به گزارش خبرگزاری اهل بیت(ع) ـ ابنا ـ با توجه به اهمیت تحلیل و ارزیابی نحوه پوشش اخبار غزه از سوی رسانههای داخلی و بینالمللی، خبرگزاری ابنا اقدام به برگزاری نشست تخصصی ارزیابی و آسیبشناسی «پوشش اخبار غزه از سوی رسانههای داخلی و بینالمللی» کرد.
این نشست با حضور خانمها دکتر «الهام عابدینی» مدرس و پژوهشگر روابط بینالملل و دکتر «لعیا محبوبی» کارشناس رسانه و مدرس ارتباطات، روز سهشنبه ۱ اسفند در حاشیه نمایشگاه رسانههای ایران و در غرفه خبرگزاری ابنا برگزار شد.
متن کامل این نشست در پی میآید:
خانم دکتر لعیا محبوبی: ابتدا از برنامهی خوبی که برگزار کردهاید، تشکر میکنم. میتوانیم درباره جنگ کنونی غزه بگوییم که قبل از همه یک جنگ طولانی مدت است. یعنی اگر بخواهیم به جنگ طولانیمدت فکر کنیم، این جنگ هم فرسایشی بوده، هم مشکلات عمدهای را در آن منطقه به وجود آورده است.
من سریع به سراغ بحث پوشش خبری میروم. ابتدا یکسری مطالب را به لحاظ رسانهای خدمتتان عرض میکنم. اول اینکه در جهان رسانه برای اینکه بخواهند کاری را پیش ببرند و روایتی را به روایت غالب تبدیل کنند، قبل از هر چیز، یکسری استراتژیها و تمهیداتی برای آن دارند. در این راستا عملکردهای بلندمدت، میانمدت و کوتاهمدت در این زمینهها شکل میگیرد. اگر بخواهیم بلندمدت را ریشهیابی کنیم، منطقهی خاورمیانه به لحاظ نگاه شرقشناسانه و نظریات ادوارد سعید، همیشه تلاش بر این بوده که اعراب را قومی جاهل و دور از تمدن نشان دهند و در همین کانتکستی که روایتها شکل میگیرد، از فلسطینیها هم به نحوی در مسیری که بوده انسانیتزدایی شده است و این انسانیتزدایی در روایتهای غالبی که میبینیم، جریان دارد. نمونهها و فکتهایش را خدمتتان عرض میکنم.
به همین دلیل در بازنماییهای رسانهای، وقتی حرف از یک اسرائیلی و کشته شدن یک غیرنظامی اسرائیلی میشود، جایگاه انسانی که برای او در نظر گرفته میشود با یک غیرنظامی فلسطینی یکی نیست. این نگاه نیازمند این است که نگاه تاریخی به مسئله داشته باشیم. خیلی قبلترها پایههایی ریخته شده برای اینکه مخاطب بتواند به این پذیرش برسد و این پروسهی طولانی چندصد ساله است و محدود به چند دهه نمیشود.
*ویژگیهای بازنمایی رسانهای
بازنمایی رسانهای چند استراتژی بسیار مهم دارد. در بازنمایی رسانهای واقعیتها به شکلی که آن رسانه میخواهد، گوشههایی از حقیقت که منطبق بر اقتصاد سیاسی آن رسانه بوده و منطبق بر ایدئولوژی حاکم بر آن رسانه میباشد، منعکس میشود. لذا تمام حقیقت روایت نمیشود و هر آنچه که نیاز بوده و در جهت اهدافشان است، در بازنمایی جای خودش را باز میکند.
در بازنمایی رسانهای کلیشهسازی و طبیعیسازی بسیار مهم است. کلیشهسازی اصرار بر وجههایی است که تلاش میشود در بازنماییهای رسانهای نشان داده شود. برای نمونه، قبل از قضیه داعش، پروژهی اسلامهراسی را در غرب داشتیم. وقتی داعش بروز کرد، گویی به یک خواستهای رسیدند که دنبالش بودند و ظهور و بروز پیدا است و داعشیهای اسلامگرا یک چهرهی متوحش از اسلام هستند. وقتی که تصاویر سر بریدنها و ... تکرار میشود، به یک کلیشه برای مخاطب تبدیل میشود. لذا مخاطب فکر میکند که من اگر قرار باشد یک مسلمان را ببینم، آن را در کنار چهره یک داعشی یا اسلامگرای بنیادگرا میگذارد، نه در کنار چهره فرد رحمانی مسلمان.
تکرار و استمرار این کلیشهها باعث نمادسازیهایی میشود که در این تکرارها تصاویر پشت هم عرضه میشوند و شخصیتهایی درباره آنها صحبت میکنند. بنابراین پشت سر پوشش خبری، سینما و داستاننویسی و رماننویسی وجود دارد؛ محتواهایی که میتواند برای مخاطب جهانی را باز کند و به شناختی برساند.
بحث دیگر این است که در جنگ روایتها هر کسی به لحاظ فناوری قدرت بالاتری داشته باشد، قطعا دست برتر را دارد. به عبارت دیگر جنگ فناوری در جهان وجود دارد و اگر کشوری به لحاظ اقتصادی و فناوری عقب است، نمیتوان توقع داشت که روایت مسلط و غالب را داشته باشد.
