به گزارش خبرگزاری اهل بیت(ع) ـ ابنا ـ
آیت الله «رضا رمضانی» دبیرکل مجمع جهانی اهلبیت(ع) شامگاه شنبه 13 خرداد 1401 در برنامه تلویزیونی کلمه شبکه یک با موضوع وجوه عرفانی شخصیت حضرت امام خمینی(ره) با اشاره به خاطره ای از آیت الله جوادی آملی گفت: من چهارشنبه شب ها خدمت استادم آیت الله جوادی آملی برای بحث الهیات می رسم ایشان در آخرین جلسه در روز 10 خرداد به خاطره خود از حضور در تپه های الله اکبر اشاره کرد که رزمندگان در آنجا مقاومت می کردند و به شهادت می رسیدند، آیت الله جوادی آملی اشاره کرد که اگر امام حسین(ع)، یک عابس داشت، انقلاب اسلامی ایران ده ها عابس داشت که برای حریت و آزادگی به دفاع از اسلام برخاستند.
وی ادامه داد: امام خمینی(ره)، دانشگاه معرفت و عشق و ایثار را ایجاد کرد، شاگردان مکتب امام راحل کسانی بودند که حقایق را چشیدند. میرزا جواد تهرانی، شخصیت ارزنده ای در مشهد بود که می گفت من را پایین پای شهدا دفن کنید. او زمانی به جبهه رفته بود و به کسانی که می خواستند با وی عکس بگیرند می گفت که به یک شرط اجازه عکس گرفتن می دهم و شرط این است که میرزا جواد تهرانی را در روز قیامت شفاعت کنید. عالمی که شاگردان بزرگی را در حوزه اخلاق تربیت کرده بود، در برابر کسانی که در مکتب امام راحل درس آموختند، این گونه تواضع نشان میداد و این نکته مهمی است.
وی ادامه داد: دنیای که امام خمینی(ره) برای شاگردان خود تعریف کرد، دنیایی وسیع تر از دنیای مادی و ظاهری است، ایشان بحث لقای الهی و اتصال با خداوند را مطرح می کرد که انسان این شایستگی را دارد که با خداوند متعال ارتباط برقرار کند. هنر امام خمینی(ره) این بود که عرفان را در ساحت اجتماعی مطرح کرد مثل کاری که در عرصه دین انجام داد. پیش از انقلاب دو نگاه در قبال دین مطرح بود یک نگاه غرب که به دنبال سکولار کردن و محدود کردن دین بود، یک نگاه شرق که می خواست دین را محو کند. امام راحل، دین را با جامع بودن، دقیق بودن و عمیق بودن در ساحت اجتماعی مطرح ساخت. همان طوری که خداوند و پیامبر(ص) از جلال و جمال برخوردار هستند، دین هم باید ساحت جمالی و جلالی داشته باشد، یعنی معرفت دین باید با همه ابعادش صورت بگیرد، نه این که دین را فقط در شریعت خلاصه کنند.
دبیرکل مجمع جهانی اهل بیت(ع) افزود: امام خمینی(ره) اساتیدی همچون میرزا جواد تبریزی و آیت الله شاه آبادی داشت که برای آنها از تعابیری همچون روحی له الفداء در درس ها استفاده می کرد. شخصیت عرفانی امام راحل در همان جوانی رشد کرد و ایشان کتاب مصباح الهدایه را در سی سالگی نوشت، کتابی که منازل سیر و سلوک در آن به صورت عمیق، مورد بررسی قرار گرفت و بعدها افراد هفتاد ساله هم نمی توانستند که این کتاب را بفهمند. شخصیت عرفانی امام خمینی(ره) در سن کمتر از چهل سالگی هم به لحاظ نظری و هم به لحاظ عملی شکل گرفت. امام خمینی، دین را فقط در شریعت و فقه خلاصه نمی کرد، ایشان هم یک فقیه تحول گرا، یک عارف سالک و هم یک انسان اخلاقی بود که به آداب شریعت تقید داشت. نماز یک سری احکام ظاهری دارد که امام خمینی(ره) به عنوان یک فقیه تحول گرا، احکامش را مطرح کرد، اما به عنوان یک عالم اخلاقی، کتاب های آداب الصلوه و اسرار الصلوه را نوشت و نماز را از لحاظ عرفانی مورد بررسی قرار داد. کاری که امام خمینی(ره) کرد این بود که عرفان را به عرصه اجتماعی آورد و عمومی کرد. هر کسی می تواند در این وادی قرار بگیرد و مسیر برای همه، هموار است، عده ای لبیک گفتند و جلو افتادند و پیش رفتند حتی بیش از کسانی که خود را در این عرصه ها، ممحض کرده بودند.
