خبرگزاری اهل‌بیت(ع) - ابنا

سه‌شنبه ۱۵ آبان ۱۴۰۳
۱۳:۲۶
در حال بارگذاری؛ صبور باشید
یکشنبه
۱۹ آذر
۱۴۰۲
۱۰:۵۵:۴۱
منبع:
ابنا
کد خبر:
1418838

صانعی: ادعای «نیل تا فرات» وعده‌ای برای قوم بنی‌اسرائیل بود و ارتباطی به رژیم صهیونیستی ندارد

عضو هیئت علمی موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره) اظهار داشت: ادعای نیل تا فرات صرفا وعده‌ای برای قوم بنی‌اسرائیل بود و ارتباطی به رژیم صهیونیستی ندارد. نکته قابل توجه اینجاست که این وعده نیز با شروطی همراه بود.

آآ

به گزارش خبرگزاری بین المللی اهل بیت(ع) ـ ابنا ـ نشست علمی تحلیل چگونگی شکل‌گیری رژیم صهیونیستی روز شنبه ششم آبان ماه 1402 در مسجد امام حسن عسکری(ع) قم برگزار شد.

حجت‌الاسلام والمسلمین دکتر «صانعی» عضو هیئت علمی موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره) در این نشست سخنرانی کرد که متن کامل سخنرانی وی با اندکی تلخیص، به شرح زیر است:

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع بحث ما در خصوص چگونگی شکل‌گیری رژیم جعلی اسرائیل و صهیونیسم در پی اتفاقات دردناک این روزهای سرزمین فلسطین است که دل همه‌ی آزادگان جهان را به درد آورده است و ما بابت این اتفاق سوزناک و دردناک در غم و اندوه به سر می بریم.

این رژیم جعلی با زور و پشتوانه قدرت‌های بزرگ بر فلسطین مسلط شد و تمام ارزش‌های آن سرزمین را نابود کرد؛ همچنین مردم آن را به اسارت برد وکودک، مرد، زن، پیر و جوان را به خاک و خون کشید به شکلی که امروزه شاهد نسل‌کشی مردم غره هستیم.

 بنده تحلیلی در خصوص رژیم جعلی اسرائیل و تفکرات صهیونیستی را از دل تاریخ قوم یهود و منابع آن، فارغ از منابع دینی اسلام ارائه می‌دهم.

این روزها برخی شبهاتی را پیرامون اسرائیل مطرح می‌کنند که اگر به درستی به آن پاسخ داده نشود، مشکلات دیگری را به همراه خواهد داشت. اولین شبهه چنین نقل می‌شود که با توجه به منابع دینی یهود مثل تورات، وعدۀ «ارض موعود» به یهودیان داده شده و این سرزمین به تعبیری، سرزمین اجدادی آنان است پس حق بازگشت به این سرزمین و تشکیل حکومت را دارند.

در جواب باید گفت آنچه در منابع قوم یهود از جمله تورات، تلمود و سنت یهودیت پیرامون وعده «ارض موعود» در سفر تثنیه فصل 15 بند 7  و همچنین فصل 17 بند 19 ذکر شده، تنها ناظر به حضرت ابراهیم و فرزندش اسحاق است. در حقیقت این دسته از منابع، سرزمین موعود یعنی از نیل تا فرات را  ناظر به قوم بنی‌اسرائیل می‌دانند.

سه اصطلاح مهم در این مباحث وجود دارد که باید تبیین گردد؛ اصطلاح بنی‌اسرائیل ناظر به فرزندان حضرت یعقوب(ع) است و چون لقب ایشان اسرائیل بود، به 13 فرزند یعقوب نبی از جمله 12 پسر و تنها دختر ایشان لقب بنی‌اسرائیل اطلاق شده است. حضرت موسی(ع) از جانب خدا مأمور شد تا قوم بنی‌اسرائیل را به سمت خدای واحد هدایت کند و ضمن نجات دادن از دست فرعون، به ارض موعود یعنی کنعان (فلسطین) ببرد.

علاوه بر اصطلاح بنی‌اسرائیل، دو اصطلاح دیگر از جمله یهود و صهیونیسم مطرح است که فهم دقیق و تفکیک این سه مورد، تمام سوالات و شبهات احتمالی در ذهن افراد مختلف را پاسخ می‌دهد.

