حضرت زینب سلاماللهعلیها بعد از کربلا رسالتی را که بر دوش داشت به نحو احسن به جا آورد. مجلس شراب و شادی یزید و مهمانانش را برهم زد و آبروی او را در مقابل بزرگان و اشراف عرب ریخت.
یزید که با شراب و شعرخوانی، بنیهاشم را به سخره گرفته بود و فکر میکرد پیروز میدان شده است، تحقیر شد و حضرت نشان داد هیچگونه ترس و واهمهای از قدرت او و سلطنتش ندارد.
وقتی اسرای کربلا را به کاخ یزید آوردند، یزید در مقابل سران عرب شروع به شعرخوانی و شرابخواری کرد و میخواست به مردم بفهماند که پیروز میدان است و توانسته است بر خاندان پیامبر غلبه کند.
حضرت زینب در این حین از جا برخاست و در ضمن خطبهای غرّاء فرمود: ای یزید! گمان میکنی چون زمین و کرانههای آسمان را بر ما تنگ گرفتی و ما را مثل اسیران از این شهر به آن شهر بردی، ما در پیشگاه خدا خوار شده و تو نزد او عزیز شدهای؟! میبینی اسباب قدرت برایت آماده و کار پادشاهی روبهراه است، مقام و حکومت ما را در اختیار گرفتهای و از شادی در پوست خود نمیگنجی؛ تند نرو و آهسته باش!(۱)
مگر کلام خدا را نشنیدهای و فراموش کردهای «وَلَا يَحْسَبَنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا أَنَّمَا نُمْلِي لَهُمْ خَيْرٌ لِأَنْفُسِهِمْ إِنَّمَا نُمْلِي لَهُمْ لِيَزْدَادُوا إِثْمًا وَلَهُمْ عَذَابٌ مُهِينٌ؛(۲) آنان که به راه کفر رفتند گمان نکنند که مهلتی که ما به آنها میدهیم به حال آنان بهتر خواهد بود، بلکه آنها را (برای امتحان) مهلت میدهیم تا بر گناه و سرکشی خود بیفزایند، و آنان را عذابی خوارکننده است.»
تنها کسی که میتواند اینچنین یزید؛ خلیفه و حاکم وقت را در حضور بزرگان خوار و خفیف کند، زینب کبری عقیله بنیهاشم سلاماللهعلیها میباشد. حضرت زینب خطاب به یزید ملعون فرمود: دست خود را به خون نسل محمد و ستارگان روی زمین از آل عبدالمطلب آغشته ساختی و ریشه ما را بریدی و اکنون شادیکنان پدران خود را صدا میزنی و گمان داری که با آنان سخن میگویی و سخن تو به گوش آنها میرسد. به زودی به جمع آنان ملحق میشوی و در جایگاه آنان گرفتار میشوی و چنان عذاب میشوی که آرزو میکنی کاش دستهایت شل و زبانت لال میشد و هرگز چنین یاوههایی را به زبان نمیآوردی و هرگز چنین کارهای ناشایستی را انجام نمیدادی.(۳)
لکه ننگین آن کار زشت از دامن تو زدوده نخواهد شد و عیش و جمع تو به سرعت فناپذیر و در حال زوال است. روزی فرا میرسد که منادی حق فریاد میزند: «لعنت خدا بر ستمگران و بیدادگران». خدای خود را سپاس میگویم که سرآغاز زندگی خاندان ما را با سعادت و رحمت قرین ساخت و سرانجام زندگی ما را با شهادت و سرشار از مغفرت مقرر فرمود.(۴)
حضرت زینب با سخنان خود فهماند که واقعا دختر علیابنابیطالب است و با پیروزی تمام، یزید و همراهانش را رسوا نمود و نشان داد اگر تکیهگاه انسان خدا باشد هیچ هراسی از دیگران نمیتواند در دل او نفوذ نماید.
.........................
پی نوشت:
۱). حسین از زبان حسین، ص۲۶۱.
۲). سوره آل عمران، آیه ۱۷۸.
۳). لهوف سیدبنطاووس، ص ۲۱۵.
۴). مقتلالحسين مقرّم، ص ۳۵۷_۳۵۹.
…………………………
پایان پیام/