*در بازنماییهای رسانهای هدف نهایی اقناع است
در زمینهی طبیعیسازی نکتهای را عرض میکنم. ما همیشه داستان فلسطین را در کشور خودمان شنیدهایم و در چینش خبری، جایگاه فلسطین همیشه در صدر اخبار ما بوده است، به خاطر اینکه دکترین سیاسی ما و آرمانی که انقلاب به دنبال آن است آزادی فلسطین است. ولی در بحثهایی که در رسانه هست، شیوهی پرداخت بسیار مهم است. من میخواهم از یک منظر کلانتر شروع کنم، مسئلهی فلسطین علاوه بر اینکه برای ما بحث سیاسی است، به نحوی با آن آرمانهای مذهبی درهم تنیده شده است. وقتی نگاه ما یک نگاه ایدئولوژیک به ماجراست، به نگاههای کلانتری در پوششهای خبری نیاز داریم و باید مخاطب را اقناع کنیم چون در بازنماییهای رسانهای هدف نهایی اقناع است. قرار است که شما قانع شوید که فلان هدف درست است، حرفی که من میگویم درست است و در نهایت انگیزه داشته باشید تا کاری که میخواهم انجام دهید.
بنابراین ما باید نگاه کلانی داشته باشیم و همهی مسئله را از ابعاد ژئوپلتیکی و انسانی ـ که بُعد غنی و وسیعی است ـ به مخاطب برسانیم. ما دو مدل روزنامهنگاری جنگ و صلح داریم. ریشههای تضاد درگیری و ارزش خبری درگیری، اهمیت زیادی برای روزنامهنگاری جنگ دارد. در پوشش خبری جنگها، زد و خورد و اینکه تعداد کشتهها چقدر است، میزان خرابی چقدر بوده و چه مقدار ادوات نظامی استفاده شده است، به صورت طبیعی گزارش میشود. اما مسئله اینجاست که نظریهپردازی به اسم «یوهان گالتونگ» این مسئله را مطرح کرد که ما دائما در مورد بحث جنگ حرف میزنیم، پس صلح کجاست؟
*روایت رسانههای جریان اصلی از هفت اکتبر شروع میشود
واقعیت ماجرا این است که در رسانههای جریان اصلی، بحث اقتصاد سیاسی بسیار تعیینکننده است. چون وقتی منابع سیاسی پشت ماجرایی وجود دارد، علی القاعده نیازی نمیبیند که بخواهد ریشههای ماجرا را نشان دهد. اما روزنامهنگاری صلح میگوید که اگر مبنای روزنامهنگاری حرفهای این است که ما جهانی را ترسیم میکنیم که در آن همه بتوانند در یک شرایط ایدهآل انسانی زندگی کنند و اطلاعرسانی گسترده شود، ما باید به این سمت برویم که راهحلگرا و فرآیندگرا باشیم، در صورتی که در روزنامهنگاری جنگ این را نداریم. لذا هیچکس فرآیند تاریخی ماجرای فلسطین را بیان نمیکند، همهی روایتهایی که در رسانههای جریان اصلی داریم از هفت اکتبر و کشته شدن مثلا هزار و دویست یهودی شروع میشود که از واژههای کشتار و قتل عام برای آن استفاده میکنند ولی کسی قبل از آن را نمیبیند. این همان جایی است که اتفاقاً ما باید دست بگذاریم. روزنامهنگاری صلح میگوید که اگر 7 اکتبری اتفاق افتاده است، پیش از آن، از سال 1917 تا 1918 که عثمانی حاکم بود سایکس پیکو را هم در نظر داشته باش. لذا مباحث زیادی باید بررسی شود. وقتی همین نقطهای که آنها دوست دارند از آن فاصله بگیرند، ما بر آن تأکید کنیم، نقطه قوت ما میشود.
در پوشش خبریهای خارجیها به چند فکت اشاره میکنم. اول اینکه عرض کردم رسانهها از 7 اکتبر روایت میکنند و روایتهای قبل برای آنها اساساً لزومی ندارد. در حالی که گوترش دبیر کل سازمان ملل گفت که ریشهی این مسئله خیلی قبلتر است. اسرائیل بسیار اعتراض کرد که باید گوترش برکنار شود یا استعفا دهد. بنابراین چه بخواهیم و چه نخواهیم رسانههای غربی همسو با اسرائیل هستند، به دلیل اینکه منافع مشترک دارند و به نحوی متحدشان محسوب میشوند و رسانهها هم به عنوان بازوی مهم و اصلی که در خدمت این قدرتها هستند، کار میکنند.
*رسانههای جریان اصلی، درباره انسانیتزدایی از فلسطینیها کار میکنند
نکته اینجاست که در رسانههای جریان اصلی، درباره انسانیتزدایی از فلسطینیها کار میکنند. امروزه در فلسطین فاجعهی انسانی را میبینیم در صورتی که اینها در روایت خود به این مسئله اشاره نمیکنند. مثلا من یکی از مقالات تایمز را میخواندم که آورده بود: «در 7 اکتبر، 1200 اسرائیلی کشته شدهاند که بیشترین آمار کشته شدن یهودیها به صورت جمعی بعد از هولوکاست است.» وقتی برای مخاطب سابقه ساختند و هولوکاست به صورت دائمی مطرح شد و 7 اکتبر را با هولوکاست قیاس میکنند، ابعاد واقعه بزرگ در نظر گرفته میشود. چون در موضوع هولوکاست بحث مظلومنمایی یهودیها مطرح است. امروزه خبر داریم که آمار یهودستیزی در اروپا یا انگلیس بالا رفته است؛ آمار بالا رفته است ولی آمار دادنها هم در جهت همان مظلومنمایی است. در این راستا یهود را قومی معرفی میکنند که همیشه سرکوب شده و نسبت به آنها ظلم شده است.
