خبرگزاری اهل‌بیت(ع) - ابنا

چهارشنبه ۵ دی ۱۴۰۳
۱۳:۱۱
در حال بارگذاری؛ صبور باشید
دوشنبه
۱۶ مرداد
۱۴۰۲
۱۷:۱۵:۵۵
منبع:
ابنا
کد خبر:
1385453

عاشورا، به‌مثابه میزان بصیرت

اگر وضعیت امروز خود را با مقیاس عاشورا بسنجیم، باید دید، چقدر حاضریم برای حرکت در راه خدا، همان راه امام حسین، اصحاب و ابالفضل العباس(ع) را بپیماییم و استقامت بورزیم.

آآ

خبرگزاری اهل‌بیت(ع) – ابنا – گفته‌اند «کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا»؛ و این بیان از رهبر معظم انقلاب اسلامی، شاید تفسیری دقیق از این عبارت باشد که: «در هر دوره‌ای انسان‌ها نقشی دارند که اگر آن نقش را به‌درستی، در لحظه مناسب، در زمان خود ایفا کنند، همه چیز به سامان خواهد رسید، ملت‌ها رشد خواهند کرد، انسانیت گسترده خواهد شد.»

حجت‌الاسلام نجف لک‌زایی از اساتید علوم دینی و سیاسی و معاون سابق فرهنگی مجمع جهانی اهل بیت(ع) در یادداشتی به ضرورت ارزیابی خویش در مواجهه با روز سرنوشت ساز عاشورا پرداخته و آن را به‌مثابه میزان بصیرت دانسته است:

«یکی از محورهایی که با میزان عاشورا لازم است مورد بررسی قرار گرفته و در ارزیابی وضعیت خویش و میزان نزدیکی یا دوری به کاروان حسینی آن را بسنجیم، بحث بصیرت است. اگر در فردی بصیرت به وجود آید به معنای گره خوردن آن با ایمان  بوده و این موضوع ظهور و بروزش را در رفتار فرد نشان می‌دهد. در صحنه عاشورا نماد این بصیرت اباالفضل العباس(ع) است. امام صادق(ع) فرمود: کان عمنا العباس ابن علی نافذ البصیره، سلب الایمان، یعنی عموی ما عباس ابن علی، بصیرتی نافذ و ایمانی استوار داشت. در واقع بصیرت محصول ایمان است و نتیجه ایمان جهاد تا سرحد شهادت است.

حضرت ابالفضل العباس چه ویژگی‌هایی داشت که امام صادق او را با واژه بصیرت و استواری در ایمان توصیف می‌کند؟ در این خصوص باید به اتفاقاتی که قبل از عاشورا رخ داد، بازگردیم. مخصوصا آنچه که در شب دهم محرم اتفاق افتاد.

یکی از سیاست‌های یزید و دولت یزیدی این بود که سعی کرد تعداد زیادی از خواص طرفدار جبهه حق را با پول خریداری کند. متأسفانه برخی‌ها بودند که با پول خریداری (تطمیع) شدند. گروه دیگری بودند که اینها را با تهدید از صحنه خارج کرد. بخشی را هم به زندان انداختند. بخش عمده‌ای از کسانی که به جنگ علیه امام حسین(ع) آمده بودند، -چه از عوام چه از خواص-، کسانی بودند که تطمیع شده بودند. به آنها وعده مقام، پست، مال و ثروت و ... داده بودند. مانند عمربن سعد که با وعده ملک ری به جنگ با امام حسین(ع) آمده بود.

در چنین شرایطی مسلّم است وضعیت دو گروه نامتقارن است، گاهی تعبیر به سپاه امام حسین(ع) می‌شود که به زعم نگارنده، تعبیر دقیقی نیست. چون امام حسین اصلا سپاهی نداشت. برای جنگ نیامده بود، اصلا سپاهی فراهم نکرده بود. امام با تعدادی از یاران و اصحاب خود، فرزندان، بستگان و اعضای خانواده‌اش حرکت کرده بود. کاروانی بود که به مکه آمد، از مکه به خاطر تهدیداتی که وجود داشت و دعوتی که مردم کوفه کردند، عازم کوفه شدند.

بعد از اینکه در میانه راه، خبر شهادت مسلم‌بن‌عقیل را به امام حسین(ع) رساندند، در آنجا بود که مسلّم شد، این کاروان در مسیر خودش به اهداف دنیایی نخواهد رسید. امام حسین(ع) در همان منزل، یک سخنرانی دارد و اعلام می‌کند که خبر آوردند مسلم به شهادت رسیده است. در تاریخ هم آورده اند، برخی‌ که احتمالا با انگیزه مال و منال دنیا با امام حسین(ع) همراه شده بودند، از همان منزل راه خود را تغییر دادند و از همراهی با امام حسین(ع) کنار کشیدند.

