقه امام علي(ع) در مقدس‌ترين مكان الهي (درون خانه خدا)، صدقه دادن وي در ركوع نماز و سرانجام ضربت‌خوردن وي در محراب مسجد كوفه، آن هم در بهترين زمان و بهترين حالت عبادت (ماه رمضان، سحرگاهان، در حال سجده) از جمله حوادثي است كه در زندگي آن امام روي داده است و تقريبا همه مسلمانان ـ اعم از شيعه و سني ـ بر آن اتفاق دارند. از سوي ديگر تكفير آن حضرت در زمان حيات و بي‌نماز خواندن و سب و لعن رسمي وي به صورت گسترده در مساجد و منابر براي دوره‌اي نسبتاً طولاني پس از شهادت آن حضرت، از سوی اغلب محدثان، مورخان و مفسران مسلمان گزارش شده است. نگارنده بر اين باور است كه  ميان تولد اسرارآمیز و زمان و مکان شهادت علي(ع) از یک سو، و نسبت‌هاي ناروای یاد شده و تلاش تاریخي بنی‌امیه برای تخریب شدید آن حضرت از سوی دیگر، رابطه و پيوندي وجود دارد و خداوند با مقدر ساختن چنين آغاز و  انجامي خواسته است بر اساس نوع اخير از امداد الهي، براي هميشه تاريخ از آن "مولاي موحدان" و "امير مؤمنان"، دفاع كرده و او را همچنان و براي هميشه تاريخ به عنوان يك الگوي ايده آل و عملي و چراغ هدايت براي مؤمنان حفظ كند.

 ولادت

کعبه از دیرباز در ماه‌هاى حرام، بويژه در ماه رجب که احترام خاصى در ميان همه قبايل و طوائف عرب داشت، پذیرای زائران بسیاری می‌شد كه با اشتیاق فراوان از راه‌هاى دور و دراز آمده و هدايا و قربانيان خود را به خانه خدا تقدیم مي‌كردند. بر اساس گزارش منابع اسلامی درروز جمعه، سیزدهم ماه رجب سی‌امین سال عام الفیل، ازدحام زیادی پیرامون کعبه بود و زائران در گرداگرد خانه خدا مشغول طواف بودند که ناگهان زن بارداري را دیدند که به پرده کعبه آویخته ودر حالی که آرام آرام اشگ ریخته و با خدا مناجات می نماید، در زیر لب زمزمه می کند كه : پروردگارا! تو را به حق بنیانگذار این خانه و به حق این مولودی که در شکم دارم ، سوگند می دهم که این زایمان را بر من آسان بگردان ! کسانی که نجوای وي را شنیدند ، از سر کنجکاوي او را زیر نظر گرفته وبه زمزمه های او گوش سپردند. ناگهان لحظاتی بعد همگان در نهایت بهت و ناباوری دیدند که چگونه دیوار کعبه شکافته شد و آن بانوي باردار به درون خانه خدا رفت و در پی آن دیوار كعبه به هم آمد و او از نظرها ناپدید شد. شگفتی ، حیرت و ناباوری ، همراه با سکوتی سنگین برهمگان سایه افکنده ونفس ها در سینه ها حبس  شده بود. شگفتی و حیرت مردم زمانی افزایش یافت که تلاش پرده داران کعبه برای گشودن قفل درِ آن بی نتیجه ماند و آنان در یافتند که این حادثه امری الهی است . هر لحظه بر تعداد، ازدحام و نگرانی جمعیت افزوده می شد و مردم ، مشتاقانه انتظار کشیده و ثانیه شماری می کردند تا بینند این حادثه راز آلود چگونه پایان می پذیرد. زمان به کندی و سختی سپری می شد. تا اينكه سرانجام پس از گذشت چهارروز دوباره همان سنگ خارا از هم شکافت و فاطمه بنت اسد ، همسر ابوطالب در حالی که نوزادی در آغوش داشت از درون خانه خدا قدم به بیرون نهاد. غریو شادی و هلهله از میان جمعیت برخاست وخبر این تولد اسرار آمیز و بی سابقه به سرعت در شهر مکه انتشار یافت. این حادثه را افزون بر منابع شيعي ، شمارزیادی از دانشمندان اهل سنت نیز گزارش کرده اند و حاکم نیشابوری خبرآن را متواترخوانده است.

