خبرگزاری اهل‌بیت(ع) - ابنا

دوشنبه ۸ مرداد ۱۴۰۳
۰:۲۶
در حال بارگذاری؛ صبور باشید
دوشنبه
۱۵ اسفند
۱۴۰۱
۴:۱۳:۲۴
منبع:
ابنا
کد خبر:
1350811

شيعيان جامو وکشمير؛ از دیروز تا امروز

اگرچه آمار رسمی در مورد جمعيت شيعيان جامو و کشمير وجود ندارد اما بر اساس يک برآورد محافظه کارانه در سراسر ايالت (تحت کنترل هندوستان و پاکستان) در حدود يک و نيم ميليون شيعه زندگی می کنند و براساس يک برآورد تقريبی جمعيت شيعه در ايالت جامو و کشمير تحت کنترل هندوستان يک ميليون می باشد که ۱۰ درصد از کل جمعيت اين ايالت را تشکيل می دهد.

آآ

به گزارش خبرگزاری اهل بيت (ع) ـ ابنا ـ براساس اين برآورد شيعيان بيشتر در مناطق شمالی «گيلگت – بلتستان» حضور دارند که تحت کنترل پاکستان است. در حدود ۸۹ درصد جمعيت در «بلتستان» و ۶۰ درصد «گيلگت» را شيعيان تشکيل می دهند. اين در شرايطی است که اين مناطق که تحت کنترل پاکستان می باشند همواره با سياست پراکندگی جمعيتی که از سوی اسلام آباد دنبال می شود مواجه بوده اند.

 دولت های وقت پاکستان در واقع سعی کرده است با تغيير ترکيب جمعيت مانع از تشکيل احزاب و گروه های سياسی شيعه دارای منافع يکسان شوند.

 در کشمير تحت کنترل هندوستان جامعه شيعه بطور اخص در «سرينگر» پايتخت تابستانی ايالت جامو وکشمير تمرکز پيدا کرده اند. همچنين «باراملا»، «بادگم» و بخش هايی از «بندي پور» و منطقه «لاداخ» محل زندگی جمعي از شيعيان است.

 براساس شواهد، شيعيان در منطقه جنوبی کشمير ديده نمي شوند و بطور واقعی در دره «چيناب»که از نظر تاريخی مورد هجوم مغول و افغان ها در طول قرن های ۱۶ تا ۱۸ بوده اند، حضور ندارند.

 نگاه تاريخی

 براساس شواهد تاريخی فرماندار مغول «ميرزا حيدر دوغلت کاشغری» در سال هاي ۱۵۴۰ تا ۱۵۵۱ هجری قمری به منظور درهم شکستن مقاومت مردم کشمير و دائمی ساختن فرمانروايی خويش اقدام به تقسيمات منطقه ای و سرکوب شيعيان کشميری کرد. اگرچه دوره آخرين فرمانداران مغول در سال ۱۵۸۷ هجری قمری در کشمير به پايان رسيد اما انزجار و نفرت نسبت به فرمانروايان خارجی در ميان مردم باقی ماند.

در اواسط قرن شانزدهم زمانی که امپراطوری مغول دوران طلايی را در هندوستان بوجود آورد تعدادی از نجيب زادگان و اشراف کشميری از امپراطوری مغول در هند دعوت کردند تا ارتش خويش را به اين سرزمين بفرستد و حکومت را از دست حاکمان «چاک» بستاند. اما در اواسط قرن ۱۸ زمانی که افول امپراطوری مغول فرا رسيد بار ديگر نجيب زادگان سنی، مذهب کشميری از «احمدشاه عبدعلی» فرمانروای جبار افغانستان براي مبارزه و آزادساختن کشورشان از فرمانروايی مغول دعوت بعمل آوردند بدين ترتيب افغان ها بر کشمير مسلط شدند اما آنان به گونه ای سخت گيرانه بر مردم کشمير حکومت می راندند، افزايش ماليات به ميزان دو برابر، آزار شيعيان از سياست هايی بود که «عبدعلی» به دليل وحشت از اتحاد شيعيان به انجام رساند اين سياست براي ۵۰ سال در دوران حکومت افغان ادامه پيدا کرد.

