خبرگزاری اهل‌بیت(ع) - ابنا

دوشنبه ۳ دی ۱۴۰۳
۵:۳۴
در حال بارگذاری؛ صبور باشید
دوشنبه
۲۵ خرداد
۱۳۸۸
۱۹:۳۰:۰۰
منبع:
روزنامه قدس
کد خبر:
136039

امام رضا(ع) الگوي جامعه جديد

شخصيت‌هاي بزرگ و رهبران جامع نگر، منحصر به يک عصر و نسل نيستند، آنان را نمي توان محدود به زمان خاصي کرد، چون شيوه آنها به گونه اي است که بشر را تربيت مي کند نه بشر در يک زماني خاص، بخصوص رهبراني که کمال و علوم و هر آنچه زيبنده آنند را از عالم قدس به امانت مي گيرند. ايشان نه تنها به مقام انسان کامل رسيده اند که خود مشعل دار هدايت اند و نورافشاني مي کنند.

آآ

به گزارش خبرگزاری اهل‌بیت(ع) ـ ابنا ـ آن‌چه در زیر می‌آید مقاله ای از محمد غفراني در رابطه با الگوی جدید از جامعه است که برای خواننده‌گان می آوریم:

در مشرق ايران، ستاره اي چون فانوس در ظلمات زمان، به گم گشتگان حقيقت ره مي نماياند، آناني که اميدوار و سختکوش اند و جوياي الگو و مشعل دار هدايت نيز هنوز با همان صفا و عشق رئوف که از بوستان نبوي است، به دلها رضا و سکينه مي دهد. بوستاني که گلهايش پرپر و هر شاخه اي به کنجي به هجران رضا داد و اين گل قدسي که از مدينه بود به مشهد مقيم شد. گل قدس ما، سراسر درس صبوري است، نام زيبايش علي، ملقب به «رضا»؛ و چقدر اين کلمه به انسان‌هاي خسته و پر التهاب و درمانده، اميد و آرامش و نيرو مي دهد. چون خود الگوي رضا به قضاي الهي است. با اينکه سالها از زمان زيستن وي مي گذرد، اما هنوز نسل نو و جامعه جديد، پاي درسهايش زانوي ادب مي زند و الگو مي گيرد.

تورقي در زندگي هشتمين مشعل دار هدايت مي کنيم تا معضل عصر و نسل خود را به دستان پرمهر و رئوفش حل کنيم. مسلماً آنچه مورد توجه امام(ع) بوده و هدف اصلي اوست، پرورش انسان‌هاست، تربيت به معناي ساختن نيست، چون معماري که با برهم چيدن مصالح عمارت حاصل آيد. بلکه چون باغباني که مصلحت‌ها برهم آورده و موجودي جاويد تحويل مي دهد. بنابراين هدف امام(ع) پرورش و تربيت است و به تعبير خويش: ان الامامة زمام الدين و نظام المسلمين، و نظام المسلمين همان به صراط در آوردن است و اين چيزي جز تربيت نيست. از آنجا که رهبران الهي تمام برنامه هايشان مطابق با نسخه اصلي انسان است، به همين دليل، شيوه اي که عمل مي کردند و بدان سفارش مي دادند نيز مطابق با آن است «عنصر زمان» در زندگي امام هشتم(ع) عينيت و جلوه خاصي دارد. ايشان در زندگي فردي و اجتماعي خود «زمان» را به عنوان يک عامل مهم و تعيين کننده در تصميم گيري‌ها، انگشت گزارده و در برخي موارد بدان استناد مي کند. نقش زمان و توجه به حرکت صعودي و تکاملي در زندگي از مواردي است که بايد مورد توجه همگان قرار گيرد.

بايد توجه داشت که تخلق به خلق اسلامي، توحيدگرايي، زهد و پارسايي، دوري از حب دنيا و پايبندي به شريعت لزوماً به معناي فرار از مقتضيات زمان نيست، امروزه تکنولوژي در جاي جاي زندگي ها رسوخ کرده است و ما ناگزيريم خود را در اين رشد و شکوفايي نبازيم و به قول معروف بازي و صحنه را ترک نکنيم، بلکه بايد محکم و استوار در صحنه باشيم و موارد تزاحم يا تضاد بين شريعت و استفاده ناصحيح از صنعت رشد يافته را مداوا کنيم.

