به گزارش خبرگزاری اهلبیت(ع) ـ ابنا ـ در ایام اربعین سرور و سالار شهیدان حضرت اباعبدالله الحسین(ع) و حضور میلیونی زائران سیدالشهداء(ع) در پیادهروی اربعین، خبرگزاری ابنا سلسله گفتوگوهایی با علما و برخی شخصیتها درباره اهمیت این آئین انجام داده است.
گفتوگوی زیر با حجت الاسلام و المسلمین «شیخ ابوزینب العماری» از خطبای اهلبیت(ع) از شهر العماره عراق، درباره جنبههای مختلف زیارت اربعین میباشد که متن کامل آن در پی میآید:
.................................................................
مترجم: سید محمد خادم
.................................................................
*در ابتدا به این نکته اشاره کنید که چه عاملی باعث شده که مراسم اربعین بعد از گذشت چهارده قرن، هنوز پویایی و شور خود را حفظ کرده است؟
بسم الله الرحمن الرحیم
در مورد زیارت اربعین، باید بگوییم که نفس زیارت اربعین از شعائرالله است که شروع یا ریشه آن احادیثی است که از اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام روایت شده است. ما هر ساله این مراسم را زنده نگه میداریم و لذا میبینید که مردم قبل از فرارسیدن ماه محرم به پیشواز ماه محرم میروند و در خلال ماههای محرم و صفر، وعاظ در مجالس عزا و ماتم به هدایت مردم میپردازند. در حقیقت این موضوعی است که ائمه اهل بیت علیهم السلام به ما یاد دادهاند. در اینباره امام صادق علیه السلام از پیروان اهل بیت علیه السلام تشکر و قدردانی کرده و فرموده است: خدا رحمت کند شیعیانی که ما را در این مسیر یاری میدهند و خدا رحمت کند شیعیانی را که مدتها در این غم، مصیبتزده هستند و عزاداری میکنند.
قطعاً اهمیت این مراسم دینی و مذهبی و رویآوری مردم به آن، به سالهای طولانی برمیگردد و امروزه رویآوری مردم به زیارت اربعین و زنده نگهداشتن آن هر سال بیشتر از سال قبل میشود. این آیین در حقیقت، آیین بیعت با رهبر یعنی امام حسین علیه السلام است که هر سال برگزار میشود. این پدیده اجتماعی را اینگونه در نظر بگیرید که برخی حتی هزینه میکنند تا دوستداران ابی عبدالله علیه السلام پراکنده شوند اما میبینیم که هر سال مردم برای بیعت با سیدالشهدا علیه السلام پیشقدم میشوند.
زیارت اربعین آثار و برکات زیادی دارد که از جمله آنها فوائد اجتماعی، روحی و روانی، پاک شدن روح و ارتباط با خدا است. چرا که گفته شده یاد اهل بیت(ع) یاد خداست و یادکرد دشمن اهلبیت(ع) یادکرد شیطان است. زیارت اربعین قلبها را به هم نزدیک و دلها را با یکدیگر جمع میکند. میبیند که همه در یک عنوان که آن «حسین علیه السلام» است ذوب و فانی میشوند و همه اقلیتها و ملیتها از جای جای عالم مثل پاکستان، ایران، بحرین و... زیر یک پرچم که آن پرچم ابیعبدالله علیه السلام است جمع میشوند. این یک مسئله عادی نیست بلکه به نظر میرسد یک نیروی قدرتمندی در جامعه، اینها را کنار یکدیگر جمع میکند؛ بهگونهای که میتوانی در میانه این مراسم، مودت و محبت را بین آنها به آسانی ببینی که اینها طبعاً برگرفته از روایات و احادیث اهلبیت علیهم السلام است.
*با توجه به اینکه پیاده روی اربعین سنت اصیل عراقی است، به ریشه و تاریخچه پیادهروی اربعین در این کشور اشاره کنید.
دقیقا نمیدانم این مراسم از چه زمانی شروع شده است اما آنچه به یاد میآورم این است که من کودک بودم و در مراسم پیاده روی اربعین شرکت میکردم و با پای پیاده از نجف به کربلا میرفتم. طبعا آن زمان شرایط به گونهای بود که می توانستیم در پیاده روی اربعین شرکت کرده و به زیارت سید الشهدا علیه السلام برویم. بعدها رژیم بعثی جنایتکار، همهی مناسک مذهبی را ممنوع کرد و اینگونه هم نبود که صرفاً مراسم و مناسک مذهبی را ممنوع کند بلکه حتی اگر کاست نوار عزاداری سیدالشهدا علیه السلام همراه شیعهای بود، محکوم به اعدام میشد.
