خبرگزاری اهل‌بیت(ع) - ابنا

دوشنبه ۱۵ مرداد ۱۴۰۳
۱۲:۲۶
در حال بارگذاری؛ صبور باشید
چهارشنبه
۴ بهمن
۱۴۰۲
۱۴:۵۰:۰۰
منبع:
ابنا
کد خبر:
1432105

امیرالمومنین علی علیه‌السلام؛ «حقیقتِ حق» و «ولیِّ مطلق»

«هر کس بخواهد آدم را در علمش، نوح را در فهمش، ابراهیم را در خُلقش، موسی را در مناجاتش، عیسی را در سنت و رفتارش، و محمد را در تمام خلقت و کمال صفاتش ببیند، به عل‌بن‌ابی‌طالب بنگرد.»

آآ

به گزارش خبرگزاری بین‌المللی اهل‌بیت(ع) ـ ابنا ـ در طول تاریخ، تلاش‌های بسیاری صورت گرفت تا نام و یاد یگانه آفرینش حضرت امیرالمومنین(ع)، و شخصیت و جایگاه آن مورد غفلت و مناقشه قرار گیرد و مرتبه او تنزّل پیدا کند؛ اما این وجود نورانی همانند نام خویش، بلندمرتبه ماند و تا ابد خواهد درخشید.

درباره عظمت و فضائل و مقامات امیرمؤمنان على(ع) سخن گفتن هرچند در ابتدا سهل مى‏‌نماید، اما با مقدارى فرورفتن در بحر فضائل بى‏‌شمارش، بیان فضائل سخت مشکل و دشوار می‌شود «که عشق اول نمود آسان؛ ولى افتاد مشکل‌ها...» 

وقتى از خلیل بن احمد (دانشمند ادبیات عرب و بنیان‌گذار علم عَروض در سده دوم هجری) درباره فضائل على(ع) پرسش شد؛ چه زیبا پاسخ داد که: «کیف اصف رجلاً کتم اعادیه محاسنه و حسداً و احبّائه خوفاً و ما بین الکلمتین ملأالخائفین؛ چگونه مى‌‏توانم مردى را توصیف کنم که دشمنانش از روى حسادت و دوستانش از ترس [دشمنانش] محاسن او را پنهان نمودند، اما شرق و غرب عالم محامدش را فرا گرفته است. (روضة المتقین، ج 13، ص 265)

بیان مبارک و پرعظمت پیامبر مکرم حضرت محمد(ص) به یقین جامع‌ترین و کاملترین وصف از امام المتقین است که چنین توصیف فرمود: هر کس بخواهد آدم را در علمش، نوح را در فهمش، ابراهیم را در خُلقش، موسی را در مناجاتش، عیسی را در سنت و رفتارش، و محمد را در تمام خلقت و کمال صفاتش ببیند، به عل‌بن‌ابی‌طالب بنگرد. (المناقب للخوارزمی، ص۸۳، ح۷۰)

برای وصف بی‌نظیر عالم هستی مولا امیرالمومنین(ع) از بیانات حضرت آیت‌الله خامنه‌ای وام می‌گیریم تا به گوشه‌ای اقیانوس فضائل و عظمت شخصیت او نگاهی بیاندازیم.

عبادت عاشقانه

ابودرداء نقل می‌کند: در زمان رسول اکرم(ص) در نیمه‌های شبی دیدم در یکی از نخلستان‌های مدینه صدای مناجات و تضرع و ناله می‌آید. نزدیک رفتم، دیدم علی بن ابی طالب(ع) است که به مناجات و دعا مشغول است و به شدت می‌گرید، بعد هم از کثرت گریه و مناجات و دعا غش کرد و در همان جا افتاد. در حالی که متوحش بودم و فکر می‌کردم که علی از دنیا رفته است، رفتم و به فاطمه زهرا(س) خبر دادم، اما فاطمه زهرا(س) به قدر من دست پاچه نشد، چون این مطلب را از علی(ع) بارها تجربه کرده بود. (دوازدهم تیرماه 1362)

صبر و بصیرت در کارها

امیرالمؤمنین(ع) از اوایل نوجوانی تا هنگام مرگ، دو صفت «بصیرت» و «صبر» - بیداری و پایداری - را با خود همراه داشت. او یک لحظه دچار غفلت و کج‌فهمی و انحراف فکری و بد تشخیص دادن واقعیت‌ها نشد. از همان وقتی که از غار حرا و کوه نور، پرچم اسلام به دست پیامبر برافراشته شد و کلمه «لااله‌الااللَّه» بر زبان آن بزرگوار جاری شد و حرکت نبوت و رسالت آغاز گردید، این واقعیت درخشان را علی‌بن‌ابی‌طالب علیه‌السّلام تشخیص داد؛ پای این تشخیص هم ایستاد و با مشکلات آن هم ساخت. بصیرت و بیداری او، یک لحظه از او جدا نشد. دوم، صبر و پایداری کرد و در این راه استوار و صراط مستقیم، استقامت ورزید. این استقامت ورزیدن، خسته نشدن، مغلوب خواسته‌ها و هواهای نفس انسانی - که انسان را به تنبلی و رها کردن کار فرا می‌خواند - نشدن، نکته مهمی است.... 