در مطالبی که عنوان میشود روایتها به این سمت میرود که حماس را به عنوان تروریست مطرح کنند و بیسهای قانونیاش را هم گذاشتهاند که در زمرهی گروههای سازمانیافتهی تروریستی آمریکا قرار دارد. چون قبلتر قانون آن وجود دارد، رسانه وقتی از تروریست حرف میزند عملا میگوید که من بر اساس آنچه که قبلتر بوده میتوانم این سخن را بگویم، ولی اگر یک اسرائیلی مستقیماً به یک کودک فلسطینی شلیک کند، به او تروریست نمیگویند. اسرائیل با کلمات کار میکند، و روایت او روایتی نیست که از جانب یک انسان آگاه یا مخاطب فعال پذیرفته شود. یا صهیونیستها ادعا میکنند که ما از خودمان دفاع میکنیم؛ وقتی شما از دفاع حرف میزنید، به نحوی میگویید که هر اقدامی که من انجام دهم مشروع است ولی قبل از آن را مطرح نمیکند که کاری که من کردهام چیست. یعنی این افکار را به سمتی میبرد که مظلومنمایی و دفاع از خود را مطرح میکند که به اقداماتش مشروعیت دهد. در کنار آن هم رسانههای جریان اصلی در جهت توجیهِ توجیهات اسرائیل هستند.
جالب است آن روزی که آفریقای جنوبی در دادگاه لاهه بحث شکایت را مطرح کردند، ما شاهد بودیم که حوثیها یا نیروهای انصارالله در دریای سرخ بر اساس کنوانسیون پیشگیری از نسلکشی، اقداماتی انجام داد. به عبارت دیگر، بر اساس آنچه که در سازمان ملل و قانون بینالملل پذیرفته شده است، حق دارند برای اینکه با نسلکشی مقابله کنند، اقدامی انجام دهند. ولی دیدیم که انگلیس و آمریکا ائتلاف کردند و علیه انصارالله یمن عملیات نظامی کردند. چرا این عملیات در رسانههای خارجی و غربی توجیه شد؟ به خاطر اینکه گفتند این اقدام در دفاع از اسرائیل است چون منافع در خطر است و یا تجارتی که در دریای سرخ در جریان است، به تمام جهان تأثیر میگذارد و توجیهات دیگر داشتند.
*شیطنت رسانههای جریان اصلی درباره جنگ غزه
به یک نکتهی دیگری که باید در بحث انسانیتزدایی از فلسطینیها اشاره کنم، این است که زبان بسیار اهمیت دارد و واژهها مسائل زیادی را بیان میکند. همچنین همنشینی زبان با تصویر دنیای دیگری ایجاد میکند؛ زمانی که رسانههای جریان اصلی، کشته شدن فلسطینیها روایت میکند از واژۀ مرگ استفاده میکنند، در صورتی که مرگ نبوده، بلکه کشته شده است ولی در مورد اسرائیلیها قطعا از واژهی کشته شدن استفاده میکنند. این نشان میدهد که نیازی میبینند و بر اساس آن نیازی که منطق آنان است، میخواهند توجیه کنند که فلسطینیها مستحق مرگ هستند و نیازی نیست که ما خودمان را اذیت کنیم!
اگر بخواهم در بحث روایتها بگویم، به نظرم میتوان گفت که الجزیره خیلی خوب عمل کرده است. البته امکانات دارد و از 32 فرستندهی ماهوارهای که در غزه است، سیویک ماهواره در اختیار الجزیره است لذا خوب توانسته از این ظرفیت خود استفاده کند. صداوسیمای ما هم در حد توان و برد رسانهای که دارد، 24 ساعته با برنامههای گوناگون و شبکههای مختلف کار میکند که میبینیم. بنابراین کار مداوم شبانهروزی در این زمینه صورت گرفته است و از طرف دیگر در محور مقاومت، شبکههایی که همسو مثل المیادین، المنار یا المسیره روایتهای منسجم در کنار هم داشتند.
*اهمیت و جایگاه شبکهها و رسانههای جایگزین
اتفاق جالبی که افتاده این است که بعد از 7 اکتبر، هیچگاه اسرائیل فکر نمیکرد که اینقدر وجههاش خراب شود، هیچگاه فکر نمیکرد که روبهروی کاخ سفید علیه اسرائیل تجمع اعتراضی برگزار شود و در کشورهای مختلف آسیایی، اروپایی، آمریکایی تجمعات زیادی علیه اسرائیل منعقد شود. علیرغم تلاشهایی که رسانههای جریان غالب داشتند، اتفاقات دیگری هم افتاده که اتفاقات خوبی است و در این جریان، شبکهها و رسانههای جایگزین را باید ظرفیت مهمی بدانیم چون توانستهاند کار کنند و اتفاقاً محور مقاومت هم از این ظرفیت به خوبی استفاده کرده است. محور مقاومت فهمیده است که چه کار باید انجام دهند. برای نمونه فیلمبرداری کردن از نفتکشی که حوثیها یا نیروهای انصارالله گرفتند و پخش آن در شبکههای مختلف، هیمنه غرب و آمریکا را میشکند. نیرویی که از جانب رسانههای غربی به آن شورشی میگویند اگر بتواند این کار را انجام دهد، نشان میدهد که قدرتی وجود دارد که میتواند با قدرت بزرگترِ بسیار مدعی، مقابله کند.
همچنین شاهدیم که در دانشگاههای مختلف اتفاقات خوبی علیه اسرائیل افتاده است و ذهن قشر فرهیخته را بیدار کرده به اینکه مسئلهی فلسطین دیگر آن مسئلهی سوختهی تکراری قبل نیست. الان همه در این فکر هستند که اگر 1200 نفر از اسرائیل کشته شدند، چرا 29 هزار نفر را کشتی؟ چرا الان میخواهی رفح را بمباران کنی و حملهی زمینی داشته باشی؟ چرا اجازه نمیدهی کمکهای بشردوستانه به غزه برسد؟ لذا به دلیل ابعاد انسانی این ماجرا، دیگر سرپوشهایی که گذاشته میشد، جوابگوی قشری نیست که مخاطب فعال است و ذهنش نسبت به مسئله بیدار است.
