خبرگزاری اهلبیت(ع) ـ ابنا: از آغاز عملیات پیچیده طوفان الاقصی و شکست غیرقابل ترمیم رژیم صهیونیستی در ابعاد امنیتی، نظامی، سیاسی، اقتصادی و اجتماعی، سران این رژیم با فراخوان چند صد هزار سرباز ذخیره خود از کشورهای مختلف و صرف هزینههای کلان برای ترمیم بخشی از شکستهای خود، هر روز وعده یورش زمینی به غزه را میدهند.
مزارع، زمینها و کیبوتصهای اسرائیلی (کوچکترین واحد مسکونی صهیونیستها در سرزمینهای اشغالی) در مجاورت مرز غزه، مملو از تانکهای مرکاوا، خودروهای نظامی مجهز به توپهای جنگی و هزاران پیادهنظامی شده که مجهز به تسلیحات سنگین و آماده دستور ورود به غزه هستند، ولی این امر تاکنون عملیاتی نشده است.
در این مجال برآنیم تا چرایی این موضوع را از دیدگاههای مختلف نظامی و امنیتی مورد بررسی قرار دهیم. در یک نگاه کلی، عوامل متعدد ذیل باعث این موضوع شده که ضمن اشاره به آنها به تحلیل کوتاه هرکدام خواهیم پرداخت:
· اختلافات درونی
· تزلزل در پشتیبانی از طرف آمریکا و اروپا
· ایران و جبهه مقاومت
· افزایش شدید نفرت از رژیم صهیونیستی در افکار عمومی جهان
· ترس از شکست جبرانناپذیر دیگر
رسانههای رژیم صهیونیستی میگویند اختلافات شدیدی میان نتانیاهو و فرماندهان ارشد ارتش کودککش این رژیم در مورد نحوه و چگونگی جنگ و مدیریت آن به وجود آمده است. همین مسئله باعث شده، دولت ائتلافی و کابینه جنگی که با حضور مخالفان نتانیاهو تشکیل شده، نتواند آنگونه که باید و شاید موضوعات مربوطه را پیگیری کند. اینکه نتانیاهو مدام حمله زمینی را به تعویق میاندازد، باعث شده تا فرماندهان ارتش که نیروها را تجمیع کرده و پشت دیوارهای غزه آوردهاند نیز زبان به اعتراض بگشایند. اما برخی میگویند که نتانیاهو پیرو هفتمین گفتوگویی که با رئیس جمهور آمریکا داشته، باز هم خواستار عقب افتادن عملیات زمینی شده است.
این در حالی است که رادیو ارتش رژیم صهیونیستی ادعا کرده که یکی از دلایل اصلی به تعویق افتادن عملیات زمینی، دادن فرصت کافی برای ادامه لشکرکشی و ستونکشی ارتش آمریکا جهت استقرار تعداد بیشتری از نیروها و تجهیزات جنگی در غرب آسیا است. رژیم صهیونیستی با علم به اینکه به تنهایی از پس مقاومت غزه و لبنان بر نمیآید و نمیتواند همزمان در دو جبهه بجنگد، بزرگترین امیدواریاش این است که با تداوم حضور نظامی آمریکا و گسترش استقرار در منطقه به لحاظ پوششی از جایگاه محکمتری برخوردار گردد و پشتیبانی آمریکا باعث گردد تا اعضای محور مقاومت در ورود به این نبرد تردید کنند.
در روزهای گذشته وزیر امور خارجه یهودیتبار آمریکا در سخنانی ادعا کرد: در صورت گسترش جنگ در منطقه علیه رژیم صهیونیستی، ارتش آمریکا این آمادگی را دارد تا علیه محور مقاومت وارد جنگ شود. هرچند مشخص نیست نظامیان آمریکایی قرار است در کدام کشور و کدام پایگاه برای جنگ با ایران، عراق سوریه، یمن، لبنان و حتی مقاومت فلسطین مستقر شوند، اما این اظهارات آنتونی بلینکن را توخالی و برخلاف اظهارات و دیدگاه رئیس جمهور آمریکا باید دانست که هنگام بازگشت از سفر به سرزمینهای اشغالی تاکید کرده بود، نظامیان آمریکایی در هیچ جنگی در منطقه مشارکت نخواهند کرد.
