به گزارش خبرگزاری اهلبیت(ع) ـ ابنا ـ مقام علمی، فضائل و مکارم اخلاقی امام جواد(ع) به گونه ای بود که همگان حتی مخالفان و دشمنان بدان اعتراف کرده و با دیدن آن خصال برجسته ناخودآگاه مجذوب آن وجود الهی شده، زبان به مدح و ستایش می گشودند. حضرت به جهت وقایع بعد از شهادت پدر بزرگوارشان در سازماندهی تشیع مجاهدتهای زیادی کردند، از جمله تلاشهای آن امام بزرگوار، حفظ شیعیان از انحرافات زمانه بود.
به مناسبت سالروز شهادت حضرت جوادالائمه علیهالسلام، و به منظور آشنایی با بخشی از زندگی و مبارزات آن حضرت، خبرگزاری اهلبیت(ع) – ابنا – با حجتالاسلام «محمدحسین بانشی»، کارشناس و پژوهشگر امور دینی به گفتوگو پرداخت.
وی در ابتدا در تشریح زندگی امام نهم شیعیان اظهار داشت: امام جواد علیه السلام در دهم رجب 195 هجری قمری در مدینه به دنیا آمد و در اواخر سال 220 هجری قمری، در سن 25 سالگی توسط معتصم با زهر مسموم و به شهادت رسید.
حجتالاسلام بانشی ادامه داد: پدر بزرگوار ایشان امام رضا(ع) و مادر مکرّمهشان "سَبِیکه" بود که بعداً آقا امام رضا(ع) نام "خَیْزُران" را برای ایشان انتخاب کردند؛ ایشان بانوی بسیار مکرّم، بزرگوار، باتقوا و سرآمد بانوان زمانه خود بود.
وی درباره زمانه امامت امام جواد علیه السلام گفت: امام جوادالائمه(ع) نزدیک به هفت سال داشتند که به امامت رسیدند، لذا این مسئله ذهن برخی را مشغول کرد که چگونه یک کودک هفت ساله امام شیعیان میشود؟
حجتالاسلام بانشی در تشریح این موضوع اظهار داشت: پس از شهادت امام رضا(ع) در سال 202 قمری، در بین شیعیان اختلاف ایجاد شد که بعد از امام رضا(ع) به چه کسی مراجعه کنیم؟ در حالی که میدانستند تنها فرزند ایشان امام جواد(ع) است و کمتر از هفت سال سن دارد. در تاریخ نقل شده است که این اختلاف نظر بین شیعیان بالا گرفت و ریّان بن صلت، صفوان بن یحیی، محمد بن حکیم، عبدالرحمن بن حجاج و یونس بن عبدالرحمن با گروهی از بزرگان و سرآمدان شیعه در منزل عبدالرحمن بن حجاج جمع شدند و سوگواری کردند.
وی افزود: بعد از سوگواری، یونس بن عبدالرحمن به بزرگان شیعه گفت: شیعیان سرگردان هستند و نمیدانند چه کار باید انجام دهند. امام جواد(ع) خردسال است، تا بزرگ شود و امامت را به دست گیرد، تکلیف ما چیست؟ در این جلسه اختلاف بالا گرفت و ریّان بن صلت با یونس بن عبدالرحمن درگیر و دست به یقه شدند. ریّان بن صلت به یونس بن عبدالرحمن گفت: تو ادعای ایمان میکنی، ولی در دلت شک داری و مشرک هستی؟! اگر مقام امامت آن کودک از طرف خدا باشد، باید بدانی که تفاوتی میان کودک یک روزه و پیرمرد صد ساله نیست! اما اگر از طرف خدا نباشد، حتی اگر او هزار ساله هم شود، با مردم عادی تفاوتی نخواهد داشت.
حجتالاسلام بانشی ادامه داد: حدود هشتاد نفر از بزرگان و علمای شیعه از عراق و سایر شهرها راهی مدینه شدند. عبدالله بن موسی عموی امام جواد(ع) وارد جلسه شد، شیعیان از او سؤالاتی کردند، اما وی در پاسخ به سوالات عاجز ماند و علما و بزرگان شیعه پی بردند فردی که دنبال او هستند عبدالله بن موسی نیست. در حالی که علما سرگردان بودند، دری باز شد و غلامی به نام "موفق" وارد شد و خطاب به جمع گفت: ابوجعفر ثانی یعنی امام جواد(ع) وارد مجلس میشود. علما و بزرگان شیعه به احترام ایشان بلند شدند و سلام کردند. آقا امام جواد(ع) نشستند و فرمودند: اگر کسی سوال یا مسئلهای دارد بپرسد. هر کس سوال داشت طرح کرد و آقا امام جواد(ع) به همه سوالات پاسخ داد و بزرگان شیعه پی بردند که ایشان امام است. خانم "اسحاق بن اسماعیل" از بزرگان شیعه، حامله بود و سوالی را به صورت کتبی آماده کرده بود تا به امام جواد(ع) ارائه کند، با خود گفت: «من که نزد امام میروم به ایشان میگویم که دعا کنید تا خداوند به ما پسری عنایت کند.» وی همین که خدمت امام جواد(ع) رسید و نامه را داد، قبل از اینکه حرکتی کند و حرفی بزند، امام به ایشان فرمود: فرزند شما پسر است و اسمش را احمد بگذارید. اسحاق بن اسماعیل میگوید: از این قضیه من به یقین رسیدم که ایشان امام است. لذا خردسال بودن امام، برای شیعیان امتحان الهی بود.
