خبرگزاری اهل‌بیت(ع) - ابنا

شنبه ۳ آذر ۱۴۰۳
۱۳:۱۰
در حال بارگذاری؛ صبور باشید

استاد دانشگاه بغداد بررسی کرد؛

عاشورا در مذاهب و عشایر عراق

استاد دانشگاه بغداد گفت: یک عراقی به راحتی می‌‌تواند خود را با قصه عاشورا پیوند دهد. پایداری قصه مقاومت، رنج و … قضایایی است که عراقی‌های شیعه همیشه و در طول زمان داشتند لذا به‌‌ سادگی می‌‌تواند با قضیه عاشورا پیوند بخورد.

آآ

به گزارش خبرگزاری اهل بیت(ع) ـ «علی طاهر الحمود» دکترای خود را از گروه جامعه‌شناسی دانشگاه بغداد دریافت کرده است و استاد جامعه‌شناسی سیاسی در دانشگاه بغداد است.

وی در مورد ساخت دولت، ملت، هویت و اسلام سیاسی تحقیق می‌کند و متولد سال ۱۹۸۳ است. الحمود، از دوران کودکی در قم زندگی کرده و تحصیلات حوزوی هم دارد. او معتقد است فرهنگ حسینی در عراق، فرهنگی عربی، عراقی و عشیره‌‌ای است. این فرهنگ جزئی از سنت‌‌ها و یومیات عراقی‌‌ها به‌‌شمار می‌‌رود. به‌‌گونه‌‌ای که ما حتی می‌‌توانیم با استعاره از شعرای بزرگ عرب مانند «نزارقبانی» که از او پرسیدند این غم، اندوهناکی و حزن عمیقی که در اشعار، موسیقی و ترانه‌‌های سنتی عراقی وجود دارد، به چه علت است؟ جواب جالب و عمیق و درستی داد و گفت که این مربوط به حزن‌‌ حسینی است که در تاریخ در ترانه‌‌ها، موسیقی‌‌ها و اشعار عراقی‌‌ها منعکس شده است.

متن زیر حاصل گفت‌وگوی فکرت با این استاد عراقی است که تقدیم مخاطبان فرهیخته می‌شود.

* لطفا از دیروز و امروز عراق به صورت اجمال برای ما بگوئید.

عراق قدیمی‌‌ترین سرزمینی است که در آن تمدن بین‌‌النهرین، سومری‌‌ها، بابلی‌‌ها و آشوری‌‌ها رشد کرده‌‌اند و در این تمدن‌‌های قدیمی، سنت‌‌های حزن و عزاداری بوده است. عزاداری‌‌هایی که بر تلمود و الاه و خدای سومری‌‌ها گرفته می‌‌شده است، برحسب اکتشافات باستانی، طریقه‌‌ی عزاداری‌‌ها همان طریقه عزاداری است که ما عراقی‌‌ها آن را تکرار و انجام می‌‌دهیم. چیزهایی مانند «گِل زدن سر»، «پراکنده کردن کاه گندم»، «سیاه‌‌ پوشیدن»، «پاره‌‌کردن پیراهن»، «عزاداری در روز اربعین»؛ این سنت‌‌ها، ارثی است که از تمدن‌‌های باستان گرفته‌‌ایم. البته عراق به حکم وجودش در یک سرزمین اسلامی در کنار حجاز، خراسان (ایران کنونی) و شام، کشوری است که از تمام این سرزمین‌‌ها، فرهنگ‌‌های مختلفی را دریافت و با خود عجین کرده است. عراق از همان ابتدای تمدن اسلامی، یکی از پایتخت‌‌های بسیار مهمِ جهان اسلام بوده است. شهر کوفه همان‌‌طور که می‌‌دانید؛ مرکز خلافت اسلامی بوده است و بصره یکی از شهرهای بسیار مهم محسوب می‌‌شود که در دوران اسلامی ساخته شده است و شهر بغداد علمدار یکی از تمدن‌‌ها و خلافت‌‌های اسلامی بزرگ یعنی عباسی بود. امروزه جزء مهمی از معماری، هنر و فرهنگ ملتِ عراق، از دوران عباسی است. البته عراق به عنوان بخشی از امپراطوری عثمانی هم میراث‌‌دار جزئی از این فرهنگ است. عراق در سال ۱۹۱۷ انقلابی بر ضداستعمارگران انگلیسی کرد و تبدیل به یک دولت – ملت جدید می‌‌شود.

