خبرگزاری اهل‌بیت(ع) - ابنا

دوشنبه ۳ دی ۱۴۰۳
۱۳:۴۶
در حال بارگذاری؛ صبور باشید

روضه شب هشتم محرم ــ مصيبت علی اكبر(ع) ؛ شبيه پيامبر

علي اكبر(ع) چه ازطرف پدري و چه از طرف مادري ، به شريف‌ترين مردم نسب مي‌رساند: پدر و اجداد پدري وي كه نياز به معرفي ندارد. اما از جانب مادر، پدربزرگ مادري وي يعني «عروه بن مسعود ثقفي» كسي بود كه در راه تبليغ دين اسلام به شهادت رسيد و پيامبر (ص) در وصفش فرمود: «من عيسي بن مريم را مشاهده كردم و عروه بن مسعود از همه كس به او شبيه‌تر است» ؛ و نيز او را يكي از چهار مهتر عرب برشمرد.

آآ

خبرگزاری اهل بیت(ع) ـ ابنا/ سرویس صفحات فرهنگی:

دیشب و امشب را میهمان دو فرزند حضرت امام حسین (علیه السلام) بودیم و هستیم که در واقعه کربلا، به شکل جانسوزی به شهادت رسیدند: حضرت علی اکبر و حضرت علی اصغر (علیهما السلام).

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
به قلم: ع. حسینی عارف
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

براستی كه زمين و زمان، اصحابی باوفاتر از ياران حسين(ع) به خود نديده‌اند ؛ كسانی كه تا زنده بودند نگذاشتند كه اهل بيت پيامبر(ع) پای به ميدان جنگ گذارند و قربانی شوند...

اما، بعد از آنكه آخرين آنان در خون خويش غلتيد، زمان آن رسيد كه جوانان بنی هاشم نيز به مسلخ عشق روانه شوند...

«علي بن الحسين» فرزند آن حضرت از «ليلا بنت ابی مرة بن عروة بن مسعود»، معروف به علی الاكبر، اولين نفر از خاندان امام(ع) بود كه اجازه گرفت به ميدان برود.

علي اكبر(ع) چه ازطرف پدر و چه از طرف مادر، به شريف‌ترين مردم نسب مي‌رساند: پدر و اجداد پدری وی كه نياز به معرفي ندارد. اما از جانب مادر، پدربزرگ مادری وی يعني «عروة بن مسعود ثقفی» كسی بود كه در راه تبليغ دين اسلام به شهادت رسيد و پيامبر(ص) در وصفش فرمود: "من عيسی بن مريم را مشاهده كردم و عروة بن مسعود از همه كس به او شبيه‌تر است»؛ و نيز او را يكی از چهار مهتر عرب برشمرده اند.

علی اكبر بغايت نيكوسيرت و بسيار خوش‌صورت بود. به دليل شباهت فراوانس به پيامبر(ص)، هر گاه اصحاب دلشان برای آن حضرت(ص) تنگ می شد به وی نگاه می كردند.

دررابطه با کمالان معنوی نیز، تنها دانستن ماجرای زير، معرفت امام‌گونه وی را بر ما معلوم می كند:

در يكی از روزهايی كه كاروان عشق از مكه به سوی كربلا در حركت بود، هنگامی كه نزديكی ظهر در يكي از منازل اتراق كرده بودند، امام حسین(ع) به خواب سبكی فرو رفت و پس از اندکی سر بر آورد و فرمود: "هاتفي ديدم كه ندا می داد: شما می رويد و مرگ به دنبال شما در حركت است". علی اكبر(ع) به امام(ع) عرض كرد: "پدر جان! آيا ما بر حق نيستيم؟" امام(ع) پاسخ داد: "چرا پسرم؛ به خدا سوگند كه ما بر حقيم". علی اكبر(س) با رشادت گفت: "پس از مرگ هراسي نداريم". امام(ع) را احساسي از تحسين فرا گرفت و فرمود:‌ "پسرم! خدا بهترين جزايی كه مي‌تواند از پدری به فرزندش بدهد را به تو عطا نمايد".‌‌‌‌‌‌  

اما روز عاشورا ...

سيره امام حسين(ع) آنگونه بود كه از روی رحم و شفقت، به كسانی كه اذن ميدان رفتن می گرفتند، در ابتدا اذن نمی داد. اما اين بار تفاوت داشت. به محض آنكه علی اكبر اجازه خواست، امام به وی اذن داد... و اين سنت رسول الله(ص) بود. ايشان ــ بر خلاف رهبران ديگر كه نزديكان خويش را از معركه دور می دارند ــ در غزواتش هر كس كه به او نزديک تر بود را قبل از ديگران به جنگ می فرستاد.

