خبرگزاری اهل‌بیت(ع) - ابنا

شنبه ۳ آذر ۱۴۰۳
۱۶:۰۵
در حال بارگذاری؛ صبور باشید
شنبه
۲۰ خرداد
۱۴۰۲
۳:۵۴:۰۷
منبع:
ابنا
کد خبر:
1371919

در مراسم رونمایی از کتاب «افغانستان و طالبان جدید» مطرح شد:

شیعیان در افغانستان یک ظرفیت مهم هستند/ بار زنده بودن تشیع در آینده روی دوش «هزاره ها»ست

مراسم رونمایی از کتاب «افغانستان و طالبان جدید» با حضور حجت الاسلام والمسلمین دکتر محمد مسجدجامعی مشاور عالی ریاست دانشگاه و نگارنده کتاب افغانستان و طالبان جدید به همراه جمعی از فرهیختگان افغانستان برگزار شد.

آآ

به گزارش خبرگزاری اهل بيت (ع) ـ ابنا ـ مراسم رونمایی از کتاب «افغانستان و طالبان جدید» با حضور حجت الاسلام والمسلمین دکتر محمد مسجدجامعی مشاور عالی ریاست دانشگاه و نگارنده کتاب افغانستان و طالبان جدید به همراه جمعی از فرهیختگان افغانستان برگزار شد.


دکتر محمد مسجد‌جامعی در این نشست گفت: در دو سال گذشته که داستان طالبان اتفاق افتاد، در همین شهر قم کسانی بودند که از آمدن طالبان استقبال می‌کردند. هدف از نگارش این کتاب در آن چارچوب بوده و بر اساس آن رویدادها نگارش شده است.


وی گفت: بنده خودم نسبت به قوم هزاره خوشبین هستم. شک ندارم که در آینده زنده بودن تشیع در خارج از کشورهای مسلمان بارش بر روی دوش هزاره‌ها خواهد بود. این مردم بیش از دیگران در این کار سهم خواهند داشت.


این قوم با کار زیاد و توقع کم در تمام عرصه‌ها بسیار موفق عمل کرده است. کسانی که خارج از ایران هستند و در کشورهای اروپایی زندگی می‌کنند بسیار مستعد عمل کرده‌اند. به همین جهت باید هزاره‌ها را توانمند کرد. باید برنامه‌های متمرکزی ایجاد نمود تا این قشر توانمند شود.


مشاور عالی ریاست دانشگاه ادیان و مذاهب اضافه کرد: شیعیان در افغانستان یک ظرفیت مهم هستند که در حال حاضر ظرفیت توسعه شان بسیار زیاد است. در حال حاضر طلبه‌های افغانستانی موجود در نجف جزو بهترین طلبه‌ها هستند و این نشان دهنده ظرفیت بالای این دوستان است. تقاضا دارم بیش از اینکه به جنبه‌های منفی قومیتی تاکید شود به جنبه‌های مثبت و ظرفیت‌هایی که قابل استحصال است تاکید شود.


آنچه که در این کتاب به آن پرداخته‌ام واقعیت‌های درونی جامعه افغانستان بوده است. همچنین به نحوه شکل گیری تاریخی افغانستان نیز اشاره داشته‌ام. این شکل‌گیری به نوعی تلقی پشتون‌ها از خودشان را بالا برده و دیگران را همچون برده‌ای در افغانستان می‌بینند.


نکته دیگر تجربه ورود به تاریخ جدید است. این تجربه در کشور افغانستان بسیار متفاوت است. تجربه انقلاب کمونیستی تجربه دیگر مردم افغانستان است. عملاً داوود است که زمینه را برای پرورش انقلاب کمونیستی ایجاد می‌کند. در ادامه این تاریخ تجربه دوران مجاهدان باعث برآمدن طالبان شد. سپس آمدن آمریکا و بعد هم طالبان در دوران جدید.


