مقصود از «مالکیت امام»، مالکیت منصب امامت است، نه مالکیت شخص امام؛ زیرا این نوع مالکیت از امامى به امام دیگر منتقل مىگردد، نه به وارثان امام. بنابراین، به جاى مالکیت امام، مىتوان عنوان «مالکیت حکومت اسلامی» را به کار برد.
در این مقاله به بررسی وجه درآمد و دارایی های امام کاظم (ع) میپردازیم:
1. وجوهات:
بخشی از اموال عمومی امام کاظم علیه السلام شامل: خمس، زکات، نذورات و صدقات بوده که گاه مستقیماً از سوی شیعیان تحویل امام می شد و گاه از طریق وکلا و نایبان حضرت دریافت و توزیع می گردید.[1]
شاهدش کثرت اموال باقی مانده نزد وکلای ایشان پس از شهادت آن حضرت است که مبلغ هفتاد هزار دینار نزد «زیاد بن مروان عیسی» و سی هزار دینار تحویل «علی بن حمزه بطائنی» بود.[2]
یا مبلغ سی هزار دینار و شش کنیز نزد «عثمان بن عیسی رواسی» نمایندۀ امام در مصر بود که نقل شده است.
پس از شهادت حضرت، امام رضا علیه السلام کسی را نزد زیادقندی و عثمان بن عیسی فرستاد و پیغام داد: اموالی را که از پدرم نزد شما مانده است، برایم بفرستید.[3]
یا «هشام بن احمر» می گوید: اموالی را برای امام هفتم علیه السلام به مدینه بردم، حضرت فرمودند: آن را نزد «مفضّل بن عمر» برگردان![4] که از این نمونه ها بسیار است و ما به جهت اختصار همین چند نمونه را بیان کردیم.
اموالی که با کار و تلاش اقتصادی به دست آورده بودند. صفوان می گوید: ابوالحسن علیه السلام را دیدم که نوجوان خردسالی بود، در حالی که گوسفندی به همراه داشت و آن را به جلو می راند و خطاب می کرد: بر پروردگارت سجده کن.[5]
«علی بن ابی حمزه» می گوید: امام کاظم علیه السلام را دیدم که در زمین کشاورزی خود کار می کردند و عرق می ریختند. عرض کردم: قربانت گردم!
پس کارگران کجا هستند؟ فرمودند: ای علی! بهتر از من و پدرم، [رسول خدا (ص) و امیرالمؤمنین علیه السلام] روی این زمین با بیل کار می کردند.. ..
هُوَ مِنْ عَمَلِ النَّبِیِّینَ وَ الْمُرْسَلِینَ وَ الْأَوْصِیَاءِ وَ الصَّالِحِین؛. ..کشاورزی شغل پیامبران و جانشینان آنان و برگزیدگان و شایستگان است.[6]
حضرت زمین های فراوانی داشتند که گاه خود زمین را می بخشیدند. برای نمونه، حضرت به یکی از غلامان که در حق ایشان احسان کرده بود، قطعه ای زمین کشاورزی اهدا کردند[7]
و در موردی دیگر، حضرت زمین کشاورزی را به غلامی بخشیده و او را آزاد کردند.[8]
حضرت بخشی از زمین کشاورزی خود را به فرزندش، احمد که مرد خیّری بود، هدیه کردند.[9] در وصیت نامۀ آن حضرت نیز آمده است که سی اصله درخت خرمای خود را برای فقرای آبادی وقف کردند و بقیه را بین فرزندان خود تقسیم فرمود.
از دیگر منابع مالی حضرت، موقوفه ها بودند. برای نمونه، وقف نامه ای که ابوبصیر از امام باقر علیه السلام نقل کرده و در آن به وصیت نامۀ حضرت زهرا علیها السلام در مورد وقف مزارع هفت گانه و وقف نامه های امام علی علیه السلام اشاره شده که تولیت آن به فرزندان ایشان واگذارشده است.[10]
در وصیت نامۀ امام کاظم علیه السلام نیز آمده که یک سوم موقوفۀ پدرش را وصیت کرده است.[11] این امر نشان می دهد که اموال و املاکی از طریق موقوفه و ارث از سوی امام صادق به امام کاظم علیهما السلام منتقل شده است.
