خبرگزاری اهل بیت(ع) ـ ابنا / سرویس صفحات فرهنگی:
با توجه به گردش ماه های قمری و 354 روزه بودن سال قمری، تغییراتی در همزمانی مناسبت های شمسی و قمری رخ می دهد که هر 33 سال، مناسبت های قمری و شمسی با هم منطبق می شوند.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی برای اولین بار در سال 1370 ایام عید نوروز با ماه مبارک رمضان تقارن داشت و همیشه در این مناسبت ها این سوال پیش می آید گه چگونه میتوان ایام جشن و شادی را با لحظهها و دقایق معنوی ایام خودسازی و تهذیب پیوند داد و جامعه و رسانهها چه روشی را باید در پیش بگیرند و چه حال و هوایی داشته باشند.
«احمد عارفخانی» فعال فرهنگی و کارشناس رسانه در یادداشتی به منشور برنامه سازی درباره تقارن ماه مبارک رمضان با عید نوروز در کلام رهبر انقلاب پرداخت که این یادداشت تقدیم خوانندگان ابنا میشود:
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
به قلم: احمد عارفخانی
(فعال فرهنگی و کارشناس
رسانه)
◀️ 27 اسفند 1401
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
تقارن و همزمانی مناسبت های مذهبی با مناسبت های ملی برای اولین بار نیست، در این مدت 44 سال پس از پیروزی انقلاب اسلامی بارها و به دفعات زیاد مناسبتهای قمری و شمسی با هم تقارن داشته اند و رسانه ملی با برنامه ریزی و هدف گزاری صحیح توانسته است برای این مناسبت ها، برنامه ای هوشمند و متناسب با هر دو مناسبت تهیه و تدارک ببیند.
چهارمین روز از نوروز 1402 نیز همزمان است با آغاز ماه مبارک رمضان که ضرورت دارد سیاست گزاران و طراحان جدول پخش شبکه های مختلف رادیویی و تلوزیونی متناسب با این دو مناسبت ملی و مذهبی، پیش بینی های لازم را تدارک ببیند تا هم جامعه مخاطبان از شور و نشاط آغاز سال نو و بهار طبیعت بهره ببرند و هم از فضای معنوی و شور حال رمضانی برای تقویت حال معنوی خویش بهره مند شوند.
رهبر معظم انقلاب اسلامی در سال 1370 دیداری داشته اند با جمعی ازمدیران مراکز سازمان صدا و سیما در استانها،که به نکات کلیدی و ارزشمدی درباره برنامه سازی در ماه مبارک رمضان و توجه به تقارن این مناسبت با عید نوروز در برنامه سازی پرداخته اند که می تواند در برنامه ریزی و سیاست گذاری برای برنامه های نوروزی و رمضانی چراغ راه و هدایترگر باشد
برنامه سازی درباره ماه رمضان
*برنامه ریزی قوی برای ماه مبارک رمضان
به نظرم میرسد که آقایان بایستی برای ماه رمضان یک برنامهریزی قوی بکنند. مسألهی ماه رمضان مسألهیی نیست که ما آن را رها کنیم تا افرادی آنجا بنشینند و چیزی سر هم بکنند؛ یک نفر بخشی از مناجات ابوحمزه را بخواند، یک نفر آوازی بخواند، یک نفر هم سازی بزند! اینطوری نمیشود.
*ماه رمضان فصل یادگیری است
ماه رمضان، فصل بسیار مهمی است؛ همانطوری که فصل قرآن و توجه به خدا و ذکر و یاد و قدری رها شدن و سبک شدن از تعلقات مادّىِ محض و شکم و این چیزهاست، فصل یادگیری هم هست.
*دعاها درس است
همین دعاها اصلاً درس است. ایکاش شما آقایان ترجمهی دعاها را میدانستید؛ شاید هم حداقل بعضی از شماها میدانید. واقعاً این دعاها پُر از معارف است؛ که اگر اینها را از حالت دعا بیرون بیاورند، معارف اسلامىِ متین و اصیل و قوییی را تشکیل میدهند که نظیرشان در روایات ما کم است؛ منتها به دلایل گوناگون، با زبان نیایش بیان شده است. این دعاها را که گفتهاند بخوانید، برای این است که ما درس بگیریم؛ ضمن اینکه به خدا توجه کنیم و به او نزدیک شویم؛ ما باید از این فرصت استفاده کنیم.