در چنین شرایطی که شهادت امام حسین(ع) و اصحاب و یارانش مسلّم شده، پیشنهادهای مختلفی به حضرت ابالفضل العباس(ع) از سوی اقوام و بستگان مادری‌ ایشان -که در سپاه مقابل امام بودند-، ارائه می‌شود. برای حضرت ابالفضل(ع) امان‌نامه می‌آورند. خود شمر از بستگان مادری حضرت ابالفضل العباس(ع) است.

اما حضرت دست رد بر سینه دشمن و طرف مقابل می‌زند. این یعنی بصیرت. یعنی در سر بزنگاه، در آنجا که حتی یک درصد امید به پیروزی در دنیا نیست، شما بیایید و راه خدا را انتخاب کنید. شما بیایید و طرفداری از امام حق را انتخاب کنید. خواص اهل حق صاحب بصیرت و ایمان که اهل جهاد و شهادت هستند در چنین جاهایی خود را نشان می دهند.

حال می‌توان، وضعیت امروز خود را با این مقیاس سنجید، باید دید، چقدر حاضریم برای حرکت در راه خدا، همان راه امام حسین، اصحاب و ابالفضل العباس(ع) را بپیمایی، استقامت بورزیم، تا چه حد در برابر وسوسه‌های نظام سلطه و لشگریانش، تاب‌آوری داریم. آیا اگر به ما پیشنهادهای مالی بشود، پیشنهادهای پناهندگی بشود، پیشنهاد پست و مقام بشود، پیشنهاد بهره‌مندی‌های مادی بشود، پیشنهاد زندگی در اروپا و آمریکا بشود، به لشگر دشمن می‌پیوندیم یا همچنان در مسیر دفاع از راه خدا و دفاع از ارزش‌های الهی، به جهاد می‌پردازیم و  حتی حاضریم از جان خود هم بگذریم؟

تأمل در این قصه، نکات بسیار زیادی را برای ما روشن می‌کند. کسی که اهل بصیرت است، باید سعی کند، تلاش کند که با میزان حضرت عباس(ع) به مقام بصیرت برسد و این جز با وارسته شدن به فضائلی که ایشان داشته میسر نمی شود. در نقل‌های مختلفی که وجود دارد، ویژگی‌های فراوانی برای حضرت عباس(ع) ذکر شده است.  از جمله این ویژگی‌ها؛

- وهرالولایه، یعنی پشتیبان ولایت، امام و رهبری حق بود.

- معسر، یعنی ایثارگر بود.

 - مواسی، یعنی اهل مواسات و ترجیح دیگران بر خود بود.

- راقی یعنی نگهبان، نگهبان حریم و حرم امام حسین (ع) بود.

- ساعی، یعنی تلاشگر بود. باب‌الحسین (ع) به حضرت لقب داده شده بود. سردار و پیشتاز.

 - البطل العلقمه، یعنی قهرمان نهر علقمه، وقتی تشنگی اطفال را دید تشنگی زن و بچه را دید، رفت که آب بیاورد و با آن کیفیت دستان خودش را از دست داد.

- صدیق، یعنی کسی که بسیار راستگو بود یا کسی که عمل و گفتارش، با کردارش یکسان بود.

- کامل اللواء یعنی پرچم‌دار. صابر. اینها برخی از ویژگی‌هایی است که برای حضرت ابالفضل العباس(ع) ذکر شده است.

در زیارت ناحیه از حضرت ابالفضل چنین یاد شده است:  «السلام علی ابالفضل العباس ابن امیر المومنین المواسی اخاه به نفسه، الاخر لقدی لامسه، الفادی لهو الواقی، الساعی علیه به ماء، المقوع الیدا.» سلام بر ابالفضل العباس فرزند امیرالمومنین آنکه در راه برادر از جان خود گذشت، همانکه از دیروز برای فردای خود برداشت و پیش فرستاد. خود را فدا و سپر قرار داد و تلاش بسیار در رساندن آب نمود و دستانش جدا گردید. خدای لعنت بکند کشندگان او را. لعن الله قاتله.

از خدای متعال می‌خواهیم که به همه ما توفیق عنایت فرماید با بهره‌گیری از سبک زندگی حضرت ابالفضل العباس(ع) اهل بصیرت، ایمان و جهاد و شهادت باشیم و پیوسته در راه دفاع از حق و حقیقت و مبارزه با طاغوت‌ها و بویژه نظام سلطه توفیقات بیشتری کسب نماییم.

.................................

پایان پیام