تاریخ قوم یهود به حضرت ابراهیم و حضرت موسی علیهم السلام یعنی 4000 و 3500 سال قبل برمی‌گردد؛ بعد از دوران حضرت موسی(ع)، داوران بنی‌اسرائیل به مدت 200 سال به امر قضاوت و داوری در بین بنی‌اسرائیل و اسباط بنی‌اسرائیل مشغول بودند.

آخرین داور بنی‌اسرائیل، سموئیل بود که بنی‌اسرائیل خطاب به او گفتند: از خدا بخواه تا به جهت رفع تفرقه و مشکلات جامعه، پادشاهی برای ما بفرستد تا زندگی راحتی را تحت حکومت او تجربه کنیم. در این برهه تاریخی جریان طالوت رخ می‌دهد و در ادامه پادشاهان بنی‌اسرائیل از جمله حضرت داوود و حضرت سلیمان علیهم‌السلام به حکومت می‌رسند.

قوم بنی‌اسرائیل به دلیل تمرّد و نافرمانی از دستورات انبیاء و داوران الهی، دچار مشکلات زیادی شد. آنان به بنی‌اسرائیل هشدار می‌دادند که اگر از مسیر خدا فاصله بگیرید و در مسیر بت‌پرستی حرکت کنید، به شما حمله می‌شود و در نتیجه نابود و سرگردان خواهید شد؛ در همین راستا اولین رخداد بعد از سلسله پادشاهان بنی‌اسرائیل، حمله‌ی آشوریان به منطقه اورشلیم در سال 722 قبل از میلاد است که بخشی از مردم بنی‌اسرائیل کشته و اسیر شدند.

در مقطع دیگری که در نتیجۀ نافرمانی و تمرّد بنی‌اسرائیل از دستورات انبیاء مورد حمله قرار می‌گیرند، مربوط به حمله بخت النصر یا نبوکدنصر در سال 567 است. در این جنگ، قسمت شمالی فلسطین که ده سبط بنی‌اسرائیل در آنجا حضور داشتند نابود می‌شوند و دو سبط بنیامین و یهودا که در بخش جنوبی فلسطین سکونت داشتند به منطقه بابل در کشور عراق تبعید می‌شوند که این واقعه در تاریخ به «جلای بابل» شهرت دارد. لذا مجموعه بنی‌اسرائیل و اسباط آن در این جنگ کشته یا تبعید می شوند.

مردمی که به بابل کوچانده شدند به مدت 60 تا 70 سال در آنجا زندگی کردند و دو نسل جدید در آنجا جایگزین نسل قبلی شد. زمانی که کوروش به سرزمین بابل حمله کرد و آن را به تصرف خود درآورد، اجازه بازگشت بنی‌اسرائیل به سرزمین‌شان را  می‌دهد لذا در ادبیات یهود و منابع آن، کوروش به عنوان ماشیح محسوب می‌شود در حالی که این لقب تنها به حاکمان بنی‌اسرائیل اطلاق می‌شد.

بعد از واقعه تخریب اورشلیم، کشتار وسیع بنی‌اسرائیل و تبعید عده‌ای به بابل، تاریخ بنی‌اسرائیل به اتمام می‌رسد و گزاره‌ای در تاریخ ادیان تحت عنوان قوم بنی‌اسرائیل محو می‌گردد؛ زیرا عده‌ای که بعد از تبعید به اورشلیم یا فلسطین کنونی باز می‌گردند، قوم یهودا یا قوم یهود نامیده می شوند.

در ادامۀ تاریخ قوم یهود و حکومت یونانیان بر این مناطق، سرانجام در سال 70 میلادی نیز شاهزاده تیتوس رومی به این منطقه حمله می‌کند و ضمن کشتار باقی‌مانده قوم یهود، مسیحیان بر آن مناطق مسلط می‌شوند.

در زمان حمله خلیفه دوم به فلسطین نیز طبق توافق مسلمانان با حاکمان وقت اورشلیم که از مسیحیان بودند، مسلمانان بر این منطقه مسلط می‌شوند و سیر دست به دست شدن فلسطین بدین شرح بود.

 اما نکته‌ی حائز اهمیت در اینجا چنین است که بحث نیل تا فرات و ارض موعود که در سفر تثنیه فصل 15 بند 17 آمده، تنها خطاب به بنی‌اسرائیل است لذا شامل بحث ارض موعودی که از سوی حاکمان سفّاک و کودک‌کش صهیونیست مطرح می‌گردد، نمی‌شود. قومی که در حال حاضر در اسرائیل حضور دارند به عنوان صهیونیسم شناخته می‌شوند نه بنی اسرائیل.