آیت الله رمضانی با اشاره به نگاه امام خمینی(ره) به فقه اظهار کرد: نگاهی که امام راحل به فقه داشت، یک نگاه خشک و کلیشه ای نبود. دینی که امام خمینی(ره) به جامعه بشری معرفی کرد، دارای ساحت های ظاهری و باطنی بود و انسان را به مسئولیت های فردی و اجتماعی دعوت می کرد. اگر انسان، دین را درست بشناسد و آن را باور کند، دین یک نگاه جامع به او می دهد. دین با همه ویژگی ها و خصلت هایی که دارد، به انسان عزت و آبرو می دهد و باعث می شود که انسان در آن مسیری که برای سعادت باید در حیات خود طی کند، قرار بگیرد. کاری که امام راحل انجام داد این بود که نشان داد نباید بین دین و دنیا تعارض ایجاد کرد و انسان باید در همین دنیا، سیر و سلوک را طی کند.
وی ادامه داد: شهید مدرس تعبیری دارد که دیانت ما عین سیاست ما و سیاست ما عین دیانت ما است، امام خمینی(ره) تعبیری دارد که انبیا، سلسله عارفان و اهل معرفت هستند که مسیر آنها، مسیر سیاست بود. براساس روایات، سیاست اصلاح امور مردم است و به همین جهت است که امام راحل فرمود که نه تنها شریعت ما عین سیاست ما است بلکه طریقت و حقیقت ما نیز عین سیاست ما است. یعنی اگر یک عالم دینی بخواهد نقش اصلاحی در جامعه ایفا کند امکان ندارد که در عرصه اجتماعی ورود نداشته باشد. تعبیری در یکی از کتاب های عرفانی است که اگر عارفی، یک روز به عدالت حکم کند، ارزش آن بیش از هزار سال عبادت عارفانه است، نباید نگاه کلیشه ای به دین داشته باشیم که در آن صورت، چنین نگاهی نمی تواند تاثیرگذار و فاتح قلوب بشری باشد اگر نگاه جامع و معرفت اندوزانه به دین نداشته باشیم نمی توانیم که این تاثیر عمیق را در جامعه به وجود آوریم.
عضو مجلس خبرگان رهبری افزود: بعد سیاسی امام خمینی(ره)، باعث شد که از توجه به ابعاد عرفانی امام راحل غافل شویم، در حالی که نمی توان بعد سیاسی امام خمینی(ره) را از بعد عرفانی و بعد رهبری ایشان جدا کرد. امام خمینی(ره)، یک وجود کامل به تمام معنا با تمام این ویژگی ها بود، ایشان به عنوان یک فقیه تحول گرا، فقه تدریس می کرد، اما از آن طرف شخصیتی بود که آراسته به امور اخلاقی بود و هوا و هوس در گفتارش، وجود نداشت، امام خمینی(ره) هر جا که احساس تکلیف می کرد، ورود می نمود و افرادی که لازم می دانست را وارد میدان می کرد. امام خمینی(ره) خودش را نمی دید و ایشان محو، جلال و جمال الهی بود. شهید مطهری می گفت امام خمینی(ره) را در نوفل لوشاتو با چهار باور امن بربه، امن بهدفه، امن بسبیله و امن بامته، یافتم. امام راحل با این باورها، نفوذ به قلوب داشت و این گونه شد که خیلی ها، امام خمینی(ره) را ندیدند، اما دلداده ایشان شدند و آرزو داشتند که یک لحظه، امام راحل را زیارت کنند و تحت تاثیر این روح ملکوتی، قرار بگیرند.
دبیرکل مجمع جهانی اهل بیت(ع) افزود: شخصی که چنین جایگاه معرفتی داشته و به قول عرفا به مرحله فنا برسد که دیگر خودش را نبیند و فقط حق را بیند و قلبش مملو از محبت و عشق الهی شود، چنین شخصی تحت ولایت کلیه الهی و در یک نظام توحیدی به معنای خاص قرار می گیرد و خداوند متعال، قلب چنین انسانی را هدایت می کند. خداوند، امر هدایت را به خودش، نسبت داده است که این هم مربوط به بحث تشریع و هم مربوط به بحث تنذیر می باشد. خداوند متعال، ولی و متولی انسان کامل است. امام حسین(ع) در دعای عرفه بیانی خطاب به خداوند دارد که من اختیار خودم را به تو سپردم، کسی که صاحب معرفت است، اراده اش تحت اراده حق تعالی قرار می گیرد و امام خمینی(ره) چنین جایگاه معرفتی وتوحیدی به لحاظ هستی شناختی داشت و خداوند ایشان را به عنوان انسانی قرار داد که بتواند در جامعه بشری تاثیر گذار باشد.
