خبرگزاری اهل‌بیت(ع) - ابنا

شنبه ۶ مرداد ۱۴۰۳
۱۸:۲۲
در حال بارگذاری؛ صبور باشید
دوشنبه
۲۵ خرداد
۱۳۸۸
۱۹:۳۰:۰۰
منبع:
اختصاصي ابنا
کد خبر:
134479

همايش حوزه و روشنفكري برگزار شد

همايش حوزه و روشنفكري با حضور انديشه وران حوزوي و دانشگاه درحوزه علميه دارالشفا برگزار شد.

آآ

حجت الاسلام دكتر" پارسانيا"، دبير علمي همايش با عرض خير مقدم و تشكر از حاضرين گفت: اصل پ‍‍‍‍ژوهش يك سال قبل مطرح شد و ارديبهشت امسال پيش نشستي برگزار شد كه در آن فراخواني از سوي هيئت علمي همايش كه متشكل از نمايندگان شش نهاد برگزار كننده همايش بود تهيه شد و در اين راستا حدود 60 مقاله به دبيرخانه همايش ارسال شد و حدود نيمي از آنها در ارزيابي قبول شدند.

وي در ادامه با ارائه مقاله اي تحت عنوان آسيب شناسي  روشنفكري حوزوي ادامه داد: در ابتداي بحث بايد هويت حوزه و هويت روشنفكري مشخص شود كه هويت حوزه براي همه مشخص است به عنوان مجموعه اي تربيتي و آموزشي است كه ما در آن زندگي مي كنيم.

حجت الاسلام "پارسانيا" با اشاره به معناي روشنفكري افزود: اين معناي روشنفكري از هگلي‏هاي چپ آغاز مي شود و حدود 200 سال سابقه دارد كه داراي چهار دوره حماسي، تراژدي، افول و دلالي است كه دوره حماسي آن با مشت هاي گره كرده و ذيل نگاه هگل با اعتراض به ليبراليسم متقدم ، اواخر قرن 19 شروع مي شود و شكل سياسي مي گيرد سپس در اوايل قرن 20  روشنفكري عنواني مي شود براي گروهي كه امثال آندره ژ‍يد و زيمل و ... معرف آن هستند كه فرانسوي بودند.دوره تراژ‍دي از دهه دوم قرن بيستم  و با نوشتن كتاب بازگشت از شوروي توسط آندره ژ‍يد شروع مي شود تا دهه شصت كه شروع حركت هاي دانشجويي است و بعد از آن دوران افول فرا مي رسد كه بعد از آن دوران دلالي روشنفكري را شاهد هستيم  كه اين عنوان را در جهت عكس و در خدمت ليبراليسم متاخر به كار مي‏ گيرد بصورتي كه عده‏اي با نام روشنفكران نامه اي به بوش مي نويسند و ايران را محور شرارت مي نامند.

عضو هيئت علمي دانشگاه باقرالعلوم  با اشاره به روشنفكري در ايران افزود: اين چهار لايه در ايران فشرده مي شود و در عرض 50 سال اتفاق مي افتد و با مشروطه هست كه منورالفكري مي آيد و در 20  شهريور روشنفكري با حزب توده آغاز مي شود كه عصر حماسي اش دو دهه طول مي كشد و بعد از آن دوران تراژ‍دي شروع مي شود تا انقلاب و بعد از انقلاب دوران افول روشنفكري را در ايران شاهد هستيم و بعد از مدت كوتاهي روشنفكران ايراني به دلالي مي پردازند.

دبير علمي همايش در رابطه با نسبت روشنفكري و حوزه گفت: روشنفكري به معناي عقلانيت جايگاهش فقط ايران است و درحوزه است كه عقلانيت همراه با ايمان و شهود و همراه با توجه به حقايق هستي و مقدس ترين آنها يعني ذات اقدس اله مي باشد كه با آمدن منورالفكري فراموش شده و با انقلاب دوباره بيدار مي شود.

روشنفكري به معناي غربي آن در حوزه  در دهه 40 و 50 با اشخاصي مثل گودرزي و آشوري  و طلبه هاي ماركسيست شده شروع مي شود و بعد از آن بصورت تراژ‍دي در مي آيد و با شليك گلوله اي بر پيشاني شهيد بزرگوار، علامه مطهري به افول مي رود .

حجت الاسلام دكتر"احمد واعظي" با ارائه مقاله اي تحت عنوان حوزه و ظرفيت روشنفكري  گفت: تفكر حوزوي  و روشنفكري دو مفهومي هستند كه بايد جهت بررسي امكان روشنفكري  در فضاي حوزوي  بررسي شوند.

وي افزود: تفكر حوزوي تفكر منتسب به يك قشر نيست بلكه يك رويكرد و چارچوب معرفتي با مولفه هايي همچون نص گرايي، پذيرش منطق لزوم استناد به شرع، جمع بين عقل گرايي و نص گرايي، نفي خودآييني بشر و نفي استقلال تمام عيار معرفتي بشر و اصول گرايي معرفتي و ارزشي هست .

