به گزارش خبرگزاری اهل بیت(ع) ـ ابنا ـ حجت الاسلام و المسلمین «حمید احمدی» رئیس کمیته فرهنگی آموزشی اربعین، یادداشتی با عنوان «ترویه و پژواک بانگ فَلیَرحَل مَعنا!» درباره حج به نگارش درآورده که به شرح زیر است:
روز ترویه برای حاجیان بانگ رحیل و کوچ به مشاعر و قرار گرفتن در وادی عشق و تحیر و دعا و قرب است.
اما برای شیعیان علاوه بر آن، روز ترویه یادآور یک واقعه عبرت آموز و به یاد ماندنی تاریخی و روز دعوت انسان نورانی است برای انقطاع از جاه، مقام، نان، نام و منافع شخصی.
روز خروج حضرت سیدالشهدا علیهالسلام همراه یارانش از مکه به سمت عراق که حدود یک ماه بعد، واقعه دردناک و تارخ ساز و فراموش نشدنی عاشورا رقم میخورد.
برای همیشه پژواک این صدا در بلندای جهان به گوش میرسد. "فلیرحل معنا " این حرکت تاریخساز اذهان و اندیشهها را درگیر و به تامل وا میدارد که جدای از مباحث فقهی آن، هر مسلمانی از پاداش حجگزاری و اهمیت آن در اسلام و جایگاه بیبدیل این عبادت فاخر و جاذبههای معنوی آن آگاه است و مراسم و آئینی که جاذبههایش هر مسلمان دلداده معنویت را شیدای خود میسازد. امام حسین علیهالسلام که ترنم نیایش قدسی عرفهاش هنوز اندیشهها و عقول آدمیان را متحیر میسازد و جان و روحشان را مینوازد و مناجات عرشی حضرتش از تراث معنوی گرانسنگ و از منابع بینظیر عرفان اسلامی است، چگونه از این حضور و شرکت در این آئین قدسی دل کنده و رهسپار عراق میشود؟!
و این همان چیزی است که نهضت و راه و سلوک حسینی را برجسته و ممتاز ساخته است.
انگیزه خالص و الهی و اتصال او به عالم معنا و ملکوت است که در هنگامه دَوَران امر بر انجام یک فریضه اهم و سخت، و لذتهای معنوی و به ظاهر مقبول و عرف پسند، و به عبارتی انتخاب جانب مصالح امت و منافع و یا لذایذ شخصی حتی معنوی آن. از همه لذایذ معنوی و مصالح شخصی عبور میکند و میگذرد و لحظه ای در این حرکت و تصمیم تردید نمیکند!
نه در تشخیص تکلیف و مصالح امت و نه در عمل به آن!
دنبال تکلیف تراشی و مصلحت بافی برای مُوجّه سازی حضور در مراسم حج و درک ثواب آن، نرفت!
اما ما مدعیان، هر وقت پست و مقام سراغ ما آید و یا حتی بویش به مشام ما برسد،احساس تکلیف میکنیم و برای در آغوش کشیدنش ایثار میکنیم و به گرمی پذیرایش میشویم و همیشه برای این نوع تکالیف آماده بذل مال خود و خرج عِرض دیگران هستیم!
برای رفع عطش قدرت و شهرت، همه ایام برای ما یومالترویه است، چون این عطش سیراب شدنی نیست و با آب برداشتن در یک روز سیراب و به کفایت تامین آب نخواهد نکرد!
اما هر وقت گذشتن از آبرو، لذایذ، شهرت و جهاد برای صیانت از دین و آئین به میان آید، تردید دامنگیر ما میشود و آن قدر در تردید سیر میکنیم و به استخاره و استشاره با هم مسلکان و مصلحت جویان وقت میگذرانیم تا صدای ساز و دهل پایان معرکه به گوش برسد و پایان فجر دهم هم اعلام شود.
آن عبد صالح خداوند، عارف متأله و زاهد و انسان کامل، شیدای مناجات با خداوند و مستغرق در ذکر و دعا، شجاعانه ایستاد و همه مصلحت جوییها را به کنار نهاد و به آنچه به مصلحت اسلام و امت بود و نه مصلحت خود و منافع خویش، اندیشه کرد و تصمیم گرفت و عزم بیخلل و
بیتردید خویش را بر آن جزم نمود و با صدای رسا برای همیشه در تاریخ و همه زمانها ندا در داد :
"من کان باذلاً فِينَا مهجتَه، وموطِّناً على لِقَاءالله نفسه، فلْيَرْحَل مَعَنا" «هر کس آماده است خون خود را در راه ما نثار کند و خود را آماده لقاى خداوند سازد، با ما رهسپار شود.»
رغم انتظار مصلحت اندیشان، زاهدان قشری، مرفهان دنیا طلب و دشمنان کینه توز، او برای عرفات مشکها را از آب پر نساخت، بلکه حتی حسرت نگاه را بر دل آب گذاشت و به مصارع عشاق نینوا شتافت!
همگان را دعوت به آبیاری نهال تشنه اسلام و درخت عدالت نمود.
تا ترویه برای همیشه برای هجرت و حرکت، برای بقای شجره طیبه اسلام، نام یابد و بماند.
آن امام همام رغم آنکه همه در مقابلش ایستادند تا او را از مسیرش باز دارند، از مصلحت جویان تا دلسوزان، رقیبان ، دنیاگرایان و دشمنان، اما باز نمیایستد !
او را از مرگ و از آوارگی خانوادهاش بیم دادند، با ایمان به راهش فرمود: آیا مرا از مرگ میترسانید؟! "فیا سُیوف خُذینی! "شمشیرها مرا بگیرید!
اراده او تکیه به جای دیگر داشت. چیزی را خواست و اراده کرد که " او " میخواست و ارادهاش بر آن مقدر شده بود!
از این رو روز ترویه روز عزم و اراده مؤمنانه و الهی و گذر از منافع و مصالح شخصی و لذایذ معنوی برای یک امر مهم و حیاتی؛ هرچند بسیار سخت و پرهزینه، که دفاع از دین خدا و صیانت از مصالح ملت و عمل به تکلیف، در هستی و تاریخ مانا شد.
و اسلام و حریت از او حیات گرفت و ماند. او فقط به تکلیف و مسئولیت تاریخی و الهی خویش اندیشید و غیر این هیچ ندید و نخواست.
چقدر زیبا و روشن آن پیر عارف گفت؛ "سید الشهدا تکلیف همه ما را روشن کرده است."
برایم همیشه روز هشتم ذیحجه با حس غریب و نگرانی همراه است. وقتی به آن فکر می کنم که
اگردر چنین موقعیتی قرار بگیریم چه خواهیم کرد؟ آن قدر سبک بال و از فراخی اندیشه و روح برخورداریم که تصمیم درست بگیریم و اساساً تکلیف مان را درست فهم کنیم؟!ودرست و بهنگام حرکت و عمل کنیم؟ یا عمل به ظواهر و فرایض دیگر را بهانه فرار از مسئولیت اصلی و درست میکنیم؟
باید به خداوند پناه برد و از او خواست تا شناخت، شعور ،اراده ، عزم و شجاعت لازم را برای تصمیم درست و اقدام بهنگام به آن را عنایت کند .
وا اسفا از تشخیص و تصمیم نادرست!
و پناه به خداونداز مصلحت اندیشی های منفعت طلبانه و خود خواهانه با توجیههای فریبنده!
..........................................
پایان پیام/ 167