آیت الله رمضانی با اشاره به حضور دین در عرصه جهانی اظهار کرد: اتفاقاتی که امروز در جهان رخ داده، بی حساب و کتاب نیست، زمانی بلوک شرق و غرب به دنبال محو دین بودند، اما اکنون دین در متن جامعه حضور پیدا می کند، و نه تنها در اعمال فردی، بلکه در اعمال اجتماعی ما نیز دین حاضر است و این مساله، تحول جهانی را به دنبال دارد، دستاوردهای مختلفی را می توان برای انقلاب اسلامی ذکر کرد، اما به نظر من مهم ترین دستاورد برای انقلاب این بود که دین به عرصه اجتماعی آمد و در همه ابعادش از جمله اخلاقی، فقهی، عرفانی ظهور پیدا کرد که تحول جهانی را به دنبال داشت. یک جوان در اروپا هم وقتی این ادبیات را می شنود، می بیند که این ادبیات پاسخگوی پرسش هایی است که او بسیار به دنبال پاسخ آنها بوده. من سیزده سال در غرب زندگی کردم و ارتباط وثیقی با نسل جوان و فرهیخته در غرب دارم، تجربهام این است که اگر ادبیات امام خمینی(ره) به درستی به این نسل منتقل شود، آنها شیفته مکتب امام(ره) می شوند. در غرب با یک نوع بی هویتی مواجه هستیم، چون نظام لیبرال نتوانست خواسته های معنوی را برآورده کند، در غرب با معنویت های بدلی روبرو هستیم، در حالی که معنویت اصلی در اسلام وجود دارد، باید این معنویت اصلی به درستی بیان شود، معنویتی که در آن مسئولیت پذیری، وجود دارد. آن معنویت هایی که دیگران معرفی می کنند، معنویتی نیست که انسان را در میدان عمل برای حل مسائل بشری فرا بخواند.
وی ادامه داد: وقتی من در سال 1385 برای نخستین بار در جمع اتریشی های شیعه شده در نماز جمعه وین حضور یافتم، دیدم آنها که مکتب امام خمینی(ره) را به صورت کامل پذیرفته اند با نوعی آداب خاص با ادبیات امام راحل برخورد می کنند. البته رسانه های غربی و صهیونیستی اجازه نمی دهند که این ادبیات به درستی به جامعه بشری منتقل شود، اگر این رسانه ها اجازه می دادند که ما با این ادبیات با نسل جدید در جامعه بشری حرف می زدیم، بدون شک با توجه به بن بست هایی که این نسل در حوزه معرفتی با آن مواجه است، ما می توانستیم که فاتح این ادبیات عرفاتی و معرفتی در دنیا باشیم. بشر امروز به دنبال این است که از بن بست معرفتی بیرون بیاید ما نسل جوانی را می بینیم که به یک نوع بی هویتی رسیده است و گرفتار مسائلی همچون اضطراب و افسردگی می باشد. ما باید شخصیتی همچون امام خمینی(ره) که دل آرامی داشت و از ارتباط و اتصال با امر لایزال الهی برخوردار بود و خداوند متعال در تمام وجود او نفوذ داشت و معنویت تمام وجودش را فرار گرفته بود به عنوان الگوی معنوی به جهان معرفی کنیم. اکنون در اروپا وقتی که می خواهند الگوهای معنوی را معرفی کنند، افرادی همچون اشو، اکنکار و کارلوس کاستاندا را مثال می زنند که این افراد، بازار پررونقی هم دارند.
استاد درس خارج حوزه علمیه ادامه داد: یکی از نکاتی که امام خمینی(ره) همیشه بر آن تاکید داشت و یکی از شاخصه های وجودی ایشان بود، بحث اخلاص می باشد و ما باید سعی کنیم که مسیرمان، مسیر اخلاص باشد. مرحوم آیت الله مهدوی کنی در یکی از جلسات مجلس خبرگان رهبری می گفت که امام خمینی(ره) به لحاظ فقهی، یک فقیه بود، اما در حوزه های علمیه فقهای دیگری هم داشته ایم، اما آن چیزی که امام راحل را برجسته کرد، اخلاص ایشان بود، اخلاصی که موجب شد امام خمینی(ره) خود را تنها در محضر خدا ببیند و هر کاری که انجام می داد، براساس نگاه تکلیف مدارانه بود. امام خمینی(ره) بحث اخلاص را در سه مرحله ذکر می کرد، مرحله نخست اخلاص قبل از عمل که انسان بگوید این کاری که می خواهم انجام دهم، برای خداوند است، مرحله بعد اخلاص حین عمل است و مرحله سوم که مهم تر از مراحل دیگر می باشد، اخلاص بعد از عمل است که انسان کاری نکند که این اخلاص از بین برود.
