خبرگزاری اهل‌بیت(ع) - ابنا

دوشنبه ۳ دی ۱۴۰۳
۱۳:۰۳
در حال بارگذاری؛ صبور باشید
یکشنبه
۷ خرداد
۱۴۰۲
۹:۵۳:۲۹
منبع:
ابنا
کد خبر:
1369280

سید محمد زکی سودانی: فرهنگ ایستادگی و مقاومت عامل گرایش مردم سودان به تشیع است

یکی از شیعیان سودان که در حوزه علمیه قم تحصیل کرده است، اظهار داشت: یکی از مسائلی که باعث شد تعداد زیادی از مردم سودان و به خصوص تحصیل‌کرده‌ها شیعه شوند، فرهنگ ایستادگی و مقاومت در برابر غرب است.

آآ

به گزارش خبرگزاری اهل بیت(ع) ـ ابنا ـ پیشینه تشیع در سودان به زمان فاطمیان برمی‌گردد. در اثر فشارهای صلاح الدین ایوبی، برخی از سادات و خاندان‌های شیعی به سودان مهاجرت کردند. "سادات ادریسی"، "سادات مراغنه" و "سادات عریكیین" از جمله شیعیان بومی سودان‌ هستند. "سادات آل‌الزاكی" نیز، از نسل اسحاق مؤتمن ـ فرزند امام صادق(ع) ـ و سیده نفیسه هستند.

آنچه امروزه به‌عنوان تشیع دوازده‌امامی در سودان وجود دارد، کسانی هستند که در چند دهه اخیر شیعه شده و به تشیع گذشته خویش بازگشته‌اند. همه شیعیان دوازده‌امامی در این کشور بومی هستند. در سودان فرقه‌های صوفیه به‌ویژه برخی از آنان مانند ختمیه و انصار، محبت زیادی به اهل بیت دارند و جایگاه امام علی(ع) در میان آنان بسیار رفیع است.

آنچه در پی می‌آید، بخش اول گفتگو با «سید محمد زکی سودانی» از شیعیان سودان که در حوزه علمیه قم تحصیل کرده است، درباره وضعیت پیروان اهل‌بیت(ع) در این کشور است:

ابنا: در ابتدا بفرمایید کشور سودان چه مقدار جمعیت دارد و از این تعداد، آمار جمعیت مسلمانان و شیعیان سودان چقدر است؟

ـ سودان در منطقه شمال شرق آفریقا واقع شده و 43 تا 44 میلیون جمعیت دارد و 97 یا 98 درصد مسلمانان هستند. شیعیان در سودان کم هستند و نمی‌شود درصدی برای آنها گفت. تا کجایی که اطلاع دارم هیچگونه شمارش و آماری از تعداد شیعیان سودان نداریم، البته تلاش‌هایی صورت گرفته ولی آمار کامل وجود ندارد. گرچه در اطلس شیعیان جهان آمده که سودان دو یا سه میلیون شیعه دارد، اما خیلی بعید است، بلکه قطعاً درست نیست. شش یا هفت سال پیش سازمان اطلاعات مصر آماری از شیعیان سودان و مصر منتشر کرد و تعداد شیعیان سودان را دوازده هزار نفر اعلام کرد، ولی من نمی‌توانم این آمار را تأیید کنم و احتمال کمتر بودن بیشتر است.

منظور ما شیعیان اثنی‌عشری در  اعتقادات و عمل بر اساس آموزه‌های اهل‌بیت(ع) است و الا اگر بحث دوست داشتن اهل‌بیت علیهم السلام یا مثل برخی فرقه‌های صوفیه ادعای شیعه بودن ملاک باشد، تعداد شیعیان قطعاً بیشتر از 12 میلیون نفر است. احتمال دارد که اطلس شیعیان جهان هم دوست‌داران اهل‌بیت علیهم السلام را جزو شیعیان سودان حساب کرده باشند.

ابنا: فرمایشات شما سودان جنوبی را هم شامل می‌شود؟

ـ منظور من کشور سودان است که بعدها بیش از 23 درصد از خاک آن جدا و به نام کشور "سودان جنوبی" معروف شد. نژاد مردم جنوب سودان آفریقایی است و از قبایل نیلی تشکیل شده است. "جوبا" پایتخت سودان جنوبی است. جمعیت مسیحیان و مسلمانان در سودان جنوبی یا برابر هستند یا مقداری مسیحیان بیشتر است. بخشی از مردم سودان جنوبی بی‌دین هستند، اعتقادات بومی دارند و به سحر و جادو معتقدند.