در هر صورت به نظر میرسد آمریکا و اروپا به عنوان ائتلاف ضداسلامی حامی صهیونیسم، در عین ناتوانی برای گسترش جنگ در منطقه، با زبان تهدید و ارعاب و البته تطمیع تلاش دارند به هر شکل شده مانع از گسترش جنگ و زیر ضربه رفتن بیش از پیش این رژیم گردند. مشخص شدن عیار ناتوانی ارتش رژیم صهیونیستی در جنگ در دو جبهه، مشکلات زیادی را برای سران این رژیم به وجود آورده و آنها نمیدانند چگونه این آبروریزی بزرگ و بیسابقه را میتوانند پوشش دهند. حتی اگر نظامیان آمریکایی در همان ساعتهای اولیه عملیات طوفان الاقصی وارد میدان نمیشدند، تا امروز معلوم نبود که سرنوشت جنگ به کجا ختم شده بود و آیا رژیم صهیونیستی به تنهایی حریف رزمندگان مقاومت در باریکه غزه میشد؟ این سوالی است که باعث شده تا بسیاری از کشورها قدرت واقعی و ظرفیت حقیقی رژیم غاصب را دریافته و به شدت شروع به فاصلهگذاری با آن کنند و این موضوعی است که تمام آینده رژیم کودککش را نابود خواهد کرد.
اما موضوع بسیار مهمتر این است که با وجود تهدیدها و ارعابهای آمریکا و اروپا و پیغامها و پسغامهایی که میفرستند، در محور مقاومت هیچ تزلزلی و هیچ تردیدی در حمایت از فلسطین و حمله به رژیم صهیونیستی قابل مشاهده نیست. اتاق عملیات مشترک مقاومت در سراسر منطقه به صورت هماهنگ و کاملاً همراه، مسائل و موارد را پیش میبرند و هر کدام از آنها در لحظه تعریف شده، اقدام لازم را انجام میدهند. این مسئله باعث شده تا طرف آمریکایی نیز به این نتیجه کامل برسد که حنایش در منطقه دیگر رنگی ندارد و به همین دلیل سعی کرده تا با افزایش تعداد نیروها و تجهیزاتش در غرب آسیا، پوشش لازم برای تداوم جنایتهای رژیم صهیونیست فراهم کند. در حالی که هم در پنتاگون و هم در کاخ سفید، همه میدانند آوردن ناوهای جنگی به فاصله چند صد کیلومتری مرزهای دریایی محور مقاومت، آنها را به اهداف متحرکی تبدیل میکند که در یک درگیری واقعی در کمتر از چند ساعت همگی غرق خواهند شد. مشخص نیست آنها با چه امیدی و با چه انگیزهای دست به این کار زدهاند؛ آیا رژیم صهیونیستی و صهیونیستها بیش از نظامیان آمریکایی برای پنتاگون و کاخ سفید ارزش دارند؟
مرکز مطالعات راهبردی بگین سادات در گزارشی به قلم دکتر مانفرد گرتستنفلد از محققان این اندیشکده و رئیس سابق کمیته راهبری اندیشکده مرکز امور عمومی اورشلیم مینویسد: دهها میلیون نفر از شهروندان اروپایی، دیدگاهی منفی نسبت به رژیم صهیونیستی دارند. این مسئله خود را به شیوههای مختلفی نشان میدهد که جدیترین آن، مقایسه اقدامات رژیم صهیونیستی علیه فلسطین با اقدامات نازیهای آلمان است.
.........................
پایان پیام