خبرگزاری اهلبیت(ع) ـ ابنا: این پندار که کسی خیال کند لشکریانِ گردآمدهی دشمن در کربلا که خون مقدس امام حسین علیهالسلام را بر زمین جاری ساختند، به خدا و پیامبر معظم اسلام صلیاللهعلیهوآله اعتقادی نداشتند و مردمی کافر و بیاعتقاد بودند، یک اشتباه واضح و سهلانگارانه است.(۱)
آنان شهادتین را گفته بودند، اما شهادت به وجود خدا و پیامبری داده بودند که آن را از طریق نادرست شناخته بودند. بر همین اساس است که دلیل هر رفتار در انسان را باید در باورهای او جستوجو کرد. اگر باور یزیدیان دشت نینوا از مسیر صحیح و با پشتوانههای عقلی و منطقی پایهریزی شده بود، هیچگاه به خود اجازه رویارویی با فرزند پیامبرشان را نمیدادند.
تا هنگامی که خاتم الأنبیاء صلیاللهعلیهوآله در میان مردم حضور داشتند، به عنوان پاسدار و حافظ شریعت، بر اصول و باورهای عقیدتی امت مسلمان نظارت کرده و اجازه هیچگونه انحراف و کجروی داده نمیشد. اما با وفات ایشان و ایجاد جریان انحرافی در سقیفه، مسلمانان، پاسدار حقیقی شریعت یعنی امیرالمؤمنین علیهالسلام را فراموش کرده و با کسانی بیعت کردند که همواره نیاز به هدایت شدن داشتند.
از اینرو، فرقههای متعددی که به اسلام منسوب است، همگی پس از وفات پیامبر معظم اسلام صلیاللهعلیهوآله ایجاد شدند. فرقههایی مانند مرجئه، قدریه و خوارج. هرچند نویسندگان اهلتسنن خواسته و یا ناخواسته دلیل واقعی این تفرق و جدایی را بیان نکرده و صرفاً به بیان حدیث هفتاد و سه فرقه بسنده میکنند،(۲) اما تحلیل صحیح و منصفانه از تاریخ صدر اسلام نشان میدهد، کنار گذاشتن واسطه معصوم میان مردم و خدا و قطع شدن ارتباط حجت خدا با مردم، مهمترین عامل این جداییها بود.
سیر حوادث منتهی به عاشورا را نیز باید از همین طریق تحلیل و بررسی کرد. کسانی بودند که تصریح آیه قرآن در تطهیر اهلبیت علیهمالسلام از هرگونه رجس و آلودگی را نادیده گرفتند. ایشان احادیث متواتری که اهلبیت علیهمالسلام را در کنار قرآن، تنها هدایتگران امت معرفی میکنند، انکار کردند.(۳)
همه به این دلیل بود که یزید فاسق و گنهکار را خلیفه خدا معرفی کرده بودند و پنداشتند که خداوند متعال، خلافت را به مردم واگذار کرده و راضی شده تا مردم به انتخاب خودشان، با هر ناکسی به عنوان نماینده خدا بیعت کنند. گو آنکه بیعت با یزید، همان بیعت با خداست و هر مخالفی باید حذف شود.
جسارتهای قاتلان به امام حسین(ع) در کربلا
از تعبیرات به کار رفته در روز عاشورا خطاب به امام حسین(ع)، به خوبی میتوان پی برد که این گروه، از چه قوم و قماشی بودند. از شیعیان آن حضرت یا از دشمنترین دشمنان ایشان؟!
_قاتلان آن حضرت در آن روز به حضرت خطاب میکردند و میگفتند: این جنگ و قتال ما با تو از روی دشمنی و عداوت با پدرت علیبن ابیطالب است.(۴)
حضرت زینب(س)، هنگامیکه دشمن به سمت خیمهها حمله کرد و آنها را به آتش کشید، رو به امام حسین(ع) کردند و فرمودند: «پدرم فدای آن کسی که خیمهاش روز دوشنبه غارت شد.» (۵)
بر اساس محاسبات تاریخی، مطمئنا روز عاشورا دوشنبه نبوده است؛ بلکه اشارۀ حضرت زینب (س)، روز سقیفه است که باعث شدند کل امت اسلامی، از منبع هدایت دور شوند و انحراف در جامعۀ اسلامی رسوخ کند
_یا حسین، یا کذّاب ابن الکذّاب! (۶)
_یا حسین أبشر بالنار! (۷)
و بسیاری از جملات و عبارات دیگر که به خوبی از حقد و بغض و کینه آنها به أمیرالمؤمنین و امام حسین(ع) و اهلبیت(ع) دارد.
حال با این تعبیر آیا میتوان گفت که قاتلان آنحضرت در روز عاشورا از شیعیان امیرالمؤمنین و امام حسین(ع) بودهاند؟!
پی نوشت:
۱). مجموعه آثار استاد مطهرى، ج۲۵، ص۲۱۴.
۲). الفَرق بين الفِرق، ص: ۵-۴.
۳). فضائل الخمسة من الصحاح الستة، ج۲، ص: ۵۶.
۴). ینابیعالمودة، ص346)
۵). الملهوف 56
۶). الکامل، ج۴، ص۶۷.
۷). الکامل، ج۴، ص ۶۶. البدایة والنهایة، ج۸، ص۱۸۳.
…………………………
پایان پیام/