به گزارش خبرگزاری اهل بيت (ع) ـ ابنا ـ عبدالله الاشعل، دیپلمات و نویسنده مصری در مطلبی به مناسبت چهل و چهارمین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی ایران نوشت: انقلاب اسلامی در ایران به وقوع پیوست و ایران را جمهوری اسلامی ایران نامیدند. این انقلاب در حد انقلابهای بزرگ تاریخ قرار دارد و از جمله آنها میتوانیم به انقلاب فرانسه و انقلاب کمونیستی اشاره کنیم. انقلاب فرانسه تقریباً پس از یک قرن شکست انقلاب نظام دموکراتیک را بنا نهاد و ما فکر نمیکنیم که پاریس کنونی اصول انقلاب فرانسه را که در اواخر قرن هجدهم بر حقوق بشر و شهروندی تأکید میکرد، به درستی پذیرفته و اجرا کند. ضمن اینکه دموکراسی در انگلستان قدمت بیشتری نسبت به فرانسه داشت. اما این کشورها به حقوق بشر اروپایی احترام نمیگذاشتند و دیگران را از طریق بردگی و استعمار درهم میکوبیدند.
استعمار تاریخ طولانی در انجام جرم و جنایت دارد و در این میان استعمار خوب و استعمار بد وجود ندارد. هنوز هم مطالعاتی که درباره استعمار انجام میشود نتوانسته است حقیقت استعمار را به درستی بیان کرده و به نقش آن در غارت ثروت ملتهای تحت استعمار بپردازد. استعمارگران قانونی را وضع کردند که براساس آن استعمار را جایز میدانستند و هر گونه مقاومتی در مقابل این استعمار جرم به حساب میآمد.
مدل دوم، مدل انقلاب کمونیستی روسیه در سال ۱۹۱۷ است که اتحاد جماهیر شوروی را تأسیس کرد که با غرب برای تسلط بر مردمان جهان سوم به توافق رسید و مسکو اصلاً قصدی برای آزادی این مردمان نداشت. نمونه این توافق و همدستی را میتوان در ایجاد کمیته چهارم سازمان ملل دید که در واقع با توافق مسکو و واشنگتن برای پایان دادن به استعمار ایجاد شد، اما هدف واقعی آن فریب ملتهای ضعیف بود.
انقلاب اسلامی در ایران در سال ۱۳۵۷ در شرایط سیاسی داخلی، منطقهای و بینالمللی خاصی ظهور کرد و شعارهای آن به عنوان چالشی برای غرب ضد اسلام بود. این انقلاب خود را انقلاب اسلامی نامید و اسرائیل و ایالات متحده آمریکا را به چالش کشید. انقلاب اسلامی ایران مستضعفان جهان را علیه مستکبران متحد کرد. انقلاب ایران مردم این کشور را از ظلم و ستم حکومت شاه آزاد کرد و ایران از سیطره غرب و اسرائیل رها شد. همچنانکه در این انقلاب پرچم اسرائیل پایین کشیده و به جای آن پرچم فلسطین برافراشته شد. از آن زمان است که ایران جایگزین جهان عرب در حمایت از مقاومت در مقابل اسرائیل شده است و کشورهای عربی با رها کردن فلسطین، از آمریکا و اسرائیل اطاعت میکنند.
رسم بر این بوده است که هر ساله در ایران به خاطر دستاوردهای این انقلاب و پایداری آن در برابر تحریمهای شدیدی که بر آن تحمیل شده بود به مردم و دولت تبریک بگوییم. پیروزی انقلاب ابتدا با بیرون راندن شاه و برقراری نظام سیاسی هماهنگ با اسلام شروع شد. البته این انقلاب آنگونه که برخی کینهورزان مدعی میشوند، انقلابی فرقهای و مخصوص شیعیان نبود. البته ما هیچ گاه چیزی از منازعه بین شیعه و سنی نشنیده بودیم تا اینکه این انقلاب پیروز شد. این درحالی است که مردم ایران از قرنها پیش است که شیعه هستند.
