خبرگزاری اهل‌بیت(ع) - ابنا

شنبه ۸ دی ۱۴۰۳
۶:۵۱
در حال بارگذاری؛ صبور باشید
شنبه
۲۲ اردیبهشت
۱۴۰۳
۱۵:۵۰:۱۲
منبع:
ابنا
کد خبر:
1457755

به امامت حجت‌الاسلام‌ «مُخبر»؛

نماز جمعه هفته گذشته مرکز اسلامی فرانکفورت برپا شد

خطیب این هفته نماز جمعه مرکز اسلامی فرانکفورت گفت: شناخت و مراعات حق، افراط در کمال‌خواهی انسان را محدود می‌کند؛ یکی از نشانه‌های زیاده‌خواهی انسان این است که به دنبال مالکیت چیزی باشد، درحالی که حق او نیست.

آآ

به گزارش خبرگزاری بین‌المللی اهل‌بیت(ع) ـ ابنا ـ نماز جمعه هفته گذشته مرکز اسلامی فرانکفورت، به امامت حجت‌الاسلام‌و‌المسلمین «سید محمدحسن مُخبر» در مسجد امام علی(ع) برگزار شد. 

وی در ادامه‌ی شرح دعای هشتم صحیفه سجادیه، به توضیح عبارت «اَعوذُ بِکَ مِن نرومَ ما لیس لَنا بِحق» پرداخت و گفت: معنای این عبارت آن است که خدایا به تو پناه می‌بریم از این که آنچه را متعلق به ما نیست، ادعا کنیم. می‌دانیم یکی از ویژگی‌های انسان آن است که می‌خواهد در همه چیز، بالاترین و کاملترین‌ آن را داشته باشد و هیچ چیزی مسیر او را مسدود نکند. اگر این ویژگی تحت مدیریت عقل و شرع قرار بگیرد، انسان همواره در مسیر پیشرفت و تکامل قرار می‌گیرد، به صورتی که نه به بیراهه می رود و نه راه را بر دیگری می بندد. اما اگر این ویژگی از فرمان عقل و شرع خارج شود، آدمی را به موجودی تبدیل می‌کند که اگر همه دنیا را هم به دست آورد، باز به دنبال بیشتر از آن خواهد رفت. دقت کنیم که کنترل این ویژگی، به معنای محدود کردن پیشرفت و توسعه نیست بلکه به معنای جهت دادن رشد و توسعه انسان در مسیر صحیح است. مسیری که به انحراف از معیارهای انسانی، عقلی و شرعی ختم نشود و یا راه را بر دیگران در مسیر رشد و توسعه نبندد. یکی از علائمی که نشان می‌دهد این ویژگی در انسان، رو به افراط و زیاده‌خواهی گذاشته است، آن است که انسان به دنبال مالکیت چیزی باشد که حق او نیست؛ بنابراین چیزی که تمایل انسان را محدود می‌کند،  شناخت و مراعات حق است. 

خطیب این هفته نماز جمعه فرانکفورت، عقل و وحی را دو عامل محدوده‌کننده و جهت‌دهنده به تمایلات انسان دانست و افزود : رهاورد عقل و وحی در قالب گزاره‌های قانونی به انسان ارائه می‌شود  و دستورات این دو نیز با یکدیگر هماهنگ هستند. این که آدمی چیزی را بخواهد که حق او نیست، به عوامل مختلفی باز می‌گردد. گاهی آدمی درباره خود تصوری دروغین دارد و خودش را در مقام و جایگاهی می‌پندارد که با واقعیت مطابقت ندارد. آنگاه بر اساس آن دروغی که درباره خود باور کرده است، چیزی را مطالبه می‌کند که حق او نیست؛ به عنوان نمونه می‌توان به فردی اشاره کرد که دانش کمی دارد اما درباره خود دچار یک فریب شده و خود را عالم می‌پندارد. سپس توقع داشته باشد در جایگاه یک عالم  دانشمند قرار بگیرد و مردم نیز با او مانند یک دانشمند رفتار کنند. راهکار آن است که آدمی خودش را درست بشناسد و آنگاه از ادعا کردن و مطالبه کردن چیزهایی که با او تناسبی ندارد یا خلاف قوانین عقلی و شرعی است، پرهیز کند.

حجت‌الاسلام‌و‌المسلمین مُخبر، در ابتدای خطبه دوم پس از توصیه خود و سایر نمازگزاران به رعایت تقوای الهی و در ادامه مباحث مربوط به تربیت کودک در فرهنگ اسلامی، به ارائه راهکارهایی برای مدیریت کردن لجبازی‌های کودکان پرداخت و گفت : اول، شنیدن حرف کودک به جای بحث و جدل کردن با اوست. گاهی اوقات باید برای کنترل لجبازی‌ کودکانمان به آنها توجه کرده و همانطور که دوست داریم حرف‌های ما را بشنوند و بپذیرند؛ با آرامی و ملایمت و پرهیز از جدل و بحث کردن با کودک به حرف های او گوش کنیم. در برخی موارد، همین گوش‌کردن به کودک و درست فهمیدن آن چیزی که می‌خواهد و می‌گوید، باعث از بین‌رفتن یا کاهش لجبازی می‌گردد. راه دوم، ایجاد ارتباط با کودک و پرهیز از مجبورکردن اوست؛ وقتی شما به کودک چیزی گفته‌اید و از او چیزی خواسته‌اید اما او بر خلاف میل شما عمل می‌کند، مجبورکردن کودک به انجام آن کار می‌تواند شرایط را پیچیده‌تر کرده و لجبازی‌ را در او افزایش دهد. به جای این کار سعی کنید با او ارتباط بگیرید و لحظاتی با کودک همراه و همدل شوید. سومین راهکار، دادن حق انتخاب میان گزینه‌های محدود می‌باشد؛ در صورت لجبازی کودک برای انجام دادن یک کار می‌توانید ضمن همراه شدن با او، با ارائه چند گزینه محدود و دادن حق انتخاب به فرزندتان، او را به سوی آنچه دستور داده‌اید راهنمایی کنید. نکته چهارم، حفظ آرامش در مواجه‌شدن با لجبازی‌ کودکان است. و در آخر، رفتارهای مثبت را در خانه خودتان افزایش بدهید. گاهی دلیل لجبازی و نه گفتن‌های کودک،  آن است که والدین یا مربی بیش از اندازه از کلمه «نه» استفاده می‌کنند؛ پس اول سعی کنید خودتان واژه مثبت «بله» را در زندگی خانواده برجسته کنید و همراهی کردن و بله گفتن را به صورت عملی به کودک نشان دهید.

................................

پایان پیام | 348