 بذر مخالفت با مذهب سياسی شيعه که توسط کاشغری در ميان حکومت های کشميری کاشته شد نابودی شيعيان کشمير را برای ساليان ادامه داد. غارت و چپاول و تاراج مردم شيعه کشمير از سال های ۱۵۴۸، ۱۵۸۵، ۱۶۳۵، ۱۶۸۶، ۱۷۱۹، ۱۷۴۱، ۱۷۶۲، ۱۸۰۱،۱۸۳۰، ۱۸۷۵، از جمله اين موارد بود. در طول اين سال ها پيروان مذهب شيعه در کشمير غارت شدند و آزادی آنان نيز از دست رفت.

در اين شرايط براي حفاظت جامعه، شيعيان جامو و کشمير سياست تقيه را برگزيدند تا بتوانند جان و ناموس خويش را حفظ کنند. جامعه شيعيان اندک اندک در روستاها پراکنده شدند و برخی نيز به سمت شمال مهاجرت کردند. اين تهاجم و تاراج در اين قرن موجب شده که بهبود و پديدار شدن جامعه شيعيان همچنان نيازمند زمان باشد.

 اقليت گرايی

 دهه ۱۹۸۰ ميلادی زمانی است که در پاکستان فعاليت های ضد شيعی افزايش پيدا کرد اين موج با حمايت سياست های دولت وقت شدت گرفت. اين موج ضد شيعه در کشمير نفوذ کرد و به گونه ای شيعيان را در محاصره قرار دادند. در سرينگر نيز طرفداران سياست های ضدشيعی و حامی پاکستان شيعيان را تحت فشار قرار دادند.

مناطق شيعه نشين در کشمير تحت کنترل هندوستان همچون «زاديبل»، «باگوانپور»، «شاليمار» و «بمينا» شاهد هجوم نيروهای ضد شيعی بودند.

 در مقابل اين وضعيت بسياری از مردم کم درآمد شيعی در مناطق از سرينگر همچون «کمانگارپورا»، «شمسواری»، «فتح کدال»، «چينکرا محله» و ... با اکثريت سنی ترکيب شدند و اين مساله باعث شد تا مناطق شيعه نشين بطور مجزا وجود نداشته باشد تا مورد حمله افراد ضد شيعی قرار گيرد.

 شايد بتوان گفت فشارها بر شيعيان سابقه تاريخي دارد و حتي موقعيت های مشابه باعث شد تا برخی از خاندان و رهبران شيعی به کشمير مهاجرت کنند.

 ارتباط با ايران

 در دوران خلافت امويان و عباسيان، شکنجه و آزار شيعيان شدت پيدا کرد و اين مساله باعث شد تا شيعيان برای نجات خويش مهاجرت از وطن را در پيش گيرند.

بنابراين بسياری از سادات شيعه و يا حتي مبلغان مذهبی اقدام به مهاجرت به سرزمين های بسيار دور از وطن خويش کردند. کشمير يکي از سرزمين هايی بود که مردم آن از مهاجران شيعی استقبال کردند و بدين ترتيب در اندک زمانی کشمير يکي از مطلوب ترين سرزمين ها براي شيعيان شد تا بدان پناه برند.
يکی و شايد اولين سادات شيعي معروف که به کشمير پناه آورد «سيد شرف الدين» معروف به «بالبال شاه» از شهر اردبيل بود. وی همراه با يکي ديگر از سادات به نام «سيد علي» که از شهر همدان بود به کشمير مهاجرت کرد.

 مردم مناطقی از کشمير که اين افراد در آنجا سکنی گزيدند نام فاميل خويش را برهمين اساس برگزيده اند و لذا اسامي با نام فاميل همدانی، سمنانی، کاشانی، کرمانی، گيلانی، مازندرانی، شيرازی، اصفهانی، قزوينی و اراکی از اسامي مشهور در کشمير می باشد.

