خبرگزاری اهل‌بیت(ع) - ابنا

سه‌شنبه ۲۷ آذر ۱۴۰۳
۴:۳۹
در حال بارگذاری؛ صبور باشید
پنجشنبه
۱۷ فروردین
۱۴۰۲
۲:۰۰:۰۰
منبع:
اختصاصی ابنا
کد خبر:
1356386

قرائتی: راه حل مشکلات امروز در سیره امام حسن(ع) قابل یافتن است/ نیازمند شناخت و معرفت نسبت به همه اهل بیت(ع) هستیم

استادیار گروه تاریخ اسلام دانشگاه باقرالعلوم(ع) با اشاره به لزوم الگوگیری از سیره امام حسن(ع) اظهار کرد: می توانیم بسیاری از الگوها و روش هایی که می تواند مشکلات فراوان امروز را حل کند، در سیره امام حسن(ع) پیدا کنیم و به این روش ها و الگوها تمسک بجوییم، متاسفانه شناخت ما از سیره امام حسن(ع) ناقص است.

آآ
به گزارش خبرگزاری اهل بیت(ع) ـ ابنا ـ حجت الاسلام و المسلمین دکتر حامد قرائتی با اشاره به سیره امام حسن مجتبی(ع) اظهار کرد: این امام معصوم، نخستین محصول زندگی امام علی(ع) و حضرت زهرا(س) بود که در نیمه رمضان سال سوم هجری به دنیا آمد. درست است که در مورد اهل بیت(ع) روایات زیادی داریم که کلهم نور واحد و همه آنها کشتی نجات هستند، اما امام حسن(ع) و امام حسین(ع) ویژگی های متمایزی دارند. روایات برجسته ای در منابع شیعه و سنی با این مضمون موجود است که امام حسن(ع) سبط اکبر پیامبر(ص) و سرور جوانان بهشت است و این که امام حسن(ع) و امام حسین(ع) رهبران و پیشوایان امت هستند، چه قیام کنند و چه صلح نمایند. این روایاتی است که در منابع فریقین وجود دارد و امام حسن(ع) از این جهت متمایز است.
استادیار گروه تاریخ اسلام دانشگاه باقرالعلوم(ع) در گفت و گو با خبرنگار خبرگزاری ابنا افزود: دوره زندگی امام حسن(ع) در زمان حیات پیامبر(ص) دارای بزنگاه ها و نقاط مهمی است، به عنوان مثال امام حسن(ع) و امام حسین(ع) از مصادیقی هستند که در منابع تاریخی و حدیثی ما جزو اصحاب کساء معرفی شدند و همه فضایلی که رسول اکرم(ص) برای اهل کساء بیان کرد شامل امام حسن(ع) می شود یا در خصوص آیه مباهله یا آیه تطهیر، این اتفاق ها پیش چشم مردم و صحابه رخ داد و رسول اکرم(ص) به شیوه ها و بیان های مختلف، رهبری و پیشوایی جامعه بعد از خودشان را مشخص کردند که در آنها، امام حسن(ع) حضور پررنگی داشت و این از نقاط مهم و قابل توجه در خصوص امام حسن(ع) می باشد.
وی ادامه داد: آن چیزی که باید به آن بیشتر توجه کنیم، رفتار و سیره امام حسن(ع) در برخورد با معضلات و مسائل و چالش ها است. ما چهارده معصوم داریم که هر یک از آنها در عصر خودشان، الگو و اسوه زندگی سعاتمندانه و شرافتمندانه بودند، مجموعه این الگوها و اسوه ها می توانند برای ما راهگشا باشند. این که ما تنی چند از ائمه معصومین(ع) را خوب بشناسیم و نسبت به بقیه این ائمه کوتاهی کنیم یا این که بخواهیم با سیره دو یا سه امام معصوم و الگویی از سیره این ائمه که ناظر به مساله خاصی بوده، در همه مسائل ورود کنیم و چالش اجتماعی داشته باشیم و موضع گیری کنیم، آفت و اشتباهی است که ما را ممکن است از اهل بیت(ع) دور کنید، ما نیاز به شناخت و معرفت نسبت به همه اهل بیت(ع) داریم.
قرائتی با اشاره به لزوم الگوگیری از سیره امام حسن(ع) اظهار کرد: می توانیم بسیاری از الگوها و روش هایی که می تواند مشکلات فراوان امروز را حل کند، در سیره امام حسن(ع) پیدا کنیم و به این روش ها و الگوها تمسک بجوییم، متاسفانه شناخت ما از سیره امام حسن(ع) ناقص است.
استادیار گروه تاریخ اسلام دانشگاه باقرالعلوم(ع) ادامه داد: شخصی از خارج از مدینه وارد این شهر در حالی که نسبت به امام علی(ع) و حضرت زهرا(س) بی ادبی کرد و این موجب ناراحتی اصحاب امام حسن(ع) شد و آنها خواستند که این شخص را تنبیه کنند، اما امام حسن(ع) اجازه این کار را نداد و آن شخص را به منزل خود دعوت نمود و از آن شخص پذیرایی کرد. امام حسن(ع) در ضمن پذیرایی از این شخص به او گفت نسبتی که به پدر و مادر من می دهی از دو حالت خارج نیست یا این که درست می گویی و پدر و مادرم دارای صفات ناپسند بودند که من برای پدر و مادرم طلب استغفار می کنم و از خداوند می خواهم که از گناهان آنها بگذرد یا این که تو در صفاتی که به پدر و مادرم می دهی خطا کار هستی و پدر و مادر من را نشناختی و تحت تاثیر شایعات و عدم شناخت، این نسبت ها را می دهی، در آن صورت من باید برای تو طلب استغفار کنم و از خداوند بخواهم که تو را به خاطر این گناه بزرگ ببخشد. ادبیات امام حسن(ع) را ببینید.