*به لحاظ جامعه‌‌شناسی، جامعه عراق، چگونه جامعه‌‌ای است؟

دکتر علی‌‌الوردی از جامعه‌‌شناسان بسیار معروف است و دو کتاب معروف دارد. او چیزی مانند مرحوم علی شریعتی در ایران است که تأثیر بسیاری بر تفکر روشنفکران، فرهنگیان و فرهیختگان در داخل عراق گذاشته است و تا به امروز جامعه‌‌ی عراق واقعاً نتوانسته است که شخصیت دیگری را به این اهمیت معرفی کند. ایشان در کتاب‌‌های مختلف خود از شخصیت دووجهی عراقیان صحبت می‌‌کند که شاید برای شما جالب باشد. نظریه این اندیشمند این است که عراقیان دارای شخصیت دووجهی هستند و این دو وجه بودن به معنای نفاق نیست، چون نفاق در سطح آگاهی صورت می‌‌گیرد؛ اما شخصیت دووجهی یک وجه ناخودآگاه دارد. منظور ایشان از دووجهی بودن این است که جامعه و سرزمین عراق از یک سو در بین فرهنگ و تمدن قرار گرفته است و از سوی دیگر در فرهنگ بَداوَت (ضدشهری و ضدمدنیت) قرار گرفته است لذا به مرور وقتی که صدها سال پیش  قبایل کوچ‌‌نشین به تدریج در مناطق شهریِ عراق ساکن شدند، فرهنگ بَداوَت در فرهنگ مدنیت  عجین گردید.

دکتر علی‌‌الوردی مثال می‌‌زند که چگونه یک فرد عراقی بسیار باتمدن و با فرهنگ بسیار بالا با زنان در داخل خیابان برخورد می‌‌کند، اما در داخل خانه، آن فرهنگ تبدیل به فرهنگ مردانگی می‌‌شود و زنان در خانوادۀ یک عراقی اهمیت چندانی ندارند؛ این به‌‌خاطر شخصیت دووجهی عراقیان است. سپس در کتب تاریخ و سایر کتاب‌‌های دکتر علی‌‌الوردی می‌‌توانیم پیگیر تغییر مذهبی بسیاری از قبایل در این چندصد سال گذشته به سمت تشیع باشیم. فرهنگ بَداوَت، فرهنگی است که مردانگی و شجاعت را بسیار می‌‌ستاید و این صفات در شخصیت امام حسین(ع) و حضرت عباس(ع) بسیار چشمگیر است و خیلی از واعظانی که از حوزه علمیه نجف و کربلا به سمت قبایل سنی‌‌ صحرانشین می‌‌رفتند و تشیع را تبلیغ می‌‌کردند، از آن‌ها می‌پرسیدند: نمونه‌‌ای که برای اسلام می‌‌خواهید، آیا یزید است که مردانگی ندارد؟ یا حضرت عباس(ع) نمونه شجاعت و بَداوَت باشد؟ تنها همین یک مؤلفه می‌‌توانست در آن زمان یک قبیله بسیار بزرگ را تبدیل به یک قبیله شیعی نماید. البته ناگفته نماند که فرهنگ عراق، هنوز هم فرهنگ عشیره‌‌ای است. اینجا امکان دارد سوء فهم پیش آید، چرا که در زبان فارسی عشیره به معنای مجموعه افراد کوچ‌‌نشین هستند اما در عراق ما دیگر عشیرۀ کوچ‌‌نشین نداریم؛ لکن نزدیک‌‌ترین تعبیر به زبان فارسی شاید خانواده‌‌ی بزرگِ دارای انجسام باشد. عراقی‌‌ها حتی در شهرهای کنونی – بغداد – به صورت عشیره‌‌ای یا خاندانی زندگی می‌‌کنند.