منظور من کشور سودان است که پایتخت آن خارطوم است. البته قبل از جدایی "سودان جنوبی" هم خارطوم مرکز کل سودان بود. اسم سودان، "جمهوری سودان" است و بخشی که جدا شد، خود را کشور "سودان جنوبی" نامید.

ابنا: می‌توان گفت که بخش نفت‌خیز سودان جدا شد؟

ـ اگر منظور از نفت‌خیز این باشدکه استخراج می‌شود، بله نزدیک به 70 درصد از بخش نفت‌خیز سودان جدا شد. البته من درصد دقیقی نمی‌دانم ولی استخراج نفت بیشتر در سودان جنوبی انجام می‌شود.

ابنا: فرمودید مسلمانان سودان به اهل بیت(ع) محبت می‌ورزند، نشانه‌های این محبت در سودان چیست؟

ـ  اسلام در سودان به لحاظ سنتی بیشتر جنبه صوفیانه دارد و منظور از صوفیان، علی‌اللهی‌ها نیستند، بلکه افرادی هستند که اهل سیر و سلوک  می‌باشند، اغلب تابع فرقه‌های صوفی مثل قادریه هستند و عبدالقادر گیلانی، معروف کرخی یا ابن عربی، مشایخ آنها هستند. در سودان اغلب طریقت‌ها نسبت به اهل بیت(ع)، محبت خاصی دارند و طریقه هندیه معتقد است که امامان ما از امام علی (ع) تا امام زمان(عج) را شامل می‌شود. یعنی دوازده امام را امامان خودشان می‌دانند و اکثراً هم سید و از سادات حسنی و حسینی هستند. طریقت "مرغنیه" که طریقه ختمی است از سادات حسینی هستند که امامان را به عنوان اهل بیت(ع) و معصوم معرفی می‌کنند و اثری از تشیع در اعتقاداتشان وجود دارد.

فرزند رهبر "الختمیه مرغانی" بزرگترین طریقه صوفی در سودان، جعفر صادق نام دارد و نام‌هایی مثل فاطمه، رقیه زینب، کبری، علویه، محبوبه، امّ حسن امّ حسین، امّ حسنین، زهرا، بتول و... در سودان بسیار زیاد است. گاهی در خانواده‌ای که هفت یا هشت دختر دارد، اسم همه آنها به نوعی فاطمه است. برای نمونه در خانواده ما، اسم مادرم بتول، و اسم خاله‌های من آمنه، زینب و کبری است. اسم مادرِ مادرم فاطمه و اسم خواهرش زهرا است. نام‌هایی مثل باقر، صادق و جعفر در سودان فراوان است. البته در سودان به جای رضا، مثل "شریف رضی" اسم پسران را بیشتر "رضی" نامگذاری می‌کنند تا رضا. نام‌های باقر، صادق و جعفر از مختصات شیعیان است که در سودان سایر فرقه‌ها هم کودکان خود را با این اسامی نامگذاری می‌کنند و ترکیب محمدعلی، محمدحسین و محمدحسن در سودان بسیار است و محمدعلی ظاهراً ترکیب شیعی است.

فاطمیون مصر که شیعه بودند در سودان بسیار تأثیر گذاشتند و نام‌هایی مثل کرّار و حیدر از اسامی مختص شیعیان است؛ یا نام عقیل در سودان به فراوانی وجود دارد. این‌ها نشان می‌دهد که ورود اسلام به سودان از محبت اهل بیت(ع) اثرپذیرفته است اما مثل علویون سوریه، سودان هم از مراکز علمی شیعه دور بود و محبت و اسامی اهل بیت(ع) هنوز در فرهنگ مردم سودان وجود دارد، حتی برخی طریقه‌های صوفی در اوراد خود می‌گویند که علم و معرفت، دو راه و مسیر دارد. راه اول علمِ شریعت و راه دوم علم حقیقت برای طریقت است. علم حقیقت از طریق وحی به حضرت ختمی مرتبت(ص) و از ایشان به امام علی، امام حسن و امام حسین علیهم السلام و از دیدگاه برخی به سایر ائمه علیهم السلام رسیده است.