وی افزود: فقه ما در خصوص کسانی که به اهل بیت(ع) ناسزا می گویند، حکم سنگینی دارد و کسی که جزو مصادیق نواصب باشد، حکمش در فقه ما مشخص است. امام امام حسن(ع) در قبال کسی که بی ادبی کرد، یک روش تربیتی و اخلاقی را در پیش گرفت که هر دو نتیجه اش، طلب مغفرت بود، به او گفت که تو راست می گویی، من برای پدر و مادرم طلب مغفرت می کنم و اگر تو دروغ می گویی، من برای تو طلب مغفرت می کنم. ادبیات تربیتی امام حسن(ع) نشان می دهد که قضاوت در خصوص افراد باید براساس چه پایه ای باشد و ما براساس چه شناختی در مورد افراد دیگر باید قضاوت کیم. رفتار امام حسن(ع) با آن فرد بی ادب موجب شد که او متوجه اشتباهش شود و جزو مریدان آن امام گردد.
قرائتی، بحث کردن در خصوص صلح امام حسن(ع) را سخت دانست و تصریح کرد: این صلح ابعاد متعددی دارد و نمی توان به راحتی در مورد آن توضیح داد، ابعاد و زمینه های صلح امام حسن(ع) شاید برای خیلی ها مشخص نباشد، به همین دلیل بخواهند در شرایط مختلف به صورت نابه جا به این بخش از سیره امام حسن(ع) تمسک بجویند و بگویند که فضا الان قابل صلح است و ما باید به سیره امام حسن(ع) تمسک بجوییم.
وی با اشاره به علل صلح امام حسن(ع) اظهار کرد: علل متعددی باعث شد که این امام معصوم، صلح کند، یک دلیل این بود که سپاه امام حسن(ع) دارای انگیزه واحد و سطح اعتقادی واحد در قبال معاویه نبود. تنها بخشی از افراد تشکیل دهنده سپاه این امام معصوم، شیعیان اعتقادی بودند که امام حسن(ع) را پیشوا می دانستند، اما قاطبه لشکر این امام معصوم، امام حسن(ع) را خلیفه پنجم می دانستند و ایشان را امام نمی دانستند، پیروی آنها از امام حسن(ع)، صرفا پیروی از یک رهبر سیاسی بود و نمی شد که اعتماد کامل به آنها داشت. گروهی از لشکریان امام حسن(ع) هم از خوارج بودند که تعداد آنها هم قابل توجه بود، همراهی خوارج با امام حسن(ع از روی علاقه نبود، بلکه این همراهی به این دلیل بود که خوارج می خواستند با حکومت امام حسن(ع)، معاویه را از بین ببرند و شاید بعد از  بین رفتن معاویه، وارد جنگ با امام حسن(ع) می شدند، همان طوری که با امام علی(ع) در جنگ نهروان وارد نبرد شدند، این گروه همان کسانی بودند که امام حسن(ع) را در مدائن ترور کردند،
استادیار گروه تاریخ اسلام دانشگاه باقرالعلوم(ع) خاطرنشان کرد: این تشتت و اختلاف رای که در سپاه امام حسن(ع) وجود داشت، مانع از این می شد که این امام معصوم، عملیات نظامی موفق داشته باشد مضاف بر این که بسیاری از رهبران قبایل و افراد سرشناس نامه هایی را به معاویه نوشتند که تو اگر دستور بدی امام حسن(ع) را دست و پا بسته به طرف تو می فرستیم، این حجم از سستی و خیانت در سپاه این امام معصوم، وجود داشت. معاویه بخشی از نامه ها را برای امام حسن(ع) فرستاد که این ها لشکریان شما هستند که برای من نامه نوشتند. بعضی از فرماندهان لشکر امام حسن(ع) مثل عبیدالله بن عباس که پسر عموی این امام معصوم بود، به لشکر معاویه پیوست. این شرایط احتمال هر پیروزی را از بین می برد و ادامه جنگ موجب می شد که شیعیان معتقد، طعمه شمشیرهای لشکر معاویه شوند، همان طور که بعدا هم این اتفاق برای اشخاصی همچون حجر بن عدی افتاد، معاویه این شیعیان معتقد را شناسایی می کرد و آنها را مسموم می ساخت یا می کشت.
.........................................
پایان پیام/  268