به گزارش خبرگزاری اهل بیت(ع) -ابنا- جلسه درس اخلاق دبیرکل مجمع جهانی اهل بیت(ع)، روز دوشنبه ۱۹ اردیبهشتماه در جمع دانشجویان دانشگاه بینالمللی اهل بیت(ع) برگزار شد.
* ظرفیتهای وجودی خودمان را بشناسیم
وی افزود: باطننگری و درک و فهم انسان بسیار عمیق و بالاتر از درک رباتهایی است که توسط بشر امروزی ساخته شده است و قطعاً چیزی مثل نفس ناطقه مجرد، به دست بشر ساخته نخواهد شد بلکه آنچه ساخته میشود مرتبط با امور مادی و جسمانیات است. ما باید با خودمان رابطه برقرار کنیم بدین معنی که گاهی اوقات برخی از مفاهیم وجود دارند که ما کلیاتی از آنها را میدانیم اما وارد جزئیات آن نشدهایم چون تخصص لازم را پیدا نکردهایم. همانند اینکه وقتی گفته میشود فلانی سکته قلبی کرد یا فلانی مشکل کبدی دارد ما صرفاً کلیاتی از این بیماری ها میدانیم اما یک پزشک جزئیات دقیق و علت آنها را به خوبی میداند. منظور از ارتباط با خود نیز این است که مجموعه ظرفیتهای وجودی خودمان را بشناسیم و آنها را به هم پیوند دهیم.
وی درباره معرفی ساحت وجودی انسان گفت: وجود انسان هرمی است که در رأس آن نفس ناطقه قرار دارد اما این هرم ابعاد و شاخ و برگهایی هم دارد که باید آنها را شناسایی کنیم؛ وقتی بین این شاخ و برگها پیوند برقرار کردیم به سمت سعادت در حرکت خواهیم بود. از جمله مهمترین سرشاخههای ارتباط با نفس، علم ادراک، قدرت و محبت است. منظور از علم و ادراک این است که انسان به مراتب مختلف وجودی خود ادراک دارد که از جمله آنها ادراک عقلی و شهودی است. ما به هر چیزی که اراده کنیم میتوانیم علم داشته باشیم البته به همان اندازهای که تلاش و همت کنیم.
* اهمیت قدرت علمی در ساحت تجرد
وی اضافه کرد: در چند هزار سالی که از عمر آدم میگذرد خیلی حرفها گفته شده که قبلاً بشر آنها را باور نمیکرد اما امروزه این مسائل با قدرت علمی در ساحت تجربی ثابت شده است. اما بحث دیگر قدرت علمی در ساحت تجرد است؛ یعنی فهم و درک نسبت به خودمان داشته باشیم. ما باید قدرت علمی در ساحت تجرد را احیا کنیم. برخی همانند افلاطون هستند که علم را یادگیری نمیدانند بلکه به معنای یادآوری و تذکر میدانند و معتقدند اینکه غبار را کنار بزنیم همه چیز برای انسان نمایان و دنیای انسان وسیعتر میشود. یکی از اختلافات بین ارسطو و افلاطون همین بود که یکی علم را به معنای تذکر و دیگری علم را به معنای یادگیری در نظر میگرفت.
وی درباره ساحت های شناخته نشده انسان اظهار داشت: برخی از مسائل هستند که انسان بدون اینکه در جایی تحصیل کند آنها را به دست میآورد. ما افرادی را داشتهایم که بیسواد بودهاند اما حافظ همه قرآن شدهاند این از همان مسائلی است که انسان بدون تحصیل توانسته است آنها را به دست بیاورد. در میان متون حوزوی کتابی با عنوان مکاسب داریم که در برخی از جاهای آن آیاتی از قرآن ذکر شده است. مرحوم نواب صفوی و آیتالله مکارم شیرازی میگویند این کتاب را در اختیار کربلایی کاظم ساروقی قرار میدادیم و میگفتیم این کتاب را بخوان اما فقط آیات قرآن را میتوانست بخواند ولی توان خواندن بقیه موارد را نداشت. لذا باید مشخص شود که ماجرای این تیپ از آدمها چیست؟ آیا انسان حقیقتی دارد که اگر به خوبی تربیت شود چنین نتایجی حاصل میشود؟
* گستردگی حوزه اخلاق
وی با طرح این سؤال که پیوند بین علم، قدرت و محبت چه نتیجهای در پی دارد؟ افزود: بنده از سن چهارده سالگی به مباحث اینچنینی علاقهمند بودم و از همان زمان غالب کتابهای اخلاقی را خواندهام، تفاوتهای آنها را به خوبی میدانم، زندگینامه بسیاری از اساتید اخلاق را مطالعه کردهام، در کتابخانهام چندین قفسه درباره زندگی این بزرگان وجود دارد و هنوز هم احساس میکنم هر روز باید آنها را مطالعه کنم چرا که حوزه اخلاق از حوزههایی نیست که بتوانیم بگوییم فلانی تخصص پیدا کرده و فارغ التحصیل شده است چراکه آنقدر عمیق و شیرین است که انتهایی ندارد و با مطالعه بیشتر به این نتیجه میرسد که در شکرگزاری عاجز است و هر چه شکر نعمتهای خدای متعال را به جای بیاورد باز هم ادای دین نکرده است.
وی در بیان ماهیت علم اخلاق گفت: ما فقه اصغر، اوسط و اکبر داریم که فقه اوسط همان اخلاق و شناخت نفس است. اخلاق به معنای خواندن هزار کتاب اخلاقی نیست بلکه گاهی کتابهای اخلاقی زیادی میخوانیم اما فاصله زیادی با جامعیت اخلاقی داریم که در آیات و روایات اشاره شده است. در فقه اصغر ممکن است کسی مجتهد شده باشد اما دنیای بزرگی در رابطه با باطن و نفس انسان وجود دارد و انسان باید به این باطن توجه داشته باشد.
وی با بیان اینکه انسان باید به خودش بنگرد و حقیقت درونش را کشف کند، گفت: فقه اکبر به معنای خداشناسی است. امیرالمؤمنین(ع) میگوید که پیغمبر فرمود هیچ کس خدا را به شکل جامع نشناخت غیر از من و تو. حضرت علی(ع) در نهجالبلاغه میفرماید خدایا تو را حمد میکنم به اینکه هنوز نتوانستهام در اقیانوس بیکران معرفت تو غواصی کنم. حتی خودِ پیامبر میفرماید: «مَا عَبَدْنَاكَ حَقَّ عِبَادَتِكَ وَ مَا عَرَفْنَاكَ حَقَّ مَعْرِفَتِكَ» یعنی حق معرفت و عبادت تو را به جای نیاوردهایم چرا که معرفت خداوند بینهایت است. انسان موجود کوچکی نیست بلکه عظمت بسیاری زیادی دارد و اگر جامعه بشری با حقیقت وجودی خودش آشنا شود مشغول بسیاری از مسائل جزئی و پیش پا افتاده نخواهد شد.
.......................................
پایان پیام/348-99