به گزارش خبرگزاری اهل بیت(ع) ـ ابنا ـ کتاب «چَمَری برای پهلوان» خاطرات مردم کرمانشاه از ایام شهادت حاج قاسم سلیمانی با تحقیق فریبا کرمی و تدوین مریم فخریان، زهره مؤمنی نوقابی توسط انتشارات راه یار به تازگی منتشر و راهی بازار نشر شده است.
ماجرای تشییع باشکوه و بی نظیر شهید سردار سلیمانی زمانی اهمیت دوچندان مییابد که این پدیده رهیافتی برای تحلیلهای جامعه شناختی و مردم شناختی در دهه چهارم انقلاب باشد. با این وصف، تأثیر بر علوم انسانی در ایران و شکستن تحلیلهای پوسیده غرب زده از جامعه ایرانی یکی از مهمترین دستاوردهای روایت عزاداری حاج قاسم است. این موضوع زمانی مهمتر میشود که بدانیم جریان اندیشهای در ایران در برابر پدیدههای بسیار کوچکتر و بی رمق تر، واکنشهای متعدد نظری میدهند؛ اما درباره پدیده شگفت انگیز تشییع حاج قاسم سکوت میکنند.
در بخشی از این کتاب با عنوان «اگر سردار نبود» میخوانیم:
«این رنج، هیچ تفسیری نداشت. بعد از سردار، دنیا برایم تاریک شده بود. بیش از همه به خودم و کسانی که در قصر شیرین زندگی میکردند، حق میدادم که عزادار سردار باشند! شاید برای اینکه ما نزدیک ترین نقطه به مرز بودیم و با گوشت و پوست و استخوانمان نا امینی را تجربه کرده بودیم. یک بار داعش تا نزدیکیهای ما آمده بود. مردم شب تا صبح نخوابیدند. صدای تیر و تفنگ، لحظهای قطع نمیشد. به وضوح خطر را احساس میکردیم. دوازده نفر داعشی به روستای امام حسن (ع) بالاتر از قصر شیرین آمده بودند. فامیلهایی که آنجا داشتیم، زنگ میزدند و میگفتند: «از ترس نمیتوانیم بیرون بیاییم و رفت و آمد کلاً قطع شده.» تا اینکه نیروهای نظامی وارد عمل شدند و داعشی ها نتوانستند جلوتر بیایند. مادرم همیشه برای سردار دعا میکرد و میگفت: «خدا کمکش کند، اگر سردار نبود. معلوم نبود چه اتفاقی میافتاد؟»
من هم همیشه به نیت سلامتی سردار صدقه میدادم. بیشتر از ما، عراقیها بودند که قدر سردار را میدانستند تا جایی که شنیده بودم بچههایشان را نذر سردار کرده و عکس ایشان را در خانههایشان نصب کردهاند. آنهایی که سفر اربعین رفته بودند از ارادت عراقیها به سردار حرفهای زیادی داشتند. آنها هم مثل ما مرزنشینان طعم تلخ نا امنی را از نزدیک چشیده بودند و شهادت سردار برای آنها هم سنگین بود.»
این کتاب با ۱۵۰ صفحه، شمارگان هزار نسخه و قیمت ۴۰ هزار تومان عرضه شده است.
....................................
پایان پیام/ 348