خبرگزاری اهل‌بیت(ع) - ابنا

شنبه ۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۳
۱۶:۴۱
در حال بارگذاری؛ صبور باشید
یکشنبه
۱۶ اردیبهشت
۱۴۰۳
۴:۳۶:۲۴
منبع:
ابنا
کد خبر:
1456141

در مرکز اسلامی امام مهدی(عج) شهر سائوپائولو برزیل مطرح شد؛

آیت‌الله رمضانی: اسلام گنج وجودی انسان را معرفی می‌کند/ ویژگی‌های مسلمان واقعی بر اساس روایات اهل‌بیت(ع)

دبیرکل مجمع جهانی اهل بیت(ع) گفت: اسلام گنج وجودی انسان را به او معرفی می کند، اما ما متاسفانه می خواهیم که از غیر جستجو کنیم و به گنج برسیم.

آآ

به گزارش خبرگزاری اهل‌بیت(ع) ـ ابنا ـ آیت الله «رضا رمضانی» دبیرکل مجمع جهانی اهل بیت(ع) که به دعوت مسلمانان کشور برزیل برای حضور در همایش بین المللی «اسلام؛ دین گفتگو و زندگی» به این کشور سفر کرده بود، در مرکز اسلامی امام مهدی(عج) شهر سائوپائولو برزیل، حضور یافت و در جمع جوانان مسلمان در این مرکز اسلامی به سخنرانی پرداخت.

آیت الله رمضانی در این سخنرانی با اشاره به جایگاه اخلاق در اسلام اظهار کرد: یکی از نکات مهم در خصوص دین اسلام، بُعد اخلاقی آن است، اسلام در صدد است تا انسان را اخلاقی تربیت کند و جامعه نیز جامعه اخلاقی باشد. اخلاق از مقوله هایی است که وقتی وارد فضایل آن می شویم، می بینیم که با فطرت انسان هماهنگ است. برخی از پستی‌های اخلاقی، مخالف فطرت می باشد. وقتی که قرآن به حقیقت نفس، قسم می خورد، جایگاه نفس و تمایل نفس حقیقی را به صورت عالی معرفی می کند، «وَنَفْسٍ وَمَا سَوَّاهَا»، قرآن در ادامه می گوید که همه خوبی ها و بدی ها را به انسان الهام کردیم و شناساندیم، «فَأَلْهَمَهَا فُجُورَهَا وَتَقْوَاهَا». کسانی پیروز میدان هستند که خودشان را تزکیه و تربیت کنند لذا این افراد به فلاح و رستگاری می رسند، «قَدْ أَفْلَحَ مَنْ زَكَّاهَا».

وی ادامه داد: خداوند همه زیبایی ها را در فطرت و وجود انسان قرار داده است. مولوی یکی از عرفان بزرگ، مثال زیبایی می زند که یک نفر در خواب می بیند که باید تیری رها کند و این تیر به هر کجا خورد، آنجا گنج است. او هم تیر را رها کرد و جایی که خورد، شروع به حفر زمین کرد تا به گنج برسد، اما به گنج نرسید. جاهای مختلفی را کند، اما به گنج نرسید. برخی خیال کردند که این قضیه حقیقی است، چون این فرد، انسان بی ربطی نبود. فرماندار آنجا به این مرد گفت که تو دیگر حفاری نکن، تو مقدماتش را فراهم کن و حفاری بر عهده ما باشد و به گنج که رسیدیم، آن را به صورت مساوی بین هم تقسیم می کنیم. کسی که به خواب این فرد می آمد، زیاد این کار را انجام می داد و می گفت که فلان جا را حفر کن. به آن فرد گفتند که از این شخص بپرس که چرا ما جاهای مختلف را کندیم، اما به گنج نرسیدیم، یعنی ما را فریب می دهی؟ آن فرد در خواب این سوال را پرسید و آن شخص پاسخ داد که من گفتم تیر را به کمان بزن، ولی نگفتم که بکش، تو می رفتی می کشیدی و آن تیر ۴۰ متر آن طرف می افتاد و تو به گنج نمی رسیدی، تو تیر را به کمان بزن بدون این که بکشی، رها کن. مرد بعد از بیدار شدن همان کار را انجام داد، تیر را روی کمان گذاشت، تیر در مقابلش افتاد و همان جا را حفر کرد و به گنج رسید. نتیجه این که گنج در وجود خود انسان است، بنابراین انسان اگر خودش را مطالعه کند، به گنج می رسد.