وی در پایان سخنان خود گفت: به نظر بنده رهبران با اینکه عقاید خود را دارند اما باید طبق میل مردم رفتار کنند. این توده‌ای که جدید آمده باید افغانستان مدرن شده را تحمل کند و روند اداره خود را تغییر دهد.


قوم‌های دیگر نیز باید با طالبان با احترام برخورد کنند. این یک ضرورت و الزام است. نباید مجامله کرد احساس منفی به این قومیت داد زیرا که نتیجه عکس دارد.باید با آیین و مذهب این گروه بیشتر آشنا شد و از عقاید و نظرات آنها برای تعامل و گفت‌وگو با آنها استفاده کرد.

 

دولت ها ناگزیرند در کنار اراده ملی خود اراده دیگر دولت‌ها را نیز داشته باشند


دکتر عبدالقیوم سجادی نماینده پیشین پارلمان افغانستان نیز به سخنرانی پرداخت و گفت: کتاب افغانستان و طالبان جدید اثر دکتر محمد مسجدجامعی ابتکار بدیعی است که ما شاهد رونمایی از آن هستیم. نوعاً در تحقیقات به عمل آمده درباره افغانستان و کشورهای فرامنطقه‌ای دوستان سیاستمدار ایرانی ما علاقمند به مطالعه هستند و البته متاسفانه در فضای آکادمیک این علاقمندی کمتر است. افغانستان از لحاظ ژئوپلتیک و فرهنگ اسلام گرایی و به دلایل تاریخی و فرهنگی و تمدنی نمی‌تواند جدا از منطقه و مسائل منطقه‌ای باشد به همین جهت باید مورد توجه قرار بگیرد.


وی افزود: باید بدانیم که اشتراکات فرهنگی این دو کشور بسیار زیاد است، اما متاسفانه بحث افغانستان‌شناسی در ایران کمی ضعیف بوده و انتظارات را برآورده نمی‌کند. این خلأ پیامدهای منفی زیادی را ایجاد خواهد کرد که کمترین آن عدم مدیریت مسائل افغانستان خواهد بود. زیرا مسیر شناخت بایسته‌های افغانستان به‌درستی طی نمی‌شود. بنابراین برای پر کردن این خلأ فعالیت‌هایی همچون نگارش کتاب دکتر محمد مسجدجامعی بسیار و ارزشمند مهم است.


وی ادامه داد: پیچیدگی‌های مسائل افغانستان این موضوع را می‌طلبد که کوشش و سعی بیشتری در زمینه افغانستان‌شناسی ایجاد شود. درباره موضوع افغانستان در کتاب دکتر مسجدجامعی بسیار مطالعه جدی صورت گرفته است و نکات قابل استفاده بسیاری دارد.


وی گفت: مقالات تک نگاری استاد که به صورت کتاب درآمده دارای چند نکته بسیار مهم است. یکی از موضوعات بحث جهانی شدن است. در یکی از این مقالات که تاثیرات جدی را برجای گذاشته است بحث ادبیات سیاسی کلاسیک است که دیپلماسی امروزی پاسخگوی آن نیست.


یکی از پیامدهای بحث جهانی شدن در ادبیات سیاسی این بحث است که رشد اطلاعات و ارتباطات و ای سی تی و … ادبیات سیاسی را تغییر داده و تاثیر آن بسیار ملموس تلقی می‌شود.مفهوم حاکمیت نکته دیگری است که می‌توان به آن اشاره داشت. در گذشته حاکمیت مفهوم مطلقی بود و به معنای حاکمیت بدون مداخله دیگران تلقی می‌شد.


این تعریف جدی‌تر دنبال شد و به مرور تغییر کرد و چنان شد که دیگر دولت‌ها نمی‌توانند ادعای عدم مداخله در کشورشان را داشته باشند. دولت ها ناگزیرند در کنار اراده ملی خود اراده دیگر دولت‌ها را نیز داشته باشند.


