به گزارش خبرگزاری بین المللی اهل بیت(ع) ـ ابنا ـ کتاب «تاریخ تشیع در مالزی» از تازههای نشر انتشارات بینالمللی امین در سال ۱۴۰۲ است و ۷۰۱ صفحه دارد. «علیاکبر ضیایی» نویسنده و پژوهشگر مباحث اسلامی و رایزن فرهنگی اسبق ایران در مالزی در مقدمه آن آورده است: منطقه جنوب شرق آسیا را میتوان خاستگاه ادیان باستانی در جهان دانست. شواهد باستانی متعلق به قرن پنجم میلادی حضور بودیسم و شواهد باستانی متعلق به قرن یازدهم میلادی حضور هندوئیسم در این منطقه را به اثبات میرسانند. این ادیان از طریق بازرگانان و گاهی به سبب لشکرکشی از مناطق هند و چین، در دورههای مختلف تاریخی در جنوب شرق آسیا گسترشیافتهاند.
در مقایسه با آن ادیان، اسلام دیرتر وارد این منطقه شده و شواهد موجود نشان میدهند که اسلام از قرن سیزدهم میلادی به بعد در سرزمین مالاییها رواج یافته و بدیهی است که اسلام قبل از این تاریخ توسط بازرگانان در میان برخی از اقوام مالایی ترویج شده است.
اسلام به بیشتر سرزمینهای جنوب شرق آسیا رسوخ کرد و بخشهای عظیمی از اقوام مالایی به اسلام گرویدند تا آنجا که واژه مالایی با اسلام در یک راستا قرار گرفت و هرگاه سخن از مالایی به میان میآمد اسلام هم بهعنوان دین مطرح میشد. از قرن شانزدهم میلادی با شروع استعمار اروپایی دین مسیحیت با گرایش کاتولیکی نیز به ادیان جنوب شرق آسیا افزوده شد. با ادامه نفوذ هلند و بریتانیا، مسیحیت پروتستان نیز در این منطقه رواج یافت.
توجه به مطالعات شیعی با ظهور انقلاب اسلامی
مطالعات شیعی با ظهور انقلاب اسلامی ایران در سال ۱۳۵۷ و متعاقب آن استقرار جمهوری اسلامی ایران مورد توجه جهانیان به ویژه مراکز علمی غرب قرار گرفت. پس از حمله آمریکا به عراق در سال ۱۳۸۲، شیعیان در آنجا نیز نقش سیاسی فزایندهای ایفا کردند و شیعیان عراق پس از سقوط دیکتاتوری صدام توانستند به جایگاه اجتماعی و سیاسی خود دست یابند.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی در ایران موج اسلامگرایی و اسلام سیاسی در میان مسلمانان جنوب شرق آسیا، سکولاریسم و دیدگاههای مادیگرایانِ غربی را به چالش کشید و بسیاری از مسلمانان به دنبال تطبیق موازین و قوانین شرعی در حکومت برآمدند و احزاب سیاسی گوناگون با مطالبات دینی و اسلامی شکل گرفت.
با افزایش طرفداران انقلاب اسلامی در جنوب شرق آسیا جریان فکری شیعه نیز جان تازهای یافت و به مرور زمان به تعداد آنان در طبقات مختلف اجتماعی منطقه افزوده شد تا آنجایی که رقبای سیاسی ایران در منطقه با تحریک دولتهای حاکم به مقابله با شیعه و تفکرات شیعی و انقلاب اسلامی برخاستند. پس از ظهور تشیع در صحنه سیاسی جهان کنونی، مراکز پژوهشی غرب و حتی علما و اندیشمندان مسلمان که سالها توجه خود را به مطالعه اهلسنت و جریانهای سیاسی چون اخوانالمسلمین و دیگر جریانهای اسلام سیاسی معطوف کرده بودند و به تشیع بهعنوان یک اقلیت مذهبی در سایه جریانهای فکری اهلسنت مینگریستند به بررسی دیدگاههای سیاسی و اعتقادی تشیع گرایش پیدا کردند و گاهی با نگاه انتقادی به آموزههای شیعی مینگریستند و در این میان شرقشناسانی چون گلدزیهر و لویی ماسینیون با انگیزههای سیاسی به مطالعه نسبت به اهل حدیث، ظاهرگرایی، شیخیه و غالیان شیعی و مانند آنها پرداختند و کمتر حقیقتی در جهان کنونی چون شیعه اثنیعشری را در حد یک جریان تأثیرگذار فکری بدون اغراض سیاسی و جانبدارانه مورد پژوهش قرار میدادند.