رييس دانشگاه باقرالعلوم (ع)‌ قم با اشاره به خاستگاه تاريخي روشنفكري گفت: عصر مدرن و روشنگري خاستگاه تاريخي روشنفكري است ولي نبايد آنرا در حصار تاريخي حبس كرد .

وي ادامه داد: مي توان مولفه هايي براي روشنفكري بيا ن كرد كه تجربه زيستن در عصر خويش، داشتن تفكر انتقادي و تمايل به باز انديشي و در جستجوي يافتن پاسخ و راه حل به پرسش هاي معاصر از جمله آنهاست.

اين استاد دانشگاه افزود : در جواب به سوال امكان روشنفكري در حوزه، گروهي آنرا ممتنع مي داند چون مولفه هايي همچون اصول گرايي و پايبندي به نص در حوزه  مانع از روشنفكري است كه با اين نوع نگاه آشكارا پايبندي خود را به دنياي مدرن نمايان مي كنند كه خودش مانع روشنفكري است.

«پيشگامان حوزه علميه شيعه در مواجهه با فلسفه غرب » عنوان مقاله اي بود كه دكتر محمد فنايي  در تبيين آن گفت: نخستين بار در قرن دوم و سوم است كه ايرانيان با فلسفه غرب آشنا شدند و به فهم و نقد و بسط آن پرداختند  و بعد از اين غربيان بودند كه با فلسفه اسلامي مواجه شدند و در قرون وسطي و بعد از آن به اين نتيجه رسيدند كه چون مسلمانان توانستند با استفاده از فلسفه يونان به دفاع ازالهيات  خود بپردازند ما هم مي توانيم در دفاع از الهيات مسيحي از اين فلسفه استفاده كنيم و در نتيجه با آثار ابوعلي سينا آشنا شدند و به ترجمه آثار عربي پرداختند بطوري كه شرح ابن رشد ، شرحي استاندارد در قرون وسطي و بعد از آن بود و به او شارح  اطلاق مي شد .‌فلسفه غرب به سه دوران باستان و وسطي و جديد تقسيم مي شود كه هيچ رابطه اي باهم ندارند

وي افزود: در زمان مشروطيت است كه ايرانيان با فلسفه غرب براي بار دوم آشنا مي شوند كه از اولين چهره هاي اين عرصه سيد جمال الدين اسد آبادي است و بعد از آن مرحوم شعراني با تسلط بر زبان فرانسوي به نقد و بررسي  فلسفه غرب پرداخت و از آن دوره به بعد شاهد عالماني همچون علامه طباطبايي، شهيد مطهري، شهيد صدر، آقاي مصباح و مرحوم حائري يزدي هستيم  كه در اين عرصه به فعاليت پرداختندو در كنار اينها گروه هايي بوجود آمدند كه يا مجذوب كامل فلسفه غرب و يا دافع آن شدند.

دكتر محمد علي خرسنديان با ارائه مقاله اي تحت عنوان نو انديشي اجتهاد محور و روشنفكري معاصرگفت: خصوصياتي براي نو انديشان حوزوي است كه از جمله آنها شيوه درون معرفتي، محوريت فقاهت و اجتهاد، عقل گرايي، ديدگاه انقلابي و اعتراضي،نفي جدايي دين از سياست، پايگاه مردمي داشتن، قداست و معنويت، اتصال تاريخي ، به گفتگو نشستن و  نگرش جديد به روش ها است

وي با ااشاره به چالش ها افزود: بايد روحيه نقادي حفظ شود و براي حضور در نظام جهاني و ارائه برنامه فرهنگي براي آن چاره انديشي شود ضمن اين كه بتوان با ديگر اديان و مذاهب به گفتگو نشست و قداست و معنويت انسان را حفظ كرد.

حجت الاسلام والمسلمين دكتر ديبا در تبيين مقاله اي با عنوان رويكرد هاي روشنفكري ديني و حوزوي،‌انگيزه ها و چشم اندازها گفت:‌روشنفكر ديني كسي است كه تحول‏خواه است و در عرصه دين نگاه نقادانه اي دارد كه در كشور ما در دو جريان تبلور مي يابد . يكي جرياني است كه هدفش جمع بين سنت و تجدد است با ارائه نظرياتي همچون قبض و بسط و هرمنوتيك و ... و ديگري جرياني است كه هدفش محنت زدايي از بشر با ارائه معنويت گرايي بي رنگ و بي تشخص است .

وي افزود: طرح اين رويكردها خود نشان دهنده رخنه هايي در جامعه است كه اين را بايد حوزويان پر مي كردند كه متاسفانه كم كار شده است و براي ورود به اين عرصه بايد نظام ارزشي خودمان را از اصول تا جزئي ترين احكام همچون ربا و حجاب و ... باز شناسي كنيم .

پايان پيام/130