*چه لزومی دارد که ما در سحرهای ماه رمضان فرضاً در رادیو یک تکنوازی بگذاریم
برنامههای رادیو را باید تنظیم کنید. در سحرهای ماه رمضان چه برنامهیی پخش خواهید کرد؟ چه لزومی دارد که ما در سحرهای ماه رمضان فرضاً در رادیو یک تکنوازی بگذاریم و یک نفر بیاید ویولون یا سنتور بزند؟! از اینهایی که سحرها بلند میشوند، کدامشان چنین توقعی دارد؟! البته در ایام دیگر و در برنامههای عادی، مردم بالاخره موسیقی میخواهند؛ نمیشود که بکلی درِ موسیقی را بست؛ اما در سحرهای ماه رمضان، اینهایی که بلند میشوند دعای ابوحمزه بخوانند، یا مناجات بشنوند، یا نمازی بخوانند و بعد سحری بخورند و بخوابند، کدامشان از شما توقع تکنوازی دارد؟ بهنظر بنده، این از چیزهای غیر لازم است.
*هیچ لزومی ندارد که حتماً بین دو برنامه، قطعهیی از یک موسیقی معروف یا غیر معروف را بگذارید
این هم که ما خیال کنیم حتماً بین دو برنامه باید سازی زده بشود، اشتباه است. ما موارد زیادی دیدهایم که در رادیوها و تلویزیونهای بیگانه، خیلی از بخشهایشان اصلاً موسیقی و ساز ندارد؛ یک برنامه تمام میشود، بلافاصله یک برنامهی دیگر شروع میشود؛ اصلاً لازم نیستکه ساز باشد. من در سابق گاهی به دوستان در رادیو میگفتم که برای ایجاد فاصله بین دو برنامه، صدایی شبیه برخورد یک قاشق با یک کاسهی فلزی کافی است - دنگ - هیچ لزومی ندارد که حتماً بین دو برنامه، قطعهیی از یک موسیقی معروف یا غیر معروف را بگذارید.
*در سحرهای ماه رمضان اصلاً فضای موسیقی لازم نیست
بنابراین، در سحرهای ماه رمضان اصلاً فضای موسیقی لازم نیست. اگرچه موسیقی نوع حلالی دارد که لهوی و غافلکننده نیست و آن نوع حلال را شما صبح تا شب در برنامههای گوناگون به مردم میدهید - این اشکالی ندارد - اما همین حلالش هم در سحرهای ماه رمضان لازم نیست.
*اینکه ما فرض کنیم با این صدای ساز یا نی، این فرد به خدا نزدیک میشود، به نظر من مقدار زیادی از اینها حرف است
اینکه ما فرض کنیم با این صدای ساز یا نی، این فرد به خدا نزدیک میشود، به نظر من مقدار زیادی از اینها حرف است؛ بیش از آنچه که واقعیت داشته باشد. البته انکار نمیکنیم که کسانی در سطح خاصی از روحیات و افکار، با چیزی از این قبیل ممکن است توجهی پیدا کنند؛ اما این عمومیت ندارد. عامهی مردم ما موسیقی شناس و موسیقی فهم نیستند؛ ماها هم نیستیم؛ عدهی خاصی هستند که موسیقی را میفهمند. اگر ما از موسیقی هم چیزی را میفهمیم، بخش کلامىِ موسیقی است؛ مثلاً شعر حافظ را میخواند و هرکس بنا بر استعداد خود، چیزی میفهمد؛ اما از آن سازی که بغلش میزنند، ماها نمیفهمیم. شما ببینید در این کنسرت های موسیقی که در دنیا - بخصوص در اروپا - معمول است، افراد پول میدهند، بلیط میخرند و یک ساعت در آنجا مینشینند تا فرضاً فلان قطعهی آهنگ بتهوون را بشنوند؛ این مربوط به آنجاهاست؛ اینجا اصلاً نیست؛ نه اینکه حالا در دورهی اسلامی نیست؛ هیچ وقت نبوده است؛ آیا شما چنین چیزی سراغ دارید؟ غالب مردم ما زبان موسیقی را نمیشناسند و با موسیقی انس ندارند. در دنیای شرق تقریباً اینطوری است که موسیقی متعلق به خواص است و عدهی خاصی موسیقی میدانند؛ اما شعر و آهنگهای شعرگونه عمومی تر است. عامهی مردم ما زبانِ ساز را نمیفهمند؛ حالا شما بگویید با این زیر و بم های ساز و با این قطعهیی که ساختهام، میخواهم این موضوع را القاء کنم. اگر آن سازندهی قطعه نباشد، من و شما نمیفهمیم که این قطعهی موسیقی چه دارد میگوید؛ اما وقتی که یک نفر بگوید به به، این ساز فلان حالت را القاء کرد، ما هم میگوییم بله، واقعاً درست فرمودید! غالب مردم ما اینطورند. مردمی که نسبت به موسیقی برخورد و احساسشان این است، ما چرا بیخود بیاییم چیزی را که نوعی از آن مشتبه است و اشکال دارد، در سحرهای ماه رمضان قاطی برنامههای مردم بکنیم و آن حال عبادت را از آنها بگیریم؟!
*هرچه میتوانید، دعا و ترجمهی دعا و مفاهیم دعا را که به زبانِ خوب بیان شده باشد، بگذارید
بعکس، هرچه میتوانید، دعا و ترجمهی دعا و مفاهیم دعا را که به زبانِ خوب بیان شده باشد، بگذارید. البته من نگاه میکنم، میبینم که این سبک دعاخوانىِ عربی هم که گاهی بعد از اذان پخش میشود، نه مردم ما خیلی از آن چیزی میفهمند، نه از آن خوششان میآید و نه در آنها حال ایجاد میکند؛ همان سبک دعاخوانىِ فارسی - که مدتها بعد از اذان صبح در شبکهی سراسری رادیو میگذاشتند و حالا هم مدتهاست که متأسفانه مرتب نمیگذارند - بیشتر حال ایجاد میکند. مقصود این است که هرچه بیشتر بتوان آن مفاهیم را به مردم رساند. فقط صرف دعاخوانی هم نباشد؛ چنانچه همان مفاهیم دعا بیان بشود، بسیار مفید است.
*در سحرهای ماه رمضان از برنامههایی استفاده کنید که دل مردم را نرم میکند
در سحرهای ماه رمضان از برنامههایی استفاده کنید که دل مردم را نرم میکند. به عنوان مثال، سال گذشته شبکهی دوم سیما بعد از افطار یک برنامهی کوتاه نیمساعتی داشت که چیزهای خوبی در آن مطرح میشد؛ مثلاً مجری از کتاب شیخ عطار یا «فیه ما فیه» مولانا داستانی را در توجه، در توکل، در دل دادن به محبت پروردگار، یایک تجربهی زندگی در همین زمینهها نقل میکرد که انسان را بعد از افطار بکلی تحت تأثیر قرار میداد. بنده خودم با اینکه آن چیزهایی که میگفت،غالبش را خوانده بودم و میدانستم - چیز جدیدی برای من نبود - درعینحال گوش میکردم؛ استفاده میکردم و لذت میبردم.
*در تلویزیون منظرههای بیخودی را نشان میدهند که هیچ ربطی به این مضمون ندارد
البته گاهی پیرایههایی هم به آن بسته میشود که آنها مورد قبول نیست؛ چون متأسفانه هنرمندانه نیست. در تلویزیون منظرههای بیخودی را نشان میدهند که هیچ ربطی به این مضمون ندارد و انسان در آن خیلی احساس کار هنری نمیکند؛ اینها حاکی از سردستی و ازسربازکنی و کار به دست کوچک ها دادن است. اگر کار هنرىِ خوبی باشد، تصویر هم اضافه بشود، عیبی ندارد؛ منتها عرض کردم، تقریباً همهی کارهای هنرىِ تصویری که در هنگام دعا و اذان از تلویزیون پخش شده - با استثنای خیلی کمی - ناشیانه بوده و از محتوای دعا کمتر برخوردار بوده و فاقد ارزش هنری و تأثیرگذارىِ هنری بوده است.