*فرهنگ حسینی چه زمینه‌‌هایی را در عراق به‌‌‌‌وجود آورد؟

همان‌‌طور که می‌‌دانید در ابتدا فرهنگ عزاداری در زمان آل‌‌بویه در شهر بغداد برگزار می‌‌شد. در طی زمان به فرهنگ عزاداری، مؤلفه‌‌های بیشتری اضافه شد و تبدیل به یک سنت عراقی تمام عیار گردد. شاید این هم برای شما جالب باشد که پیام عاشورا برای عراقی‌‌ها زیاد مهم نیست. اول تا دهم محرم به‌‌ندرت در شهرهای مذهبی و شاید احتمالاً در حسینه‌‌ها و مساجد، عزاداری‌‌های مختصری شکل بگیرد، اما فرهنگ عزاداری امام حسین(ع) بعد از عاشورا آغاز می‌‌شود؛ چرا که مؤلفه اساسی فرهنگ حسینی اکنون در عراق همان روز اربعین است. روز اربعین از یک ماه قبل از آن از شهر بصره شروع می‌‌شود. شهر بصره تقریباً ۴۵۰ کیلومتر با کربلا فاصله دارد و مردمی که می‌‌خواهند به سمت کربلا پیاده‌‌روی کنند، باید ۲۵ تا ۳۰ روز قبل از روز اربعین به سمت کربلا حرکت کنند و این مسافت به معنی این است که ما موکب‌‌ها، دسته‌‌های عزاداری، غذاپزی‌‌ها و … در راه‌‌ها شروع به فعالیت می‌‌کنند و این عملاً شروع عزاداری‌‌ها در عراق البته بعد از روز عاشورا محسوب می‌‌شود.

در دوره عثمانی و پادشاهی، فرهنگ عزاداری، فرهنگی محسوب می‌‌شد که اقلیت بودن شیعیان را القا می‌‌کرد. البته شیعیان در عراق اقلیت نیستند و در حدود ۶۰ تا ۶۵ درصد ملت عراق را تشکیل می‌‌دهند، ولی در طی زمان، شیعیان همیشه به‌‌دور از قدرت سیاسی و با حداقلِ حقوق قانونی و آزادی‌‌های دینی در عراق زندگی می‌‌کردند. عثمانی‌ها طبقات ملل و نحل در سرزمین‌‌هایی که حکمرانی می‌‌کردند، ایجاد کرده بودند و شیعیان در دسته‌‌ای نزدیک به یهودیان و مسیحیان بودند و البته احترامی به عتبات مقدسه قائل بودند. همان‌‌طور که می‌‌دانید همیشه توافقاتی میان حکومت‌‌های صفویان و قاجاری‌‌ها و امپراطوری عثمانی در مورد اداره این شهرها و عتبات مقدسه وجود داشت.

در دوران حزب بعث، ما بدترین شرایط را در مورد احیای فرهنگ و مناسک حسینی داشتیم. در این دوران از سال ۱۹۶۳ تا تقریباً سقوط نظام بعث (۲۰۰۳) بدترین دوران لحاظ می‌‌شود که پیاده‌روی و مراسم اربعین ممنوع بود و این منع از دردمندترین چیزهایی است که شیعیان عراق آن را به‌‌خاطر دارند. بعد از سقوط نظامِ بعث در ۲۰۰۳، بعد از چند  روز مراسم اربعین برگزار شد و مردم جهان برای اولین بار از ماهواره‌‌ها دیدند که میلیون‌‌ها عراقی بدون وجود هیچ مؤسسه، وزارت‌‌خانه و کسی که مسئولیت اداره میلیون‌‌ها نفر را بر عهده گیرد؛ این مراسم را برگزار گردند و تا به امروز نیز ادامه دارد.

*آگاهی‌‌هایی از فرهنگ حسینی در عراق را نام ببرید و توضیح دهید.

شهر کربلا، شهری است که در ۱۱۰ کیلومتری بغداد واقع شده است و تا دورترین شهر شیعی در عراق یعنی بصره حدود ۴۵۰ کیلومتر فاصله دارد. کربلا یک شهر صحرایی است و برجسته بودن آن یک مؤلفه بسیار مهم است چون واقعه عاشورا در عراق رخ داده است و همیشه بر فرهنگ ملت عراق تأثیرگذار بوده است و در هرجای عراق شما می‌‌توانید جزئی از این تروما یا تراژدی جمعی را مشاهده کنید.

در دهه ۵۰ میلادی خانواده‌‌ها، بچه‌‌ها، زنان و شیوخ عراقی باهم فرهنگ حسینی را احیا می‌‌کردند و کمتر خانواده عراقی (شیعه و سنی) را می‌‌توانید پیدا کنید که عَلَم یاحسین(ع) یا قمر بنی‌‌هاشم(ع) نداشته باشند. به‌‌ندرت می‌‌توانید خانواده‌‌ای را در عراق ببینید که به صورت ماهانه حداقل به زیارت عتبات مقدسه در کربلا نروند.

به عجین شدن فرهنگ اصیل و عشیره‌‌ای عراقی با فرهنگ حسینی باز گردیم. مثلاً یکی از نمونه‌‌ها این است که اغلب عراقی‌‌ها وقتی به کربلا می‌‌روند، امام حسین(ع) را اول زیارت نمی‌‌کنند، بلکه به سمت حضرت عباس(ع) می‌‌روند. این شاید برای شما جالب باشد که از لحاظ دینی مقام امام حسین(ع) بالاتر است و ایشان امام می‌‌باشد؛ اما در فرهنگِ عراقی، حضرت عباس(ع) از جایگاه ویژه‌ای برخوردار است.