شرقشناسان غربی که زمانی برای مطالعه شیعه بر آرا و اندیشههای علمای سلفی از تشیع تکیه میکردند، در ایجاد تصورات نادرست درباره ماهیت تفکر شیعی نقش داشتهاند. کولبرگ معتقد است که این عدم درک مناسب از تشیع را بهراحتی میتوان در نوشتههای اسلامشناس برجسته آلمانی، گلدزیهر و دیگران یافت. با اینوجود سالهای متمادی تشیع به موضوع اصلی پژوهش تبدیل نشد تا اینکه انقلاب اسلامی ایران اندیشمندان معاصر را واداشت تا بنیان ایدئولوژیک تشیع را با استناد به منابع اصلی آن مورد بحث و بررسی قرار دهند.
گروهی از پژوهشگران غربی که از گسترش ارزشهای انقلاب اسلامی در خارج از مرزهای ایران در هراس بودند، تشیع را به حرکتهای افراطی دینی و مطالعات شیعی را به تأثیرات انقلاب اسلامی بر جوامع شیعی در عراق، کشورهای خلیجفارس، لبنان، سوریه، جنوب آسیا و جنوب شرق آسیا پیوند زدند، غافل از آن که تشیع پس از انقلاب اسلامی ایران به سبب ماهیت اعتدالی و عقلگرایی خود توانسته بود توجه بسیاری از جوانان مسلمان را به خود جلب و خلأ فکری و سیاسی جهان اسلام را پس از شکستهای حرکتهای اسلامی پر کند.
انقلاب اسلامی ایران از همان سالهای نخستین خود - بر خلاف عقیده مخالفان آن - به دنبال تغییر ساختارهای سیاسی در کشورهای اسلامی نبود و با گذشت بیش از ربع قرن، هیچ انقلابی با الگوی ایران در جاهای دیگر رخ نداده است، حتی در کشورهایی مانند عراق و بحرین که شیعیان اکثریت مسلمانان را تشکیل میدهند.
رسوخ انقلاب اسلامی در جهان اسلام
انقلاب اسلامی ایران که برگرفته از فقه شیعی و مبتنی بر نظریه ولایتفقیه بود بهسرعت بهعنوان یک انقلابفرهنگی در جهان اسلام رسوخ کرد و رقبا و دشمنان انقلاب اسلامی در منطقه و جهان غرب برای حفظ منافع خود به تبلیغ نظریه هلال شیعی در منطقه پرداختند تا سران کشورهای اسلامی را نسبت به تشیع و نظریات سیاسی انقلاب اسلامی به هراس اندازند و در این راستا نیز شیعههراسی در بسیاری از کشورهای اسلامی و غیر اسلامی شکل گرفت.
شیعیان در جهان معاصر که بهتازگی در سایه پیروزی انقلاب اسلامی جان گرفته بودند بهسرعت با هجوم رسانههای غربی و برخی سران کشورهای اسلامی روبرو شدند و حقوق آنان در کشورهای با اقلیت شیعی در دید سازمانهای حقوق بشر بهراحتی نادیده گرفته شد. پیروان شیعی در برخی کشورهای اسلامی تحت پیگرد قانونی و یا اتهام ارتباط با جمهوری اسلامی ایران قرار گرفتند و کمتر اندیشمندی به این حقیقت مینگریست که این شیعیان دارای بافت اجتماعی و فرهنگی خاص خود در جوامع مختلف هستند و گاهی حضور آنان در سرزمینهای اسلامی به قرنها پیش برمیگردد و آنان به دنبال زندگی مسالمتآمیز با اهلسنت و پیروان ادیان مختلف هستند.