دبیرکل مجمع جهانی اهل بیت(ع) افزود: روزه گرفتن در روزهای دوشنبه و پنج شنبه و ادای نماز در اول وقت و شرکت نکردن در مجالس لهو و لغو از جمله توصیه های اخلاقی امام خمینی(ره) بود. انسان اگر یک بار غیبت بشنود، تمام زحماتش در روز از بین می رود و براساس روایات شنیدن غیبت موجب عدم قبولی نماز و روزه انسان به مدت چهل روز می شود. امام راحل بر آراسته شدن انسان به فضایل اخلاقی و دوری جستن از رذایل اخلاقی، تاکید داشت. انسان باید تلاش کند که از این رذیلت ها همچون تکبر و تهمت زدن که مانع رشد او می شود، دوری کند. امام خمینی(ره) به لحاظ رفتاری و عملی به مسائلی همچون غیبت و تهمت، حساس بود. آراسته شدن به فضایلی مثل حکمت و عدالت باعث می شود که انسان رشد پیدا کند و این ها، پله هایی برای رسیدن به اوج بندگی است.
وی خاطرنشان کرد: خداباوری در بالاترین حد، معادباوری و شریعت محوری از جمله ویژگی های امام خمینی(ره) بود، ایشان در رابطه با باطن اعمال، باب جدیدی را باز کرد و بهشت و جهنم را براساس باطن اعمال به سه قسم بهشت عقیده، بهشت اخلاق و بهشت اعمال و نیز جهنم عقیده، جهنم اخلاق و جهنم اعمال تقسیم نمود. انسان با رفتارها و اخلاق های زشت خود، جهنم می سازد، انسان باید جهنم خود را بسوزاند، نه این که به واسطه صفتی، سوازنده شود. امام راحل روایتی را در خصوص تکبر بیان می کرد که انسان متکبر که به جهنم می رود، جهنم می گوید که من سوختم، استادم می گفت که انسان جهنمی برای جهنم تبدیل به جهنم می شود.
...........................
پایان پیام/ 268
وی ادامه داد: امام خمینی(ره)، دانشگاه معرفت و عشق و ایثار را ایجاد کرد، شاگردان مکتب امام راحل کسانی بودند که حقایق را چشیدند. میرزا جواد تهرانی، شخصیت ارزنده ای در مشهد بود که می گفت من را پایین پای شهدا دفن کنید. او زمانی به جبهه رفته بود و به کسانی که می خواستند با وی عکس بگیرند می گفت که به یک شرط اجازه عکس گرفتن می دهم و شرط این است که میرزا جواد تهرانی را در روز قیامت شفاعت کنید. عالمی که شاگردان بزرگی را در حوزه اخلاق تربیت کرده بود، در برابر کسانی که در مکتب امام راحل درس آموختند، این گونه تواضع نشان میداد و این نکته مهمی است.
دبیرکل مجمع جهانی اهل بیت(ع) افزود: اگر بخواهیم جایگاه امام خمینی(ره) را مورد توجه قرار بدهیم، مهم ترین کار ایشان، تربیت نفوس و باز تعریف دوباره انسان بود. امام خمینی(ره) می گفت اگر درس اخلاق را هم بخوانید اما آن سازندگی و صفای باطن نباشد همه این ها حجاب می شود. درسی که امام راحل به ما آموخت، این بود که رسیدن به خداوند دور نیست، هوای نفسانی است که موجب ایجاد حجاب بین انسان و خداوند می شود، جوانانی بودند که در مکتب امام خمینی(ره)، چله ها گرفتند که به دنیای عالی ارتقا پیدا کنند و الهی و ربانی شوند. شاگردان امام خمینی(ره) به درستی این درس ها را آموخته بودند و وصیت نامه هایی که از شهدا باقی مانده می تواند برای ما درس سلوک و بصیرت باشد، حاج قاسم آموخته مکتب معنوی و عرفانی امام خمینی(ره) بود.