*سراغ هنرمندان بروید و ببینید چه کار میتوانند برایتان انجام بدهند.
چون خودم وارد نیستم، مطلع هم نیستم، نمیتوانم
در این زمینه توصیهیی بکنم؛ اما اگر بشود در حد بالا کاری کرد، خوب است. اجمالاً،
سراغ هنرمندان بروید و ببینید چه کار میتوانند برایتان انجام بدهند.
تلفیق برنامه های عید نوروز و ماه رمضان
کسی خیال نکند که عید نوروز از لحاظ اسلامی چیز بدی است
عید نوروز هم حقیقتی است. ما با عید نوروز موافقیم. کسی خیال نکند که عید نوروز از لحاظ اسلامی چیز بدی است؛ هرکس چنین تصوری بکند، واقعاً اشتباه کرده است. اسلام عید نوروز را رد نکرده است. البته ممکن است در زمان خلفای اول، عدهیی تحت تأثیر تفکرات خاصی قرار گرفته باشند و نسبت به این قضیه بهعنوان یک تهاجم فرهنگی برخورد کرده باشند و احتمالاً در بعضی از روایات رد شده باشد - که البته آن هم مسلّم نیست - اما امروز عید نوروز چیز خوبی است؛ اولِ بهار است و مردم عادت کردهاند که این ایام را عید بگیرند و تعطیل باشند و شادی کنند و به دیدنیکدیگر بروند و به هم عیدی بدهند و قهرها آشتی کنند و دورها نزدیکی کنند؛ این چیز بسیار خوبی است و بنده صددرصد با عید نوروز و با جشن گرفتن این ایام موافقم.
کسی که دارد برای عید نوروز برنامهریزی میکند، نباید احساس گناه و جرم و کمبودی بکند؛
هر کاری هم که در این ایام به جشن مردم کمک کند و آن را معنا ببخشد، خیلی خوب است و هیچ ایرادی ندارد؛ یعنی کسی که دارد برای عید نوروز برنامهریزی میکند، نباید احساس گناه و جرم و کمبودی بکند.
لاتبازی بد است؛ هرجا باشد، بد است
منتها شاد کردن مردم یک چیز است، مبتذل کردن فضا یک چیز دیگر است. من گاهی میبینم که بهعنوان شاد کردن مردم، فضا را مبتذل میکنند! مثلاً اگر میخواهند جوک و لطیفهیی بگویند، لاتبازی میکنند! لاتبازی بد است؛ هرجا باشد، بد است؛ در تلویزیون هم بد است، در رادیو هم بد است. تیپهای متین و شسته و رُفته میتوانند همان مقصود را به شکلهای خوب کاملاً برآورده کنند؛ لزومی ندارد که در این زمینه آدم به پَستی گرایش پیدا کند.
مانعی ندارد که شما سحرها را کلاً رمضانی باشید؛ اما شبها رمضانی و نوروزی با همدیگر.
بنابراین، عید نوروز را شاد کنید؛ منتها چون ماه رمضان است، در تلفیق بین این دو، هنری لازم است. مانعی ندارد که شما سحرها را کلاً رمضانی باشید؛ اما شبها رمضانی و نوروزی با همدیگر.
من معتقدم که خیلی بیش از اینها هم میشود کار انجام داد.
پارسال اوایل ساعت تحویل بود که داشتم بهسمت مرقد حضرت امام (رضواناللَّهتعالیعلیه) میرفتم. ابتدای سال بود و من احساس خودم این بود که دارم میروم به روح مطهر امام سال نو را تبریک بگویم. در آن لحظه من حضور و حالی داشتم؛ رادیو را باز کردم، دیدم برنامههای بسیار خوبی در لحظات سال تحویل دارد پخش میکند. برنامه، برنامهی نوروزی بود؛ اما حال و حضور و ذکر در آن احساس میشد؛ بنابراین، اینطور نیست که نشود انجام داد؛ من معتقدم که خیلی بیش از اینها هم میشود کار انجام داد.