ولادت امام علی (ع) در درون خانه خدا ، اختصاص و انحصار چنین فضیلتی به آن حضرت و متولد نشدن هیچ کس دیگری جز وی در آن مکان مقدس ، همچنین دلالت کعبه زاد بودن علی(ع) برفضیلت ، عظمت ، بزرگی و برتری آن حضرت درنزد خداوند، موضوعي است كه حتی علمای اهل سنت نيز آن را مورد تاکید و اذعان قرار داده‌اند.

شهادت

جامعه مسلمانان درپی سه جنگ داخلی صفین ، جمل و نهروان وضع آشفته و ملتهبی داشت.امام علی(ع)پس از پایان جنگ نهروان و بازگشت به كوفه در صدد جمع آوری و سازماندهی سپاهیان خویش در اردوگاه نخیله برای حمله به شام بود. از سوی دیگرفراريان خوارج، مكه را مركز عمليات خود قرار داده بودند . سه تن از آنان به نام‌های عبد الرحمن بن ملجم، برك بن عبد الله و عمرو بن بكر در يكى از شب‌ها گرد هم آمده وضمن صحبت در باره وضعیت جامعه اسلامی به اين نتيجه رسيدند كه باعث و بانی اين همه خونريزى و برادر كشى ، معاويه ، عمرو عاص و على (ع) هستند و اگر آنان از میان برداشته شوند، مسلمانان آسوده خواهند شد. آن‌ها با یکدیگر پيمان بسته و هم قسم شدند كه هر يك داوطلب كشتن يكى از آن سه نفر شوند. ابن ملجم متعهد قتل على (ع)شد، عمرو بن بكر عهده‏‌دار كشتن عمرو عاص گرديد و برك بن عبد الله نيز قتل معاويه را بگردن گرفت.آنها برای هماهنگی بیشتر، شب نوزدهم ماه رمضان را براى اجرای نقشه خود انتخاب کردند. برك بن عبد الله تنها توانست معاویه را از ناحیه ران زخمی کند که پس از مدتی درمان شد و بهبود یافت. عمرو بن بكر نیز قاضی شهر را که آن روز به سبب بیماری عمرو عاص به جای او اقامه جماعت می کرد ، به قتل رساند. در این میان فقط ابن ملجم توانست نقشه خود را با موفقیت اجرا کند.

ابن ملجم در اواخر ماه شعبان سال چهلم بكوفه رسيد و بدون اينكه كسى را از تصميم خود آگاه سازد در منزل يكى از آشنايان خویش مسكن گزيد تا شب نوزدهم ماه مبارك رمضان فرا رسد. او روزى بديدن يكى از دوستان خود رفت و در آنجا  با مشاهده زن زيبایى به نام قطام  كه پدر و برادرش در جنگ نهروان بدست على (ع)كشته شده بودند ، فريفته زيبائى او گرديد و از وى تقاضاى ازدواج کرد. قطام سه هزار درهم پول ، يك كنيز ، يك غلام و كشتن على بن ابيطالب(ع) را مهر و كابين خود قرار داد.ابن ملجم كه خود براى كشتن آن حضرت از مكه به كوفه آمده بود و نمي خواست كسى از مقصود وی آگاه شود، برای آزمایش قطام گفت : آنچه از پول و غلام و كنيز خواستى برايت فراهم مي‌كنم ، اما كشتن على بن ابيطالب چگونه برای من امکان پذیر است؟ قطام گفت :البته در حالت عادى كسى را یارای کشتن او نیست ، بايد او را غافل گير كرده و به قتل رسانی تا درد دل مرا شفا بخشى و از وصالم كامياب شوى و چنانچه در این راه كشته شوی، پاداش اخروی تو بهتر از دنيا خواهد بود! ابن ملجم كه قطام را  از خوارج  و هم‌عقيده خود يافت ، گفت : به خدا سوگند! من به كوفه نيامده‏‌ام ، مگر براى همين كار! قطام یکی از مردان قبیله خود به نام «وردان» را كه جزو خوارج بود و نسبت به علی (ع) کینه داشت با ابن ملجم همراه ساخت .خود ابن ملجم نيز مردى از قبيله اشجع  بنام شبيب را كه عقیده خارجیگری داشت همدست خود نمود. آنها اشعث بن قيس يعنى همان منافقى را كه در صفين ، على (ع) را در آستانه پيروزى مجبور به متاركه جنگ نمود ، از انديشه خود آگاه ساختند.اشعث نيز به آنان قول همکاری داد. بالاخره شب نوزدهم ماه  رمضان ابن ملجم و يارانش در مسجد به انتظار ورود على (ع) نشستند.