شايد شنيده باشيد که در زمان پيامبر(ص) مردم، ريش خود را رنگ زده و خضاب مي کردند. تا اينکه در عصر علي(ع) اين امر مطرح شد، حضرت علي(ع) فرمودند: آري من نقل مي کنم که پيامبر دستور دادند تا ريشها را خضاب کنند اما امروز چنين حکمي را نمي دهم. زيرا حضرت اين سخن را در زمان جنگ مطرح کردند و با اين عمل قصد داشتند که در دشمنان القا کنند که لشکر اسلام همگي جوان اند و با خضاب کردن، پيري لشگريان مخفي بماند، و اما در برخورد امام رضا(ع) با گروهي از صوفيان اتفاق جالبي مي افتد. صوفيان به امام(ع) مي گويند: «امت به پيشوا و رهبري نيازمند است که جامه اش خشن و طعام‌ش ساده باشد و بر الاغ سوار شود و از بيمار عيادت کند.» اين سخنان عده اي است که زهد را در ژنده پوشي خلاصه کرده و مفهوم اصلي آن را درک نکرده اند.

الگويي که امام(ع) از خود بر نسل‌ها ارايه مي دهند، گوياي دو مطلب مهم است اولاً ايشان به رفتار يکي از انبياء استناد کرده و مي فرمايد: «يوسف منصب پيامبري داشت، در مجلس فرعونيان بر پشتي هاي آنان تکيه مي زد. واي بر شما جز اين است که از امام، قسط و عدل خواسته مي شود؟ و اگر سخن گويد، راست گويد و اگر حکم کند، بر قاعده عدل و داد باشد؟ و اگر وعده کند انجام دهد».

شيوه اي که امام(ع) ارايه دادند، کاملاً علمي، منطقي و مستدل است، ايشان با اين رفتار فهماندند که زهد چيزي نيست که شما مي گوييد و اگر قرار است زهد کمال باشد و با زهد به کمال رسيد، پس حضرت يوسف از اين کمال محروم است، با اينکه او نبي و برخوردار از مقام عصمت است. امام(ع) در ادامه به قرآن کريم استناد کرده و مي فرمايد: همانا خداوند لباس يا طعامي را حرام نفرموده است، و اين آيه را تلاوت فرمودند: «قل من حرم زينةا... التي اخرج لعباده و الطيبات من الرزق...» بايد توجه داشت، آنچه در مفهوم تزهد و زهد خوابيده، وابستگي هايي است که بايد قطع شود. زهد به معناي کناره گيري نيست، بلکه قطع وابستگي هاست.

* عنصر قانون در زندگي امام رضا(ع)

شخصيت واقعي افراد، نوعاً در تعامل با يکديگر تبلور يافته و جوهره اصلي آن ظاهر مي شود. توجه به حقوق شهروندان، کارگران و خدمه يکي ديگر از رفتارهاي امام(ع) است. ايشان به هنگام غذا خوردن، حتي با افرادي که کمتر مورد توجه اند، به دقت حقوق ايشان را مراعات مي کردند. از عواملي که موجب بروز هيجان‌هاي اجتماعي و استرس هاي فردي است شفاف نبودن قراردادهاست.

امروزه کارفرما با به کار گرفتن عده اي کارگر به منافعي زياد مي رسد، اما شايد شنيده باشيد کارگراني که مدتها از حقوق روزانه خود محروم اند و کارفرما حق آنان را نمي دهد و همين امور به بيمار روحي و رواني در افراد منجر شده است، الگويي که حضرت به همه نسل‌ها ارايه مي دهد کاملاً منطقي و به روز است. سليمان بن جعفر مي گويد: خدمت امام(ع) بودم، خواستم به خانه ام بازگردم. امام فرمود: با من بيا و امشب را نزد من بمان. با آن حضرت روانه شدم تا وارد خانه شديم، هنگام غروب آفتاب بود و غلامان در محل نگهداري حيوانات مشغول کار بودند با آنان مرد سياهي کار مي کرد که از جمله غلامان حضرت نبود. امام(ع) فرمود: اين مرد که با شماست، کيست؟ گفتند: به ما کمک مي کند و مزدش را مي دهيم.