امام(ع) پس از آنکه به فرزندش اذن جهاد داد، نگاهی نااميدانه بر قد و بالای رشيد او كرد؛ و آنگاه چشم به زير انداخت و گريست...

گمان مدار كه گفتم برو، دل از تو بريدم/
نفس شمرده زدم همرهت پياده دويدم

دلم به پيش تو، جان در قفات، ديده به قامت/
خدای داند و دل شاهد است من چه كشيدم

امام(ع) پس از آنكه علی اكبر را روانه ميدان ساخت، انگشت به آسمان بلند كرد و محاسن مبارك را در دست گرفت و اينگونه با خدای خويش راز ونياز نمود: "ای خدا! شاهد باش كه جوانی برای جنگ با اين قوم به سوی آنان رفت كه شبيه ترين مردم در خلقت و خوی و گفتار، به رسول الله(ص) است؛ كه هرگاه مشتاق ديدار رسول تو می شديم به صورت وی نگاه می كرديم".

شه عشاق ، خلاق محاسن/
به كف بگرفت آن نيكو محاسن

به آه و ناله گفت: ای داور من/
سوی ميدان كين شد اكبر من

به خلق و خوی آن رفتار و كردار/
بُد اين نورسته همچون «شاه مختار»

آنگاه اين آيه ها را قرائت كرد: "إِنَّ اللهَ اصطَفى آدَمَ وَنُوحاً وَآلَ إبراهيمَ وَآلَ عِمرانَ علَى العالَمين؛ ذُرِّيَّةً بَعضُهَا مِن بَعضٍ واللهُ سَمِيعٌ عَلِيم" يعني: به يقين خداوند آدم و نوح و خاندان ابراهيم و خاندان عمران را بر مردم جهان برترى داده است؛ آنها فرزندان (و دودمانی) بودند كه (از نظر پاكی و تقوا و فضيلت) بعضی از بعض ديگر گرفته شده بودند و خداوند، شنوا و دانا است".

علی اكبر به سوی سپاه دشمن تاخت و رجزخوانان جنگی سخت كرد و بسياری از سپاهيان يزيد را به خاک انداخت.

كم‌كم تشنگی و زخم‌های متعدد، می رفت كه تاب و توان از كف اكبر بربايد كه يكی از دشمنان ضربه‌ای بر سر آن حضرت وارد آورد. خون صورت وی را پوشاند و او را از پای درآورد. علی اكبر دست دور گردن اسب حلقه كرد تا بر زمين نيفتد، اما اسب در ازدحام دشمن و دشنه، به جای آنكه وی را به سوی خيمه‌گاه باز گرداند به قلب دشمن برد. د‍‍‍‍‍‍ژخيمان يزيدی دور اسب را گرفتند و از هر سوی بر پيكر فرزند پیامبر شمشير وارد آوردند آنگونه كه نوشته اند بدنش ريز ريز (ارباً ارباً) گرديد.

اينجا بود كه علی اكبر، پدر را صدا كرد كه: "يا ابتاه عليك منّي السلام، هذا جدي رسول الله ... ــ پدرجان، خداحافظ، اين جدم رسول الله است كه به بالينم آمده و جامي پر از آب به من مي‌نوشاند"...

امام(ع) بسرعت خود را به پيكر اكبر رساند و صورت به صورت وی گذاشت و فرمود: "علی الدنيا بعدك العفا ــ بعد از تو ای پسرم اف بر اين دنيا باد"...

دو چشم خويش بگشا و سؤال كن كه بگويم/
ز خيمه تا سرِ نعش تو من چگونه رسيدم

آنگاه ــ مطابق زيارت مروی از امام صادق(ع) ــ مشتی ازخون وی را به آسمان پرتاب كرد؛ و شگفت آنكه قطره ای از آن به زمين برنگشت...

حضرت زينب(س) كه اين صحنه را ديد شتابان از خيمه‌ها بيرون آمد در حالی كه فرياد می زد: "يا اخياه و يابن اخياه ــ وای برادركم و اي واي بر فرزند برادرکم..." و خود را بر پيكر علی اكبر افكند. امام(ع) وی را گرفت و به خيمه‌ها بازگرداند و به جوانان فرمود: "برادر خويش را برداريد و به خيمه ها برسانيد"...

آري! امام(ع) تمامي شهدا و كشتگان را خود به خيمه‌ها می آورد؛ به جز آن دو كشته كه با شهادتشان كمر او را شكستند؛ پسرش علی اكبر(ع)؛ و برادرش ابوالفضل العباس(ع) ...