مقارن ورود ابن ملجم به كوفه، على (ع)نيز جسته و گريخته از شهادت خود خبر مي داد .او در يكى از روزهاى ماه رمضان كه بالاى منبر بود ، دستی به محاسن خود كشيد و با اشاره به توصیف پیامبر اسلام (ص) در باره قاتل وی فرمود: شقى‏ترينِ مردم ، اين مو‌ها را با خون سر من رنگين خواهد نمود. آن حضرت در روزهاى آخر عمر، هر شب در منزل يكى از فرزندان خويش مهمان مي شد و در شب شهادت نيز دخترش ام كلثوم ميزبان پدر بود. علي (ع) هنگام افطار به پيروي از پیامبر(ص)، غذای بسیار ساده و اندکی خورد و سپس به عبادت پرداخت. او از سر شب تا سپیده صبح بی قرار و نا آرام بود. گاهى به آسمان می‌نگریست، استرجاع می‌کرد و می‌گفت: "خدایا! مرگ را بر من مبارک گردان". هر چه به طلوع فجر نزديكتر مي‌شد، بی‌قراری و ناآرامی علی(ع) افزون تر مي گشت، به گونه اي كه ام كلثوم پرسيد:"پدر جان! چرا امشب اين قدر ناراحت و نا آرامى؟" فرمود: "دخترم! من عمرم را در میادین جنگ و صحنه‏‌هاى نبرد گذرانده و با پهلوانان و شجاعان نامى عرب، مبارزه‏‌ها كرده‏‌ام. چه بسيار که يك تنه بر صفوف دشمن حمله‏ برده و پهلوانان را به خاك و خون افكنده‏‌ام. من ترسى از چنين حوادثی ندارم، ولى امشب احساس مي‌كنم كه موعد دیدار حق رسيده است".

سرانجام، آن شب به پايان رسيد و علی(ع)به رغم موانعی مانند نوحه گری مرغابیان خانه ام کلثوم و اقدامات پیشگیرانه یاران و فرزندانش رو به سوى مسجد نهاد و به پشت بام رفت و اذان صبح را سر داد. او در ادامه خفتگان مسجد را بيدار کرد و سپس در محراب به نماز نافله صبح ايستاد. و هنگامی که به سجده رفت ابن ملجم با شمشير زهر آگین ضربتى بر سر آن حضرت فرود آورد و فرق سر را تا پيشانى شكافت. خون از سر على(ع) جارى شد و محاسن شريف او را رنگين کرد و در این حال صدای علی(ع) بلند شد:  "بسم الله و بالله و على ملة رسول الله فزت و رب الكعبة".

بررسی و تحلیل این حوادث بر اساس بینش توحیدی یاد شده در دفاع از مومنان نشان می دهد که چگونه همه عوامل دست به دست هم می دهند تا از یک سو معاویه و عمرو عاص در مسجد و محراب به قتل نرسیده و جان سالم به در برند و از سوی دیگر علی(ع) به رغم پاره‌ای تمهیدات و آگاهی پیشین، در مسجد و محراب عبادت و در حال سجده مضروب گردد.

مظلوميت

 پيامبر اسلام(ص) بارها ضمن تاكيد بر جايگاه والاي اهل‌بيت خود، آن را "كشتي نجات" و همانند قرآن "هدايت‌گر امت" ناميده بود. بارها و به مناسبت‌هاي گوناگون به مسلمانان گوشزد كرد تا زماني كه از قرآن و اهل‌بيت او پيروي كنند ، هرگز گمراه نخواهند شد. آن همه سفارش و تاكيد بدين سبب بود كه خداوند مي خواست به وسيله اهل‌بيت پيامبر(ص) ، دين خود را از انحراف ، تحريف و اضمحلال صيانت كند و چراغ هدايت بندگان را فروزان نگه دارد.. ولي هنگاهي كه رسول خدا سر بر بالين خاك نهاد ، با منطق «حسبنا كتاب الله» ابتدا سنت و سخنان نبوي و سپس  اهل بيت پيامبر (ص) را از صحنه جامعه كنار زدند. اما از آنجا كه هنوز بسياري از ياران رسول خدا ، سخنان آن حضرت در باره اهل بيت را به ياد داشتند و جامعه فاصله زيادي با عصر نبوي نگرفته بود، فضاي حاكم بر آن اجازه برخوردهاي تندتري را نمي داد. تا اينكه سرانجام ، دوران حاكميت سه خليفه نخست با شرايط داخلي نسبتا آرام سپري شد ، اما سال‌هاي آخر خلافت خليفه سوم با برخي اعتراض ها و تنش هاي داخلي همراه گشت. اين تنش ها و درگيري ها با قتل عثمان ، خلافت امام علي (ع) و جنگهاي صفين ، خوارج و نهروان به اوج خود رسيد.