مطرح کردن عرفان در ساحت اجتماعی توسط امام خمینی(ره)
آیت الله رمضانی با اشاره به نقش تربیتی امام خمینی(ره) اظهار کرد: عارفان یکی از مراحل سلوک خود را تربیت و دستگیری نفوس می دانستند و زمانی که خودشان به حوزه توحید راه می یافتند، یکی از منازل مهم شان تربیت و دست گیری بود. ملاصدرا در کتاب اسفار، منازلی در سیر و سلوک را مربوط به انسان می داند که انسانی که چیزی نبود با سیر و سلوک بتواند مظهر علم خداوند شود، یک سیر دیگر مربوط به حضور در خلق است که انسان، دست گیری انجام بدهد، برخی از این دست گیری و هدایت مربوط به دست گیری و تربیت خاص بود که خواص را پیدا می کردند و تربیت می کردند. کاری که امام خمینی(ره) کرد بسترسازی بود. یکی از ویژگی های دولت مهدوی، کامل شدن عقول است، در آن دوره عقلانیت مبتنی بر وحی فراگیر می شود و بستر چنین چیزی را امام راحل فراهم کرد. امام خمینی(ره) معتقد بود که چنین بستری را می توان فراهم کرد. وی ادامه داد: دنیای که امام خمینی(ره) برای شاگردان خود تعریف کرد، دنیایی وسیع تر از دنیای مادی و ظاهری است، ایشان بحث لقای الهی و اتصال با خداوند را مطرح می کرد که انسان این شایستگی را دارد که با خداوند متعال ارتباط برقرار کند. هنر امام خمینی(ره) این بود که عرفان را در ساحت اجتماعی مطرح کرد مثل کاری که در عرصه دین انجام داد. پیش از انقلاب دو نگاه در قبال دین مطرح بود یک نگاه غرب که به دنبال سکولار کردن و محدود کردن دین بود، یک نگاه شرق که می خواست دین را محو کند. امام راحل، دین را با جامع بودن، دقیق بودن و عمیق بودن در ساحت اجتماعی مطرح ساخت. همان طوری که خداوند و پیامبر(ص) از جلال و جمال برخوردار هستند، دین هم باید ساحت جمالی و جلالی داشته باشد، یعنی معرفت دین باید با همه ابعادش صورت بگیرد، نه این که دین را فقط در شریعت خلاصه کنند.
دبیرکل مجمع جهانی اهل بیت(ع) افزود: امام خمینی(ره) اساتیدی همچون میرزا جواد تبریزی و آیت الله شاه آبادی داشت که برای آنها از تعابیری همچون روحی له الفداء در درس ها استفاده می کرد. شخصیت عرفانی امام راحل در همان جوانی رشد کرد و ایشان کتاب مصباح الهدایه را در سی سالگی نوشت، کتابی که منازل سیر و سلوک در آن به صورت عمیق، مورد بررسی قرار گرفت و بعدها افراد هفتاد ساله هم نمی توانستند که این کتاب را بفهمند. شخصیت عرفانی امام خمینی(ره) در سن کمتر از چهل سالگی هم به لحاظ نظری و هم به لحاظ عملی شکل گرفت. امام خمینی، دین را فقط در شریعت و فقه خلاصه نمی کرد، ایشان هم یک فقیه تحول گرا، یک عارف سالک و هم یک انسان اخلاقی بود که به آداب شریعت تقید داشت. نماز یک سری احکام ظاهری دارد که امام خمینی(ره) به عنوان یک فقیه تحول گرا، احکامش را مطرح کرد، اما به عنوان یک عالم اخلاقی، کتاب های آداب الصلوه و اسرار الصلوه را نوشت و نماز را از لحاظ عرفانی مورد بررسی قرار داد. کاری که امام خمینی(ره) کرد این بود که عرفان را به عرصه اجتماعی آورد و عمومی کرد. هر کسی می تواند در این وادی قرار بگیرد و مسیر برای همه، هموار است، عده ای لبیک گفتند و جلو افتادند و پیش رفتند حتی بیش از کسانی که خود را در این عرصه ها، ممحض کرده بودند.
آیت الله رمضانی با اشاره به نگاه امام خمینی(ره) به فقه اظهار کرد: نگاهی که امام راحل به فقه داشت، یک نگاه خشک و کلیشه ای نبود. دینی که امام خمینی(ره) به جامعه بشری معرفی کرد، دارای ساحت های ظاهری و باطنی بود و انسان را به مسئولیت های فردی و اجتماعی دعوت می کرد. اگر انسان، دین را درست بشناسد و آن را باور کند، دین یک نگاه جامع به او می دهد. دین با همه ویژگی ها و خصلت هایی که دارد، به انسان عزت و آبرو می دهد و باعث می شود که انسان در آن مسیری که برای سعادت باید در حیات خود طی کند، قرار بگیرد. کاری که امام راحل انجام داد این بود که نشان داد نباید بین دین و دنیا تعارض ایجاد کرد و انسان باید در همین دنیا، سیر و سلوک را طی کند.
