خبرگزاری اهل‌بیت(ع) - ابنا

جمعه ۱۰ فروردین ۱۴۰۳
۸:۴۹
در حال بارگذاری؛ صبور باشید
سه‌شنبه
۱۸ بهمن
۱۴۰۱
۱۰:۰۹:۵۳
منبع:
ابنا
کد خبر:
1344353

توسط انتشارات راه‌یار؛

خاطرات پشتیبانی مردم کاشان از انقلاب منتشر شد

کتاب «هدیه‌ای باشد برای تو» نوشته محمد قاسم‌زاده توسط انتشارات راه‌یار منتشر و روانه بازار نشر شد.

آآ

به گزارش خبرگزاری اهل بیت(ع) ـ ابنا ـ کتاب «هدیه‌ای باشد برای تو؛ خاطرات پشتیبانی مردم کاشان از انقلاب اسلامی و دفاع مقدس» به قلم محمد قاسم‌زاده به‌تازگی توسط انتشارات راه‌یار منتشر و روانه بازار نشر شده است.

قاسم‌زاده مولف این‌کتاب می‌گوید پیرزن‌ها و پیرمردهای غیوری که نامشان در هیچ جای دفتر جنگ به چشم نمی‌آید. جوان‌هایی که بی‌ادعا و بی شهرت، واجبات جبهه را راست و ریس می‌کردند. کارزاری که این زنان و مردان میدان دارش بودند، «پشت جبهه» نام داشت؛ اما هماهمیت با خط مقدم، راهبردی و ضروری بود. فرماندهان و سرلشکران این سپاه همین مردم کوچه و بازار بودند که از تعهد خواهر و برادری، با غیرت پدرانه و مهر مادری بار جبهه را بر دوش کشیدند. اما آن قدر مجاهدتشان در نظر خودشان ناقابل بود که به ندرت شرح آن را در ذهن داشتند و حتی عکسی برای آلبومشان ثبت نکرده بودند.

اگر خاطره‌های خانم‌هایی که داوطلبانه قبل از شروع جنگ به کردستان رفتند و نیز روایت‌های پناه دادن به جنگ زده‌های بی‌پناه را مرور کنیم. به فرمایش امام خمینی «زنان حق بیشتری از مردان دارند. زنان، مردان شجاع را در دامان خود بزرگ می‌کنند.اگر زنان شجاع و انسان ساز از ملت‌ها گرفته شود، ملت‌ها به شکست و انحطاط کشیده می‌شوند.»

به راستی اگر زن‌ها مردهای شأن را برای یاری انقلاب راهی و یاری نمی‌کردند و در نداشتن شأن صبور نبودند، مگر انقلاب ماندگار می‌شد؟! «عکس العمل این مادرها ما را زنده نگه داشته. اینها هستند که به ما شجاعت می‌دهند. اینها هستند که ما را تشویق می‌کنند.» (امام خمینی) اینچنین شد که تمرکز این دفتر از خاطرات پشتیبانی جنگ فراتر رفت و روایتگر خاطرات پشتیبانی از انقلاب خمینی شد! این کتاب مثل سال‌های اول انقلاب دوباره همه را دور هم جمع می بیند؛ از خانم‌هایی که در ستادهای خانگی و امور جنگ زده‌ها فعال بودند تا آنهایی که رفتند و برای کُردها خواهری کردند. حضور جوانمردانی را لمس می‌کند که در شهر و دهات آستین بالا زدند و یا علی گفتند تا دل امام شأن نلرزد.

در بخشی از این کتاب می‌خوانیم:

«دست کرد زیر چادرش. یک کیسه پارچه‌ای درآورد که از کوک‌های نامنظمش معلوم بود، خودش آن را دوخته. اندازه کیسه آنقدر بود که دو کیلو بادام در آنجا بگیرد. بادام‌ها با پوست بود. گفت: «زهراخانم، باغچه ما یه دونه درخت بادوم بیشتر نداره. امسال حاصل این درخت، اینقدر شده. بیشتر از این عُرضه ام نرسید به درد جبهه بخورم ننه!»

این کتاب در ۲۶۴ صفحه، شمارگان ۱۰۰۰ نسخه و قیمت ۸۵ هزار تومان عرضه شده است.

....................................

پایان پیام/ 348