در این برنامهها واقعاً میشود بی نهایت کار کرد
ما در دایرهی محدودی هستیم، خیال میکنیم که همینطوری باید قالبی همه چیز را قبول کنیم؛ نخیر، در این برنامهها واقعاً میشود بینهایت کار کرد؛ چون بشر بینهایت است. شما همین حجم محدود که نیستید؛ شما بینهایتید؛ حتّی جسم انسان هم به بینهایتی میزند.
من استفادهی از هنرمندان و نویسندگان و گویندگان و مجریان خوب را بشدت حمایت میکنم.
من استفادهی از هنرمندان و نویسندگان و گویندگان و مجریان خوب را بشدت حمایت میکنم. البته در همهی اینها مواظب باشید، اگر از یک آدمِ ناباب استفاده کردید، ممکن است آنجایی که شما به او توجه ندارید، از خطی که مورد نظر شماست، خارج بشود. اگر در ما این ظرفیت بهوجود بیاید - البته هنوز متأسفانه این ظرفیت بهوجود نیامده است - که بتوانیم از یک نفر که صددرصد طاغوتی است، استفادهی خوب بکنیم، خواهیم کرد؛ اما الان این ظرفیت را نداریم.
متأسفانه در تشکیلات ما، آن نظارت قوی، آن دقت نظر، آن هوشیاری کامل و آن بیرودربایستیگرىِ لازم وجود ندارد
الان من میدانم، متأسفانه در تشکیلات ما، آن نظارت قوی، آن دقت نظر، آن هوشیاری کامل و آن بیرودربایستیگرىِ لازم وجود ندارد؛ لذا یک نفر هنرمند را میآورند، بعد یک میکرفن به دست او میدهند و این مال او میشود؛ دیگر او تعیین کننده و حاکم است! اگر روزی اتفاق افتاد که وقتی این میکرفن را به دست کسی دادیم، دایماً دکمهاش در دست ما بود، ما به دست همه کس میدهیم و هیچ باکی هم نداریم؛ منتها امروز متأسفانه اینطوری نیست؛ لذا عناصر ناباب میآیند و جهتی را که عرض شد، عوض میکنند؛ به این جهت شما باید مراقب باشید و عناصر مورد اعتماد را بیاورید و برای این مردم استفاده کنید.
از این عناصر محلی حتماً استفاده بشود.
من یادم میآید که چندین سال قبل در زمان ریاست
جمهوری، برای شرکت در یک مراسم نظامی به دزفول رفته بودم؛ اوقات جنگ بود و دزفول
هم وضع خیلی خاصی داشت. در دزفول به من گفتند که ما میتوانیم یکی، دو ساعت در روز
برنامهسازىِ رادیویی کنیم؛ بعد گویا میخواستند این را به ما نشان بدهند که میتوانند؛
واقعاً هم نشان دادند. من در آن فاصلهیی که آنجا بودم، چند نفر آمدند و برنامهی
خود را اجرا کردند؛ اجراهای بسیار خوب و قوی؛ مضمونها و محتواهای بسیار خوب؛
قالبهای هنرىِ بسیار خوب؛ مقالههای ادبىِ بسیار زیبا. در زمینهی مقالههای ادبی
و شعر و این حرفها، رودربایستی هم با کسی ندارم؛ اما آن برنامهیی که اجرا شد،
انصافاً خوب بود؛ در حدی که با این برنامههای معمولی که رادیوی ما پخش میکند،
قابل مقایسه نبود؛ این در حالی بود که دزفول شهر کوچکی هم است؛ ولی معلوم بود که
نویسندهی خوب دارد؛ مجرىِ خوب دارد؛ هنرمند دارد؛ خوشصدا دارد که این برنامه را
قشنگ اجرا کند و انسان از حرف زدنش لذت ببرد. بنابراین، از این عناصر محلی حتماً
استفاده بشود.
بیانات در دیدار مدیران مراکز سازمان صدا و سیما در استانها (1370/12/07)
.........................................
پایان پیام/ 268