وی ادامه داد: شهید مدرس تعبیری دارد که دیانت ما عین سیاست ما و سیاست ما عین دیانت ما است، امام خمینی(ره) تعبیری دارد که انبیا، سلسله عارفان و اهل معرفت هستند که مسیر آنها، مسیر سیاست بود. براساس روایات، سیاست اصلاح امور مردم است و به همین جهت است که امام راحل فرمود که نه تنها شریعت ما عین سیاست ما است بلکه طریقت و حقیقت ما نیز عین سیاست ما است. یعنی اگر یک عالم دینی بخواهد نقش اصلاحی در جامعه ایفا کند امکان ندارد که در عرصه اجتماعی ورود نداشته باشد. تعبیری در یکی از کتاب های عرفانی است که اگر عارفی، یک روز به عدالت حکم کند، ارزش آن بیش از هزار سال عبادت عارفانه است، نباید نگاه کلیشه ای به دین داشته باشیم که در آن صورت، چنین نگاهی نمی تواند تاثیرگذار و فاتح قلوب بشری باشد اگر نگاه جامع و معرفت اندوزانه به دین نداشته باشیم نمی توانیم که این تاثیر عمیق را در جامعه به وجود آوریم.
دبیرکل مجمع جهانی اهل بیت(ع) افزود: اگر ویژگی های عرفانی امام خمینی را مورد ملاحظه قرار بدهید اولین ویژگی آن، خداگرایی محض براساس فهم عمیقی است که امام راحل از دین داشت. یعنی هر کاری که انسان انجام بدهد باید برای خداوند باشد، برای خداوند یاد بگیرد و برای خداوند یاد بدهد، آنگاه به معرفت عمیقی می رسید؛ این چیزها با خواندن درست نمی شود. امام خمینی(ره) در تفسیر حدیث جنود عقل و جهل می نویسد که کتاب های مختلفی در این خصوص نوشته شده است و ایشان به همه شخصیت ها احترام می گذارد اما خروجی این کتاب ها، این نیست که انسان به باوری برسد. این که انسان متنی را بنویسد و فارغ از متن، خودش هم اهل باور باشد، هنر است.
دم مسیحیایی امام خمینی(ره)، گستره جغرافیا را در می نوردد
آیت الله رمضانی با اشاره به بعد عرفانی امام خمینی(ره) اظهار کرد: امام راحل آمد و این عرفان را با این سعه معنایی گسترده کرد که هر کسی می تواند بیاید و در این سعه معنایی، حضور پیدا کند. یحیی بونو از فرانسه با آثار عرفانی امام خمینی(ره) آشنا شد و عاشق و دلداده امام راحل گردید، دم مسیحیایی امام خمینی(ره)، گستره جغرافیا را در می نوردد که نه فقط ایران و لبنان و عراق بلکه به اروپا و جاهای دیگر نیز رسیده است. یک زمانی من در فرانسه در رابطه با امام خمینی(ره)، صحبت می کردم که چهارصد پانصد نفر در آن جلسه حضور داشتند، شاید فقط هفت هشت نفر ایرانی بودند و مابقی حضار، ایرانی نبودند حاضران احترام زیادی به ما می گذاشتند، چون درباره امام راحل صحبت می کردیم. یکی از حضار پس از پایان جلسه نزد من آمد و گفت که شما، امام خمینی(ره) را یک شخصیت ایرانی و برای خود ندانید، امام ذخیره الهی بود که خداوند متعال به ما عطا فرمود و با دم مسیحیایی خود به ما حیاتی مجدد بخشید.عضو مجلس خبرگان رهبری افزود: بعد سیاسی امام خمینی(ره)، باعث شد که از توجه به ابعاد عرفانی امام راحل غافل شویم، در حالی که نمی توان بعد سیاسی امام خمینی(ره) را از بعد عرفانی و بعد رهبری ایشان جدا کرد. امام خمینی(ره)، یک وجود کامل به تمام معنا با تمام این ویژگی ها بود، ایشان به عنوان یک فقیه تحول گرا، فقه تدریس می کرد، اما از آن طرف شخصیتی بود که آراسته به امور اخلاقی بود و هوا و هوس در گفتارش، وجود نداشت، امام خمینی(ره) هر جا که احساس تکلیف می کرد، ورود می نمود و افرادی که لازم می دانست را وارد میدان می کرد. امام خمینی(ره) خودش را نمی دید و ایشان محو، جلال و جمال الهی بود. شهید مطهری می گفت امام خمینی(ره) را در نوفل لوشاتو با چهار باور امن بربه، امن بهدفه، امن بسبیله و امن بامته، یافتم. امام راحل با این باورها، نفوذ به قلوب داشت و این گونه شد که خیلی ها، امام خمینی(ره) را ندیدند، اما دلداده ایشان شدند و آرزو داشتند که یک لحظه، امام راحل را زیارت کنند و تحت تاثیر این روح ملکوتی، قرار بگیرند.