نکته دوم مفهوم تحول عمیق در قدرت سیاسی است. قدرت سخت افزاری در گذشته بسیار فعال بوده اما در حال حاضر قدرت نرم افزاری مورد توجه است. هرچند قدرت هوشمند یا همان قدرت نرم افزاری جدید نیز در حال حاضر بسیار مورد توجه قرار داشته و در برخی جاها کاربرد دارد.


نماینده پیشین پارلمان افغانستان افزود: نقش مرزهای جغرافیایی نکته سوم است. دیگر در مرزهای جغرافیایی کنترل تمام مرز وجود ندارد. فضای سایبری، شبکه‌های مجازی و … باعث شده است که ادعای عدم مداخله داخلی بیش از پیش کمتر شود.


کشورها دیگر بدون در نظر داشتن کشورهای همسایه و منطقه نمی‌توانند منافع ملی خود را تامین کنند. دولت ها دیگر نمی‌توانند بدون در نظر داشتن اقتضائات کشورهای منطقه منافع خود را پیش ببرند و نیاز به بحث نرم افزاری دارند.


وی در انتهای سخنان خود گفت: همانطور که دکتر مسجد جامعی اشاره داشته‌اند. در افغانستان دو مسئله بسیار مهم مورد توجه است. یکی دخالت قدرت‌های بزرگ در اداره این کشور است و دیگری مسئله سنت. دولت‌های افغانستان بر اساس سنت‌هایشان می‌خواهند کشور را اداره کنند. عبور از سنت نیازمند عبور از هویت سنتی است و باید به مفاهیمی همچون هویت ملی و … برسد. این گذر نیازمند زیرساخت های نرم افزاری است و اگر این کار صورت نگیرد فایده‌ای ندارد.

 

پاکستان نقش بسیار زیادی بر بافت سنتی و آموزشی مردم افغانستان داشته است


در ادامه این نشست دکتر اکرم عارفی رابطه حکومت اسلامی افغانستان و دولت پاکستان را بسیار نزدیک دانست و گفت: طالبان گرایش قومی شدیدی دارد. دوام روابط افغانستان و پاکستان بسیار قوی بود و ساماندهی دولت را به خوبی انجام داده است. دولت پاکستان کمک بسیاری به طالبان کرد. پیوندهای اساسی امارت اسلامی و پاکستان بسیار قوی است. این کشور پناهگاه بسیاری از سران و خانواده‌های این افراد است.


پیوندهای ایدئولوژیکی بین طالبان و پاکستان بسیار زیاد بوده و پاکستان نقش بسیار زیادی بر بافت سنتی و آموزشی مردم افغانستان داشته است. البته در این اواخر ما شاهد تنش‌های ایدئولوژیکی بین دولت امارت اسلامی و دولت پاکستان بوده‌ایم.


پیوندهای اقتصادی موضوع دیگری است که بین این دو دولت وجود دارد و پاکستان می‌تواند به عنوان یک شاهراه برای طالبان عمل کند. رابطه چین با پاکستان خوب است و این رابطه می‌تواند به نفع افغانستان تمام شود.


عامل دیگر مسئله قومیت است. اعضای طالبان بسیار عقاید قومیتی داشته و در پاکستان نیز این مسئله بسیار پررنگ است. رابطه پاکستان و طالبان ثبات نداشته و می‌تواند تنش زا باشد. هر چند دوست دارند که این رابطه ثبات داشته باشد.

 

مشکل اساسی افغانستان مشکل قومی است


سخنران سوم حجت الاسلام والمسلمین محمدجواد برهانی، کتاب افغانستان و طالبان جدید را دارای امتیازات فراوانی دانست و گفت: نکات بسیار ارزشمندی در آن ذکر شده است. این کتاب در کنار کتاب حسن عباس که هنوز به فارسی ترجمه نشده است، دو کتاب کتاب قابل توجهی هستند که درباره طالبان جدید نوشته شده است. این کتاب کلی نگر بوده و به ابعاد مختلفی از افغانستان پرداخته است.