صهیونیسم به عنوان یک تفکر جدید مطرح شده به گونه‌ای که مخالفت بسیاری از یهودیان را به همراه دارد. این تفکر به تمام منابع دینی از جمله تورات، تلمود، و سنت شفاهی بزرگان خود پشت پا می‌زند و بدون توجه به منابع تاریخی و دینی خود، تشکیل حکومت می‌دهد؛ لذا تشکیل رژیم صهیونیسم در سال 1948، به عنوان یک حکومت جعلی نزد یهودیان است. در آموزه‌های کتاب مقدس قوم یهود، نقل شده که ماشیح  از نسل حضرت داوود در آخرالزمان ظهور کرده و بحث بازگشت به ارض موعود را مطرح می‌کند لذا هیچ‌کس حق ندارد تا قبل از ظهور ماشیح، ادعای تشکیل دولت کند لذا جریان سنتی قوم یهود با تشکیل حکومت مخالف هستند.

تفکر صهیونیسم فرهنگی یا دینی، به ظهور ماشیح از نسل حضرت داوود(ع) در آخرالزمان باور دارد همانند باور شیعیان به ظهور امام زمان(عج) که منجی عالم بشریت خواهد شد. اما عنوان صهیونیسم سیاسی که تحت تأثیر صهیونیسم مسیحی و با حمایت ایالات متحده آمریکا و انگلستان مطرح شد، بحث دولت اسرائیل را مطرح نمود و سردمدار شکل‌گیری صهیونیسم سیاسی را روزنامه‌نگاری به نام «تئودور هرتسل» معرفی می‌کنند.

برای تشکیل حکومت اسرائیل چنین ادعا می‌کنند که یهودیان سراسر دنیا آواره هستند و نباید در انتظار تحقق وعده‌های کتاب مقدس بنشینند، باید ملت یهود را متحد کنیم و در انتظار ماشیح نباشیم. حتی یهودیانی که از اروپا و آمریکا با وعده پول و خانه به اسرائیل کوچانده شدند، به عنوان شهروندان درجه دوم در غرب تلقی می شدند.

گروهی مسیحی به نام «پیوریتن‌ها» با شعارهای مختلفی همچون تلاش برای ظهور عیسی مسیح(ع)، بحث بازگشت قوم یهود به سرزمین‌شان را مطرح کردند؛ این شعارها موجب تحریک یهودیان با تفکر صهیونیستی شد و مسئله تشکیل سرزمینی برای قوم یهود پراکنده در سراسر اروپا و آمریکا، شدت گرفت.

 در جریان صدور بیانیه‌ی بالفور در سال 1917 از سوی وزیر خارجه وقت انگلستان، خرید خانه و زمین از فلسطینیان آغاز شد و مردم بی‌اطلاع از نقشه‌های غرب، شروع به داد و ستد با یهودیان کردند اما زمانی که مردم فلسطین از پشت پرده این سیاست مطلع شدند و از فروش املاک خود ممانعت کردند، جرقه شروع جنگ‌ها زده شد.

 بنابراین مسئله ارض موعود یا گستره نیل تا فرات به رژیم صهیونیستی ارتباطی ندارد زیرا اساساً قوم یهودی در کار نیست.  برخی افرادی که از اروپا مثل مجارستان به اسرائیل کوچ کردند، جزو طبقه ضعیف جامعه بودند و مهاجرت به اسرائیل را فرصتی برای داشتن خانه و امکانات می‌دیدند.

بسیاری از افرادی که به اورشلیم مهاجرت کردند تا امت واحد یهودی تشکیل دهند، اساساً یهودی نبودند؛ مثلا در جریان جنگ 33 روزه که موجب ناامنی اسرائیل شد، عده‌ای به خیابان‌ها آمدند و با درخواست بازگشت به کشورهای خود، اعلام کردند که ما یهودی نیستیم و حضور ما در اینجا خلاف قانون است اما اجازه مهاجرت معکوس را نداشتند.

 بنابراین ادعای نیل تا فرات صرفا وعده‌ای برای قوم بنی‌اسرائیل بود و ارتباطی به رژیم صهیونیستی ندارد. نکته قابل توجه اینجاست که این وعده نیز با شروطی همراه بود از جمله اینکه بنی‌اسرائیل در مسیر خدا باشند و به دستورات انبیاء و داورانشان گوش دهند اما این قوم همواره راه تمرّد را در پیش می‌گرفتند لذا تحقق وعده خداوند در زمان حیات قوم بنی‌اسرائیل منقضی شد.