*نمونههایی از موفقیت رسانهای کشورهای محور مقاومت
از آن طرف در شبکههای مستقل، رسانههای جایگزین و کانالهای یوتیوب و ... روایتهای مستمری از جانب کشورهای محور مقاومت وجود دارد. نمونهای که به نظرم خوب توانستند کار کنند این بود که صهیونیستها در همان ابتدا روایتی را مطرح کردند که حماس 40 نوزاد را سر بریده است که الجزیره راستیآزمایی کرد و به صورت مستند نشان داد که واقعیت ندارد؛ حتی خود اسرائیلیها گفتند که این رویداد واقعی نیست و رد شد. یا در قضیه تبادل اسرا اتفاق خوبی که افتاد این بود که تمام شبکههای محور مقاومت این قضیه را پوشش دادند و کار جالبی که حماس کرده بود که نشان میدهد یک فکر رسانهای در پس آن است، این بود که این تبادل در مرکز غزه صورت گرفت. فلسطینیها دست پیرزن اسرائیلی را گرفته بودند و یا گویی بین اسرای اسرائیلی و فلسطینیها علقهای شکل گرفته بود. محور مقاومت با نمایش این تصاویر، روایت اشتباه و غلط سابق را زدود. همچنین رسانههای جریان اصلی غرب بر استفادهی حماس از نیروهای انسانی یا غیرنظامیها به عنوان سپر انسانی بسیار تأکید میکردند. یا بحث تونلها و بیمارستانها را به عنوان استفاده از غیرنظامیها مطرح میکنند. اتفاقاً تونلها دستاورد بزرگ حماس است و در رسانهها به شهر تونلی اشاره میکنند. دیدم که تایم تیتری زده بود که تونلهای زیرزمینی، اسلحهی حماس است. لذا این تونلها به عنوان یک دستاورد مهم باید در رسانههای محور مقاومت برجسته شود. در حالی که تایم مطلبی را از قول یک فلسطینی نوشته بود که در زمان ساخت خانه، نیروهای حماس بدون اینکه ما بدانیم زیر خانه ما تونل زده بودند. بنابراین آنها روایتی را مطرح میکنند که خواست مردم فلسطین نیست و بر اساس خواست خودشان این کار را میکنند و میخواهند بین حماس و مردم فلسطین تفکیک ایجاد کنند، در صورتی که اینطور نیست.
*روایتهای مردم مظلوم فلسطین رسانهای شود
امروزه شاهد وحدت بین گروههای مختلف فلسطینی هستیم در حالی که قبلاً چنین وحدتی را نداشتیم و شاید بتوان گفت که این وحدت بیسابقه است. از طرف دیگر رسانههای غربی میخواهند این وحدت را شکننده نشان دهند، اخیراً خبری درج کرده بودند که حماس به دنبال این است که برای سنوار جایگزین پیدا کند و این را به عنوان اختلاف در حماس مطرح میکردند. به عبارت دیگر نقاط قوّتی که در این مجموعه وجود دارد را میخواهند به سمتی ببرند که گویا نقطه ضعف است یا از منظر غیرانسانی مطرح کنند. اینجا جا دارد که رسانههای ما وارد شوند و از منظر تاریخی و ابعاد دیگر مستنداتی بسازند. الان بهترین فرصت است که وارد این فضا شویم و روایتهای انسانی مختلف را داشته باشیم. چون هر کدام از فلسطینیهایی که در شرایط سخت هستند، هر کدام روایت ناب انسانی دارند که دل هر کسی را به درد میآورد و مطرح شدن همهی اینها به صورتهای مستند و داستان مفید و تأثیرگذار است. همچنین جشنوارههایی میتوان برگزار کرد تا روایتهای مردم مظلوم فلسطین را به دنیا رساند.
در مجموع متأسفانه روایت غالب در اختیار ما نیست، به دلیل اینکه برد رسانهای ما کم است و محدودیت فناوری تأثیر زیادی دارد. در این راستا، در فضاهایی مثل اینستاگرام و توئیتر چون پلتفرم در اختیار آنهاست، با فیلترینگ خاصی که دارند اجازه نمیدهد ما فعالیت زیادی کنیم. همین الان شما چند پست پشت هم درباره مردم مظلوم غزه منتشر کنید، حذف میشود. دلیل هم این است که مبتنی بر یکسری سوگیری و سیاستهای خاصی عمل میکنند. لذا ما بُرد نداریم و باید بر ظرفیتهای دیگرمان تأکید کنیم.
در قضایای اخیر، یهودیها ایلان ماسک را به جایی بردند که عملیات 7 اکتبر اتفاق افتاده بود. به وی گفتند که ببین اینجا چه اتفاقاتی افتاده است! ایلان ماسک آدم مطرحی است، وقتی او را به جایی میبرند، نشان میدهند که آنجا اهمیت دارد. الان هر کدام از مقامات آمریکایی که به اسرائیل میرود، قطعاً آنها را به محل عملیات 7 اکتبر میبرند؛ رسانههای غربی کار میکنند تا به شکلی روایت خودشان را از زبان یک عده آدمی که شناخته شده هستند مطرح کنند.