پژوهشگر امور دینی، در بخش دیگری از سخنان خود درباره سیره مبارزاتی امام جواد علیه السلام اظهار داشت: آقا امام جواد(ع) مثل ائمه دیگر، برای ما اسوه، مقتدا و نمونه است. زندگی کوتاه این امام به جهاد با کفر و طغیان گذشت و در زمان فشرده و کوتاه امامت، به شدّت در حال مبارزه با طاغوت و منحرفان بود.
این کارشناس دینی افزود: امام جواد(ع) با جهاد خود عملاً درس بزرگی به ما آموخت و آن درس، همت، پایداری و تبیین حقایق برای مردم، در جبهه تقابل با قدرتهای منافق و ریاکار است. در زمان ما نیز مقام عظمای ولایت و فرزند ائمه اطهار(ع) که عَلَم انقلاب و اسلام را در دست دارند و نائب امام زمان(عج) هستند، بر "جهاد تبیین" تأکید میکنند و مردم بهتر میدانند چه کاری باید انجام دهند.
وی درباره شیوههای مبارزه دشمنان اظهار داشت: اگر دشمن صریح و آشکار روبروی ما بیاید مثل هشت سال دفاع مقدس تکلیف مشخص است؛ مردم ایران با همه مظلومیت و امکانات کم وقتی دیدند که به خاک و دین و اعتقادات حمله شده، به میدان آمدند و از میهن و اسلام دفاع کردند. این کار به تعبیر روایت پیامبر(ص) جهاد اصغر است و دشوار نیست؛ مشکل جایی است که دشمن ریاکاری و فریبکاری میکند و با خدعه و نیرنگ وارد میشود، در این صورت امر مشتبه و مردم سرگردان میشوند، لذا امامِ جامعه عَلَم را بلند میکند و راه درست و مسیر هدایت را نشان میدهد.
حجتالاسلام بانشی به زمانه امام جواد(ع) اشاره کرد و گفت: هارون الرشید فردی دانشمند و از لحاظ درایت، کید و مکر و حیله سرآمد زمان خود بود. او در پنج سال اول خلافت، با مخالفان خود مبارزه کرد و همه را از بین برد. در این فضا امام جواد(ع) در زمان امامت خود، بحث آزاد و گفتوگوهای علمی در موضوعات مختلف را در جامعه آغاز کرد. این شیوه امام باعث شد تا هوشیاری مردم بالا رود. وقتی دانشمندی پنجاه ساله در بحث علمی، عالم دیگری را محکوم میکند، طبیعی است، اما وقتی کودک خردسال به سوالات همه علما پاسخ دهد و همه را ساکت کند، مردم هوشیار میشوند و این کار عبارت دیگری از جهاد تبیین است.
این اتفاقات در زمانه ما نیز رخ داد، پس از هشت سال دفاع مقدس فتنههای مختلفی مثل تحریم اقتصادی، جنگ نظامی، شبیخون فرهنگی، فتنه سیاسی و... را تجربه کردیم و در این اواخر شاهد جنگ ترکیبی هستیم. در این شرایط رهبر معظم انقلاب جهاد تبیین را مطرح کردند و گفتند که مردم باید بیدار باشند چون مورد حمله جنگ ترکیبی قرار گرفتهایم؛ نظامیها دست به ماشه باشند و مرزها را کنترل کنند، دولت در بحثهای هوشیار باشد و بحث فرهنگی وظیفه علما و دانشمندان است.
این کارشناس دینی در جمعبندی سخنان خود گفت: در جنگ صفین، زمانی که دشمن متوجه شد در عرصه نظامی نمیتواند با جبهه حق مقابله کنند، قرآنها را بر سر به نیزه کردند، فتنهای ایجاد شد و مردم به شک افتادند. لذا مبارزه حق و باطل و بحث جهاد تبیین از زمان امیرالمومنین(ع) بوده و تاکنون ادامه دارد.
.......................
پایان پیام / 167