امام(ع) فرمود: اجرتش را معين کرده ايد؟ گفتند: خير، هر چه به او بدهيم راضي است. امام(ع) بشدت برآشفت. گفتم: فدايت شوم چرا خشمگين مي شويد؟ فرمود: من بارها آنها را نهي کرده ام، از اينکه کسي را پيش از آنکه اجرتش را معين کنند به کار گيرند. امام(ع) به نکته مهمي اشاره مي کنند که خوب است به دقت خوانده و براي همگان نقل کنيم. فرمودند: اگر سه برابر آنچه مزدش است، به او بپردازي باز گمان مي کند که از اجرت او کاسته اي و اگر پيش از انجام دادن، مزدش را معين کني و پس از آن پرداخت کني، تو را به سبب وفاي به عهد مي ستايد و اگر اندکي زيادتر از مزدش به او بدهي، آن را بخششي از تو مي داند.

چه نزاع‌هايي را شاهديم که با اندک دقت قابل پيشگيري است. حقوق کار از مهمترين حقوق است. حقوقي که قبل از خشک شدن عرق پيشاني بايد پرداخت شود و چه زيبا امام به قانون کار و نقش آن در آرامش و امنيت زندگي اشاره مي کنند. آيا اين الگوي رفتاري امام(ع) بهترين، مؤثرترين و پايدارترين روش يادگيري مفاهيم آموزشي، ديني و... نيست. اين شيوه رفتار آن قدر مهم است که در فقه، بابي تحت عنوان «سنت» مطرح است، در اين باب رفتار امام(ع) به عنوان حجت و دليل مورد استناد است و قانون نويسان بهتر است به اين شيوه امام(ع) دقت داشته باشند.

نکته ديگري که در اين باره بايد بدان اشاره کرد، التزام عملي امام(ع) به قانون است. مشکل نسل امروز نبود قانون نيست، بلکه عمل نکردن به قانون است. امام(ع) به تأسي به قانون اسلام به ساير خدمه اعتراض مي کنند که چرا قانون را مراعات نمي کنيد؟ اصولاً امام و رهبر سمت الگودهي دارند و آحاد جامعه نيز سمت الگوگيري و مي بينيم پيشواي هشتم چگونه نقش خود را ايفا نمودند. سيره درس آموزي حضرت، نوعاً رفتاري بود تا گفتاري و با کردار خويش، ديگران را به مراعات قانون وادار مي کردند. قانون چيزي جز مراعات حقوق افراد نيست و امام(ع) حقوق را در جاي جاي زندگي به مردم نشان داده اند.

«ابراهيم بن عباس الصولي» مي گويد: هرگز نديدم «امام رضا(ع)» را که در سخن به کسي ناروا بگويد و ستم کند.» بارها در موقع گفتگو و بحث با مخاطب مشاهده مي شود که افراد حرف ديگران را قطع نموده و خود سخن مي گويند. گرچه در اين جا بيشتر پاي اخلاق را به ميان مي کشند و گفته مي شود که فلاني اخلاق و آداب معاشرت را نمي داند، اما واقعاً بايد پذيرفت که اينجا پاي حق به ميان است.

راوي ادامه مي دهد: هرگز مشاهده نکردم: که (امام رضا(ع)) حرف طرف را قطع کند تا اينکه او خود ساکت مي شد. رعايت موازين شرعي صرفاً به معناي مراعات مستحبات نيست، بلکه به معناي پايبندي به منويات اسلام نيز هست و حضرت رضا(ع) با توجه به منويات اسلام شاکله يک شخصيت متدين را مطرح مي سازند.

راوي ادامه مي دهد: «هيچ گاه در وقت قدرت و توانايي، حاجت کسي را رد نفرمود.» از حقوقي که بر يکديگر داريم، اين است که در بحرانها به ياري هم شتافته و تسکين دهنده آلام و دردهاي يکديگر باشيم. نسل امروز به لحاظ شرايط به وجود آمده درگير انواع بحران‌هاي اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي در سطح کلان است و شايسته است هم از جهت مراعات آداب اسلامي و هم به لحاظ رعايت حقوق شهروندي در اين بحرانها غمخوار يکديگر باشيم.