نگارنده در این کتاب سعی کرده است تا پیشینه تاریخی تشیع در جنوب شرق آسیا و بهویژه مالزی را با استناد به مدارک موجود مورد بررسی قرار دهد و خوانندگان را با طیفی گسترده از آرا و عقاید شیعیان مالزی، موافقان و مخالفان آنان آشنا سازد.
در این کتاب خواننده با کیفیت ورود اسلام به جنوب شرق آسیا و شکلگیری جریانهای دینی بهویژه تشیع در مالزی و مقابله با آن آشنا میشود.
در فصل اول به ورود اسلام به جنوب شرق آسیا و نقش تصوف و عرفان شیعی و ایرانیان مهاجر و سادات اشاره شده است. در فصل دوم به موضوع اصلی کتاب، یعنی ورود اسلام به مالزی، و آداب و رسوم دینی و احزاب اسلامی و جریانهای فکری مدرن در حوزه اسلام و شخصیتهای تأثیرگذار دینی پرداخته شده است؛ چرا که شناخت جایگاه تشیع در این کشور بدون آشنایی با بافت دینی و تاریخ اسلام بهطورکلی در منطقه امکانپذیر نیست.
در فصل سوم به اسلام سیاسی در مالزی اشاره شده است تا خواننده ریشههای شیعههراسی و یا گرایش به تشیع در مالزی را منفک از وضعیت اجتماعی - سیاسی مسلمانان و جریانهای فکری مختلف نپندارد و بتواند با آگاهی از همه جوانب تأثیرگذار بر تاریخ تشیع در مالزی، دیدگاهی روشن و مطابق با واقع داشته باشد.
در فصل چهارم تاریخچه تشیع در مالزی، جایگاه اهلبیت(ع) در متون تاریخی مالزی، هویت شیعیان مالزی، عوامل گسترش شیعه، عقلگرایی شیعی مراکز شیعی در مالزی، نقش انقلاب اسلامی در گسترش تشیع، چشمانداز بحران تشیع در مالزی و آخرین توافقات بهعملآمده در سطح سیاسی برای حفظ روابط دو جانبه ایران و مالزی آمده است.
فصل پنجم به شیعههراسی و عوامل داخلی و خارجی آن، تلاشهای حزب نجیب تون عبدالرزاق در ترویج شیعههراسی و ریشهیابی انگیزههای سیاسی حزب حاکم وقت در تدوین قوانین ضد شیعی، نقش تحولات خاورمیانه بهویژه سوریه در شیعههراسی، تریبون خطبههای نمازجمعه و ترویج شیعههراسی، تشکیل نیروی ویژه علیه شیعیان مالزی، نقش عربستان سعودی در ترویج شیعههراسی در مالزی، مروری بر نشریات ضد شیعی در مالزی، برگزاری سمینارهای ضد شیعی در دانشگاهها و رسانههای مالزی و ظهور فرقههای منحرف به نام تشیع در مالزی اختصاص یافته است.
فصل ششم به موج رسانهای شیعههراسی و علل پیدایش آن و در فصل هفتم به موضعگیری روشنفکران دینی و نویسندگان مالزیایی و غیره نسبت به شیعههراسی و دفاع از اقلیت شیعی در مالزی اشاره دارد.
نگارنده در این کتاب به بررسی این جریانهای دینی پرداخته و به ریشههای تاریخی اسلام سیاسی و دیدگاهها و نظریات موافق و مخالف با آن اشاره کرده است.
..........................
پایان پیام / 348