*با دیپلماسی فرهنگی کارهای زیادی میتوانیم انجام دهیم
همچنین اگر بحث دیپلماسی رسانهای را با دیپلماسی عمومی و فرهنگی مخلوط کنیم، میتوانیم دست برتر را داشته باشیم. ما شاید به لحاظ روایت رسانهای نتوانسته باشیم کاری کنیم و این امکان را به لحاظ فناوری نداشته باشیم و یا تحریمها، بایکوتها و مسائل دیگر این اجازه را ندهد، ولی به لحاظ ظرفیتهایی که در دیپلماسی فرهنگی در جهان عرب داریم، کارهای زیادی میتوانیم انجام دهیم.
این نکته را هم بگویم که در بحث پوشش خبری علیرغم اینکه ما الجزیره خیلی کمک کرد اما از آن طرف هم نباید نادیده بگیریم که اساساً جهان عرب به دنبال این نیست که مسئلهی فلسطین حل شود و یا شکلگیری کشوری به نام فلسطین بیانجامد. آنها الان هم بحث عادیسازی روابط با اسرائیل را دنبال میکنند، چون منافع اقتصادی و سیاسی خودشان را در عادیسازی روابط میبینند. اخیراً مطرح شده است که از طریق کشورهای امارات، اردن و عربستان، اسرائیل توانسته خلائی که از طریق دریای سرخ و واردات تجاری داشته را حل کند. این نشان میدهد که کشورهای عربی چطور از پشت به فلسطینیها خنجر میزنند. البته از لحاظ ژئوپلیتیک است آنها یکسری دلایلی برای عدم حمایت از فلسطین دارند اما میتواند اقداماتی در جهان اسلام و جهان اعراب انجام داد تا خلاءهای رسانهای که ما نتوانستیم روایت غالب داشته باشیم را پر کنیم.
خانم دکتر الهام عابدینی: من میخواهم از اینجا شروع کنم که ما در بررسی پوشش خبری غزه نباشد فراموش کنیم که یک تغییر جدی در نحوهی پوشش خبری اخبار غزه حتی در رسانههای جریان اصلی اتفاق افتاده است، یعنی ما در این دور، نمیگویم دقیقاً از خود 7 اکتبر ولی از یک ماه بعد که مردم تظاهرات کردند و تجمعات گسترده برگزار کردند، ما شاهد این هستیم که حتی جریان اصلی هم نتوانست مثل قبل آن را پوشش دهد. همچنان استفاده از یکسری واژگان خاص را میبینیم. خانم دکتر محبوبی به موضوع تبادل اسراء اشاره کردند؛ در همان روز تبادل اسراء، من به یاد دارم که بعضی از رسانهها برای طرف فلسطینی از واژهی زیر 18 سال استفاده کردند ولی برای طرف صهیونیستی گفتند «کودکان». اینکه از چه واژهای استفاده میکنند و دقیقاً چه تأثیری روی ذهن مخاطب میگذارند مهم است. یا اینکه در مورد فلسطینیها از واژهی مُردن و برای آن طرف از واژهی کشته شدن استفاده میکنند. معمولاً اخبار اینگونه شروع میشود: «بعد از 7 اکتبر و "حملهی تروریستی" که حماس انجام داد... .» حتی در لحظاتی که مجبور میشود علیه اسرائیل خبری را منتشر کرده و جنایات این رژیم جعلی را پوشش دهد باز هم خبر را با حملهی تروریستی حماس شروع میکند.
*تغییر جدی در رویکرد رسانههای داخلی و خارجی پس از 7 اکتبر
با وجود تمام این موارد، ما شاهد یک تغییر جدی هستیم. یکی، دو سال اخیر خیلی کم نام غزه را در اخبار میشنیدیم، بیشتر کلیتی به نام فلسطین به گوشمان میرسید و بیشترین بحثی که در رسانهها مطرح میشد موضوع عادیسازی بود. در این راستا هر جایی نام فلسطین را میشنیدیم ذیل این چتر بود که اسرائیل در حال عادیسازی روابط با کشورهای عربی است لذا خیلی کم دربارهی کشور و مردم فلسطین، به ویژه مردم غزه خبری میشنیدیم. اما بعد از این اتفاق، نه فقط جنایتهای رژیم صهیونیستی، بلکه آنقدر عملیات طوفان الاقصی و 7 اکتبر بزرگ بود که اساساً رسانهها نمیتوانند آن را پوشش ندهند، ولو به قیمت این تمام شود که از رژیم صهیونیستی یک شکست خوردهی اطلاعاتی بسازند اما مجبورند پوشش دهند.
شما در فروش لوازم اطلاعاتی و نظامی ادعاها داشتید و حالا در کنار گوش شما چنین عملیاتی برنامهریزی شده و شما متوجه نشدید! همین امر باعث شد که نام فلسطین دوباره در اخبار شنیده شود. این موضوع اول در تفاوت پوشش اخبار خود را نشان داد. حتی میتوانم به جرأت بگویم که در ایران و رسانههای ما هم به نحوی به تبعیت از رسانههای جریان اصلی، قضیه فلسطین مقداری کمرنگ شده بود، اما 7 اکتبر چنان اتفاق مهمی بود که حتی چند برنامه به همین مناسبت شروع شد؛ ویژهبرنامه آغاز شد یا برنامههای دیگری که وجود داشت. برای نمونه برنامهی سیاست خارجه شبکهی 3 که خود ما بودیم و یا پاورقی و برنامههایی که به صورت روتین پخش میشد، مجبور شدند ویژهبرنامه بروند. ابعاد این حادثه بسیار مهم بود و این در رسانههای داخلی و خارجی دیده میشود. به عبارت دیگر، رسانههای خارجی که خیلی هم تمایلی ندارند درباره فلسطین صحبت کند، مجبور شدند به این اتفاق ورود کنند.