 مساله جالب توجه اين است که در ميان شيعيان پناه آورده به کشمير کمتر نام فردی با اصالت عرب ديده می شود و در واقع بيشتر شيعيان از ايران به اين منطقه آمده اند.

 درحال حاضر خانواده های با اسامی «جليلی»، «انصاری»، «رضوی»، «حکيمی» و «صفوی» وجود دارند که ريشه و اصالت ايرانی دارند.

 اگر چه مهاجران مذهبی حتی کسانی که مبلغ مذهبی بودند براي امرار معاش به حرفه های گوناگون از جمله صنعتگری و يا پزشکی مشغول شدند اما تمامی آنان به فعاليت و ترويج مذهب شيعه نيز ادامه دادند.

شيعه سياسی

 همزمان با بيداری مردم هند در مقابل استعمار در قرن نوزدهم، يکی از رهبران شيعی «سيد حسين شاه جليلی» نيز در خارج از ايالت کشمير «انجمن اماميه» را در سال ۱۸۸۵ تاسيس کرد.

بدنبال تاسيس اين انجمن موسسه آموزشی با نام دبيرستان «اماميه» نيز توسط «مير واعظ رسول شاه» تاسيس شد.

جليلی که به عنوان رئيس مجلس مققنه کشمير توسط مهاراجه «هاری سينگ» معرفی شده بود توانست پس از ۳۰۰ سال برنامه و مراسم محرم را در روزهای سوگواری در جامو و کشمير به اجرا درآورد.

پس از مرگ جليلی فرزند وی به نام حسين شاه جليلی به عنوان نماينده مسلمانان کشمير در پارلمان هندوستان حضور پيدا کرد.

 از ديگر رهبران شيعی مي توان به «منشی محمد اسحاق» اشاره کرد که جبهه برگزاری رفراندوم و همه پرسي را در کشمير بنيان گذارد.

 اما دو خاندان «انصاری» و «بدگام» از خانواده هايی مي باشند که نقش آنان در اوضاع سياسی شيعيان در کشمير غيرقابل فراموش شدن است.

در واقع اين دو خاندان به رغم فعاليت هايشان در فضای اسلامی کشمير، فرقه هايی را تاسيس کردند که با نام فرقه جديد و قديم باعث شکاف در ميان شيعيان مسلمان شد.

خانواده انصاری پيروان فرقه قديمي را تشکيل مي دهند و خانواده «بدگام» يا «صفوی» پيروان فرقه جديد می باشند.

 برای سال ها اين اختلاف باعث کاهش قدرت شيعيان کشمير شده است و وحدت آنان را در امور سياسی کاهش داده است.

فرقه قديمی

 «مولوی عالم انصاری» بنيانگذار خاندان انصاری از زمانی که به عنوان يک محقق شيعی به همراه «ميرسيد رضوی قمی» در دوران سلطان «زين العابدين بودشاهي» وارد کشمير شد تاثير بسزايی را در جامعه شيعی کشمير برجای گذاشت.

 خانواده انصاری از دانش آموختگان نجف اشرف در عراق بودند اما در سال ۱۹۶۲ با انتخاب يکی از اعضای خيلی جوان خانواده به نام مرحوم «مولوی افتخار حسين انصاری» به عنوان جانشين پدر و رئيس خانواده اختلاف و شکاف بين اين خانواده بوجود آمد. در واقع انتظار مي رفت برادر زاده مولانا انصاری با نام مرحوم «مولوي محمد عباس انصاری» که در الهيات داراي مدارج عالي بود به عنوان جانشين انتخاب شود.

بدين ترتيب خانواده انصاری به دو شاخه تقسيم شد و در واقع اين آغاز تقسيم در فرقه قديمی نيز بود. در اين شرايط مرحوم مولوی محمد عباس انصاری «جمعيت اتحاد المسلمين» را به جهت ارتقای موقعيت مسلمانان پايه گذاری کرد. اما حزب با ترکيب شيعی باقی ماند. اين حزب پس از آن در آموزش جوانان و ايجاد مراکز و موسسات آموزشی نقش مهمی را در کشمير ايفا کرد.

