خبرگزاری اهل‌بیت(ع) - ابنا

سه‌شنبه ۲۶ تیر ۱۴۰۳
۵:۳۰
در حال بارگذاری؛ صبور باشید
شنبه
۶ آبان
۱۴۰۲
۱۰:۳۸:۴۱
منبع:
ابنا
کد خبر:
1405800

در نشست استکبارستیزی در سیره امام خمینی(ره)؛

مظفری: امام خمینی(ره) در قلّه استکبارستیزی بود/ از دیدگاه امام، مسلمانان باید رژیم صهیونیستی را به زباله‌دان تاریخ بیاندازند

عضو هیئت علمی موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره) اظهار داشت: حضرت امام در قله استکبارستیزی بودند، اسرائیل را غده سرطانی می‌دانستند و معتقد بودند که مسلمانان باید این رژیم جعلی را به زباله دان تاریخ بیاندازند.

آآ

به گزارش خبرگزاری اهل بیت(ع) ـ ابنا ـ نشست «استکبارستیزی در سیره امام خمینی(ره)» با ارائه حجت الاسلام و المسلمین دکتر «حسین مظفری» عضو هیئت علمی موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره) پیش از ظهر امروز شنبه 6 آبان 1402 در سالن کنفرانس خبرگزاری ابنا برگزار شد.

عضو هیئت علمی موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره) در ابتدای این نشست اظهار داشت: یکی از ویژگی‌های حضرت امام به عنوان یک فقیه، استکبارستیزی ایشان بود و از نوجوانی و جوانی تا پایان عمر شریف خود، با هرگونه زورگویی و سلطه‌گری مخالفت می‌کرد.

وی ادامه داد: حضرت امام با قلدری و استکبار رضاخان و محمدرضا تا آمریکا و شوروی مبارزه می کرد و خاطرات زیادی درباره این موضوع وجود دارد. آیت الله بهاءالدینی که از دوستان دوران جوانی امام راحل بود، درباره ایشان می گوید: «ما از شصت سال پیش خبر داشتیم، احترام و تجلیل ایشان نسبت روحانیت سابقه طولانی دارد. کسی قادر نبود اهانتی به روحانیت کند، شصت سال پیش که امام حدود بیست و پنج، بیست و شش سال سن داشت، چنین وضعی داشت. من خودم شاهد بودم که کسی را که به روحانیت اهانت کرد، از فیضیه بیرون کرد.»

این استاد حوزه و دانشگاه افزود: همچنین آیت الله خزعلی از مبارزان و یاران دیرین حضرت امام می‌گفت که در آن اوج قدرت دودمان پهلوی، امام در کتاب کشف اسرار نوشته بودند: «رضا خان سوادکوهی که نمی‌فهمد سیاست با سین است یا با صاد ...»

وی به مصادیق دیگری از استکبارستیزی امام اشاره کرد و گفت: تلگرافی از بعضی از مراجع قم به شاه معدوم شده بود که او را مخاطب کردند دولت را وادار کند دست از انحرافات دینی بردارد. شاه در جواب تلگراف علما نوشت: ما توفیق شما را در ارشاد عوام خواهانیم! امام دست به قلم برد و در اعلامیه‌ای به شاه نوشتند: «شما که توفیق مراجع را در ارشاد عوام خواهانید، لذا به تو و دولت تذکر می‌دهم.» یعنی شما عوام هستید و باید شما را هدایت کرد. یکی از همراهان امام در این زمینه می‌گوید: در عاشورای سال ۴۲ قرار بود امام سخنرانی کنند. از طرفی کماندوهای شاه در مدرسه فیضیه مستقر بودند. هیاهوی عجیبی در شهر حکمفرما بود و شایع شده بود که امروز خطر زیادی امام را تهدید می‌کند، لذا بهتر است امروز به فیضیه نیایند. اما ایشان قبول نکردند و حتی حاضر هم نشدند در یک ماشین سربسته باشند. از این جهت در یک جیپ روباز و در میان مردم وارد مدرسه فیضیه شدند و با همان صراحت لهجه خطاب به شاه گفتند: «مردک کاری نکن که بگویم از این مملکت بیرونت کنند.»

حجت الاسلام مظفری اضافه کرد: به امام گفته بودند که اگر علیه کاپیتولاسیون حرف می‌زند مواظب باشد علیه آمریکا حرف نزند چون امروز علیه آمریکا حرف زدن خیلی خطرناک‌تر از سخن گفتن علیه شاه است. همین موجب شد که امام در سخنرانی خود فرمودند: «رئیس جمهور آمریکا بداند که امروز در پیش ملت ما از منفورترین افراد بشر است. امروز تمام گرفتاری های ما از آمریکاست.» لذا حضرت امام(ره) شدیدترین حمله ها را به آمریکا کردند. حجت الاسلام انصاری کرمانی نیز در این زمینه می‌گوید در جریان تصرف لانه جاسوسی، اکثر مسئولان مخالف بودند و هر روز مسئله تازه‌ای مطرح می‌کردند. یکی می‌گفت با آمریکا نمی‌شود جنگید. دیگری می‌گفت: آمریکا در منطقه نیرو پیاده کرده، یکی می‌گفت ناوگان آمریکا آمده است، ولی امام می‌فرمود: «آمریکا هیچ غلطی نمی تواند بکند.».   