*حماس به صورت هوشمندانه از ابزارهای رسانه استفاده کرد
فکر میکنم دلیل اصلی تفاوتی که اتفاق افتاده را باید در انسان - رسانههای فلسطینیها جستجو کنیم. فلسطینیها و مردم غزه، همان انسان - رسانههایی که با گوشی همراهشان در شبکههای اجتماعی تصویر و خبر منتشر میکردند، پیشرو و پیشگام حرکت میکردند. خانم دکتر محبوبی به اقدامات حماس و یمن اشاره کردند که چقدر به فضای مجازی اهتمام داشتند و حماس از همان ابتدا شروع به تصویربرداری موفقیتهای خود کرد. در یادداشتی خواندم که ویدئوهایی که حماس منتشر میکند، باعث همزادپنداری بین نوجوانان آمریکایی ـ که اهل بازی کامپیوتری هستند ـ و حماس میشود و میبینند که حماس یک نیروی قوی است. به خاطر اینکه نیروی حماس دقیقاً با سبک بازی کامپیوتری فیلمبرداری میکند و دوربین در دست فرد عملیاتکننده است. نیروهای حماس با هوشمندی از تمام ابزارهای رسانهای استفاده کردند، برای اینکه بار دیگر توجه افکار عمومی را به موضوع فلسطین جلب کنند.
تقریبا دو سال قبل در قضیه محلهی شیخ جراح، ما شاهد قدرت انسان - رسانهها بودیم که البته به این شدت نبود ولی نشانههایی از خود نشان داد که چقدر میتواند تأثیرگذار باشد و توجه افکار عمومی را جلب کند اما در رویداد اخیر شاهد سطح جدیدی از آن هستیم. بعضی از خبرنگاران فلسطینی که در غزه هستند میگفتند: «آنقدر تصاویر دردناک است که من وقتی فیلم میگیرم، به تصویر نگاه نمیکنم و گوشی را به سمت آن اتفاق میگیرم. اگر میبینید کادر درست نیست به خاطر این است که خودم نمیتوانم نگاه کنم ولی برای من مهم است که این تصاویر ثبت شود و دنیا ببیند.»
*مشکل تحریم رسانهای ایران
قضیهی تحریمهای رسانهای به نظرم بحث بسیار جدی است. من طبیعتاً میپذیرم که ضعفهایی در رسانههای ایرانی وجود دارد، اما واقعا نمیتوان موضوع تحریمها را نادیده گرفت.
ممکن است طرف غربی خلاقیتهای بیشتری داشته باشد و بهتر خبر بنویسد، اما آن چیزی که خیلی دست و پای رسانههای ایرانی را میبندد برای اینکه بتوانند در عرصهی بینالمللی صدای خود را برساند، مشکل جدی تحریمها و بایکوت رسانهای است. ماهوارهها که جای خودش، الان که پرس تیوی را هم برمیدارند. این تجربهی شخصی خود من است که مدتی پیش با پرس تیوی مصاحبهای کرده بودم، وقتی که لینک مصاحبه را برای من فرستادند دیدم که در یوتیوب به اسم آن برنامه کانال ساختهاند اما هیچ نشانهای از پرس تیوی در آن نبود چون اگر نشانه پرس تیوی بود آن کانال را میبستند. برای من خیلی جالب بود که اینها گفتند که ما در یوتیوب، اینستاگرام، توئیتر و یوتیوب به 100 هزار عضو رسیدهایم اما بدون هیچ اخطاری صفحه را میبندند و ما در چنین شرایط سختی قرار داریم. به عبارت دیگر، موضوع پلتفرم است؛ پلتفرمی مثل اینستاگرام، یوتیوب و توئیتر که عموم مردم دنیا در آن هستند، در اختیار ما نیست. نهایتاً حتی میبینیم که رسانههای ما مجبور میشوند یکسری مسائل را رعایت کنند. مثلا در بین واژهی شهید نقطه یا ستاره میگذارند ولی با این وجود نهایتا وقتی به یک مقداری از بازدید میرسند، و طرف مقابل احساس میکند که صدایی شنیده میشود، سریع آن را میبندند. این مشکل جدی است که رسانههای ما دارند.
*رسانههای داخلی باید مباحث تاریخی فلسطین بپردازند
زاویهی دیگر بحث این است که رسانهها برای مردم داخل خود ایران چه میکنند؟ در آنجا ضعف داریم، ولی اینجا که رسانهها هستند. در اینجا من باز هم میخواهم از نکتهای که خانم دکتر محبوبی فرمودند وام بگیرم؛ اینکه ما گاهی اوقات در همان تله و دامی میافتیم که رسانههای غربی میسازند. یعنی ما خیلی اوقات همان چیزهایی که آنها گفتند را ترجمه و بازپخش میکنیم اما دروازهبانی خبر و چارچوببندی را انجام نمیدهیم. در جمهوری اسلامی ایران 45 سال است که در مورد فلسطین صحبت میکنیم اما کسانی که بینندهی رسانهی ملی هستند ممکن است از تاریخ فلسطین، از سایکس پیکو و روز نکبت چیزی ندانند. شاید ندانند که اگر بر اساس قوانین خود سازمان ملل هم بحث کنیم الان باید کشور فلسطین مرزی وجود داشته باشد اما رژیم صهیونیستی حتی به آن هم پایبند نیست. برخی شبههای مطرح میکنند و میگویند که چرا فلسطینیها مذاکره و صلح نمیکنند؟ این نشان میدهد که شما نمیدانید پیمان 1 و 2 اسلو چه بوده است.
فکر میکنم ضعف جدی که ما در رسانههای داخلی داریم این نکته است که ما خیلی کم درباره تاریخ کار میکنیم لذا در دام روزمرگی میافتیم.