 با شهادت علي(ع) و امام حسن (ع) معاويه حاكم بلامنازع جامعه اسلامي گرديد. در اين زمان جامعه اسلامي با عصر نبوي و آموزه هاي پيامبر(ع) نسبتا فاصله گرفته بود ، بسياري از اصحاب پيامبر (ص) از دنيا رفته بودند و بسياري ديگر خسته از درگيري‌هاي داخلي ، كنار كشيده و يا به جريان حاكم  گرويده  بودند. درگيري‌هاي اصحاب پيامبر (ص) با يكديگر و تكفير كردن‌هاي همديگر ، ازجايگاه و ارزش آنها در جامعه كاسته و انحراف‌هاي مهمي از اصول و ارزش هاي اسلامي پديد آمده بود. از سوي ديگردر سرزمين شام خيل عظيمي از مردم ، با اسلامي كه معاويه و خاندان بني اميه معرف آن بودند آشنا شده بودند.آنها در واقع با آموزهاي اسلام راستين فاصله اي بسيار داشتند و ارزش هاي عصر جاهليت دوباره با نام اسلام در جامعه حاكم شده بود. حتي بر اساس گزارش برخي منابع ، شاميان براي پيامبر(ص) اهل بيتي جز خاندان بني اميه نمي شناختند ! در چنين شرايطِ به ظاهر مساعدي است كه معاويه و خاندان بني اميه تلاش وسيعي را آغاز مي كنند تا با استفاده از اهرم‌هاي گوناگون مالي ، تبليغي ، تهديد ، شكنجه ،زندان ، تبعيد و كشتار، اهل بيت پيامبر(ع) ، به ويژه امام علي (ع)را به شدت تخريب كرده و نام و ياد آنها را به كلي از حافظه تاريخي مردم پاك كرده و به فراموشي بسپارند.

معاويه با اين هدف از يك سو با اقدامات وسيع تلاش كرد تا از نشر احاديث مربوط به فضايل علي(ع) جلوگيري كرده و روايات فراواني را در باره فضايل خود، بني اميه و جريان مخالف اهل بيت(ع) به وسيله برخي محدثان جيره خوار جعل نمايد. كارگزاران وي بسياري از ياران نزديك علي(ع) را به جرم بيان فضايل آن حضرت از دم تيغ گذرانده يا به دار كشيدند. از سوي ديگر براي تخريب چهره علي (ع) و ايجاد نفرت عمومي نسبت به وي به همه كارگزارانش دستور داد كه در  سراسر ولايت هاي اسلامي و بر فراز منابر و در مساجد و خطبه هاي جمعه ، علي(ع) را به عنوان فردي ملحد و كافر و فتنه انگيز سبّ و لعن كنند. خود او در حضور شماري از اصحاب پيامبر(ع)، علي(ع) را سبّ و لعن كرد. اين كار وي با مخالفت شديد صحابيان بزرگي مانند سعد بن ابي وقاص و نيز ام سلمه از همسران پيامبر(ع) مواجه شد ، اما وي به اين اعتراض ها وقعي  ننهاد. براثر تبليغات و اقدامات معاويه و امويان ، سبّ و لعن علي(ع) و آل علي(ع) به يك سنت  و فرهنگ تبديل شد. رسما در مساجد و جمعه و جماعات مكه ، مدينه و بسياري ديگر از شهرهاي مهم اسلامي ،آن حضرت را لعن مي كردند.روز جمعه ، در ميان مردم  شام »يوم السَّب«(روز دشنام و لعن علي) نام گرفت. روزي يكي از خطبا كه سبّ و لعن علي(ع) را فراموش كرده بود ، وقتي در مسير خانه آن را به ياد آورد ، همانجا قضاي آن را به جاي آورد! در اين مكان مسجدي ساخته شد و نام آن را مسجد لعنت نهادند. مردم از خاك آن مسجد تبرك جسته و شفا مي طلبيدند. شرايط به گونه اي شده بود كه پدر و مادرها ، سب و لعن علي(ع) را به فرزندان خود ياد مي دادند و آنها در هنگام بازي به سب و لعن آن حضرت می پرداختند. اين سنت ناميمون حدود شصت سال از زمان معاويه به بعد ادامه داشت تا اينكه در زمان عمر بن عبدالعزيز و به دستور وي برچيده شد.