این دو خصوصیت در امیرالمؤمنین علیه‌السّلام قابل تقلید و قابل پیروی است. کسی نمی‌تواند بگوید که اگر امیرالمؤمنین علیه‌السّلام صبر و بصیرت - یعنی بیداری و پایداری - داشت به خاطر این بود که امیرالمؤمنین بود. همه در این خصوصیت باید سعی کنند که خودشان را به امیرالمؤمنین علیه‌السّلام نزدیک کنند؛ هر چه همت و استعدادشان باشد. (دوازدهم آبان ماه 1377)

اقامه حق و دوری از قدرت‌طلبی

یکی از شاخصه‌های حکومت امیرالمؤمنین، برخاسته از اراده مردم و خواست مردم است. «تغلّب» - یعنی از راه غلبه و زور بر مردم حاکم شدن - در منطق امیرالمؤمنین نیست. با این که خود را بر حق میدانست، اما کنار نشست، تا وقتی مردم آمدند، اصرار کردند، ابرام کردند، شاید گریه کردند، التماس کردند که آقا شما بیا زمام امور ما را در دست بگیر. آن وقت آمد و زمام امور مردم را در دست گرفت. خودش گفت که اگر مردم نیامده بودند؛ اگر مردم اصرار نمی‌کردند، اگر این طلب جدّی مردم نبود، من علاقه‌ای به این کار نداشتم. قدرت در دست گرفتن و اعمال اقتدار، برای امیرالمؤمنین جاذبه‌ای ندارد. قدرت‌طلبی برای کسانی جاذبه دارد که می‌خواهند خواهش‌های نفسانی و هواهای نفسانی خودشان را ارضا کنند، نه برای امیرالمؤمنین. او دنبال تکلیف شرعی است؛ دنبال اقامه حقّ است. ( سی‌ام شهریورماه 1381)

تلاش برای پیشرفت اسلام

همه وجودش وقف اسلام است. وقف است برای آنچه پیغمبر می‌خواهد و خدا را خشنود می‌کند. امیرالمؤمنین علیه‌الصّلاة والسّلام هیچ مایه‌ای برای شخص خود نگذاشت. در آن ده سال - ده سال حیات پیغمبر - امیرالمؤمنین علیه‌الصّلاة والسّلام هر کاری که کرد، برای پیشرفت اسلام بود. این که می‌بینید می‌گفتند فاطمه زهرا و امیرالمؤمنین و فرزندانشان گرسنه ماندند، علّتش همین است و الّا این جوان اگر به فکر کاسبی بود، می‌توانست بهتر از هر کاسبی، به کسب بپردازد. (سوم آذرماه 1373)

بی‌اعتنایی نسبت به مظاهر دنیا

زهد، یعنی بی‌اعتنایی به دنیا. بی‌اعتنایی به دنیا به معنی بی‌اعتنایی به تلاش دنیا نیست. چه کسی از امیرالمؤمنین(ع) در دنیا پرتلاش‌تر بود؟ چه کسی بیشتر از امیرالمؤمنین علیه‌السّلام، از قدرت بازو، قدم، مغز، جسم، روح، مال و همه نیروهای خود برای ساختن یک دنیای خوب استفاده کرده است؟ اشتباه نکنیم! بی‌رغبتی به دنیا، به معنای پشت کردن به تلاش، سازندگی، مبارزه و ساختن جهان به شکل مطلوب نیست. آن زحمت‌ها را باید کشید. کسی که بی‌رغبت به دنیاست، زاهد است؛ یعنی همه آن زحمت‌ها را می‌کشد، مجاهدت می‌کند، مبارزه می‌کند، خود را در میدان‌های مبارزه حتّی به خطر هم می‌اندازد، تا پای جان هم پیش می‌رود، بازوی او، پای او، مغز او، جسم او، روح او و دارایی او هم اگر دارد، در راه ساختن دنیای خوب مصرف می‌شود؛ منتها وقتی نوبت برداشتِ شخصی از خزانه دنیا می‌رسد، کم برمی‌دارد. این، معنای زهد است. (هفدهم دیماه 1371)



.........................

پایان پیام / 348