البته ما حضرت زینب(س) را بیشتر در شام، سوریه، لبنان و ایران شناخته‌‌ایم. این هم شاید برای شما جالب باشد که فرهنگ عشیره‌‌ای – قبیله‌‌ای عراق، فرهنگی مردانه است و اشاراتی که به حضرت زینب(س) می‌‌کند، اشارات عمیقی نیست.

هم‌‌چنین فرهنگ حسینی در عراق، فرهنگی است که همیشه با بازسازی ذهنی رنج اقلیت‌‌ بودن عجین بوده است. شیعیان همیشه به‌‌دور از قدرت و در حاشیه صحنه‌های سیاسی، اجتماعی و اقتصادی بودند و به عمد از سوی بسیاری از حکومت‌‌های پیشین رانده شدند. یک عراقی به راحتی می‌‌تواند خود را با قصه عاشورا پیوند دهد. پایداری قصه مقاومت، رنج و … قضایایی است که عراقی‌های شیعه همیشه و در طول زمان داشتند لذا به‌‌ سادگی می‌‌تواند با قضیه عاشورا پیوند بخورد.

من اجازه می‌‌خواهم از عاشورا و فرهنگ حسینیِ عراقی شده صحبت نمایم. منبر یکی از ابداعات عراقی‌‌هاست؛ منبری که امروزه در ایران مشاهده می‌‌کنیم. در ایران منبر رفتن واعظان با این روش، شیوه عراق است که از ده‌‌ها سال قبل به این حالت رسیده است. سابقاً منبری در کار نبود و سید، شیخ یا واعظ در کنار مردم می‌‌نشست و مراسم عزاداری آن‌‌ها سه تا پنج ساعت طول می‌‌کشید، اینکه منبر بلندی باشد و شیخ، سید یا واعظ بالای آن برود و ۴۵ دقیقه تا ۱ ساعت به صورت منظم درباره موضوع دینی صحبت کند، روشی است که اولین بار در نجف ‌‌اشرف ابداع و به جهان شیعی عرضه شده است.

همچنین سنت توزیع چای و غذا، یکی از سنت‌‌های بسیار دیرینه در عراق است. در عراق اگر امروزه به مناطق شیعی بروید، شاید رستوران‌‌های خوبی پیدا نکنید و این شاید به این معنی باشد که عراقی‌‌ها بلد نیستند غذا بفروشند؛ اما عراقی‌ها به‌‌ خوبی در اهدای غذا موفق هستند و این یکی از فرهنگ‌‌های قبیله‌‌ای – عشیره‌‌ای مردم عراقی‌‌ است و کَرَم عراقی‌‌ها را نشان می‌‌دهد. حتی فقرای عراقی نیز ذخیره و پس‌‌اندازی دارند تا در روز اربعین به مردم با آن امکانات و فهم‌‌شان از قضیه بهداشت و … غذا دهند. آن‌‌ها جان و دل خود را در قضیه غذا پختن و توزیع بین مردم می‌‌گذارند.

وقتی که دوران درجه‌‌داران ارتش در دانشگاه دفاع که تابع وزارت دفاع عراق است، به پایان می‌‌رسد، باید قسمِ درجه ادا کنند. آن‌‌ها ـ شیعه و سنی ـ به سمت کربلا حرکت می‌‌کنند. اگر شما فیلم‌‌های آن در یوتیوب را مشاهده کنید، متوجه می‌‌شوید که سنی‌‌ها، مسیحی‌‌ها و سایر ادیان نیز در این مراسم شرکت می‌‌کنند و قسم‌‌شان را در مقابل بارگاه حضرت امام حسین(ع) ادا می‌‌کنند و این جزئی از مؤلفه‌‌های فرهنگی عراقی است.

همچنین نوحه‌‌سرایان جوان عراقی از روش‌‌های جدید عزاداری استفاده می‌کنند؛ روش‌‌هایی که بیشتر از جمهوری اسلامی ایران به عراق آمده و البته مورد انتقاد هم وارد شده، اما جزئی از فرهنگ کلی حسینی در عراق و منطقه است. مثلاً عزاداری به روش شور از ایران به عراق آمده است یا زنجیر زدن، سنت عراقی نیست و بعد از صدام و دوران حزب بعث (۲۰۰۳) وارد عراق شده است.

.......................................

پایان پیام/ 167