ابنا: شیعیان سودان حسینیه و مسجد دارند؟ و در ایام محرم و به ویژه در تاسوعا و عاشورا، عزاداری برگزار می‌کنند؟

ـ می شود دو دوره برای شیعیان سودان در نظر گرفت. قدیم تعداد قابل توجهی از اهالی سودان شیعه و اهل شهادت ثلاثه بودند. برخی به آنها زبالعه و برخی به آنها باطنیون می‌گفتند، آنان در دوره صلاح‌الدین ایوبی و افراد همفکر وی که در سودان حضور داشتند، مورد تهاجم قرار گرفتند. تقریبا صد سال پیش چند جنگ رخ داد و اهل شهادت ثالثه را نابود کردند. البته اثراتی از آن‌ها باقی مانده است به خصوص در مناطق شمال که ریشه من هم از آنجا است. اهالی شمال سودان یعنی مناطق نوبی‌ها می‌گویند که روز عاشورا در مناطق نخلستانی و مجرای رودخانه نیل، از درختان نخل هیزم تهیه و خیمه درست می‌کنند، خیمه را می‌سوزاندند، مردم گریه می‌کنند و خودشان را می زنند اما این کارها آگاهانه نیست و مثل رسوم، سنت و آئین است که مردم منطقه به فلسفه آن توجه ندارند. البته برخی می‌دانند که این آئین به اهل بیت(ع) و امام حسین(ع) مرتبط است. این رسم باقی مانده ولی در زمان حاضر کم‌رنگ شده است اما بیست یا بیست و پنج سال پیش در مناطق شمالی مرسوم بود.

اما دسته دوم افرادی هستند که به لحاظ تاریخی عمدتاً پس از انقلاب اسلامی ایران شیعه و مستبصر شدند. این دسته از شیعیان در ایام محرم و  عاشورا مراسم عزاداری برپا می‌کنند که البته به رفتار و سیاست‌های دولت بستگی دارد. یادم است که در دهه نود میلادی، شیعیان حتی در دانشگاه‌ها و اماکن عمومی برنامه داشتند، تعداد شیعیان زیاد نبود ولی برای عاشورا و غیر عاشورا مراسم عزا برگزار می‌کردند. حتی در موالید ائمه(ع) برنامه داشتند اما بعدها به دلیل ورود سلفی‌ها به دولت، رویکرد آقای عمر البشیر نسبت به شیعیان تغییر کرد و فعالیت‌ها و انتشار کتاب‌های شیعی در سودان ممنوع شد. لذا فعالیت‌های شیعیان بیشتر در محدوده‌های خاص و در خانه‌ها برگزار می‌شد. شیعیان در وسط خارطوم حسینیه داشتند که از سوی دولت آقای عمر البشیر مصادره شد.

ابنا: آیا شیعیان می‌توانند پیگیر شوند تا این حسینیه را پس بگیرند؟

ـ بله به نظر بنده می‌شود پیگیر شد و پس گرفت البته شاید متولی آن نظری دیگر داشته باشد و من اطلاعی ندارم. شیعیانی که در سودان هستند خانه‌های خود را وقف فعالیت‌های فرهنگی و دینی کرده اند یا  در زیرزمین خانه‌هایشان یا جاهای دیگر فعالیت‌ها ادامه دارد. آخرین برنامه شیعیان سودان در ماه مبارک رمضان در ایام شهادت مولا امیرالمؤمنین علیه السلام و احیاء شب‌های قدر بود، بعد از آن جنگ شروع شد. اینکه شیعیان بعد از جنگ در شهر خارطوم فعالیت داشته باشند، اطلاعی ندارم ولی بعید می‌دانم چون شرایط مساعد نیست بلکه خطرناک است.

ابنا: پراکندگی شیعیان در خارطوم چگونه است، یعنی شیعیان بیشتر در کدام مناطق حضور دارند؟

ـ طبیعتاً شیعیان در خارطوم حضور بیشتری دارند چون شهر بزرگی است و فکر می‌کنم ده میلیون یا بیشتر جمعیت دارد. البته شیعیان از اعضای جامعه هستند و در یک منطقه خاصی از خارطوم حضور ندارند بلکه در هر جای شهر شیعه پیدا می‌‌شود و شیعیان در برخی از  مناطق تمرکز بیشتری دارند.

البته در برخی ایالات مثل کردفان، دارفود، سنّار، پورت سودان در منطقه شرق، بندر سودان، رودخانه نیل و مناطق مختلف این کشور، شیعیان حضور دارند و فکر نکنم شهر و حتی روستای بزرگی در سودان باشد که در آن شیعه نباشد البته تعداد شیعیان اندک است.




ابنا: درباره فعالیت‌های سلفی‌ها در سودان بگویید.  