نکته مهم دیگر این است که استاد محمد مسجدجامعی در این کتاب به صراحت بیان می‌کند که طالبان تغییر عمده‌ای نکرده‌اند، بلکه متعصب‌تر و توسعه طلب‌تر هم شده‌اند. چیزی که ما از طالبان و سیاست آنان می‌بینیم با بدنه اصلی طالبان متفاوت است.شیعیان و به‌خصوص هزاره بخش دیگری از این کتاب هستند که ایشان در این کتاب به آن توجه داشته و تاکید بر قومیت هزاره دارد.


مشکل اساسی افغانستان مشکل قومی است. چرا؟ به نظر بنده تحلیل‌های بسیاری شده است. یک تحلیل جالب در مورد افغانستان دره‌های عمیق آن است. هر گروه یا قومی در یکی از این دره‌ها محصور شده‌اند و ارتباطات بین اقوام کم است و فرهنگ‌ها و خرده فرهنگ‌هایی در افغانستان به وجود آورده که ارتباطات سخت و هویت‌های چندگانه‌ای ایجاد می‌کند. سخن اصلی در این کتاب این است که هویت ملی در افغانستان شکل نگرفته است.


در انتهای جلسه از کتاب «افغانستان و طالبان جدید»‌ نوشته دکتر محمد مسجدجامعی رونمایی شد و به حاضران در جلسه اهدا گردید.


گفتنی است دکتر محمد مسجد جامعی که سال‌ها سفیر ایران در مراکش و واتیکان بوده، در دوران ماموریت خود در واتیکان با محمد ظاهر شاه پادشاه افغانستان آشنا می‌گردد و این امر باعث می‌شود تا وی آشنایی و درکی دقیق و از درون نسبت به تحولات سیاسی و اجتماعی افغانستان پیدا کند.


کتاب افغانستان و طالبان جدید، توسط سرکار خانم مریم شریفی که خود از پژوهشگران مسائل منطقه ای است گردآوری و ویرایش و به همت موسسه راهبردی مرام، وابسته به موسسه مطالعات راهبردی اسلام معاصر در زمستان سال ۱۴۰۱ با تیراژ پنج صد نسخه و با قیمت ۱۵۰۰۰۰ تومان چاپ و منتشر شده است.


کتاب افغانستان و طالبان جدید، دارای هفت بخش و ۱۹۲ صفحه، در قطع رقعی است که بخش‌های مهم کتاب را عناوین زیر تشکیل می‌دهد: تحولات افغانستان و موقعیت طالبان، افغانستان و رقابت‌های فشرده، طالبان، اسلام‌گرایی و رابطه متقابل، طالبان و آینده افغانستان، تشیع درافغانستان، افغانستان و منافع سایرین و افغانستان پس از جنگ اوکراین.


کتاب دارای یک مقدمه است که مولف در آن نکات مهمی را بیان داشته و اشاره کرده است که افغانستان پس از سقوط دولت داودخان و به قدرت رسیدن کمونیست‌ها اهمیتی مضاعف یافت و این اهمیت پس از دخالت نظامی شوروی دوچندان شد. افغانستان در طی نیم قرن اخیر همیشه در متن تحولات منطقه‌ای و بین‌المللی بوده است.


مولف در کتاب افغانستان و طالبان جدید، از زاویه بین‌المللی به پدیده طالبان نگاه کرده و همین نگاه این کتاب را از کتاب‌هایی که در این حوزه نوشته شده متفاوت ساخته است.


مولف، در یک فصل درباره هزاره‌ها و تشیع افغانستان صحبت کرده و معتقد است که مردم هزاره باید روی «اقلیت» بودن قومی و مذهبی خود توجه خاص نمایند،چراکه جهان نسبت به «اقلیت» هااهتمام می‌ورزد. مولف همچنین معتقد است که هزاره‌ها و شیعیان افغانستان در حال حاضر مظلوم‌ترین شیعیان جهان هستند که محرومیت‌های زیادی را دیده و کشیده‌اند.