از نکات ديگري که جنبه حقوقي دارد، رعايت بهداشت است. جمله «النظافة من الايمان» بسيار معروف است و تا اندازه اي با فرهنگ مردم ايران عجين شده است؛ اين جمله آن قدر معروف است که به عنوان يک ضرب المثل در برخي از موارد بين مردم رد و بدل مي شود. اما کم نيستند افرادي که بهداشت فردي را به خوبي و در نهايت دقت مراعات مي کنند، اما بهداشت اجتماعي را که جنبه حقوقي هم دارد، به راحتي از کنارش مي گذرند. راوي ادامه مي دهد: هرگز نديدم که (امام رضا(ع)) آب دهان مبارکش را جايي بيندازد. ترشحات طبيعي دهان، مسأله کاملاً زيستي و طبيعي است. اما همين امر طبيعي تبعات اجتماعي، حقوقي هم دارد؛ کسي که مسلمان است و بدون مراعات حقوق ديگران آب دهان را در معابر مي ريزد، آيا به حقوق ديگران تجاوز نکرده است؟ آيا براي يک جامعه اسلامي زيبنده است که چنين رفتاري مشاهده شود؟ امام(ع) با اين حرکت، يک قانون الهي را ملتزم شده اند و آن رعايت بهداشت اجتماعي و رعايت حقوق کساني که با يکديگر تعامل دارند.

به نظر مي رسد بشر امروز براي دستيابي به انسانيت و کرامت خويش و تحقق عدالت اجتماعي و برابري، راهي در پيش روي خود ندارد، مگر در سايه دين خدا و نظام عظيم اسلام که برگرفته از وحي و سنت پيشوايان است.

* غيرت ديني در سيماي رضوي

سومين عنصري که در رفتار امام رضا(ع) به عنوان الگوي نسل نو مي توان به آن تأسي نمود، غيرت ديني است. با شهادت هفتمين امام، فرقه واقفي ها سربلند کرده و پايان امامت را اعلام کردند. با اينکه پدر امام رضا(ع) به امامت هشتمين گل نبوي اشاره فرمودند، اما دستان مغرض و بيمار همواره در آستين پليدي به کار مشغول است، چندي فرقه هايي را به سوي امام(ع) گسيل داشتند. مأمون رئيس اسقف‌ها «جاثليق» و دانشمند يهود «رأس الجالوت» و همچنين رؤساي صائبي ها و هيربد هندوها و زردشتي ها را به مجلس امام(ع) مي فرستاد تا با امام(ع) بحث کرده، شايد امام مغلوب گردد، اما در هر صحنه اي اولين مريد (البته تصنعي) خود مأمون مي شد. از طرف ديگر مسلمانان کج انديش نيز به جمع آنان افزوده شده و به جاي ياد گرفتن به عيب جويي مي پرداختند و کج فهمي هاي خود را به اسلام نسبت مي دادند و امام چه صبورانه و با رضاي باطني به تعميم علوم آل محمد(ص) همت مي گماشت. عناويني چون تفويض، تشبيه، رؤيت خدا، اراده خدا و خلق، يگانگي و... مورد بحث قرار مي گرفت و امام(ع) همه را به دقت پاسخ مي دادند.

مهمتر اينکه امام(ع) نوع گويش خود را به روز کرده بودند و اين در امر تبليغ بسيار مؤثر بود و خويش به ساير زبان‌ها و فارسي روان مسلط بودند، در بحارالانوار آمده است که حضرت به زبان مردم سخن مي گفتند: يکلم الناس بلغاتهم. و بر مبلغان دين مخفي نيست که هنر زبان بالاترين هنر در انتقال فرهنگي است.

جلسات مناظره امام(ع) که براي دفاع از تماميت ديني برپا مي شد و امام با غيرت ديني که داشتند به تمام سؤالات و اشکالات به دقت گوش داده و آنگاه به صورت مستدل پاسخ مي دادند. در برخي موارد امام(ع) به کتب سؤال کنندگان استناد مي کردند. اهل حديث و معتزله در برپايي اين جدال‌ها و کشمکش‌هاي فکري، بيشترين سهم را داشتند. يکي از دغدغه هاي مهم نسل ما، ورود شبهاتي است که از بيرون دين وارد دين مي شود و همان گونه که امام در زمان خويش پرچمدار جلسات مناظره بودند، امروز نيز جوانان و غيرتمندان ديني بايد با تأسي به ايشان، جلسات پاسخ به شبهات ديني را برپا کرده و آن را جدي بگيرند. دفاع از دين همه جا به معناي قيام و دفع مسلحانه نيست، گرچه آن نيز در جاي خود لازم است و بارها شاهد قيام‌ها در تاريخ تشيع بوده ايم. اما تا زماني که به آن حد نرسيده، لازم است مجالس مناظره را که بهترين شيوه و الگوست، از امام رضا(ع) فراگيريم و به شبهات ديني به دقت گوش داده، آنگاه پاسخ‌هاي مستدل و قانع کننده ارايه دهيم. تربيت شاگردان نيز در اين خصوص بسيار مهم است، زيرا رساندن پيام دين به همگان مستلزم مجالس بحث و علم آموزي است.