ألا لعنة الله علی القوم الظالمين؛
و سيعلم الذين ظلموا أي منقلب ينقلبون.

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

منابع اصلی : 
1. سيد بن طاووس؛ اللهوف في قتلی الطفوف؛ قم: منشورات الرضی، 1364.
2. شيخ عباس قمی؛ نفس المهموم ؛ ترجمه و تحقيق علامه ابوالحسن شعرانی؛ قم: انتشارات ذوي‌القربی، 1378 .
3. اشعار، زبان حال هستند و سنديت قطعي ندارند. (و برگرفته‌اند از جزوه آموزشي آداب مرثيه‌خوانی با عنوان طنين عشق ؛ تهيه و تنظيم مرتضی وافی؛ قم: انتشارات شفق، 1380).

...............................
پایان پیام/ م 222 ـ 101

            

* متن روضه های دهه اول محرم و آخر صفر
1. روضه شب اول محرم ــ مصيبت مسلم بن عقيل
2. روضه شب دوم محرم ــ ورود كاروان عشق به كربلا
3. روضه شب سوم محرم ــ حكايت حُـرّ ؛ حماسه توبه و تصميم
4. روضه شب چهارم محرم ــ مصيبت فرزندان و برادران زينب (س)
5. روضه شب پنجم محرم ــ مصیبت عبدالله بن حسن(ع)
6. روضه شب ششم محرم ــ مصيبت قاسم(ع) ؛ بلای خوش‌تر از عسل
7. روضه شب هفتم محرم ــ علی اصغر(ع) ؛ داغی بر دل اهل‌بيت
8. روضه شب هشتم محرم ــ مصيبت علی اكبر(ع) ؛ شبيه پيامبر
9. روضه شب نهم محرم (شب تاسوعا) ــ مصيبت ساقی لب‌تشنگان

* سوگنامه صوتی روضه های دهه اول محرم و آخر صفر
1. صوت/ سوگنامه شب اول محرم ــ مصیبت حضرت مسلم بن عقيل
2. صوت/ سوگنامه شب دوم محرم ــ ورود کاروان عشق به کربلا
3. صوت/ سوگنامه شب سوم محرم؛ حکایت حُرّ، حماسه توبه و تصمیم
4. صوت/ سوگنامه شب چهارم محرم؛ مصیبت فرزندان و برادران زینب(س)
5. صوت/ سوگنامه شب پنجم محرم؛ مصیبت عبدالله بن حسن(ع)
6. صوت/ سوگنامه شب ششم محرم؛ مصيبت قاسم(ع)، بلای خوش‌تر از عسل
7. صوت/ سوگنامه شب هفتم محرم؛ علی اصغر(ع)، داغی بر دل اهل‌بيت(ع)
8. صوت/ سوگنامه شب هشتم محرم؛ مصيبت علی اكبر(ع)، شبيه پيامبر(ص)
9. صوت/ سوگنامه شب نهم محرم (شب تاسوعا)؛ مصيبت ساقی لب‌تشنگان

* پادکست روضه های دهه اول محرم
1. پادکست/ روضه شب اول محرم (جناب مسلم) با بیان «حاج آقا مجتبی تهرانی» و مداحی «محمدحسین پویانفر»
2. پادکست/ روضه شب دوم محرم (جناب زهیر) با بیان «حاج آقا مجتبی تهرانی» و مداحی «محمدحسین پویانفر»
3. پادکست/ روضه شب سوم محرم (حضرت رقیه) با بیان «حاج آقا مجتبی تهرانی» و نوای «صابر خراسانی»
4. پادکست/ روضه شب چهارم محرم (جناب حـُـرّ) با بیان «حاج آقا مجتبی تهرانی» و نوای «امیرحسین کرمانشاهی»
5. پادکست/ روضه شب پنجم محرم (جناب حبیب) با بیان «حاج آقا مجتبی تهرانی» و نوای «محمدحسین پویانفر»
6. پادکست/ روضه شب ششم محرم (حضرت قاسم) با بیان «حاج آقا مجتبی تهرانی» و نوای «امیر کاظمی»
7. پادکست/ روضه شب هفتم محرم (حضرت علی اصغر) با بیان «حاج آقا مجتبی تهرانی» و نوای «باسم کربلایی»
8. پادکست/ روضه شب هشتم محرم (حضرت علی اکبر) با بیان «حاج آقا مجتبی تهرانی» و نوای «حسین طاهری»
9. پادکست/ روضه شب تاسوعا (حضرت عباس) با بیان «حاج آقا مجتبی تهرانی» و نوای «محمدحسین پویانفر»