از ابعاد مهم زندگی
امام علی بن موسی الرضا(ع)، بُعد فرهنگی، علمی و پاسداری از حریم عقاید اسلامی در برابر مکاتب و فرقههای مختلف و در شرایط خاص عصر آن حضرت است. حیات علمی و علم الهی عالم آل محمد(ص) و نظرات و مناظرات علیبنموسی الرضا علیهالسلام منشأ اثر و تحولی شگرف در باب تولید و توسعه علم از سوی مسلمین را فراهم آورد.
نوشتار زیر نگاهیست به یکی از براهین اثبات وجود خداوند که حضرت امام رضا علیهالسلام در قرن دوم هجری آن را بیان کردهاند و قرنها بعد، از سوی برخی از دانشمندان ارائه شده است.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
به قلم: علی کردانی
◀️ 10 خرداد 1402
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
به قلم: علی کردانی
◀️ 10 خرداد 1402
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
۱. براهین فطری ۲. براهین وجودشناختی ۳. براهین جهانشناختی ۴. براهین غایتشناختی ۵. براهین اخلاقی. اما مخالفانی که ملحد و شکاک هستند، معتقدند که این برهانها بیاشکال نیست و شواهدی میآورند_هرچند نادرست_ که این آموزهها را برای خود یا دیگران مورد تردید قرار میدهد. همین امر مانع ایمان آوردن آنها به وجود خدا، رسالت پیامبران و زندگی پس از مرگ میشود.
البته در این مجال نمیخواهیم درباره این برهانها سخنی بگوییم بلکه بهدنبال پاسخ به یک مسئله حساس و حیاتی هستیم؛ اگر شخصی پس از شنیدن این استدلالها باز هم قانع نشد و تردید در دل او باقی ماند، چه تکلیفی دارد؟ در چنین فضایی دانشمندان دینی برای اثبات برتری موضع خود، در مقایسه با موضع منکرانِ خدا و معاد، به راهی دیگر متوسل شدهاند که به آن برهان «معقولیت» یا «دفع خطر احتمالی» میگویند. در تبیین این قاعده گفته میشود که اگر شما در حال پیمودن مسیری هستید و فردی ناشناس به شما برخورد کند و بگوید که از این مسیر نروید، چراکه اندکی جلوتر شیر درندهای در کمین نشسته یا سرنوشتی مرگبار در انتظار شماست؛ با آنکه به درستی سخن او اطمینان ندارید؛ اما به حکم عقل عمل میکنید و در مسیر دیگری به سفر خود ادامه میدهید. حال آنکه یکصد و بیست و چهار هزار فرستادهی الهی به شما خبر دادهاند که پس از مرگ دوباره زنده میشوید و به حساب اعمالتان رسیدگی میشود. آیا نباید به این سخن صدها برابر بیشتر از مثال یادشده اهمیت بدهیم؟
تبیین برهان از نگاه امام هشتم
در سخنی دقیق و حسابشده از امام رضا علیهالسلام پاسخ پرسش مطرحشده بهصورت ساده و همهفهم بیان شده است. در کتاب اصیل و با قدمت شیعه بهنام اصول کافی از امام رضا علیهالسلام روایتی به این مضمون آمده است: مردی مادیگرا به حضور حضرت رضا علیهالسلام میآید. امام علیهالسلام به او میفرماید: اگر این گفته شما که خدا و آخرتی وجود ندارد، درست باشد، با اینکه چنین نیست، در این صورت ما و شما همانند و برابر هستیم؛ چراکه نمازها و روزههایی که گرفتیم، مال و زکاتی که در راه خدا دادیم و ایمانی که آوردیم برای ما زیانی نداشت؛ اما اگر گفته ما که خدا و زندگی پس از مرگی وجود دارد، درست باشد، در این صورت شما تا ابد ضرر میکنید و ما و پیروانمان نجات مییابیم. شخص مادیگرا پس از شنیدن احتمال و استدلالی که امام مطرح کردند، در تأیید سخن ایشان میگوید: «خدا رحمتت کند». در این روایت آمده است که پس از پاسخ امام علیهالسلام آن مادیگرا به خاموشی و تفکر فرو رفت.