اسلام گنج وجودی انسان را معرفی می کند

دبیرکل مجمع جهانی اهل بیت(ع) افزود: اسلام گنج وجودی انسان را به او معرفی می کند، اما ما متاسفانه می خواهیم که از غیر جستجو کنیم و به گنج برسیم. شعر معروفی از حافظ وجود دارد که «سال ها دل طلب جام جم از ما می کرد/ آنچه خود داشت زبیگانه تمنا می کرد»، اسلام می خواهد انسان را انسان تربیت کند و انسان شدن، ویژگی های خاص خودش را دارد. انسان وقتی که انسان شد، به دیگران خدمت می کند، امانت‌دار خواهد بود، انفاق می کند و خیلی از فضایل دیگر در انسان رشد می کند. البته فهمیدن انسان شدن، بسیار مهم است. یک مثال می زنم تا این مسئله، روشن تر شود. پدر و پسری با هم دعوا داشتند و پسر بسیار پدرش را اذیت می کرد. پدر به پسر می گوید: تو انسان نمی شوی! این حرف به پسر برخورد و رفت چند جا درس خواند و همچنین فعالیت اجتماعی انجام داد تا اینکه امیر استانی شد. او بعد از اینکه به حاکمیت رسید، نامه ای به پدرش نوشت بدون این که بگوید من پسرت هستم، با این مضمون که من امیر، تو را فرامی‌خوانم. پدر نمی دانست فرزندش است لذا بابت احضار شدن از طرف امیر، ترسید و بار و بندیلش را جمع کرد و پیش امیر رفت. وقتی که پدر وارد فضای عمارت حکومتی شد دید که پسرش بالا نشسته است. پسر به پدرش گفت که دیدی من آدم شدم، در حالی که تو به من می گفتی که تو آدم نمی شوی. پدر به پسر گفت من به تو نگفتم که حاکم نمی شوی من به تو گفتم که آدم نمی شوی، تو آدم شدی؟ اگر آدم شده بودی پدر پیرت را به اینجا نمی آوردی.

آیت الله رمضانی با اشاره به راهکار تربیتی اسلام اظهار کرد: اسلام می خواهد که انسان را آدم تربیت کند. وقتی که انسان آدم شود، عاشق می شود. قبل و بعد از پیامبر(ص)، جوان ها عاشق بودند اما پیش از پیامبر(ص) به دنبال عشق های مجازی بودند و به خاطر این عشق ها، جنگ ها و نزاع های زیادی رخ می‌داد. پیامبر(ص) که آمدند، عشق را معنا کردند و گفتند که عشق و علاقه، کمال به زیبایی ها است و بالاترین عشق، عشق و محبت به خدا است. وقتی که عشق به خداوند بیایید، عشق به کمال و عشق به زیبایی ها و عشق به معنویت و عشق به خدمت هم می آید و انسان با عشق به دیگران خدمت می کند، این طور نیست که گدا به در خانه او برود، بلکه او با عشق به در خانه گدا می رود و به او کمک می کند.

وی ادامه داد: انسان اگر بخواهد انسان شود و خودش را تربیت کند، خودش را نباید ببیند. چون اگر بخواهد خودش را ببیند، دیگر آن حقیقت را نمی تواند ببیند. مولوی داستانی از شکایت پشه نزد حضرت سلیمان نقل کرد، پشه پیش حضرت سلیمان رفت و گفت که من از باد شکایت دارم، حضرت سلیمان گفت که از هر کسی که شکایت داری، باید او هم باشد تا من قضاوت کنم. پشه به حضرت سلیمان گفت که من نمی گویم، تو به باد بگو که بیاد. باد تحت تسخیر حضرت سلیمان بود و او زبان حیوانات را می فهمید. حضرت سلیمان به باد گفت که بیا، باد که آمد پشه رفت، حضرت سلیمان به پشه گفت که تو هم باش تا من بررسی کنم که مشکل از کجاست؟ پشه گفت که مشکل من از باد است، هر کجا که باد باشد من نمی توانم باشم. مولوی از این داستان، این نتیجه اخلاقی را گرفت که همان طور که پشه و باد با هم جمع نمی شوند، خودبینی با خدابینی جمع نخواهد شد. انسان نباید خودبین باشد، بلکه انسان باید خودش را مخلوق خداوند ببیند و تسلیم او شود، وقتی که به تسلیم شدن رسید، مسلم می شود، اسلام به معنای تسلیم در برابر دستورات باری تعالی است.