 معاويه همچنین براي اينكه بذر كينه و دشمني علي (ع) را در دل كودكان كاشته و آنها را با نفرت وي بار آورد دستور داد تعداد زيادي بره گوسفند را از طرف او به كودكان هديه دادند و هنگامي كه پس از مدتي كودكان ، كاملا با بره هاي خود انس گرفتند ، دستور داد يك روز همه آنها را به نام علي(ع) از آنها باز پس بگيرند. حتي كار به جايي رسيد كه معاويه به ثمرة بن جندب مبالغ هنگفتي پول داد تا به مردم بگويد كه آيه « لا تقربوا الصلاة و انتم سكاري حتي تعلموا ما تقولون»(نساء / 43)  در شان علي(ع) نازل شده است. چرا كه او روزي در حال  مستي شديد به نماز ايستاد و اين آيه براي نهي مردم از نماز خواندن در حال مستي نازل گرديد، تا بفهمند كه سر نماز چه مي گويند. همچنين پول داد تا حديث جعل و تبليغ شود كه آيه 207 سوره بقره در شان ابن ملجم نازل شده است.  در حالي كه بنا به گفته همه مفسران  اين آيه در« ليله المبيت» و در شان و مدح علي(ع) نازل گرديد، هنگامي كه آن حضرت براي حفظ جان پيامبر(ص) در بستر او خوابيد. بر اثر اين تبليغ ها بود كه وقتي مردم شام شنيدند ، علي(ع) در مسجد كوفه شهيد شده است ، از سر شگفتي و تعجب پرسيدند : مگر علي(ع) نماز هم مي خواند!؟شرايط به گونه اي شده بود كه ديگر كسي نام علي ، فاطمه ، حسن و حسين را براي فرزندان خود انتخاب نمي كرد. كسي به محبان و شيعيان علي (ع) دختر نمي‌داد و از آنها دختر نمي‌گرفت.

بسياري از ياران و شيعيان علي(ع) مانند «رشيد هجري»، «حجر بن عدي»، «ميثم تمار» و ديگران به جرم بيان فضايل علي (ع) و خودداري از سبّ و لعن آن حضرت و بيزاري جستن از او، دست، پا  و زبانشان بريده شد ويا به دار آويخته شدند. گروه زيادي از ديار خويش تبعيد و آواره گشتند. خانه و كاشانه خيلي ها به آتش كشيده و خودشان از دم تيغ گذرانده شدند. معاويه دستور داد  مقرّري دوستان و شيعيان علي(ع) از بيت المال قطع شود. حتی به كساني كه متهم به دوستي و محبت علي(ع) و آل علي(ع) بودند ، ترحم نمي كردند. آنها چنان عرصه را بر ياران و شيعيان علي(ع) تنگ كرده و جوي از وحشت و خفقان را بر جامعه حاكم نمودند كه ديگر كسي جرأت نمي كرد نام علي(ع) را بر زبان جاري كند. بسياري مواقع ، آن حضرت را با نام ابو زينب ياد مي كردند. حتي قبر علي(ع) تا زمان امام صادق(ع) جز براي شيعيان خاص آن حضرت، پنهان بود. مبادا خوارج و بني اميه و طرفداران آنها با نبش قبر، جنازه آن حضرت را بيرون آورده و مورد جسارت و اهانت قرار دهند.