ـ سلفی‌ها جزء مسلمانان محسوب می‌شوند منظور از سلفی‌ها صرفاً وهابیون نیستند بلکه افرادی که فهم پیشینیان را حجّت می‌دانند. گاهی منظور از سلفی افراد و گروه‌های وابسته به عربستان و تفکرات وهابی است و گاهی سلفی‌های به گروه‌هایی اطلاق می‌شود که با عربستان خوب نیستند؛ مثل القاعده و مجموعه‌ای که از لحاظ عملی اخوان المسلمین است، دارای تفکرات سلفی و وهابی هستند و خودشان را "سروری" می‌نامند.

سلفی‌ها نزدیک صد سال پیش یا بیشتر به سودان وارد شدند، فعالیت آن‌ها بسیار زیاد و پررنگ است البته فعالیت زیاد آنها به معنی سلفی شدن مردم سودان نیست بلکه مردم بیشتر صوفی هستند. از طرف دیگر سلفی‌ها حضور جدی در اقتصاد و بازار سودان دارند، سلفی‌ها در کارهای فرهنگی سودان به خصوص در نیمه دوم دوره حکومت آقای عمر البشیر حضور جدّی داشتند اما نیمه اول حکومت عمرالبشیر، دکتر ترابی رهبر اخوان المسلمین سودان، سلفی‌ها را قبول نداشت. ایشان رهبر بخشی از اخوان المسلمین سودان بود که سلفی ها را قبول نداشتند ولی بعد از جدایی دکتر ترابی و افرادی که از اخوان المسلمین در حکومت باقی ماندند، مرجعیت فکری‌شان تفکرات سلفی شد. سلفی‌ها در سودان مساجد و مدارس دارند و فعالیت‌های گسترده‌ای را دنبال می‌کنند.

ابنا: سلفی‌ها در سودان حوزه علمیه هم دارند؟

ـ بله مدارس علمی، معاهد دینی، دانشگاه، دانشکده و انتشارات دارند و در نمایشگاه‌ها شرکت می‌کنند. سلفی‌ها بسیار فعال هستند و شاید بیش از نیمی از مساجد ایالات خارطوم را یا خودشان ساختند یا بازسازی کردند. سلفی‌ها پشتوانه مالی بسیار قوّی دارند و کتاب‌ها را چاپ و به صورت رایگان پخش می‌کنند. آنان برای مساجد کتابخانه تأسیس می‌کنند در حالی که صوفی‌ها نمی‌توانند این کار را انجام دهند. همچنین سلفی‌ها در رسانه فعالیت‌های گسترده و برنامه‌های متفاوتی دارند.

سلفی‌ها علی‌رغم فعالیت‌های زیاد و با وجود آنکه توانستند افکار عموم را تا حدی منحرف کنند اما موفق نبوده‌اند چون علاوه بر خشونت کلامی و رفتاری، حرف‌های بدی درباره شیخ‌های صوفی می‌زنند در حالی که شیوخ جایگاه محترمی نزد مردم دارند. لذا سلفی‌ها نتوانسته‌اند اثر زیادی در جامعه بگذارند. یعنی جامعه وهابی نشد، اما در بحث افکار عمومی و طرز تفکر تا حدی اثر گذاشتند حتی برخی صوفی‌ها به نوعی سلفی فکر می‌کنند اما سلفی نیستند. به عبارت دیگر مردم سودان تندروی‌ها،کارهای افراطی و خشونت‌های وهابیت را قبول ندارند.

به دلیل اینکه در سال‌های پایانی دوران عمر البشیر مرجعیت دینی در دست سلفی‌ها بود، لذا در رسانه‌ها، شبکه‌های رسمی کشور و نظارت بر مطبوعات و انتشارات نفوذ جدی داشتند. بنابراین سلفی‌ها به دلیل پول و امکاناتی که داشتند توانستند تاثیر زیادی بگذارند اما آنچه که دیده می شود این است که علی‌رغم جذب تعداد زیادی از مردم به وهابیت ولی ریزش زیادی هم دارند. برای نمونه از هر هزار نفر، یک نفر شیعه را ترک می‌کنند اما از هر ده نفر، شش نفر وهابیت را ترک می‌کنند. نوجوانانی که در مساجد حرف‌های وهابیون را می‌شنوند و در دانشگاه‌ها در تشکل‌های آنان شرکت می‌کنند، متوجه می شوند هدف وهابیت مباحث دینی نیست، بلکه وهابیون دنبال نفوذ، قدرت و پول هستند، لذا از آنان جدا می‌شوند.