سفیر پیشین ایران در واتیکان در آخرین بخش از کتاب، افغانستان و طالبان را پس از جنگ اوکراین مورد بررسی قرار داده است و معتقد است که جنگ اوکراین باعث شد تا افغانستان از توجه جهان و افکار عمومی دور بماند و همه توجهات جهانی به اوکراین معطوف گردد و این امر به نفع طالبان شد و آنها توانستند بیشتر به منویات خود جامه عمل بپوشانند.


در بخش‌های مختلف کتاب به صورت مبسوط در مورد منافع آمریکا، روسیه، چین، هند و کشورهای همسایه در افغانستان بحث شده است. تحلیل‌های کتاب تا حد زیادی واقع بینانه است و این کتاب برای محققان و عموم مردم سودمند است.


کتاب، همچنین به خوبی این مطلب را شکافته است که برخی از مشکلات اصلی افغانستان، قوم «پشتون» است. پشتون‌ها در طول تاریخ تکوین افغانستان، قدرت را در اختیار داشته است. آنها توقع دارند که پیوسته قدرت را در اختیار داشته باشند و این خود مشکلاتی را موجب شده است که با معیارهای پذیرفته امروز جهانی که در آن انتخابات و شایسته‌گی برجسته است، ناسازگار است.


قوم پشتون یکی از چهار قوم بزرگ افغانستان است که به آن در داخل افغانستان «اوغو»، «اوغان» و «افغان» هم گفته می شود و نام‌گذاری افغانستان، تحمیلی و اشاره به یک قوم خاص دارد که سایر اقوام ساکن در افغانستان مانند هزاره، تاجیک و ازبیک همیشه از آن ناراضی و ناراحت بوده و هستند. از سوی دیگر پشتون‌ها افغانستان را متعلق به قوم پشتون می‌دانند و سایر اقوام را در آنجا مهمان فرض کرده و می‌کنند، که این تصور به هیچ وجه با واقعیت افغانستان سازگاری ندارد.


سیاستمدار ایرانی، در جاهای مختلف کتاب خود به صراحت بیان کرده است که جهان و کشورهای همسایه با طالبانی در افغانستان مواجه است که برخواسته از قوم پشتون و تعدیل ناشده می‌باشد که با طالبان دور قبل تفاوتی ندارد و طالبان حاکم در افغانستان ضمن اینکه با ذهنیت تاریخی خود انطباق یافته به دلایل ناسیونالیستی و بعضا دینی و در بعضی حالات ترکیبی از این دو، در تعارض با هسایگانش قرار می‌گیرد.


استاد حوزه و دانشگاه در بخشی از کتاب به خروج غیر مسولانه و شتابزده آمریکا از افغانستان اشاره کرده است که این امر باعث رنج مضاعف برای مردم افغانستان گردید و غرور کاذبی را برای طالبان به وجود آورد که آنها فکر می‌کنند، تمام دنیا اعم از آمریکا و ناتو را شکست داده است و حالا هیچ قدرتی نمی تواند حریف آنها گردد.


پژوهشگر مسائل منطقه ای در بخشی از کتاب خود به خوبی به نقش پاکستان در افغانستان پرداخته است که اسلام‌گرایان در پاکستان همیشه از پشتون‌های افراطی در افغانستان حمایت کرده و به خاطر مساله کشمیر و هند از افراط‌گرایان دینی در افغانستان طرفداری نموده‌اند. نویسنده کتاب معتقد است که به نفع همه همسایه‌گان افغانستان است که از استقرار ثبات در افغانستان حمایت کنند و ایران تلاش کند رابطه خوبی با افغانستان داشته باشد به گونه‌ای که بتواند هم منافع خودشان را در افغانستان تامین کند و هم منافع شیعیان در آن تامین گردد.

 

.........................                      

پايان پيام/ ۲۱۳