در حقیقت ارزش احتمال تنها تابع یک عامل(=مقدار احتمال) نیست، بلکه بایستی مقدار محتمل را نیز در نظر گرفت. بهعنوان مثال اگر احتمال سود در یک کار اقتصادی ۵٪ و در کار دیگری ۱۰٪ باشد ولی مقدار سود محتمل در کار اول یکهزار ریال و در کار دوم یکصد ریال باشد، کار اول پنج مرتبه بر کار دوم اولویت دارد؛ با اینکه مقدار احتمال آن، نصفِ مقدار احتمال در کار دوم است و چون منفعت احتمالیِ پیجویی دین و اعتقاد به وجود خدا بسیار مهمتر است، هر قدر هم احتمال دستیابی به نتیجهی قطعی درباره آن ضعیف باشد، باز هم ارزش تلاش در راه آن بیش از ارزش تلاش در هر راهی است که نتیجه محدودی داشته باشد و تنها در صورتی ترک پژوهش درباره دین از نظر عقل موجه است که انسان به نادرستی دین یا غیر قابل حل بودن مسائل آن اطمینان داشته باشد؛ اما چنین اطمینانی از کجا به دست میآید؟!
شکل قیاسی برهان
شکل قیاسی احتمال را نیز میتوان به روش زیر بیان کرد:
۱. فرض کنیم زندگی پس از مرگ، همراه با پاداش و جزای اعمال را نمیتوان با دلایل قطعی اثبات کرد؛ اما میتوان گفت که وقوع آن محال نیست، بلکه ممکن است.
۲: اگر زندگی پس از مرگ واقعیت نداشته باشد، دیندار و غیردیندار هر دو نابود شده و با توضیحی که گفته شد هیچکدام ضرر نکردهاند.
۳. اما اگر زندگی پس از مرگ واقعیت داشته باشد، فرد دیندار پیروز شده و فرد بیدین همه هستی خود را باخته است. دیندار به بهشت میرود و غرق نعمتهای الهی میشود؛ اما منکر خدا و آخرت به جهنم میرود و گرفتار عذاب میشود.
۴: عقل به ما میگوید خطر احتمالی را باید دور کرد. (قاعده دفع خطر احتمالی)
نتیجه: به حکم عقل باید خدا و مذهب را پذیرفت، تا در زندگی پس از مرگ دچار عذاب دردناک و احتمالا ً ابدی نشویم.
آیا دانشمند قرن هفدهم سخن امام رضا علیهالسلام را خوانده بود؟
جالب آنکه اساس تشکیل تئوری «احتمال» را یکی از دانشمندان غربی بهنام پاسکال بنا نهاد. شرطبندی پاسکال میگوید حتی اگر وجود خدا برای شما اثبات نشده باشد؛ اما برای رسیدن به نتیجهی بهتر، به وجود خدا اعتقاد پیدا کنید. احتمال پاسکال درصدد این است که افراد را قانع سازد که بهترین تصمیم، باور به وجود خداست؛ چراکه انسان از این اعتقاد سود میبرد.
پاسکال از پایهگذاران مبحث احتمالات در ریاضی است و تلاشهای زیادی در زمینه احتمالات کرده است تا آنجا که گفته شده است برهان «دفع خطر احتمالی» از نظریه او استنباط شده است؛ هرچند که اینگونه نیست. با توجه به اینکه تئوریها و نظریهها بهنام کشفکننده و بیانکننده آن منتسب میشود؛ بهتر است طراح اصلی نظریه احتمال را بیابیم و «برهان احتمال» که به آن «برهان معقولیت» نیز میگویند را به کاشف و طراح اصلی آن منتسب کنیم.
بخوانید «برهان رضوی»
برهان احتمال که گفته میشود نظریه دفع خطر احتمالی از آن برداشت شده است را، پاسکال در قرن هفدهم مطرح میکند؛ در صورتیکه «قاعده دفع ضرر احتمالی» در قرن دوم توسط امام هشتم شیعیان به مرد مادیگرا آموزش داده میشود.
بنابراین چه خوب است که اندیشمندان و نویسندگان علوم اعتقادی، برهانِ عقلیِ احتمال را، «برهان رضوی» نامگذاری کنند. چراکه نظریه دفع خطر احتمالی، ابتدا در قرن دوم هجری و توسط امام رضا علیهالسلام مطرح شد، نه در قرن هفدهم میلادی و توسط پاسکال.