به نظر من این نباشد که فقط خبر را روایت کنیم. اگر او میگوید از بعد از 7 اکتبر اتفاق افتاد، ما هم در ابتدای همهی خبرهای خود بگوییم که مثلا بعد از 75 سال جنایت صهیونیستها ... . یعنی حداقل ما هم عین آنها شروع کنیم. دقیقاً همان نکتهای است که مقام معظم رهبری فرمودند که این رویداد در خلاء اتفاق نیافتاده است و نتیجهی جنایتهایی است که 75 سال انجام شد. جنایات صهیونیستها آنقدر جدی بود که حتی گوترش هم این تعبیر را استفاده کرد و اعتراف کرد که این نکتهای است که وجود دارد.
*تکنیک انسانیتزدایی صهیونیستها
در قضیه اقامهی دعوای آفریقای جنوبی علیه رژیم صهیونیستی، روز اول جلسهی استماع برگزار شد، تیم حقوقی آفریقای جنوبی حضور داشتند و بسیاری از رسانهها این جلسه را به صورت زنده پخش میکردند. اقامهی دعوای آفریقای جنوبی تقریبا 80 صفحه است که یک بخش آن حدود 10 صفحه، با عنوان «تمایل مقامات رژیم صهیونیستی به نسلکشی» است. فارغ از کارهایی که رژیم صهیونیستی انجام داده است، آفریقای جنوبی حتی واژگانی که مقامات صهیونیست استفاده کرده بودند را آورده بود که نتانیاهو روز 8 اکتبر گفته که ارتش ما با تمام قدرت غزه را هدف قرار خواهد داد و ... این گزارش به کرّات اشاره کرده بود که فلان مقام آنها گفته بود که همهی مردم غزه مقصر هستند.
یا ویدئوهایی پخش کرده بودند که نیروهای ارتش رژیم صهیونیستی در حال پایکوبی و شادمانی بودند و شعارهایی سر میدادند که ما غزه را نابود و از بین خواهیم برد. یا اینکه گفته بودند ما با هیولاهای انساننما در حال جنگ هستیم. این دقیقا همان تکنیک انسانیتزدایی است که شما در گام اول برای مشروعیتبخشی به حملات و جنگی که راه انداختهاید، بگویید که آنها انسان نیستند بلکه دیگری و با ما متفاوت هستند. اینگونه باعث میشود که افکار عمومی با شما همراه شوند که اینها شبیه به ما نیستند و هر اتفاقی که برای آنها بیافتد اشکالی ندارد. ما این تکنیک را حتی دربارهی ایران هم دیدهایم؛ وقتی که میخواهند تحریمها را تشدید کنند. همچنین دربارهی عراق و لیبی هم دیدهایم. این تکنیکی است که مدام استفاده میشود.
آفریقای جنوبی را به این دلیل عرض کردم که بگویم چقدر استفاده از واژگان مهم است. اینکه ما و متقابلاً رسانههای غربی از چه واژگانی در اخبار استفاده میکنیم/میکنند، بیشترین تأثیر را میگذارند. حتی میبینیم که رسانههای غربی به صورت تعمدی از واژگانی مثل زیر 18 سال استفاده میکنند. جالب است که رسانهی داخلی ما همان را ترجمه میکند. من نمیگویم که تعمداً این کار را میکند ولی حواسش به این نیست که چقدر واژگان میتواند مهم باشد و این یک ضعف است.
خانم دکتر لعیا محبوبی: بخشی هم به روزنامهنگار یا گزارشگری که این کار را انجام میدهد، برمیگردد. وزیر اسرائیل اعلام کرده است که کشورهای عرب به ما کمک کردند اما در رسانههای ما خبر ارسال 5 نانوایی خودکار امارات، برجسته میشود. رسانههای داخلی ما چرا کمک کشورهای عربی به اسرائیل را مطرح نمیکنند؟ ارسال 5 نانوایی خودکار که در مقابل آن ارزش خبری ندارد. مثل این است که کسی را بکشید، بعد بگویید که من آمدهام و کفن هم آوردهام.
یک نکتهای گه درباره صحبتهای خانم دکتر عابدینی داشتم این بود که 750 روزنامهنگار و گزارشگر مطرح دنیا مثل رویترز، واشنگتن پست و رسانههای نامهای نوشتند و به پوشش خبری غرب اعتراض کردند که کاملاً سوگیرانه و جانبدارانه است و ـ پیروِ صحبتهای خانم دکتر عابدینی ـ بر این موضوع تأکید داشتند که باید به عینه از واژههای آپارتاید و نسلکشی در مورد اقداماتی که اسرائیل انجام میدهد، استفاده شود. چون کلمات بار معنایی ایدئولوژیک بسیار زیادی دارند.
خانم دکتر الهام عابدینی: به نظر من مشکلی که ما در بین خبرنگاران داریم این است که خبرنگاران ما تخصصی کار نمیکنند. خبرنگار در بسیاری از رسانههای ما امروز فرهنگی میزند و فردا به وی میگویند برو مردمی بگیر، برو قیمت فلان چیز را بگیر و .... . یک روز هم به او میگویند که دربارهی فلسطین خبر بنویس. وقتی خبرنگار در حوزهی خودش نیست، طبیعی است که متوجه تفاوت بین واژگان نباشد. امروزه در برخی از رسانههای غربی، خبرنگار 15 سال است که فقط دربارهی فلسطین خبر میزند، طبیعی است که او کاملا به موضوع مسلط است. شاید خبرنگار هم تقصیری نداشته باشد که در سابقهی خبر چیزی در حد ویکی پدیا و یا مطلب کلی مینویسد، در حالی که طرف غربی کاملاً روی موضوع سوار و مسلط است و دقیقاً فکتی میآورد که مخاطب میگوید که تقصیر حماس بوده است!