وی درباره موضع امام علیه بلوک شرق گفت: دکتر علی‌اکبر ولایتی در خاطره‌ای می‌نویسد در جلسه‌ای که امام خمینی(ره) به مناسبت دهه فجر با سفرا و شخصیت‌های خارجی داشتند به هر دو قطب شرق و غرب تاختند. بعد از اتمام سخنان ایشان، سفیر شوروی سابق نزد من آمد و گفت: آمریکا دشمن شماست؛ چرا به ما حمله کردید؟ ما که با شما همکاری داریم. من گلایه او را خدمت حضرت امام عرض کردم امام در حالی که روی خود را برمی‌گرداند، فرمود: «تازه خیلی مراعاتتان را کرده‌ام.»

عضو هیئت علمی موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره) در پاسخ به این سوال که "روحیه استکبارستیزی و حماسی چگونه با روحیه عرفانی، در یک شخصیت جمع می‌شود؟" اظهار داشت: باید توجه داشت که «عرفان» و «حماسه» دو فضیلت‌اند و فضائل هیچ‌گاه یکدیگر را نفی نمی‌کنند. همچنین آنچه که برای استکبارستیزی لازم است «شجاعت»، «ظلم ستیزی» و «ایثار» است. عرفان راستین همچون عرفان امام راحل، هر سه این عناصر را در وجود عارف تأمین می‌کند.

وی ادامه داد: عرفان، دست‌کم از دو جهتِ درک عظمت خداوند و ترسیدن عارف از مرگ، موجب شجاعت شخص عارف می‌گردد. عارف کسی است که به علم حضوری و شهودی دست‌کم توحید افعالی و چه بسا بعد از آن توحید صفاتی و سپس، توحید ذاتی را تجربه کرده است. او به شهود دریافته است که: «لا مؤثر في الوجود الا الله» و «لاحول و لا قوة الا بالله العلى العظيم».کسی که خدا را این گونه بشناسد عظمت الهی را با تمام وجود درک می‌کند و خوفی عظیم از پروردگار در دل او می نشیند.

استاد مظفری درباره علل ترس گفت: یکی از اموری که انسان‌ها را ترسو می‌کند و جرأت برخورد با دیگران را از او می‌گیرد، ترس آنها از مرگ است. لذا اگر کسی از مرگ نترسد طبعاً انسان شجاعی می‌شود. عارف واقعی نیز ترسی از مرگ ندارد، بلکه به استقبال آن می‌رود. عارف از مرگ نمی‌ترسد و بلکه از آن استقبال می کند، چون آنچه موجب ترس از مرگ است دل بستن به دنیاست در حالی که عارف از دنیا رهیده است. او به ظاهر در دنیا زندگی می کند، اما دل او از دنیا گذشته است. همچنین عارف، مرگ را موجب برطرف شدن برخی از حجابها و مصداق لقاءالله می داند و او که عاشق خداوند است طبعاً به استقبال آن می شتابد.  مرحوم بوعلی در نمط نهم اشارات آنجا که به برخی از ویژگی‌های اخلاقی عارف می پردازد، می‌گوید: «العارف شجاع وكيف لا و هو بمعزل عن تقيه الموت». عارف شجاع است و چگونه شجاع نباشد حال آنکه او پرهیزی از مرگ ندارد.

وی ادامه داد: ضمیمه شدن درک عظمت پروردگار و کوچک بودن دیگران، و همچنین نترسیدن از مرگ به یکدیگر، عارف را به شدت شجاع و دلیر می‌سازد. چیزی که در سیره امام راحل به خوبی مشهود است. مرحوم علامه محمدتقی جعفری می‌نویسد شخص دانشمند بسیار موثقی برای من نقل کرد که با عده‌ای از فضلا در حضور امام نشسته بودیم سخن از هر دری دربارهٔ قدرت‌های بزرگ دنیا می‌رفت که ایشان فرمودند: «من تاکنون به یاد ندارم از چیزی یا کسی ترسیده باشم جز خداوند متعال.»

عضو هیئت علمی موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره) در نتیجه گیری سخنان خود گفت: امام راحل در طول زندگی پربرکت خویش از روحیه استکبارستیزی برخوردار بود. نه تنها عرفان راستین و حقیقی، منافاتی با استکبارستیزی ندارد بلکه موجب تقویت این روحیه در انسان عارف است. روحیه استکبارستیزی بر سه اصل «شجاعت»، «ظلم ستیزی» و «ایثار» استوار است و عرفان راستین موجب ایجاد و تقویت سه اصل مزبور در انسان عارف می‌گردد.

وی ادامه داد: عارف به جهت درک عظمت پروردگار و حقارت دیگران و نترسیدن از مرگ، به شجاعتی ستودنی دست می‌یابد. از سوی دیگر عارف، علی‌رغم اینکه عالم را مظهر اسماء و صفات پروردگار می‌داند برای رسیدن به مقام قرب الهی به آنچه موجب خشنودی پروردگار است روی می‌آورد و از آنچه خشم و سخط او را بر می‌انگیزد، و از جمله، ظلم و ستم به بندگان خدا می‌گریزد و با عوامل آن می‌ستیزد. عارف ایثار جان و مال را موجب قرب خویش به پروردگار دانسته و در مصاف با مستکبران به راحتی از مال و بلکه جان خویش می‌گذرد.

حجت الاسلام مظفری در پایان گفت: امام خمینی(ره) در قله استکبارستیزی بودند، اسرائیل را غده سرطانی می‌دانستند و معتقد بودند که مسلمانان باید این رژیم جعلی را به زباله دان تاریخ بیاندازند.

.......................................
پایان پیام/ 167