خبرگزاری اهل‌بیت(ع) - ابنا

پنجشنبه ۱۷ آبان ۱۴۰۳
۹:۵۳
در حال بارگذاری؛ صبور باشید
شنبه
۱۳ خرداد
۱۴۰۲
۳:۰۷:۰۴
منبع:
اختصاصی ابنا
کد خبر:
1370752

نسلیشاه باشبو: وضعیت زندگی برای شیعیان در ترکیه بهتر شده است/ امکان پذیرش شیعیان ترکیه در دانشگاه‌ها وجود دارد

عضو ترکیه ای مجمع عمومی مجمع جهانی اهل بیت(ع) گفت: در حال حاضر حداقل از نظر ظاهری وضعیت زندگی برای شیعیان به‌خصوص زنان در ترکیه نسبت به گذشته، بهتر شده است.

آآ
به گزارش خبرگزاری اهل بیت(ع) ـ ابنا ـ دکتر«نسلیشاه باشبو» استاد دانشگاه و از بانوان فعّال شیعه کشور ترکیه است. او در یک خانواده غیرمذهبی به دنیا آمد. پدرش مدتی در آلمان زندگی می‌کرد، سپس به شهر ازمیر در ترکیه مهاجرت کرد و بعد از پیروی انقلاب اسلامی به ایران آمد. پدرِ دکتر باشبو به‌مرور با کسانی آشنا می‌شود که در ایران درس‌های دینی خوانده بودند و کم‌کم با قرار گرفتن در جمع دوستداران اهل‌بیت (ع)، تغییر مذهب می‌دهد و در نهایت از محبان اهل‌بیت(ع) می‌شود. اگرچه پدر  دکتر باشبو ، شیعه شد، اما دیگر اعضای خانواده در ابتدا تمایلی به تغییر مذهب نشان نمی‌دادند تا اینکه بحث‌های عقلانی و چالشی بر سر تشیّع در خانواده باعث شد تا خانواده باشبو، به خانواده شیعه تبدیل شود.
دکتر «نسلیشاه باشبو» یکی از شرکت‌کنندگان در هفتمین اجلاسیه مجمع عمومی مجمع جهانی اهل‌بیت (علیهم‌السلام) بود که در شهریورماه سال ۱۴۰۱ در تهران برگزار شد.
خبرنگار خبرگزاری ابنا در حاشیه این اجلاسیه با این بانوی مبلّغه و فرهیخته ترکیه به گفت‌وگو پرداخت که این مصاحبه در ادامه می آید:
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
به کوشش: هدی سادات پاک‌نهاد
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
ابنا: چه چیزی باعث شد تا شما و سایر اعضای خانواده، به تبعیت از پدرتان به مذهب تشیع، گرایش پیدا کنید؟
این‌طور نبود که چون پدر شیعه شدند ما هم به تبعیت از ایشان شیعه شویم چون پدرم اصراری بر روی این مسئله نداشت؛ البته من کم سن و سال بودم که پدرم شیعه شد، اما مادرم هنوز شیعه نشده بودند و حجاب نداشت. پدرم تنها کاری که می‌کرد این بود که کتاب‌هایی که درباره مذهب تشیع مطالعه می‌کرد را روی زمین باز می‌گذاشت تا مادرم موقع جمع‌کردن مجبور شود ناخودآگاه آن‌ها را بخواند. مادرم کتاب‌ها را که می‌خواند، گاهی نظر می‌داد و گاهی هم با پدرم بحث می‌کرد.
یک روز پدرم به یک مناسبتی برای مادرم روسری خرید؛ بعد از مدت‌ها یک روز با مادرم می‌خواستیم بیرون برویم که مادرم روسری پوشید؛ او بعد از کلی سر کردن و در آوردن، در نهایت تصمیم گرفت با روسری به بیرون برویم. مادرم در ادامه کم کم به مذهب تشیع، مقید شد.
از طرف دیگر، بعد از خواندن کتاب های شیعی در خانواده بحث‌های علمی و مذهبی شکل گرفت و این بحث‌ها چون منطقی و عقلانی بود، باعث شد تا گرایش‌های فکری ما به هم نزدیک شود.