به نظرم این تفاوت جدی است که بین رسانههای ما و آنها وجود دارد و شاید با اصلاح اینکه خبرها تخصصیتر کار شود، وضعیت بهتر شود، مخصوصاً در موضوعات حساسی مثل فلسطین که مسئلهی اخلاقی، دینی و انسانی است. مهمتر از همهی اینها حتی شبهاتی که ایجاد شود را کنار بگذاریم، اینجا موضوع امنیت ملی برای ایران مطرح است چون رژیم صهیونیستی یک تهدید جدی برای ایران است و ما دربارهی بزرگترین تهدیدی که علیه امنیت ملی ایران وجود دارد متأسفانه خبرنگار تخصصی کم داریم و شاهد ضعفهایی هستیم.
ما باید نسبت به این موضوع آگاه باشیم که هم مقامات غربی و هم رسانههای جریان اصلی، تکنیک انسانیتزدایی را خیلی جدی میگیرند، نه تنها دربارهی فلسطین، بلکه دربارهی هر جایی که بخواهند علیه آن اقدام نظامی یا غیرنظامی انجام دهند، از این تکنیک استفاده میکنند و ما باید به خاطر همین ظرافتهایی که آنها به خرج میدهند، در تولید و ترجمهی خبر، به چارچوببندیهایی که دارند و استفاده از واژگان آنها حواسمان باشد. به این نکته
نکتهی دیگری که در موضوع آسیبشناسی به نظرم اهمیت دارد این است که باید مقداری بحثهای تاریخی را هم در رسانهها و حتی در دانشگاهها بیشتر داشته باشیم. من میبینم که آگاهی دانشجویان در مورد اتفاقات تاریخی خیلی کم است. این ضعفی است که نه تنها رسانه، بلکه در نظام آموزشی ما هم وجود دارد. این موضوع مهمی است که باید اصلاح شود.
خانم دکتر لعیا محبوبی: تأکید من این است که اگر قرار باشد اطلاعرسانی حرفهای داشته باشیم باید به سمت حرفهای بودن برویم. همانطور که خانم عابدینی اشاره کردند، در بحثهایی امنیتی فراتر از مرزهای ما اتفاقاتی می افتد که مستقیم متوجه ما هم است. ناوهای ما در دریای سرخ حضور دارند و رسانههای غربی دائماً مینویسند که ایران پشت همهی حوادث منطقه است. تمام این تکرارها مقدماتی است که بعدها اگر بخواهند قطعنامهای در شورای امنیت صادر کنند، پیشتر مخاطب را آماده کردهاند که تمام اتفاقاتی که میافتد پشت سر آن، نیروی مهمی مثل ایران است. البته باز هم اگر این را از منظر نظامی، سیاسی و ژئوپلیتیک بررسی کنیم، اتفاقاً ایران تمایل دارد که گفته شود، ایران پشت این قضایا است.
خانم دکتر الهام عابدینی: قضیه آن همراه کردن افکار عمومی است و اینکه شما هم باید در رسانههای خود افکار عمومی را همراه کنید. همچنین ما نباید آمریکا و رژیم صهیونیستی را از هم جدا بدانیم و این دو شریک جرم قطعی هستند.
خانم دکتر لعیا محبوبی: نکتهای که صاحبان رسانهها باید درباره آن تأکید شود این است که هر بمبی که ریخته میشود یا شلیکی که میشود، برای آمریکا سود اقتصادی دارد. واقعیت این است که استمرار جنگها به نفع یکسری شرکتهای چندملیتی اسلحهسازی بزرگ است که صاحبان آنها اسرائیلیها یا آمریکاییها هستند. همهی اینها را باید در نظر بگیریم. یا وقتی مسئلهی فلسطین و غزه مطرح میشود، در کنار آن مسئلهی اوکراین را هم داریم. لذا باید به لحاظ روزنامهنگاری، اگر بخواهیم حرفهای عمل کنیم، در سپهری که میبینیم همهی این مسائل به نحوی باید برای مخاطب باز شود که اساساً حضور ایران در وسط مجادلهای در منطقهی خاورمیانه برای چیست؟ وقتی شما مخاطب را به لحاظ ذهنی برای اقداماتی که برای کشور انجام میدهید، آماده کنید بعدها میتوانید کارهای دیگری انجام دهید. در مسائل دیگر مثل بحث هستهای هم این را داریم. در مجموع به نظرم نیاز به این است که در رسانههای داخلی بیشتر به سمت حرفهایگرایی رسانهای برویم. اصل اول هم استفاده از نیروهای کاملا متخصص، آگاه و مطلع در خبرنویسی، مستندسازی و غیره است. دوم اینکه با انتشار یکسری اخبار فیک یا ناقص مقابله کنیم. این را هم بگویم که امروزه هوش مصنوعی در اطلاعرسانیها بسیار مهم شده است و از این به بعد اگر قرار باشد کاری انجام دهیم باید تمرکز ما بر هوش مصنوعی باشد. چون ما به لحاظ فناوری عقب هستیم، هوش مصنوعی در کنار مزیتهایی که دارد، میتواند ما را به حفرههای خیلی تاریک بیاندازد که نتوانیم از آن بیرون بیاییم. چون بهرهگیری فناوری از جانب آنها خیلی حرفهایتر انجام میشود و اگر ما گرفتار اخبار جعلی شویم، بیرون آمدن از آن سخت است. همچنین در پوشش خبر بحرانها و جنگها، کاملاً مستعد این شرایط هستیم که به این وادیها بیفتیم.
......................................
پایان پیام/ 167