به گزارش خبرگزاري ابنا، حجت الاسلام" رباني" در ابتدا با اشاره به روش شناختي بودن بحث گفت: نو آوري و تحول در علوم داراي تنوع است و گاها اين نوآوري در نظريه هاي يك علم و گاهي در روش يك علم اتفاق مي افتد كه در اينجا بحث ما در روش است بطوري كه سرنوشت علم كلام به اين بحث وابسته است.
وي افزود: در حوزه تفكر شيعي، وحي وعقل دو حجت الهي بر بشرند و شهود هم يا بايد با مقياس عقل ارزيابي شود يا وحي و نمي تواند در عرض آنها مطرح شود. حال ما بايد ببينيم آيا روش هاي متداول علم كلام و مباحث اعتقادي به اين دو حجت پرداخته اند يا نه؟
وي در جواب اين سوال ادامه داد: اهل حديث بيشتر جانب وحي را گرفته اند و از عقل غافل مانده اند لذا دچار سطحي نگري در مباحث اعتقادي شده اند. مكتب تفكيك هم با اين كه طرفدارانش قائلند هم وحي را قبول داريم و هم عقل را، اما بعد از اثبات وحي با تلاش عقلي، عقل مستقل به معنايي كه فلاسفه قبول دارند را رد مي كنند و اين ها هم دچار نوعي سطحي نگري شده اند. در مكتب فلاسفه هم وحي مغفول مانده است و بيشتر به مباحث عقلي پرداخته شده است.
استاد حوزه علميه قم در نفد اين مكاتب گفت: همه اين روش ها دچار مشكل هستند بطوريكه در روش اهل حديث عقل حرمتي ندارد و در مكتب فلاسفه سهم وحي گم شده است و به اذعان علامه طباطبايي و شهيد مطهري، تنها فلاسفه اي توانسته اند در مسائل عقلي تحول آفرين باشند كه بيشترين استفاده را از وحي برده اند.
وي در مقام تبيين نظريه خود گفت: عقايد بر سه دسته اند؛ يا پيشا وحياني اند كه عقل در آن بي بديل است و يا فراعقلي اند كه وحي در آنها بي بديل است مثل مباحث مربوط به معاد و قسم سوم عقلاني وحياني است كه خود بر دوقسم است: يا عقل در آنها غلبه دارد و يا وحي غلبه دارد كه در اين موارد هرجا كه غلبه با عقل است ابتدا بحث مستقل عقلي مي كنيم و سپس به سراغ وحي مي رويم و بالعكس.
استاد موسسه كلام افزود: مرحوم علامه طباطبايي نقطه عطفي در اين روش است و سراسر الميزان را به اين روش كار كرده است گرچه از آن نامي نبرده است و شهيد مطهري آنرا پيگيري كرده است.
حجت الاسلام "مصطفي پور" در مقام نقد اين نظريه گفت: ما در مكتب شيعه محدثي نداريم كه كاملا نقلي باشد و عقل را نفي كند مثل اهل سنت و اين نسبت ناروا مي باشد.
وي در اربطه با مكتب تفكيك افزود: مكتب تفكيك روش فقهي و اصولي خود را به عقايد سرايت داده است در حاليكه اين دو حوزه علمي از هم جدا هستند و بايد روشهاي متمايزي از يكديگر داشته باشند.
عضو هيئت علمي دانشگاه تربيت معلم تهران ادامه داد: ما مي توانيم نسبت عقل را به وحي بنا به گفته علامه جوادي در مفتاح، مصباح و ميزان بودن آن بررسي كنيم كه به عنوان مفتاح ما را وارد مباحث وحياني مي كند و درجايي كه روشن كننده وحي است به عنوان مصباح و در جايي كه وسيله ارزيابي است به عنوان ميزان مطرح مي شود و خود اين روش را هم آموزه هاي ديني و وحي به ما شناسانده است.
حجت الاسلام "پارسانيا" نیز با تشكر از حجت الاسلام رباني به خاطر اهتمام به اين مباحث، گفت: ابتدا بايد نكاتي مقدماتي در بحث مشخص شود كه يكي از آنها مسئله كساني است كه به طرح و استفاده از اين روش پرداختهاند و در ادامه آن شناخت ظرفيت استفاده از اين روش است . مثلا اهل حديث و ظاهر گرايان اصلا ظرفيت اين بحث را نداشتند در حاليكه فلسفه فارابي چنين ظرفيتي را داراست و تعامل بين وحي و عقل در فرهنگ اسلامي هميشه بوده است.
استاد حوزه علميه افزود: اين كه عقل را در برابر وحي قرار دهيم درست نيست چون وحي، آن دريافت ناب و زلال الهي است كه ولي خدا از آن بهره مند مي شود و آنچه به دست ما مي رسد نقل است لذا بهتر است عقل در مقابل نقل قرار گيرد. در تقسيم عقايد هم بايد باز نگري صورت گيرد چون مباحثي در اين ميان مي ماند كه طرح نمي شود مثلا خود نقل هم با عقل فهميده مي شود يعني عقل در مباحث فرا عقلي هم به عنوان مصباح عمل مي كند و از اين جهت است كه اگر كسي عقل نداشته باشد تكليفي بر او نيست و اين بحث دراين تقسيم بندي نمي گنجد.
دكتر "پارسانيا" افزود: از جمله مسائلي كه مطرح نشده بحث تعارض هاست و اين كه در تعارض "عقل با عقل" يا "عقل با نص" و "نص با نص"، كدام مقدم است و اين تعارض ها چطور حل مي شود؟
حجت الاسلام "رباني" در جواب به ناقدين گفت: در بحث نقل گرايي در مورد شيعيان بايد تعديل شود و من از اين جهت با آقاي مصطفي پور هم نظر هستم و در رابطه با مسئله وحي ، منظور ما از وحي ، وحي نازل است و اين اشكال كه بايد در مقابل نقل قرار گيرد مرتفع مي شود.
وي در رايطه با تعارض عقل و نص هم افزود: اين بحث بايد يه صورت جداگانه بررسي شود و در كنار اين مسئله مطرح گردد.
پايان پيام/130