زمانی که هرتسل با سران اروپا مخصوصا آمریکا و انگلیس صحبت کرد، تمام مناطق فلسطین تحت استعمار انگلیس بود و از همین جهت حضور یهودیان در این منطقه تسهیل شد.

سوال مهم اینجاست که فارغ از منابع دینی یهود، مگر خرید خانه و ملک در فلسطین، مساوی با تصاحب حق حاکمیت آن منطقه است؟ حاکمیت متعلق به مردم آن سرزمین است که یهودی، مسیحی و مسلمان هستند. انقلاب اسلامی ایران نیز از ابتدا اعلام داشت که باید فلسطینی‌ها برای فلسطین تصمیم بگیرند.

بنابراین رژیم صهیونیستی به منابع دینی خود بی‌اعتناست و همواره با حمایت انگلیس و آمریکا به آزار و اذیت ساکنان این سرزمین می‌پردازد.

شبهه دیگری که امروزه ناظر به حملات وحشیانه‌ی اسراییلی‌ها مطرح می‌کنند،  مسئله دفاع مشروع رژیم صهیونیستی در مقابل مقاومت است، چرا که حماس را آغازکننده عملیات طوفان الاقصی می‌دانند!

در جواب باید گفت که رژیم صهیونیستی قصد یورش گسترده به نوار غزه را داشت و جبهه مقاومت عملیات پیش‌دستانه را تدارک دید. نکته مهم اینجاست که برادران حماس در ابتدای عملیات نوار غزه، فرماندهان ارشد نظامی اسرائیل را در مناطق مسکونی نزدیک به غزه به اسارات گرفتند لذا مشخص می‌گردد که رژیم صهیونیستی نیز در تدارک شروع یک جنگ بود.

به تعبیر مقام معظم رهبری، یک حمله پیش‌دستانه بسیار مقتدرانه در غزه رخ داد. امروزه غزه نماد اقتدار مظلومیت است زیرا تمام حکومت‌های دنیا ضد او هستند و به شکل مداوم برای حمایت از رژیم صهیونیستی به اسرائیل سفر می‌کنند.

دولت اسرائیل در یک سال گذشته، چهار مرتبه تغییر کرد و در اوضاع نابسامانی قرار داشت لذا عملیات طوفان الاقصی شرایط بحرانی را برای این رژیم رقم زد. به تعبیر مقام معظم رهبری، سران کشورها در اسرائیل حضور پیدا می‌کنند تا موجب دلگرمی نخست وزیر ورشکسته این رژیم جعلی شوند اما هر لحظه امکان سقوط آن وجود دارد.

ضربه حماس به اسراییل، از زمان تشکیل این رژیم جعلی بی‌سابقه بود لذا بمباران مردم بی‌گناه غزه را در پیش گرفتند تا از میزان عصبانیت خود بکاهند.

قبل از تشکیل رژیم جعلی اسرائیل در منطقه فلسطین، کشورهایی مانند آرژانتین، اوگاندا و صحرای سینا نیز به تئودور هرتسل پیشنهاد شد لذا بحث سرزمین موعود اصلا موضوعیت نداشت اما در نهایت منطقه فلسطین را برای کنترل مسلمانان انتخاب نمودند.

دو حکومت در تاریخ قوم یهود به قدرت رسیدند که تا 80 سال دوام نداشتند؛ این حکومت جعلی نیز 75 ساله است و امیدواریم به تعبیر مقام معظم رهبری نتوانند 25 سال آینده را ببینند.

شرط تحقق این وعده، بیداری اکثر ملت‌های جهان است که به نظرم امروزه جبهه مقاومت توانسته از مرز آسیا عبور کند ؛ مثل راهپیمایی عظیم مردم لندن در حمایت از فلسطین که خشم نخست‌وزیر انگلستان و نمایندگان مجلس را به همراه داشت. حرکت مقاومت به برکت جانفشانی‌های افرادی مثل حاج قاسم سلیمانی در حال تحقق است اما بایسته است تا جریان اهل سنت و کشورهای عربی نیز به میدان بیایند تا شاهد هم‌گرایی کامل در سطح منطقه باشیم.

..............................................................

پایان پیام/ 167 ـ 348