عصر امامت هشتمين پيشوا، عصر ترجمه کتب به زبانهاي عربي و فارسي است. موضوعات مختلف به سرعت از ساير کشورها به ايران آمده و به زبان روز ترجمه مي شد و در اختيار همگان قرار مي گرفت. اين موج ترجمه آثار مثبت و منفي بر مسلمانان آن عصر گذاشت.

دکتر طه حسين، انديشمند معاصر مصري درباره تأثير ناروايي که آشنايي مسلمانان با فرهنگ هاي بيگانه بخصوص فرهنگ يوناني داشت، مي نويسد: سپس چيزي نگذشت که مسلمانان با فرهنگ‌هاي بيگانه بخصوص با فرهنگ يوناني و از همه بيشتر با فلسفه يونان آشنا شدند. اين‌ها همه روي مسلمانان اثر گذاشت و آن را وسيله دفاع از دين خود قرار دادند، آنگاه قدمي فراتر نهادند و عقل قاصر بشري را بر همه چيزي حاکم شمردند و گمان کردند تنها عقل سرچشمه معرفت است و تلويحاً خود را بي نياز از سرچشمه وحي دانستند. اين ايمان افراطي به عقل، آنان را فريفته ساخت و به افراط و دوري از حق گرفتار آمدند. همين اشتباه بود که درهاي اختلاف را به روي آنان گشود و هر جمعيتي به استدلال‌هاي واهي تمسک جستند و شماره فرقه ها آنان را از هفتاد گذراند.

فرقه هاي گوناگون از يک سو و مذاهب غير مسلمان از سوي ديگر آب را گل آلود کرده و فرصتي خوب و مناسب براي حاکميت وقت ايجاد کرده بود. اين شرايط خاص فکري و فرهنگي، وظيفه سنگيني بر دوش امام(ع) گزارد و آن امام بزرگوار که در آن عصر مي زيست و بخوبي از اين وضع خطرناک آگاه بود، دامن همت بر کمر زد و انقلاب فکري عميقي ايجاد فرمود و در برابر اين امواج سهمگين و تندباد خطرناک، اصالت عقيده و فرهنگ جامعه اسلامي را حفظ کرد و سرانجام اين کشتي را با رهبري حکيمانه خويش از سقوط در گرداب انحراف و التقاط رهايي بخشيد. قطعاً اين مجالس با دفاع عالمانه امام(ع) از دين و پيروزي اسلام بر ساير مذاهب پايان مي يافت و هلهله و شادي مسلمانان فضا را در برمي گرفت و يک احساس غرور و شادي به همگان دست مي داد و اين احساس شادمانه در پايبندي مسلمانان به عقايد، نقش بسزايي داشت. از آنجا که تبليغات مسموم مغرضان بسيار دقيق بود بعيد نبود که پس از چندين سال نامي از اسلام باقي نماند. ولي امام با اين مجالس و مناظرات علمي، روحي نو در کالبد مرده آن عصر دميدند.

نتيجه اينکه: نسل امروز با الهام از زندگي امام رضا(ع) مي تواند با سه محور زمان، قانون و غيرت ديني الگويي مناسب براي خود اختيار کند و از آنجا که هر سه محور، کليدي است بايد الگويي برتر جايگزين الگويي وارداتي (و يا مغاير با فرهنگي ديني) شود.

 

منابع:

1 - اصول کافي

2 - کشف الغمه

3 - تحليلي از زندگي امام رضا(ع)

4 - بحارالانوار

5 - حيات فکري و سياسي امامان شيعه/ رسول جعفريان

6 - تاريخ سياسي اسلام/ دکتر ابراهيم حسن/ ترجمه ابوالقاسم پاينده

7 - آئينه اسلام/ دکتر محمد ابراهيم آيتي

8 - سيره پيشوايان/ مهدي پيشوايي

12 - پيشوايي، مهدي سيره پيشوايان، ص 509.

.....................

انتهای پیام/105