حقانيت

 به اعتراف بسياري از عالمان و آگاهان در طول تاريخ ،  اين اقدامات به رغم گستردگي ، شدت و ظاهر هوشمندانه آن ، هرگز نتوانست نام و ياد علي(ع) را در تاريخ دفن كند. امروز كه انسان از فراز تاريخ اسلام به گذشته آن مي نگرد و همه اين حوادث را به نظاره مي نشيند، به حقانيت و در عين حال مظلوميت علي (ع) اعتراف مي كند. هنگامي كه آن همه تهمت ، تخريب ، افترا و هجمه هاي سنگين تبليغي بر ضد علي(ع) در كنار كعبه زاد بودن آن حضرت وشهادت او در بهترين ماه ، در بهترين مكان (مسجد كوفه)،آن هم در بهترين جاي مسجد (محراب) ، در بهترين حال (نماز) و در بهترين جاي نماز(سجده) قرار مي گيرد ، تناقض بزرگي خودنمائي مي كند كه حل كردن آن ناگزير ، حقانيت و مظلوميت علي(ع) را به دنبال دارد. زيرا اين پرسش مطرح مي شود كه آيا شخصيتي كه بدون هيچ نمونه مشابهي ، در مقدس ترين جاي جهان آفرينش چشم به جهان گشود ، مگر مي شود برگزيده الهي نباشد؟ وقتی که بر اساس تعالیم وحیانی ، ورود انسان در حال جنابت ، حیض و نفاس به مساجد معمولی حرام است و در صورت نجس شدن آن و فرش هایش ، واجب است فورا تطهیر شود ، چگونه می شود ، دیوار مقدس ترین مکان الهی شکافته شده و زنی با راه یابی به درون آن ، فرزندش را در آنجا به دنیا بیاورد؟! چنین حادثه ای هرگز در یک چهارچوب عادی و اتفاقی نمی گنجد و به یقین می توان گفت ، حکمت و هدف بسیار حکیمانه ای در ورای آن نهفته است. اين مساله به ويژه هنگامی  برجسته تر ، شگفت آورتر و پرسش برانگیزتر مي شود که ولادت حضرت مسیح(ع) و فرمان الهی به مادر وی مبنی بر ترک بیت المقدس در هنگام زایمان را که قرآن بر آن تصریح می کند، با تولد امام علی(ع) در درون کعبه مقایسه کنیم . اين مقايسه ، عظمت و بزرگی مولود کعبه را بیشتر روشن كرده و آدمی را به تامل و تفکر بيشتري  در رمز و راز این ولادت اسرارآمیز و آن شهادت منحصر به فرد وا می دارد.  آيا اين  به جز  دفاع تكويني خداوند از آن امام مظلوم تفسير ديگري دارد؟  آیا این پرسش ،طبیعی و منطقی نیست که چگونه می شود كسي كه در درون كعبه به دنيا آمده ، در حال ركوع نماز ، صدقه داده و در محراب مسجد و در حال سجده نماز فرق او را شكافته‌اند، ملحد، فتنه‌انگيز و بي‌نماز باشد؟! چنين فضايلي است كه قرن‌هاست انبوهي از انسان‌ها را با زبان، مليت و نژادهاي مختلف عاشق و شيداي علي(ع) كرده است ، به گونه‌اي كه از جان و مال و همه هستي خويش براي خاطر او مي گذرند. حتی بسیاری از مشاهیر غیر مسلمان جهان در برابر عظمت و بزرگی وی سر تعظیم فرود آورده و زبان به مدح و ستایش او می گشایند. «جبران خلیل جبران» شاعر مسیحی و نامدار لبنانی در باره او می‌گوید: "قُتِلَ فی محراب عبادته لشدّة عدله ؛ به سبب عدالت و دادگری زیاد در محراب عبادت خود به قتل رسید". «جُرج جُرداق» نویسنده مسیحی لبنان، چند جلد کتاب با نام "الامام علی صوت العدالة الانسانیة" نوشته و علی(ع) را طنین و صدای عدالت انسانیت می‌نامد. به رغم آن همه تلاش دشمنان، بارگاهي با آن عظمت دارد و قرن هاست که انبوهي از محبانش همانند پروانه بر گرد آن مي‌چرخند. در حالي از معاويه و ديگر خلفاي بني‌اميه جز در لابلاي متون تاريخي، آن هم اغلب به بدی يادي نمي‌شود. و این روند بدون شک تا قیامت ادامه خواهد یافت.

  قم- جمعه 30 / 6 / 1387

هيجدهم رمضان المبارك 1429

.....................

پایان پیام/ م222