 از سوي ديگر مرحوم «مولوی افتخار حسين انصاری» نيز «انجمن شيعي» را پايه گذاری کرد. اگرچه اختلافات ميان دو خاندان وجود داشت اما هر دو در نشر مذهب شيعي و سياست تاثير داشتند.

حزب «جمعيت اتحاد المسلمين»، نشريه «سفينه» را منتشر کرد اين نشريه تا سال ۲۰۰۲ منتشر شد اما پس از آن به شکل مختصر تا ۲۰۰۷ ميلادی انتشار يافت و سرانجام بطور کامل از انتشار بازماند.

 «مولانا مصطفی انصاری» رئيس جديد خانواده انصاری بود که در سال ۱۹۸۷ ميلادی به عنوان عضو «جبهه مسلمين» انتخاب شد.

از سوی ديگر «انجمن شيعی» نيز اقدام به انتشار مجله «صداقت» کرد که در اوايل دهه ۱۹۷۰ ميلادی بسته شد. اين انجمن سپس نشريه ای را با نام «معرف العلوم» به چاپ رساند. انجمن شيعی به رياست مرحوم «مولانا افتخار» به فعاليت خويش تا ساليان کنونی ادامه داده است.

 مرحوم «مولوی افتخار حسين انصاری» بتدريج از اوضاع مذهبی خارج شد و کمتر لباس روحانيت برتن کرد اما در مقابل بيشتر به مسايل سياسی روی آورد و زمان وفات، نماينده مجلس قانونگذاري در کشمير بود و از سوی مخالفان دولت با نام «حزب دمکرات مردم» به رهبری «مفتي محمد سيد» در مجلس ايفاي نقش می کند.

 مرحوم «مولوی محمد عباس انصاری» توانست با توجه به ساختار حزبی «جمعيت اتحاد المسلمين جامو و كشمير» با مشارکت احزاب ديگر حزب «کنفرانس حريت» (میر واعظ محمد عمر فاروق) را پايه گذاری کند.

فرقه جديدی ها

فرقه معروف به جديدی ها به طرفداران و پيروان «بدگام» يا «خاندان آقا» که بزرگترين گروه شيعه ناشی از انشعاب فرقه قديمی ها می باشند، اطلاق می شود.

 اين گروه برخلاف شاخه انصاری «سيد» می باشند و با داشتن عمامه سياه مشخص می شوند. آنان از نسل «ميرشمس الدين اراکی» می باشند که از شاخه صوفی نوربخشی ها که در اراک ايران اقامت داشتند به کشمير مهاجرت کردند.

رئيس خاندان آقا، «آقا سيد يوسف الموسوی الصفوی» که با نام «آقا صاحب بدگام» نيز شناخته می شد از علمای معروف بود که حتی غيرشيعيان نيز عدالت وی را مورد تاييد قرار می دادند.

 پس از مرگ سيد آقا فرزند وی «آقا فضل الله» عمامه را به کنار گذاشت و با نام صفوی ادعای رياست خاندان را کرد اما اين ادعا از سوی پسرعمو و همسر خواهر وی «آقا سيد مصطفی» رد شد.

 «انجمن شرعی شيعيان» که در زمان «آقا سيد يوسف الموسوی الصفوی» تاسيس شده بود نيز با اين انشعاب منشعب شد. فرزندان آقا مصطفی درحال حاضر مشغول فعاليت های سياسی می باشند. آنان با نام های آقا سيدحسن و آقا مهدی به ترتيب به «حزب حريت» و «حزب کنگره» پيوستند.

 آقا مهدی برای چندين بار براي انتخابات مجلس نمايندگان هندوستان «لوک سابا» نامزد شد اما شکست خورد. وی در سال ۲۰۰۰ ميلادی به دليل انفجار مين کشته شد. فرزند آقا مهدی با نام «روح الله» هم اکنون يکي از وزيران حکومت ايالتی کشمير به سروزيري «عمر عبدالله» بود.