ابنا: گروه فتح الله گولن هم در سودان فعالیت دارد؟

ـ بله گروه فتح‌الله گولن سلفی نیستند، در سودان حضور دارند اما نفوذ زیادی ندارند.

ابنا: فعالیت‌های شیعیان در مقایسه با فعالیت‌های سلفی‌ها چه مقدار است؟

ـ تعداد ما نسبت به آن‌ها کمتر است، لذا فعالیت‌های زیادی نداریم و حضور رسانه‌ای ما هم خیلی کم است. ما اساساً در سودان مسجد نداریم در حالی که سلفی‌ها فقط در خارطوم حدود چهار هزار مسجد دارند. آن‌ها کنار هر مسجدی که ساختند یک درمانگاه خیریه یا مدرسه کوچک دارند. هر مسجد کتابخانه و امام جماعت دارد و امام جماعت تمام وقت در مسجد حضور دارد و سلفی‌ها امکانات لازم را برای سکونت و امرار و معاش وی را تأمین می‌کنند. خادم مسجد اذن می‌گوید و به مسجد خدمت می‌کند. سلفی‌ها معمولا برای امام جماعت در داخل مسجد خانه می‌سازنند. همچنین امام جماعت برای جوانان محل برنامه آموزش قرآن، تجوید، اعتقادات وهابی و ... برگزار می‌کند. از سوی دیگر فعالیت‌های رسانه‌ای و همایش‌هایی برگزار می‌کنند، حتی در دولت وزیر داشتند و می‌شود گفت که سلفی‌ها به خاطر مداخله‌هایی که دارند، حزب سیاسی هستند و یک گروه نیستند؛  ما حداقل چهار یا پنج گروه وهابی‌ و سلفی‌ داریم که هرکدام امکانات خاص خود را دارند و مستقل از یکدیگر فعالیت می‌کنند و شاید با هم دشمنی داشته باشند، یعنی اینگونه نیست که یکدست باشند. فعالیت‌های شیعیان با سلفی‌ها قابل مقایسه نیست و اساسا نباید از مقایسه حرف زد چون فعالیت چندانی نداریم.




ابنا: ورود شیعه در عصر حاضر به سودان چگونه بود؟

ـ بعد از انقلاب اسلامی ایران، تعدادی از جوانان دانشجو در دانشگاه‌ها و حتی تعدادی غیر دانشجویان، از پیروزی انقلاب اسلامی ایران و حاکمیت دین خوشحال شدند و شیعۀ سیاسی شدند تا اعتقادی، آنان کاملا شیعه شدند و از تشیع شناخت پیدا کردند.

افرادی مثل طیب احمد حسن، متوکل و سلیمان خالد شیعه شدند که هم‌اکنون در قید حیات هستند. این افراد اکثراً در تشکل‌های اخوان المسلمین حضور داشتند، عضو تشکل بودند، شیعه شدند و به خاطر شیعه شدن از تشکل اخوان المسلمین طرد شدند لذا بعد از خارج شدن از اخوان المسلمین گروه خودشان را ساماندهی کردند. آن زمان، اوایل انقلاب و دوران اول آشفتگی ایران بود، لذا ایران در سودان حضور رسمی نداشت مگر اینکه از سودان کسی به ایران برای زیارت می‌آمد.

در جنگ تحمیلی جعفر محمد النُمیری رئیس‌جمهور سودان برای کمک به ارتش عراق نیرو فرستاد و بین ایران و سودان رابطه‌ای وجود نداشت. بعد از جعفر محمد النُمیری، صادق المهدی آمد و روابط بین دو کشور برقرار شد و ایران در سودان حضور پیدا کرد.

قبل از حضور جمهوری اسلامی، شیرازی‌ها با تفکرات خود در سودان حضور داشتند؛ و سید محمدتقی مدرسی از علمای عراق در سودان مجموعه‌ای به نام "منظّمة العمل" داشت. بنابراین شیرازی‌ها بعد از انقلاب، به لحاظ زمان در ساماندهی شیعیان سودان سبقت دارند. انقلاب ایران موجی ایجاد کرده و افرادی در سودان شیعه شدند و آن زمان فاصله شیرازی‌ها با انقلاب ایران زیاد نبود، اما بعدها به دلیل مشکلاتی که پیش آمد فاصله آن‌ها با انقلاب بیشتر شد.