ویژگی های مسلمان واقعی بر اساس روایات اهل بیت(ع)

دبیرکل مجمع جهانی اهل بیت(ع) افزود: مسلم هر کجا که باشد، دیگران احساس امنیت می کنند و مسلمان واقعی همین است. براساس روایات، مسلمان واقعی کسی است که دیگران از دست و زبان او در امان باشند. خیلی ها شاید در اسم مسلمان باشند، اما در معنا مسلمان نیستند، پیامبر(ص) فرمودند که شما باید در معنا مسلمان باشید. انسان وقتی به جایگاه مسلمان بودن رسید، احساس مسئولیت می کند، اول در برابر خود و بعد در برابر همه مسلمانان احساس مسئولیت خواهد کرد، او اگر احساس مسئولیت نکند، حقیقتا، مسلمان نیست. پیامبر(ص) در روایتی فرمودند که «مَنْ أَصْبَحَ لا یَهْتَمُّ بِأُمورِ الْمُسْلمینَ فَلَیْسَ بِمُسْلِمٍ» اگر کسی صبح کند و به فکر اصلاح امور مسلمانان نباشد، مسلمان نیست.

آیت الله رمضانی با اشاره به لزوم احساس مسئولیت مسلمانان در برابر یکدیگر اظهار کرد: اسلام می گوید که در یک جامعه اسلامی، مشکل یک مسلمان، مشکل مسلمان دیگر نیز است. چون که مسلمان برادر مسلمان است، اگر او احساس درد می کند، تو هم باید احساس درد کنی، اگر او شاد باشد تو هم باید شاد باشی. سعدی شعر زیبایی دارد که «بنی آدم اعضای یکدیگرند». انسان مسلمان نه تنها باید در برابر دیگر مسلمانان احساس مسئولیت کند، بلکه اگر یک غیرمسلمان همچون فردی مسیحی از او کمک بخواهد، باید به او کمک کند و اگر کمک نکند، مسلمان نیست. پیامبر(ص) در روایتی فرمودند که «مَنْ سَمِعَ رَجُلاً یُنادِی یا لَلْمُسْلِمِینَ فَلَمْ یُجِبْهُ فَلَیْسَ بِمُسْلِم»؛ (کسى که صداى انسانى را بشنود که فریاد مى زند: اى مسلمانان به دادم برسید و کمکم کنید، کسى که این فریاد را بشنود و پاسخ نگوید، مسلمان نیست). یک مسلمان دیگران را بر خود مقدم می کند، امام حسن(ع) گفتند که دیدم مادرم حضرت زهرا(س) در عبادت خود فقط برای همسایه ها دعا می کردند و در حالی که خودشان بیمار بودند، برای خودشان دعا نکردند. من از مادرم پرسیدم که چرا برای خودتان دعا نکردید، ایشان فرمودند که اول همسایه و بعد خانه.

دبیرکل مجمع جهانی اهل بیت(ع) ادامه داد: روزی حضرت زهرا(س) نزد پدرشان رسول اکرم(ص) آمدند و فرمودند که فرق مِهر من با دیگران چیست؟ همان جا خداوند به جبرئیل وحی کرد که به پیامبر(ص) بگو: فاطمه هر چه بخواهد به او می دهم. حضرت زهرا(س) به پیامبر(ص) گفتند که امت شما در روز قیامت با مشکل مواجه می‌شوند، من نمی خواهم آنها در جهنم بسوزند، بلکه می خواهم آنها را شفاعت کنم. خداوند به جبرئیل گفت که به پیامبر(ص) بگوید که من شفاعت حضرت فاطمه(ص) را پذیرفتم و ایشان هر کسی را شفاعت نماید، من قبول می کنم. حضرت زهرا(س) از شنیدن این خبر بسیار خوشحال شدند.

وی خاطرنشان کرد: حضرت زهرا(س) به حضرت امیرالمومنین(ع) آرامش می دادند. امام علی(ع) فرمودند هر غمی داشتم، زمانی که حضرت زهرا(س) را می دیدم، تمام غم های عالم از من دور می شدند. نه من حضرت فاطمه(س) را اذیت کردم و نه ایشان من را اذیت کرد. زمانی که امام حسن(ع) و امام حسین(ع) در مسجد، خبر شهادت حضرت زهرا(س) را به امام علی(ع) دادند، حضرت امیرالمومنین(ع) چند بار نشستند و بلند شدند. ایشان وقتی وقتی وارد خانه گشتند، عبا و عمامه خود را انداختند و نزد پیکر حضرت زهرا(س) آمدند و چند برابر ایشان را صدا زدند، اما جوابی نیامد تا این که حضرت امیرالمومنین(ع) گفتند که یا فاطمه، من پسرعموی تو علی هستم. در روایات آمده است که حضرت زهرا(س) فرمودند هر کس برای امام حسین(ع) گریه کند، من او را شفاعت می کنم. ما افتخار می کنیم که امام مان حضرت امیرالمومنین(ع) و مادرمان حضرت زهرا(س) هستند.

........................................
پایان پیام/  ۲۶۸