ابنا: بعد از شیعه شدن، در اجتماع با چه برخوردهایی مواجه شدید؟
در شهر ازمیر آزادی کامل وجود دارد و هیچ‌کس حق ندارد به کمترین نوع پوشش کسی اعتراض کند؛ درواقع، آنجا محبوبیت در کم پوشیدن است. در آن زمان، حجاب در مدارس ترکیه ممنوع بود و من زمانی که می‌خواستم به مدرسه بروم، روسری‌ام را تا نزدیک مدرسه می‌پوشیدم و در مدرسه، داخل کیفم می‌گذاشتم. یک‌بار معلم، روسری را از کیفم درآورد و شروع به مسخره کردن کرد و بعد هم با روسری‌ام رقصید!
در شهر ازمیر هم نحوه برخورد مردم با افراد باحجاب چندان مناسب نبود؛ چندین بار مردم در خیابان به ما گفتند که شما با این نوع پوشش سطح شهر را کثیف می‌کنید یا مثلاً یک‌بار من کنار مادرم پوشش داشتم، یک نفر به مادرم گفت که این بچه رو هم مثل خودت بدبخت کردی!
ابنا: با توجه به محدودیت حجاب در مدرسه و نوع برخورد معلمان، شما چه تصمیمی برای آینده گرفتید؟
این مساله تنها مشکل شخص من نبود و خیلی از افرادی که در آن دوره در ترکیه، هم سن من بودند و حجاب داشتند به دلیل این مسائل نتوانستند ادامه تحصیل دهند. حتی دوستانی داشتم که سال آخر پزشکی بودند و به خاطر حجاب از دانشگاه اخراج شدند. چون درسم خوب بود و حیف بود که درس نخوانم، خانواده ام تصمیم گرفتند که به کشور دیگری مهاجرت کنیم. با توجه به اینکه پدرم قبلاً برای کار تجاری به ایران آمده بود، این کشور را بهترین گزینه برای ادامه تحصیل من دانست. من در ایران ادامه تحصیل دادم و بعد از فارغ‌التحصیلی به ترکیه برگشتم و با فعالیت‌هایی مثل سخنرانی، تدریس دانشگاهی و فعالیت های علمی-پژوهشی به کار تبلیغی می پردازم.
ابنا: وضعیت فعلی شیعیان ترکیه نسبت به چند سال قبل تغییری کرده است؟
بله، در حال حاضر حداقل از نظر ظاهری وضعیت زندگی برای شیعیان به‌خصوص زنان در ترکیه نسبت به گذشته، بهتر شده است.
ابنا: یعنی محدودیت حجاب برداشته‌شده است؟
بله محدودیت پوشش برداشته شده و حتی در استخدام و دانشگاه‌ها محدودیت پوشش به‌صورت قبل وجود ندارد و خوشبختانه امکان پذیرش برای شیعیان وجود دارد.
ابنا: بیشترین فعالیت شما در ترکیه بر چه‌کارهایی متمرکز است؟
بنده بیشتر به فعالیت‌های تبلیغی و علمی-پژوهشی می‌پردازم چون در ترکیه مُبلغ به‌اندازه کافی وجود دارد. شیعیان در ترکیه یک اقلیت مذهبی هستند و کمتر می‌توانند به عرصه دانشگاه ورود پیدا کنند. ما به دنبال هدف‌های بزرگ‌تر از یک مدرسه، یک انجمن یا یک فعالیت تبلیغاتی هستیم.
ابنا: در خصوص این که فعالیت‌ها و هدف‌ها برای تبلیغ باید بزرگ‌تر از یک برنامه، سخنرانی و ... باشد، توضیح بدهید؟ چه‌کارهای دیگری می‌توان انجام داد؟
شرایط کشورها در بحث تبلیغ با یکدیگر متفاوت است نظر بنده این است که الآن دیگر منبر، سخنرانی و سبک‌های قدیمی برای تبلیغات چندان مؤثر نیست. در حال حاضر در شرایطی به سر می‌بریم که هر اطلاعاتی به‌راحتی قابل‌دسترسی است؛ بنابراین به نظرم فعالیت تبلیغی باید چیزی فراتر از این‌گونه فعالیت های سنتی باشد.
مبلغان باید آن‌قدر از نظر علمی قدرتمند باشند که وارد مجامع جدی هر کشور شوند؛ مثلاً شیعیان در ترکیه در اقلیت قرار دارند و به همین خاطر مجموعه‌ای از شیعیان در یک منطقه‌ای از کشور متمرکز شدند. این که ما در یک جامعه با ممنوعیت‌هایی مواجه شویم، بعد از آن کشور خارج شویم و دوباره به همان‌جا برگردیم و به تبلیغ بپردازیم، یک دور باطل است؛ بنابراین، باید وارد جامعه واقعی ترکیه شد، جامعه‌ای که با آرمان‌های اسلامی فاصله زیادی دارد.