در ابتدا شیرازی‌ها به سودان آمدند، شیعیان نسل اول سودانی را به تهران آوردند و شیعیان بعد از بازگشت از ایران، اولین تشکّل  شیعه در سودان را بنیان‌گذاری کردند؛ البته تشکلی که ما می‌‎شناسیم و من قبل از آن را اطلاع ندارم ولی به نظر می‌رسد که پیش از شیرازی‌ها، شیعه تشکلی در سودان نداشت. این گروه معرفی تشیع را در سودان آغاز کردند که ما هم شیعه شدیم. اواخر یا نیمه دوم دهه هشتاد میلادی روابط جمهوری اسلامی با سودان برقرار شد و سفارت و رایزنی فرهنگی در سودان تأسیس شد و کار فرهنگی و تبلیغی ایران در سودان آغاز شد. تعدادی که از انقلاب اسلامی تأثیر پذیرفتند و شیعه شدند، گروهی ساماندهی کردند که این گروه برای اعضای خود نسبت به جمهوری اسلامی، دید منفی ایجاد کردند اما گروه دیگر موضع منفی نسبت به ایران را قبول نکردند و گفتند ما با امام خمینی هستیم.

جمهوری اسلامی ایران در سال 1990 یا 1991 میلادی موسسه‌ای به نام کوثر در سودان تأسیس کرد که وابسته به رایزنی فرهنگی بود و فعالیت‌هایی را آغاز کرد. شیرازی‌ها بعد از سال 2000 در سودان با مشکلات مواجه شدند، به چندین گروه منشعب شدند و از هم پاشیدند. سال 2001 دوباره دوستانی از جمهوری اسلامی فعالیت‌هایی را آغاز کردند که البته از سازمان‌های فرهنگی نبودند. این هم بیشتر از یک سال عمر نداشت و از هم پاشید. از آن زمان به بعد تاکنون تشکل یا سازمانی در سودان فعالیت ندارد. البته فعالیت‌هایی که صورت می‌گیرد به همت رایزن‌های  فرهنگی است و به شخصیت، سلیقه و شیوه کار رایزن بستگی دارد. از آن زمان هرچند تشکل نداشتیم ولی گرایش به تشیع متوقف نشده است و تعداد شیعیان همیشه بیشتر می‌شود. هر روز یک نفر یا بیشتر در سودان شیعه می‌شود و روند گرایش به تشیع، به خصوص بعد از باز شدن فضای رسانه‌ای مثل اینترنت، ماهواره و شبکه‌های مجازی، روند بسیار بالایی است. به نظر بنده یکی از مسائلی که باعث شد تعداد زیادی از مردم سودان و به خصوص تحصیل‌کرده‌ها شیعه شوند، فرهنگ ایستادگی و مقاومت در برابر غرب است؛ حتی افرادی که شیرازی بودند به بحث مقاومت رو آوردند و قبول کردند که تنها مسیر برای گسترش تشیع و عزّتمندی، فرهنگ مقاومت است. در این راستا افرادی که نسبت به انقلاب اسلامی بدبین بودند اگر نگوییم خوش‌بین شدند، حداقل بدبینی‌شان از بین رفت.

ابنا: درباره فعالیت‌های کنونی شیعیان در سودان بگویید.

ـ ما فعالیتی که در سودان داریم اصلا نمی توان با فعالیت‌های سلفی‌ها مقایسه کرد. به قطع و یقین می‌توانم بگویم که هزینه فعالیت‌های شیعیان با چند گروه از جاهای مختلف، در ماه شاید به ده هزار دلار نرسد. این ده هزار دلار برای اجاره و ساخت و ساز و هزینه‌های جاری خرج می‌شود و کمتر به فعالیت‌های فرهنگی و دینی می‌رسد. من هم اطلاع و اشراف کامل ندارم که چه کسی با چه نهادی مرتبط است اما آنچه ما می‌دانیم این است که امید خاصی به نهادهای فرهنگی ایران وجود ندارد. به دلیل اینکه در جمهوری اسلامی چند نهاد فرهنگی وجود دارد و هر کدام مسئولیت خاصی دارند. برای نمونه مجمع جهانی اهل بیت(ع) به وضعیت شیعیان دنیا عنایت دارد اما مجمع از روزی که تشکیل شده است پرونده‌ای برای تبلیغ و یا وضعیت اجتماعی سودان نداشته است. بله گاهی جلسه می‌گرفتند، صحبتی می‌شد و از یک برنامه خاصی حمایت می‌کردند اما ادامه  نداشت.

بخش دوم گفت‌وگو با سید محمد زکی سودانی در روزهای آینده منتشر خواهد شد.

.......................................................

پایان پیام/ 167