بخش دیگری از انفاقات امام کاظم علیه السلام هدایا بود. برای نمونه می توان به هدایایی که «علی بن یقطین» برای امام کاظم علیه السلام توسط هشام بن حکم می فرستاد، اشاره کرد.[12]
در روایتی، حضرت در جواب هارون فرمودند: به خاطر آنکه ما از حق مالی و شرعی خودمان (خمس) باز داشته شده ایم، مجبور به پذیرش هدیه هستیم.[13]
حتی گاهی برای حل مشکل شیعیان هدایای هارون را قبول نموده، خرج ازدواج جوانان از خاندان سادات می کردند.[14]
در مورد دیگر، مهدی عبّاسی، امام کاظم علیه السلام را دستگیر و زندانی کرد، سپس در خواب امیرالمؤمنین علیه السلام را دید که او را مورد عتاب و تهدید قراردادند،[15]
آنگاه دستور داد امام را آزاد کنند و مبلغ سه هزار دینار به او بدهند و ایشان را راهی مدینه کنند.[16] منصور دوانیقی نیز در روز عید نوروز از امام کاظم علیه السلام خواست تا جلوس کنند و هدایایی که مردم و به ویژه سربازان ایرانی می آورند، بپذیرند.[17]
این ها فهرستی از اموال حضرت بود که در انفاق از آن ها استفاده می کردند.[18]
______________________________
پی نوشت:
1. سازمان وکالت و نقش آن در عصر ائمه(ع)، محمدرضا جباری، مؤسسه آموزشی پژوهشی امام خمینی(ره)، قم، 1382ش، ج 1، ص 280.
2. اختیار معرفة الرجال، شیخ طوسی، دانشکده الهیات و معارف اسلامی، تهران، 1348ش، ص467.1.
3. عیون اخبارالرضا(ع)، شیخ صدوق، مکتبة الحیدریة، نجف، 1385ق، ج 1، صص 91-92.
4. الغیبة، شیخ طوسی، مؤسسةالمعارف الاسلامیة، قم، 1411ق، ص 347.
5. اصول کافی، ج 2، ص 87.
6.بحار الانوار، ج 48، ص 115.
7. حیاة الامام موسی بن جعفر(ع)، باقر شریف قرشی، نشر اسلامیة، قم، چاپ اول، 1389ق، ج 1، ص 152.
8. شرح نهج البلاغه، هبة الله بن ابی الحدید، کتابخانه آیت الله مرعشی نجفی، قم، 1404ق، ج 7، ص 215.
9. الارشاد، شیخ مفید، مؤسسه آل البیت، قم، 1416ق، ج 2، ص 244.
10. الکافی، ج 7، صص 47-48.
11. عیون اخبار الرضا(ع)، ص 28.
12. اختیار معرفة الرجال، شیخ طوسی، دانشگاه الهیات، مشهد، چاپ اول، ص 433؛ سیره پیشوایان، مهدی پیشوایی، مؤسسه امام صادق(ع)، قم، 1380ش، ص 456.
13. بحار الانوار، ج 48، ص 122.
14.همان: «واللّهِ لولا اَنّی اری اَن اَتزوّجَ بِها مِن عزّاب بنی طالبٍ لئلا ینقَطعَ نسلَهُ ابدا ما قبلتُها».
15. محمد/ 22.
16. زندگانی حضرت امام موسی کاظم(ع) (ترجمه جلد 48 بحار الأنوار)، مترجم: موسی خسروی، نشر اسلامیة، قم، ص 124.
17.همان.
18. اختیار معرفة الرجال، ص 434