ابنا: فعالیت‌های علمی و پژوهشی چقدر می‌تواند در تبلیغ اسلام تأثیرگذار باشد؟
 من این مساله را امتحان کردم؛ به خاطر همین گفتم برای تبلیغات سراغ مقالات علمی- پژوهشی و کنفرانس‌های رسمی می‌روم چون در این فضاهای علمی، بحث‌ها کاملاً عقلی و منطقی است؛ هرچند این روند کندتر و طولانی‌تر از روش‌های سابق پیش می‌رود اما به نظر من عمیق‌تر است. در قدیم یک سخنران روی منبر صحبت می‌کرد و افراد همان لحظه احساساتی می‌شدند و برای یک هفته یا یک ماه سعی می‌کردند برخی چیزهایی که در آن سخنرانی گفته‌شده بود را رعایت کنند اما امروزه دیگر نمی‌توان نسل جدید ر ا با منبر و سخنرانی راهنمایی کرد. من فکر می‌کنم روش‌های علمی یا صحبت‌های انفرادی بیشتر از یک سخنرانی جمعی تأثیرگذار است چون مبانی فکری افراد با یکدیگر متفاوت است.
ابنا: به نظرتان صحبت‌های انفرادی باعث موضع‌گیری افراد نمی‌شود؟
زمانی‌که یک سنی مذهب بخواهد با یک فرهنگ خاص تلاش کند تا مبانی فکری و اعتقادی خودش را به شما القا کند، قطعاً شما هم موضع‌گیری می‌کنید لذا صحبت‌های انفرادی و علمی هم باید در بستر سالم‌تری اتفاق بیفتد؛ ما قرار نیست فکر، اعتقاد و مذهب کسی را تغییر دهیم و من واقعاً هدفم تغییر مذهب نیست.
ابنا: شما به‌عنوان یک فعال فرهنگی و مُبلغ فرهیخته چطور برای تبلیغ ورود پیدا می‌کنید؟
ببینید مردم عادی معمولاً چشم‌بسته خیلی چیزها را از عالم، مجتهد و حتی استادشان قبول می‌کنند؛ بنابراین، ما نباید سراغ آن مردم برویم بلکه باید به سراغ استاد برویم تا با تغییر فکرش، یک جمعیت تغییر کند. برای اینکه بگوییم توانستیم فکر یک نفر را عوض کنیم نباید به دنبال تبلیغ باشیم بلکه هدف ما باید حقیقت‌نمایی باشد؛ من حقیقت را روی میز می‌گذارم حالا هرکسی می‌تواند آن را بردارد. من فکر می‌کنم ما در ارتباطاتمان بین فکرهای مختلف کمی صادقانه رفتار نمی‌کنیم یعنی تمام هدفمان این است که شخص فوراً فکر و اعتقاداتش را تغییر دهد و به ما بگوید: "بله! تو راست می‌گویی، من فکرم را تغییر دادم" اگر ما صادقانه برای حقیقت‌نمایی پیش برویم، طبیعتاً طرف مقابل با دیدن حقیقت تغییر خواهد کرد؛ شاید همان لحظه چیزی نگوید یا در ظاهر تغییری نکند اما در گفتار و در جزئیات خیلی از چیزها می‌تواند تغییر کند.
ابنا: در زمینه تبلیغ و حقیقت‌نمایی که به آن اشاره کردید، بیشتر در چه زمینه‌هایی کار می‌کنید؟
مردم خیلی هیجانی گرایش به یک مذهب، دین و فکر پیدا می‌کنند؛ بنابراین استدلال‌ها باید یقینی باشد چون استدلال‌های تمثیلی شاید در لحظه اثرگذار باشد اما با یک شبهه از بین می‌رود. استدلال‌های یقینی باعث می‌شود تا شخص حتی اگر احساساتی هم شد، آن یقینیات بر او غلبه کند.
