به گزارش خبرگزاری بینالمللی اهلبیت(ع) ـ ابنا ـ بیست و پنجمین جلسه از سلسله نشستهای «دین و چالشهای روز»، ویژهبرنامه «چهارشنبههای اعتقادی» برگزار شد. این جلسه با عنوان «دین و چالش بحران معنا در جهان امروز» با ارائه حجتالاسلاموالمسلمین دکتر «غلامرضا بهروزیلک» استاد علوم سیاسی دانشگاه باقرالعلوم(ع) برگزار گردید.
وی در ابتدا سخنان خود، به بیان ویژگیهای جهان امروز پرداخت و گفت: آشکارترین ویژگی دنیای کنونی، گسترش ارتباطات و پیدایش فضاهای مجازی است. این امر، موجب پیدایش پدیدهی جدیدی به نام «جهانی شدن» گردیده است. ویژگی دیگری که با موج جهانی شدن همراه است، وضعیت اندیشه و فکر مسلط در جهان میباشد. دنیای کنونی، دنیایی است که انسانها به لحاظ فکری، دوران پسامدرن را پشت سر میگذارند. تا حدود نیمه قرن بیستم، دنیای مدرن وجود داشت که ویژگی مهم آن اومانیسم بود و ویژگی دیگر آن نیز همراهی اومانیسم با سکولاریسم بود. سومین رکن دنیای مدرن، عقلانیت خودبنیاد بشری بود. عقلانیت خودبنیاد عبارت است از اینکه انسانها به تنهایی میتوانند مصالح خودشان را تشخیص بدهند و نیازی به هدایت وحیانی و دین ندارند. نتیجه این سه اصل یعنی اومانیسم، سکولاریسم و عقلانیت خود بنیاد؛ ریشه یافتن و ظهور دموکراسیهای مدرن شد.
دکتر بهروزیلک افزود: دستاورد مهم دوره مدرنیته این بود که دین در رأس امور نباشد؛ یعنی انسانمحوریِ سکولارِ دارای عقل خودبنیاد آحادی که با دموکراسی تصمیم میگرفت، دیگر جایی برای اعمال دین نمیگذاشت. در دوره مدرن و با حذف دین، شاهد بحرانی بودیم که تا نیمههای قرن بیستم نیز ادامه داشت. حذف دین سبب شد که خلأ جدی در زندگی انسانی رخ دهد و بحرانی به نام بحران معنویت، ظهور پیدا کند.
استاد علوم سیاسی دانشگاه باقرالعلوم(ع)، یادآور شد: در دوره مدرن، آسایش زندگی در اوج خود بود اما آرامش وجود نداشت و انسان مدرن خود را به جای خدا گذاشته بود؛ بنابراین چه منبعی باید برای او مایه آرامشخاطر میشد؟ بحران معنویت باعث بروز بحرانهای بزرگی در زندگی فردی مثل خودکشیها و در زندگی اجتماعی مثل چپاولها، ظلمها و پیدایش جنگهای بشری شد. همچنین دنیای مدرن، با معنای علمی و علم تجربی دنیا را معنا میکرد؛ لذا دچار بحران معنا هم شد؛ بحران معنا از بحران معنویت عمیقتر است، بحران معنا یعنی کدام حقیقت را باید باور کرد؟ کدام راه را باید طی کرد؟
حجتالاسلام بهروزیلک، به تشریح بحران معنا در جهان پرداخت و گفت: به تدریج منتقدانی از درون دنیای غرب سر برآوردند و این سوال را مطرح نمودند که چرا تنها این مسیر را مسیر درست میدانید؟ چرا علم را فقط به علم تجربی محدود میکنید؟ آیا انسانی که محور قلمداد شده است، میتواند اراده خود را اعمال کند؟ یا انسانها اسیر شرایط زنگی خود هستند؟؛ به تعبیر دیگر، مفهومی به نام ساختارهای اجتماعی مطرح شد و انسانها را در مسلخ چارچوبها، شرایط، ساختارها یا به تعبیر دیگر «جبر اجتماعی» قرار داد، لذا ارکان مدرنیته به این شکل زیر سوال رفت.
وی، شائبه جدی در مسیر اومانیسم را تبیین کرد و گفت: آیا انسان واقعاً محور است یا انسانها اسیر دست ساختارها هستند؟ آیا علم و معنای زندگی هم بخشی از جبر و اقتضاءات و جبر ساختاری است؟؛ امروزه ما با این پدیده در دنیا مواجه هستیم لذا انسان دچار بحران نسبیت و معنا میشود. بشرِ قرن بیست و یکم با گسترش ارتباطات و کثرت فضاهای مجازی، اُفول مدرنیته را جشن گرفت ولی تکنولوژیهای ارتباطی نیز گفتند که تکثر معنا وجود دارد و معلوم نیست که مسیری بر دیگری برتری داشته باشد.
استاد علوم سیاسی دانشگاه باقرالعلوم(ع) در پایان بیان داشت: برخلاف موارد مذکور، وقتی خداوند متعال راهی را ارائه میدهد، میگوید که اگر به دنبال پناه میگردید، پناه فقط خداست تا بشر دچار سردرگمی نگردد.
................................
پایان پیام | 348