به گزارش خبرگزاری اهل بيت (ع) ـ ابنا ـ مرکز گفتوگوی ادیان و فرهنگها در ادامه سلسله نشستهای تخصصی خود، به بررسی موضوع «پاسخ صوفیانه به هندوئیسم» با حضور و سخنرانی حسین مطیعیامین، پژوهشگر، نویسنده و مترجم پرداخت.
در این نشست که روز سهشنبه گذشته (ششم تیرماه) در ساختمان شماره ۱۴ سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی برگزار شد، مطیعیامین به تاریخ و چگونگی ورود مسلمانان به هند، واکنش مسلمانان بعد از آشنایی با آموزههای هندی و عقاید هندوئیسم و گرایشهای اندیشهای متقابل میان مکاتب صوفیانه و آیین هندوها اشاره کرد و تقسیم بندی تاریخ فلسفه هند را بنابر اندیشه رادها کریشنال در کتاب «فلسفه هندی» به چهار دوره ودایی، حماسی، سوترا و مدرسی بررسی کرد.
وی افزود: دوره ودایی با هجوم اقوام آریایی و استقرار آنان در این سرزمین آغاز میشود. دورهای که با سرودههای ریگ ودا و بر همان آغاز میشود.
این پژوهشگر دینی در تعریف دوره حماسی توضیح داد: ظهور خدایان و تنازع قدرت میان آنان است که ادبیات حماسی مهابهارات را خلق میکند. ظهور دین بودا و دین جین در این دوره گواهی است بر مفهوم توحید که مبتنی بر آتمان است.
وی اظهار داشت: بودائیان پای فراتر از توحید آتمانی میگذارند و مفهوم آناتمان (عدم) را نیز در اندیشههای خود وارد میکنند و از آن مفهوم نیروانا تجلی میآید. مفهومی که نمیتوان از آن در کتابهای بودایی تعریفی جامع و کامل برآورد. به عبارت دیگر؛ توحید بودایی از پس تنازع خدایان و تنازع آتمان و آناتمان در مفهوم نیروانا به ظهور میآید.
مطیعیامین با اشاره به دوره سوترا بیان کرد: چنانکه از اندیشههای رادکریشنان میتوان دریافت، سوترا مانیفست و یا مبانی فلسفی توحیدی است که در این دوره آثار بر جای مانده قابل احصاست، آثاری چون ودانتا، سانکهیا، یوگا و ... .
این مترجم، دوره مدرسی را از مباحثات کلامی هندوان، گرد مفهموم توحید دانست و افزود: دوره مدرسی، دوره ظهور حکمای هندوئیسم حکمایی چون کوماریلا، واچاسپاتی، بودا گهوشا و ... است. بنابر تقسیم دورههای مکاتب هندوئیسم، ورود مسلمانان به سرزمین هند علی القاعده باید در دوره مدرسی باشد.
وی تصریح کرد: آشنایی مسلمانان با هند در دوران اسلامی را میتوان دو گونه تلقی کرد. اولین آشنایی با حکمت و دانش مدرسی رایج در هند است که از آغازین سدههای اسلامی شروع میشود. دومین آشنایی، رویارویی با اندیشهها و اسطورههایی است که در میان عوام رواج دارد.
مطیعیامین به ورود آزادانه مسلمانان به سرزمینهای مفتوح اشاره کرد و گفت: در آن زمان، صوفیان نیز همچون مردمان دیگری که از آشوبهای دینی و زمانه گریزان بودند به سرزمین هند آمدند و استقرار یافتند. شاید بتوان اولین صوفی ساکن شده در هند را خواجه معین الدین چشتی قلمداد کرد.
این پژوهشگر دینی تأکید کرد: به نظر میرسد که صوفیانی که از ناملایمات دوره سلجوقیان و آشوبهای فرقهای این دوره به هند آمدند، فارغ از تلاطمات روزگار توانستند آموزههای محبت آمیز و عارفانه خود را که دور از آموزههای هندوئیسم نبود در این سرزمین توسعه دهند. شاید بتوان به یقین گفت که اسلام در شبه قاره هند با همین تلطیف به دلها مینشست.
وی با بیان اینکه صلح، احترام به یکدیگر، محبت و دوستی مبنای اندیشههای صوفیانی است، ادامه داد: طبیعتا صوفیان اندک اندک با اندیشههای هندوئیسم آشنا شدند و باید در نظر داشت که موضوع زبان، عامل بسیار مهمی بود که موجب شد تا اندیشههای هندوئیسم به یکباره در هم نیامیزد و هندوئیسم و اسلام رویاروی شوند.
مطیعیامین سیر شناخت هندوئیسم در میان مسلمانان شبه قاره هند را به دو بخش قبل و بعد از حکومت اکبر (۹۶۲-۱۰۱۴) تقسیم کرد و گفت: از دوره اکبر و طرح آشتی او میان ادیان و مذاهب سرزمین هند، وحدت وجود در متون دینی هند بسیار مورد توجه قرار گرفت و تقریبا نمیتوان صوفی یا مسلمانی را در هند یافت که خواسته یا ناخواسته از این مفهوم پیروی نکند.
این مترجم افزود: از دوره شاه جهان به بعد که متون بسیاری از هندوان از سانسکریت به فارسی ترجمه شد و مسلمانان به طور عام توانستند از کم و کیف مفاهیم توحیدی متون هندوئیسم و تطبیق آن با مفهوم وحدت وجود آگاه شوند.
شایان ذکر است، این نشست با ارایه نقطه نظرات کارشناسان مرکز گفتوگوی ادیان و فرهنگها در خصوص حضور مسلمانان در هند، اندیشههای صوفیانی، هندوئیسم و آیین هندوها و طرح پرسش و پاسخ پایان یافت.
.........................
پايان پيام/ ۲۱۳