بنده دوستانی داشتم که عاشق ایران بودند و به ایران آمدند و بعد در مجالس مختلف احساساتی شدند و با یک گرایش مذهبی خیلی افراطی به ترکیه برگشتند اما این احساسات هیجانی باعث شد تا بعداً در ترکیه با مسائل متفاوتی مواجه شوند و آن احساسات فرو بریزد، چون حس آن‌ها یقینی نبود. من ترجیح می‌دهم با مبانی عقلی و محکم یقینی مباحث را از پایه تنظیم کنم. من هیچ‌وقت در رابطه با اختلاف دو مذهب صحبت نمی‌کنم چون من و شما هم که اینجا نشستیم شاید به‌ غیر از مذهب در سبک زندگی، فکر و حتی یک آشپزی ساده اختلافات زیادی با هم داشته باشیم لذا به‌جای اینکه ما به اختلافات بپردازیم، باید بر روی مبانی اصولی عمیق‌تر کارکنیم. فرض کنید ما یک درخت خرابی داریم و آن را با تبر می‌بریم و می‌گوییم درست شد! شاید در ظاهر درست شده باشد اما این درخت ریشه دارد و ممکن است ده سال آینده دوباره همان درخت خراب، رشد می‌کند. به خاطر همین، به نظر من اگر ریشه‌ها درست شود و با استدلال‌های یقینی و تغییر روش‌های کوتاه‌مدت به بلندمدت به تبلیغ بپردازیم، نتیجه مطلوب به دست می‌آید.
ابنا: تبلیغ از طریق فضای مجازی تا چه اندازه می‌تواند مثمر ثمر باشد؟
به نظر من تولید محتوا، ساخت ویدیو و انتشار تصاویر یا مطالبی که برای چند لحظه خواننده را تحت تأثیر قرار می‌دهد، بسیار سطحی است. ما در رابطه با هالیوود، مقالات یا تحلیل‌های مختلفی می‌خوانیم؛ آنجا کوچک‌ترین حرکت و رنگی که استفاده می‌شود برنامه‌ریزی‌شده و درواقع تأثیرگذار است. ما به‌جای اینکه از نظر کمی، صفحات یا فعالیت‌های مجازی خیلی زیادی داشته باشیم، بهتر است که کمیت را پایین بیاوریم اما کیفیت را بالا ببریم.
وقتی فعالیت‌های ما در فضای مجازی از نظر بصری قوی و برنامه‌ریزی‌شده نباشد، نه‌تنها تأثیری ندارد بلکه می‌تواند آسیب‌زا باشد لذا من ترجیح می‌دهم با خروج از فضای مجازی، کمیت را پایین بیاورم و در مقابل به هر نحوی، به کسانی که تولید محتوا می‌کنند، کمک کنم چون در حال حاضر پشت‌صحنه فضای مجازی بودن مهم‌تر است. اینکه محتوایی دینی تولید شود که ‌ترند شود، بسیار حائز اهمیت است.
ابنا: ارزیابی شما از برگزاری هفتمین اجلاسیه مجمع جهانی اهل‌بیت (علیهم‌السلام) چیست؟ برگزاری این اجلاسیه چه تأثیری در تحکیم روابط بین شیعیان کشورهای مختلف دارد؟
ما در این جا ارتباطات خیلی خوبی با مهمانان اجلاسیه از کشورهای مختلف گرفتیم. هرچقدر هم تلاش کنیم نمی‌توانیم مستقل از شیعیان کشورهای دیگر فعالیت کنیم، چون وقتی موازی کاری اتفاق می‌افتد کمیت بالا می‌رود اما کیفیت کاهش پیدا می‌کند؛ به همین خاطر حداقل اگر شیعیان کشورهای هم‌زبان، از مدل فعالیت‌های همدیگر خبر داشته باشند، این مساله می‌تواند باعث رشد این شیعیان و جلوگیری از موازی کاری بین آنها شود.
برگزاری اجلاسیه مجمع عمومی مجمع جهانی اهل بیت(ع) کمک می‌کند تا ما با شیعیان و مشکلات آن‌ها در کشورهای مختلف آشنا شویم و از تجربیات یکدیگر استفاده کنیم، اما برگزاری این اجلاسیه با فاصله چهارساله کم‌لطفی است و پیشنهاد بنده این است که این اجلاسیه هر شش ماه یا یک سال برگزار شود، چون این گونه ارتباطات حضوری و رد و بدل شدن اطلاعات بین شیعیان از کشورهای مختلف جهان باعث می‌شود تا بدانیم که تنها نیستیم و کسانی هم هستند که مثل ما برای تبلیغ تشیع تلاش می‌کنند و این‌ مساله، ما را در این مسیر مصمم‌تر، صبورتر و پرقدرت‌تر می‌کند
...........................
پایان پیام/ 268