دبیرکل مجمع جهانی اهل بیت(ع) افزود: شخصی که چنین جایگاه معرفتی داشته و به قول عرفا به مرحله فنا برسد که دیگر خودش را نبیند و فقط حق را بیند و قلبش مملو از محبت و عشق الهی شود، چنین شخصی تحت ولایت کلیه الهی و در یک نظام توحیدی به معنای خاص قرار می گیرد و خداوند متعال، قلب چنین انسانی را هدایت می کند. خداوند، امر هدایت را به خودش، نسبت داده است که این هم مربوط به بحث تشریع و هم مربوط به بحث تنذیر می باشد. خداوند متعال، ولی و متولی انسان کامل است. امام حسین(ع) در دعای عرفه بیانی خطاب به خداوند دارد که من اختیار خودم را به تو سپردم، کسی که صاحب معرفت است، اراده اش تحت اراده حق تعالی قرار می گیرد و امام خمینی(ره) چنین جایگاه معرفتی وتوحیدی به لحاظ هستی شناختی داشت و خداوند ایشان را به عنوان انسانی قرار داد که بتواند در جامعه بشری تاثیر گذار باشد.
آیت الله رمضانی با اشاره به حضور دین در عرصه جهانی اظهار کرد: اتفاقاتی که امروز در جهان رخ داده، بی حساب و کتاب نیست، زمانی بلوک شرق و غرب به دنبال محو دین بودند، اما اکنون دین در متن جامعه حضور پیدا می کند، و نه تنها در اعمال فردی، بلکه در اعمال اجتماعی ما نیز دین حاضر است و این مساله، تحول جهانی را به دنبال دارد، دستاوردهای مختلفی را می توان برای انقلاب اسلامی ذکر کرد، اما به نظر من مهم ترین دستاورد برای انقلاب این بود که دین به عرصه اجتماعی آمد و در همه ابعادش از جمله اخلاقی، فقهی، عرفانی ظهور پیدا کرد که تحول جهانی را به دنبال داشت. یک جوان در اروپا هم وقتی این ادبیات را می شنود، می بیند که این ادبیات پاسخگوی پرسش هایی است که او بسیار به دنبال پاسخ آنها بوده. من سیزده سال در غرب زندگی کردم و ارتباط وثیقی با نسل جوان و فرهیخته در غرب دارم، تجربهام این است که اگر ادبیات امام خمینی(ره) به درستی به این نسل منتقل شود، آنها شیفته مکتب امام(ره) می شوند. در غرب با یک نوع بی هویتی مواجه هستیم، چون نظام لیبرال نتوانست خواسته های معنوی را برآورده کند، در غرب با معنویت های بدلی روبرو هستیم، در حالی که معنویت اصلی در اسلام وجود دارد، باید این معنویت اصلی به درستی بیان شود، معنویتی که در آن مسئولیت پذیری، وجود دارد. آن معنویت هایی که دیگران معرفی می کنند، معنویتی نیست که انسان را در میدان عمل برای حل مسائل بشری فرا بخواند.
وی ادامه داد: وقتی من در سال 1385 برای نخستین بار در جمع اتریشی های شیعه شده در نماز جمعه وین حضور یافتم، دیدم آنها که مکتب امام خمینی(ره) را به صورت کامل پذیرفته اند با نوعی آداب خاص با ادبیات امام راحل برخورد می کنند. البته رسانه های غربی و صهیونیستی اجازه نمی دهند که این ادبیات به درستی به جامعه بشری منتقل شود، اگر این رسانه ها اجازه می دادند که ما با این ادبیات با نسل جدید در جامعه بشری حرف می زدیم، بدون شک با توجه به بن بست هایی که این نسل در حوزه معرفتی با آن مواجه است، ما می توانستیم که فاتح این ادبیات عرفاتی و معرفتی در دنیا باشیم. بشر امروز به دنبال این است که از بن بست معرفتی بیرون بیاید ما نسل جوانی را می بینیم که به یک نوع بی هویتی رسیده است و گرفتار مسائلی همچون اضطراب و افسردگی می باشد. ما باید شخصیتی همچون امام خمینی(ره) که دل آرامی داشت و از ارتباط و اتصال با امر لایزال الهی برخوردار بود و خداوند متعال در تمام وجود او نفوذ داشت و معنویت تمام وجودش را فرار گرفته بود به عنوان الگوی معنوی به جهان معرفی کنیم. اکنون در اروپا وقتی که می خواهند الگوهای معنوی را معرفی کنند، افرادی همچون اشو، اکنکار و کارلوس کاستاندا را مثال می زنند که این افراد، بازار پررونقی هم دارند.
