پروفسور رابرت فوريسون در آخرين نوشتار خود كه در پايگاه اينترنتي VHO.org انتشار يافت، به بررسي موضوع اخير مواجهه كليسا و هولوكاست پرداخته و در مورد عدم وجود اتاقهاي گاز در اردوگاه آشويتز مباحث مفصلي را ارئه كرده است.
وي در اين خصوص مينويسد: در حقيقت اين يك دروغ است كه اتاق هاي گاز در اردوگاه آشويتز محلي براي كشتن يهوديان بوده است. ولي دروغ بزرگتري نيز وجود دارد و آن اين است كه گفته مي شود اتاق هاي گاز موجود در اين مكان بعد از جنگ جهاني ترميم شده، يا اينكه اين بنا نمونهاي شبيه اصل آن است كه به خوبي ساخته نشده است و اينكه گفته مي شود اتاقهاي گاز بعد از جنگ جهاني دوم ساخته شده است يك دروغ خطرناك است.
به اعتقاد فوريسون، اردوگاه آشويتز نزديك بيمارستان نازي ها بوده است و تا آگوست 1943 از آن به عنوان محل نگهداري اجساد استفاده مي شد. اين مكان از سال 1944 به پناهگاهي براي بيمارستان نازيها تبديل شد كه داخل آن يك اتاق جراحي نيز تعبيه شده بود.
بعد از جنگ تلاش هاي زيادي توسط كمونيستهاي لهستاني صورت گرفت تا اين بنا را شبيه يك اتاق گاز كنند و نشان دهند مخصوص كشتار انسانها بوده است. اين كار آنها اصلا شبيه بازسازي نيست بلكه بيشتر شبيه به يك ساخت و ساز جديد بر اساس تصوراتشان است.
پروفسور فوريسون در ادامه ميافزايد: من اين اطلاعات را در 19 مارس 1976 در آرشيو اردوگاه آشويتز با پيدا كردن يك سري نقشه بدست آوردم. نقشههايي كه هيچ موقع منتشر نشده بود، نقشه هاي ديگري مربوط به ساخت 4 كوره آدم سوزي ديگر در اردوگاه "بيركناو "(Birkenau) وجود داشت. كوره هاي 2 و 3 داراي محلي براي نگهداري اجساد بودند، بدون اينكه سقف آنها داراي سوراخ و تهويه باشد. البته ممكن است در حال حاظر برخي از متخصصين در حال بررسي آن باشند. همانطور كه من بارها گفتهام "مادامي كه سوراخي در سقفها ديده نمي شود هولوكاستي نيز وجود ندارد. "
وي ميافزايد: زماني كه ساختار و موقعيت قراگرفتن كوره هاي 4 و 5 را در نظر بگيريم متوجه ميشويم، هيچكدام از آنها قابليت تبديل شدن به اتاق گاز را نداشته اند. زماني كه من با توجه به بررسي اردوگاه آشويتز يك گزارش 22 صفحه اي با عنوان "پيروزي تجديد نظر طلبان " آماده كردم مجبور شدم تا سال 1995براي انتشار آن صبر كنم و آن زمان بود كه روزنامه نگار و مورخ فرانسوي " اريك كنان " (Eric Conan) بعد از بررسي هاي اينترنتي خود در باره آشويتز يك مقاله طولاني در يك هفته نامه معتبر فرانسوي منتشر كرد. وي در اين مقاله كه تحت عنوان "اتاق هاي گاز " نگاشته شد، اظهار ميداشت: "همه چيز اين اتاق ها ساختگي است ".
كنان در اين مقاله تاكيد كرد: در اوخر دهه 70 "رابرت فوريسون " اين بناهاي دروغين را مشخص كرده بود ولي مسئولين اين نمايشگاه از به رسميت شناختن گفته هاي وي امتناع كردند.