 «فضل الله» اما از سياست کنار گيری کرد و برادر وی با نام محمود براي دو بار در انجمن ملی حکومتی سمت وزارت را بر عهده گرفت. وي سپس به عضويت «حزب دمکرات مردم» درآمد اما پس از مدتی از حزب استعفا داد و هم اکنون تنها در انجمن ملي حکومتی حضور داشت.

«انجمن شرعی شيعيان» نيز اگر چه تضعيف شده اما همچنان به فعاليت خويش ادامه می دهد.

شيعه کارگيل

منطقه کارگيل در شمال کشمير و ۲۰۵ کيلومتری سرينگر پايتخت اين ايالت واقع شده است که اکثريت جمعيت آن را شيعيان تشکيل می دهند. اگرچه منطقه کارگيل در محدوده «لاداخ» که يک منطقه با اکثريت جمعيت بودايی مذهب است در ناحيه هيماليا واقع شده، اما ۲۵ درصد مردم منطقه «لاداخ» را مسلمانان تشکيل می دهند که ۱۸ درصد آنان در منطقه کارگيل واقع شده اند.

 در اين منطقه شيعيان کشميری به سازماندهی فعاليت های اجتماعی – سياسی متاثر از شيعه و تاثير پذيرفته از رهنمودهای امام خمينی(ره) به عنوان رهبر بزرگ شيعيان جهان پرداخته اند.

مردم اين منطقه همچنين متاثر از انقلاب اسلامی ايران به تحول در ساختار اقتصادی – اجتماعی پيرامون خويش پرداخته و سعی کردند با افزايش سطح تحصيلات و بهبود اوضاع اقتصادی وضعيت جامعه شيعی خويش را ارتقا دهند.

وجود مظاهر اسلامی همچون سازمان های اسلامی در ابعاد اقتصادی همچون بانک اسلامی همگی در اين منطقه متاثر از انديشه شيعی امام خمينی (ره) می باشد.

شيعيان كارگيل همچنين با وجود اختلافاتی که درميان آنان بوجود آمده است همچون تفاوت ديدگاه در مورد تقليد سعي کرده اند از فرامين امام خمينی(ره) بهره جويند. بسياری از مردم اين منطقه که برای ساليان زياد پيرو علمای نجف بودند با پيروزي انقلاب اسلامی به رهبری امام خمينی(ره)، مرجعيت تقليد خويش را تغيير و اصل ولايت فقيه را برخلاف نظر علمای نجف پذيرا شدند.

در حال حاضر مذهب شيعه در اين بخش بشدت جنبه سياسی خويش را باز يافته است و باعث مشارکت علمای شيعی در سياست شده است.

سخن آخر

 اقليت شيعی در کشمير بارها شاهد تبعيض و سياست های نادرست بويژه از جانب گروه های طرفدار هندوستان بوده است. اما پيشرفت هايی براي زودودن اين رنج ها در تمامی عرصه انجام شده است تلاش هايی که برای کاهش سياست های تبعيض آميز در عرصه های مختلف اجتماعی – سياسی و اقتصادی بوده است.

اما در هر حال هنوز وجود اين تبعيض ها در مناطق شيعه نشين مشهود است در واقع بايد توجه داشت که مناطق شيعه نشين چه در پايتخت ايالت کشمير «سرينگر» و در چه ساير شهرها نيازمند توجه بيشتر می باشند. اين مناطق که اغلب در مرکز شهرهای ايالت جامو وکشمير قرار دارند اگرچه داراي پيشرفت هايی بوده اند اما همچنان با مشکل تبعيض مواجه هستند.

 تبعيض عليه شيعيان در مناطق روستايی به شکل عيان تری قابل مشاهده است و اين مسووليت بزرگي است که بايد رهبران شيعی منطقه براي برطرف کردن آن تلاش کنند.

 

.......................               

پايان پيام/ ۲۱۳