دبیرکل مجمع جهانی اهل بیت(ع) افزودند: دشمنان تلاش کردند که دین را محو کنند، اما نتوانستند. آنها باز خواستند که دین را محدود و معنویت آن را کم رنگ کنند، اما باز هم ناکام ماندند و معنویت دینی، روز به روز پرفروغ تر می شود. برخلاف آن که می گفتند آینده متعلق به لیبرالیسم و اباحه گری است و نظام لیبرالیسم، حاکم می شود و دین به انزوا، کشیده خواهد شد، می بینیم که ابعاد دین، ظهور و بروز پیدا می کند.
عنایت خاص امام خمینی(ره) به جوانان
آیت الله رمضانی با اشاره به کتاب های امام خمینی(ره) اظهار کرد: برخی از کتاب های امام راحل در عرصه اخلاق و عرفان، کتاب های سنگینی هستند که انسان باید این کتاب ها را در نزد استاد بیاموزد، اما امام خمینی(ره) در عرصه اخلاق، کتاب هایی دارند که جوانان می توانند از این کتاب ها استفاده کنند، امام خمینی(ره) به جوانان، عنایت خاصی داشتند و توجه به جوانان نیز در روایات، توصیه شده است، چون جوانان دارای ظرفیت خاصی به لحاظ تربیتی هستند. در گفتاری از امام خمینی(ره) خطاب به جوانان آمده است که از ما گذشته است و شما جوانان به ملکوت، نزدیک تر هستید. من به جوانان توصیه می کنم که کتاب چهل حدیث امام راحل را مطالعه کنند. استاد درس خارج حوزه علمیه ادامه داد: یکی از نکاتی که امام خمینی(ره) همیشه بر آن تاکید داشت و یکی از شاخصه های وجودی ایشان بود، بحث اخلاص می باشد و ما باید سعی کنیم که مسیرمان، مسیر اخلاص باشد. مرحوم آیت الله مهدوی کنی در یکی از جلسات مجلس خبرگان رهبری می گفت که امام خمینی(ره) به لحاظ فقهی، یک فقیه بود، اما در حوزه های علمیه فقهای دیگری هم داشته ایم، اما آن چیزی که امام راحل را برجسته کرد، اخلاص ایشان بود، اخلاصی که موجب شد امام خمینی(ره) خود را تنها در محضر خدا ببیند و هر کاری که انجام می داد، براساس نگاه تکلیف مدارانه بود. امام خمینی(ره) بحث اخلاص را در سه مرحله ذکر می کرد، مرحله نخست اخلاص قبل از عمل که انسان بگوید این کاری که می خواهم انجام دهم، برای خداوند است، مرحله بعد اخلاص حین عمل است و مرحله سوم که مهم تر از مراحل دیگر می باشد، اخلاص بعد از عمل است که انسان کاری نکند که این اخلاص از بین برود.
دبیرکل مجمع جهانی اهل بیت(ع) افزود: روزه گرفتن در روزهای دوشنبه و پنج شنبه و ادای نماز در اول وقت و شرکت نکردن در مجالس لهو و لغو از جمله توصیه های اخلاقی امام خمینی(ره) بود. انسان اگر یک بار غیبت بشنود، تمام زحماتش در روز از بین می رود و براساس روایات شنیدن غیبت موجب عدم قبولی نماز و روزه انسان به مدت چهل روز می شود. امام راحل بر آراسته شدن انسان به فضایل اخلاقی و دوری جستن از رذایل اخلاقی، تاکید داشت. انسان باید تلاش کند که از این رذیلت ها همچون تکبر و تهمت زدن که مانع رشد او می شود، دوری کند. امام خمینی(ره) به لحاظ رفتاری و عملی به مسائلی همچون غیبت و تهمت، حساس بود. آراسته شدن به فضایلی مثل حکمت و عدالت باعث می شود که انسان رشد پیدا کند و این ها، پله هایی برای رسیدن به اوج بندگی است.
وی خاطرنشان کرد: خداباوری در بالاترین حد، معادباوری و شریعت محوری از جمله ویژگی های امام خمینی(ره) بود، ایشان در رابطه با باطن اعمال، باب جدیدی را باز کرد و بهشت و جهنم را براساس باطن اعمال به سه قسم بهشت عقیده، بهشت اخلاق و بهشت اعمال و نیز جهنم عقیده، جهنم اخلاق و جهنم اعمال تقسیم نمود. انسان با رفتارها و اخلاق های زشت خود، جهنم می سازد، انسان باید جهنم خود را بسوزاند، نه این که به واسطه صفتی، سوازنده شود. امام راحل روایتی را در خصوص تکبر بیان می کرد که انسان متکبر که به جهنم می رود، جهنم می گوید که من سوختم، استادم می گفت که انسان جهنمی برای جهنم تبدیل به جهنم می شود.
...........................
پایان پیام/ 268