اريك كنان سعي كرد اظهارات متزلزل "كريستينا اولسكي " (Krystyna Oleksy) سرپرست موزه ملي آشويتز را منتشر كند. كريستينا اولكسي كه جواب قانع كننده اي براي اذهان عمومي نداشت چنين پاسخ داد: در حال حاظر اين مكان به همين صورت باقي مي ماند و هيچ چيزي درباره جزئيات آن به بازديد كنندگان گفته نخواهد شد، به خاطر اينكه مسائل مربوط به آن بسيار پيچيده است. ولي بعدها فكري براي حل اين مسئله خواهيم كرد.[آشويتز: يادگاري شيطان صفحه 68]
در سال 1995 دو نويسنده ديگر نيز به نام هاي "رابرت جان ون پلت " (Robert Jan van Pelt) و "دبورا دورك " (Deborah Dwork) به كمك هم با ارائه كاري مشترك با نام " آشويتز، 1270 تا به امروز " (Auschwitz, 1270 to the Present) [انتشارات دانشگاه ييل] سعي كردند اين دروغ را تكذيب كنند. آنها در توصيف اتاق هاي گاز آشويتز از كلماتي مانند "بعد از جنگ " "مبهم " "غضب " "درغگويي " و "اخبار كذب " استفاده كرده بودند.
"ريچارد ويليامسون "، كشيش مسيحي كه اخيرا طي مصاحبهاي تلويزيوني هولوكاست را زير سئوال برده است، هم مي گويد: اصلا چيزي به نام اتاق گاز نازي ها وجود خارجي نداشته است.
به اعتقاد فوريسون، براي اينكه بخواهيم خلاف گفته وي را ثابت كنيم كار دشواري نداريم. شما تنها كافيست چنين مكاني را به او نشان دهيد. ولي مشكل اين است كه امروزه چنين اتاقي وجود ندارد و دليل آن اين است كه اصلا چنين اتاق هايي در گذشته نيز وجود نداشته است. نه تنها در آشويتز بلكه در هيچ جاي ديگر. من هيچ گاه جوابي براي خواسته ام نيافته ام " يا يك اتاق گاز نازي به من نشان بدهيد يا حداقل شكل آن را برايم بكشيد " من هنوز منتظرم و حالا ويليامسون هم در انتظار است.
پروفسور فوريسون در انتها چنين نتيجه مي گيرد: همانطور كه شارون در اسرائيل به سوي مرگ مي رود، دروغ بزرگ قرن بيستم نيز پايان عمر خود نزديك ميشود.
گفتني است پروفسور رابرت فوريسون، به سال 1929 ميلادي در فرانسه به دنيا آده است. وي از سال 1974 تا 1999 استاد دانشكاه ليون فرانسه بوده است. او معتقد است افسانه اتاقهاي گاز و نسل كشي يهوديان ساخته و پرداخته سازمانهاي يهودي است كه به دنبال اغراض كاملا سياسي و اقتصادي چنين دست به افسانه سازي زده اند. پروفسور فوريسون خود مي گويد: "من تا سال 1960 به واقعيت كشتار در اتاق هاي گاز اعتقاد داشتم. پس از مطالعه كتاب پل راسينيه دچار شك و ترديد شدم. پس از چهارده سال تفكر شخصي و آنگاه چهار سال تحقيق خستگي ناپذير اطمينان يافتم كه با يك دروغ تاريخي مواجه هستم ... سالها به دنبال فقط يك بازمانده از بازماندگان جنگ بودم كه به چشم خود اتاق هاي گاز را ديده باشد؛ بويژه به كثرت مدارك ادعايي در اين مورد وقعي نمي گذاشت.به حتي يك مدرك و تنها يك مدرك راضي بودم؛ اما همين يك مدرك را نيافتم. درمقابل آنچه كه يافتم تعداد بيشماري مدارك مجعول بود.
پروفسور فوريسن اولين بار در سال 1978 طي سلسله مقالاتي در نشريه لوموند درباره اين موضوع به افشاگري پرداخت. او تاكنون چنديدن كتاب و مقاله معتبر و مستند در اين خصوص تدوين و چاپ كرده است.از پروفسور فوريسون تا كنون آثار فراواني به زبان فرانسه و انگليسي منتشر شده است.
پروفسور فوريسون بعد از چاپ مقالات خود درروزنامه لوموند به اتهام تحريف عمدي تاريخ به دادگاه احضار شد. او تاكنون بارها و بارها به دادگاه رفته و همواره از سوي سازمانهاي يهودي مورد حمله تبليغاتي و فيزيكي قرار گرفته است.
پایان پیام/130