به گزارش خبرگزاری بینالمللی اهلبیت(ع) ـ ابنا ـ نماز جمعه هفته گذشته مرکز اسلامی فرانکفورت، به امامت حجتالاسلاموالمسلمین «سید محمدحسن مُخبر» در مسجد امام علی(ع) برگزار شد.
وی در خطبه اول، در توضیح عبارت «اعوذ بک من ترکِ الشُکرِ لِمَن اصطَنَعَ العارفَةَ عندنا» در دعای هشتم صحیفه سجادیه گفت: شُکر کردن با توجه به جایگاه نعمتدهنده به دو صورت قابل تصور است؛ نخست این که مقام و جایگاه نعمتدهنده از انسان برتر باشد که در این صورت، شکر کردن به معنای خدمت و ستایش کردن اوست مانند شکر نعمتهای الهی. اگر انسان بخواهد شاکر خدای متعال باشد، باید افزون بر این که با زبان خود شکرگزاری میکند، خود را نیز در خدمت اجرای دستورات خدا قرار دهد تا شکرگزاری حقیقی محقق شده باشد. بنابراین مخالفت عمدی با دستورات الهی، مصداق روشن ناشکری است حتی اگر به زبان، سپاسگزار خدا باشیم. دوم این که مقام نعمتدهنده با انسان برابر باشد که در این صورت علاوه بر تشکر زبانی، شکرگزاری به آن است که انسان نیز نعمتی که دریافت کرده را با انجام کار خوب در حق نعمتدهنده جبران نماید. در منابع اسلامی ما، شکرگزاری خدای متعال نسبت بسیار قوی با شکرگزاری از مردم دارد تا جایی که در روایتی از امام سجاد(ع) منقول است که فرمود: روز قیامت، خدا به بندهای می فرماید از آن کس که به تو نعمت داد و لطف داشت تشکر کردی؟ او می گوید خدایا من از تو تشکر کردم، خدا می فرماید اگر از او سپاسگزاری نکردی از من هم تشکر نکردی، آنگاه امام فرمود آن کس بیشتر شکرگزار خداست که بیشتر شکرگزار مردم باشد.
معاون مرکز فرهنگ اسلامی فرانکفورت، شکرگزاری را دارای آثار فردی و اجتماعی دانست و افزود: شکرگزاری نه تنها حال روحی و روانی انسان را بهبود می بخشد و او را متوجه نعمتها و خوبی هایی می کند که به او عطا شده، بلکه خوبی و نیکوکاری را در میان جوامع کوچک و بزرگ انسانی گسترش میدهد. جامعهای که شکرگزاری در آن رواج دارد، جامعهی مهربانی است که انسانها را به خوبیکردن در حق دیگران تشویق میکند، اما اگر خوبیها و الطاف دیگران در جامعه یا خانواده دیده نشود یا با بدی پاسخ بگیرد، خوبی کردن در چنین جامعهای، کمرنگ می شود. این مسئله به قدری مهم است که در روایتی از امام صادق(ع) نقل شده که فرمودند: خدا کسی که راه خوبی کردن را میبندد از رحمتش دور سازد، گفتند چه کسی راه خوبیها را می بندد؟ فرمودند کسی که کار خوبی در حقش انجام می دهند اما او شکر گزاری نکرده و ناشکری میکند و به این صورت باعث میشود که دیگران نیز به یکدیگر خوبی نکنند.
خطیب این هفته نماز جمعه فرانکفورت در ابتدای خطبه دوم، پس از توصیه خود و سایر نمازگزاران به رعایت تقوای الهی در ادامه مباحث پیشین، به موضوع تربیت کودک در فرهنگ اسلامی پرداخت و بیان داشت: آزادی یعنی داشتن حق انتخاب و به رسمیت شناختن این حق. برخی والدین از روی دلسوزی و با توجیه عدم رشد عقلی فرزند و ناظر به این که او خوب و بد را تشخیص نمی دهد و مبادا کار غلطی کند، حرف غلطی بزند، اشتباهی مرتکب شود، به راه های بد کشیده شود و مانند آن، تصمیم میگیرند که جای عقل و تجربه فرزندشان نشسته و با گرفتن آزادی او و محدود کردن و مقید کردن همه جانبهاش، تمام ابعاد کودکاشان را در کنترل خود بگیرند لذا دائم به او امر و نهی می کنند که چه بخورد، چه بپوشد، چه بگوید و مانند آن. این پدر و مادرها با این رفتار، گر چه می خواهند در حق فرزندشان نیکی کنند اما در حقیقت آسیب بزرگی را متوجه او می کنند، به ویژه اگر با زورگویی و استبداد بخواهند فرزندشان را وادار به اطاعت کنند. بچه هایی که با چنین کنترلگریهای سخت و دشواری مواجه می شوند، شاید آرام و با ادب به نظر برسند اما از لحاظ روانی به شدت آسیب خواهند دید. بیشتر این کودکان ازعزت نفس و اعتماد به نفس بسیار اندکی برخوردار میشوند، توان انتخاب کردن و تصمیم گیری را از دست میدهند، نمی توانند نه بگویند و نمی توانند از حق خودشان دفاع کنند، مسئولیتپذیری کمی خواهند داشت، در کارهای مهم و جدی و دشوار از هر گونه فعالیتی عقب می کشند و همیشه پیرو جمع هستند بدون آن که خلاقیتی داشته باشند. گروه دیگری از والدین هم به خیال این که فرزندشان به آسیب هایی که گفتیم مبتلا نشود، او را به طور کلی آزاد میگذارند و هیچ محدوده و مرزی برای او نمی گذارند. این بچه ها نیز با آسیب های دیگری مواجه می شوند از جمله اعتماد به نفس کاذب، تهوّر و بی باکی نا به جا، زور گویی، بی ادبی و قانون ستیزی.
حجت الاسلام مُخبر در بخش پایانی خطبهها به ارائه راهکارهایی با تکیه بر منابع دینی برای حفط تعادل در آزادی کودکان پرداخت و افزود: ابتدا کاری کنید که بچه ها در موقعیت انتخاب های محدود قرار بگیرند و به آنها امکان بدهید که در انتخابهای خانوادگی مشارکت کنند. دوم، به بچهها امکان خطا کردن های کم خطر بدهید و اجازه دهید که با نتایج خطاهایشان رو به رو شوند. سوم آن که آنها را نسبت به نتیجه هر انتخابی به درستی آگاه کنید و سپس از آنها بخواهید که خودشان انتخاب کنند و مسئولیت انتخابشان را بپذیرند. چهارم، خط قرمزهای محدودی را برای بچه معین کنید و به او یادآوری کنید که تا وارد خطوط قرمز نشده، میتواند هر کاری را که انتخاب می کند انجام دهد. پنجم آن است که به او اجازه بروز احساسات و موافقت یا مخالفت بدهید اما برای او توضیح دهید که احساسات او باید به شکل متعادل و درست اظهار شوند. و در آخر نیز سعی کنید تا خط قرمزها زیاد نباشد زیرا تعیین خط قرمزهای زیاد، کودکان را به شکستن آنها عادت می دهد.
................................
پایان پیام | 348