ایران به خوبی میداند که واشنگتن و اسرائیل میخواهند به این انقلاب پایان دهند. بدون شک تاریخ ثبت خواهد کرد که انقلاب اسلامی ایران اولین میخ بر تابوت غرب بود، بنابراین طبیعی بود که هماهنگی بین ایران و روسیه اتفاق بیفتد و ایران در جنگ روسیه با اوکراین به این کشور کمک نظامی کند. همچنین تاریخ ثبت خواهد کرد که موضع ایران و غرب در پرونده هستهای بر خلاف منافع اسرائیل است. در مورد تحریمهای ایران هم باید گفت که این تحریمها با تحریمهای روسیه و چین همزمان شده و اردوگاه گستردهای علیه هژمونی غرب تشکیل داده است.
اگر نفوذ واشنگتن و اسرائیل بر حاکمان عرب نبود، اعراب از انقلاب ایران حمایت میکردند، اما آنها خاموش کردن چراغهای انقلاب را دغدغه خود قرار دادند. درحالی که «وَ يَأْبَى اللهُ إِلاَّ أَنْ يُتِمَّ نُورَهُ وَ لَوْ كَرِهَ الْكافِرُونَ» (آیه ۳۲ سوره توبه).
ایران دست خود را برای گفتوگو به سوی کشورهای عربی دراز میکند، اما خندهدار این است که اعراب آزادی تصمیمگیری ندارند و پس از غروب آفتاب غرب و آمریکا به اشتباه خود پی خواهند برد. البته حکام عرب به دو دلیل با انقلاب ایران مخالفت کردند؛ نخست اینکه واشنگتن به آنها دستور میداد و تا زمانی که این انقلاب علیه هژمونی آمریکا بر ایران و منطقه باشد این وضعیت ادامه دارد.
عجیب است که انقلاب ایران، چند ماه پس از آن رخ داد که واشنگتن موفق شد سادات را برای سفر به قدس به منظور تدارک امضای کمپ دیوید وادار کند (۱۹۷۷) و یکی از مهمترین دلایل عجله واشنگتن برای وادار کردن سادات به امضای قرارداد صلح با اسرائیل نیز همین موضوع بود و همانگونه که وزیر خارجه وقت اسرائیل گفت، این قرارداد صلح یک جایزه بزرگ بود و در آینده و وقتی که گزارشهای اطلاعاتی آمریکا منتشر شد، مردم مصر متوجه خواهند شد که اگر آن زمان از جزئیات خبر داشتند، علیه سادات قیام میکردند.
یکی دیگر از دلایل مخالفت حاکمان عرب با انقلاب اسلامی ایران، خطر این انقلاب برای حاکمان است. به ویژه اینکه تحولات منطقه در دهه ۱۹۸۰ شیعیان را آگاه کرد و به همین دلیل ضعیف شدن سلطه و سیطره واشنگتن بر منطقه خلیج فارس و کشورهای عرب باعث حل تمام تنشهایی میشود که ایران یک طرف آن است.
من نزدیک به ربع قرن پیش کتابی را در سال ۲۰۰۹ در مورد چالشهای گفتوگوی ایرانی و عربی منتشر کردم و امیدوارم این گفتوگو به شکلی جدی و به نفع هر دو طرف انجام شود.
در نهایت، ایران باید به فکر بهبود وجهه خود که توسط اسرائیل و واشنگتن در منطقه مخدوش میشود، باشد و در سفارتخانههای خود یک متخصص و کارشناس را برای این امر اختصاص دهد تا افکار عمومی در جهان عرب نسبت به حقیقت مواضع ایران آگاه شوند و دریابند که مصلحت کشورهای عربی در گفتوگوی با ایران است.
.......................
پايان پيام/ ۲۱۳