یادم است از زمانی که کوچک بودم، ما جوانان از شهرهای مختلف برای زندهنگه داشتن این مراسم با پای پیاده به زیارت اربعین امام حسین علیه السلام میرفتیم. البته علما نیز همراه مردم با پای پیاده از نجف تا کربلا برای این زیارت مقدس و زنده نگاه داشتن این مراسم مذهبی میآمدند.
*با توجه به اینکه حضرتعالی عراقی هستید، آداب و رسوم مردم شهرهای مختلف عراق در ایام پیادهروی اربعین را تشریح کنید.
برای اربعین آداب و رسوم خاصی در شهرهای وجود دارد که این شهر با شهر دیگر متفاوت است اما به نتیجه اینها دقت کنید که علیرغم آداب و رسوم مختلف، همه در محبت امام حسین علیه السلام فانی شده است. خداوند در قرآن کریم فرموده است: «لا يُكَلِّفُ اللَّهُ نَفْساً إِلاَّ وُسْعَها» (البقرة، آیه 286) یعنی خداوند به اندازه ظرفیت هر کس به او تکلیف میدهد. در اربعین بعضی از کودکان یا خانوادهها فقیرند و چیزی ندارند اما به زائرین آب یا نان میدهند یا بعضی دیگر به زوار شیر میدهند؛ هر کس اینگونه با شیوهی خود به زنده نگاه داشتن این مراسم مذهبی کمک میکند. این روایت از رسول خدا(ص) است که «ان لقتل الحسین حرارة فی قلوب المومنین لا تبرد ابدا» یعنی شهادت حسين عليه السلام آتشى در دل مؤمنان درانداخته است كه هرگز سرد نخواهد شد. به خاطر همین است که حضرت سیدالشهداء فرمود: هیچ مومنی از من یاد نکرد مگر آنکه اندوهناک و عزادار شد. لذا پیروان اهل بیت(ع) مال و هر آنچه را که دارند در راه زنده نگه داشتن این شعار و خدمت به زوار انجام میدهند؛ این ها از کجا سرچشمه میگیرد؟ معلوم است از محبت امام حسین علیه السلام.
پیامبر(ص) فرمود: «حسین منی و انا من حسین» یعنی حسین از من است و من نیز از حسینم یا فرمود: «خدا دوست دارد کسی را که دوستدار حسین علیه السلام است.» یا در روایت دیگری آمده است: اگر خداوند خیرخواه کسی شود محبت امام حسین علیه السلام را در دلش قرار میدهد. آداب و رسوم پذیرایی از زائران در هر شهری وجود دارد اما مهم آن است که همه این تفاوتها زیر یک پرچم و یک هدف که آن پرچم امام حسین علیه السلام باشد، فانی میشود. لذاست که میبینیم در این مراسم قلبهای مردم به یکدیگر نزدیک میشود و یکدیگر را به خانه خود میهمان میکنند و از زوار اینگونه پذیرایی میکنند، همه اینها به خاطر عشق ابیعبدالله الحسین علیه السلام است.
*درباره عنایت حضرت سیدالشهداء(ع) به زوار اربعین، اگر خاطره یا نکتهای دارید بفرمایید.
شخصی که معلول بود از نقطهای دور به سمت زیارت سید الشهداء علیه السلام رهسپار بود؛ حالت سکینه و آرامشی داشت و سرشار از احساس حرکت میکرد و میگفت من در این راه سختی ندیدهام و راحت هستم. من این مورد را در این مسیر دیدم.
پیرمردی هم که به گمانم حدود ۹۰ سال یا بیشتر سن داشت ـ که به رحمت خدا رفته است ـ در راهپیمایی اربعین شرکت میکرد. به او اعتراض میکردند که تو پیرمرد هستی و سنت زیاد است. اما وی میگفت من به سوی حبیبم حسین علیه السلام رهسپارم. واقعا چه چیزی میتواند مردم و چنین انسانهایی را برای این مسیر و مراسم برانگیزد؟ جز سخنان اهل بیت علیه السلام و سخن پیامبر(ص) که فرمود: شهادت حسین علیهالسلام در قلب شیعانش حرارتی به وجود میآورد که خاموش ناشدنی است.
* امام خمینی به همراه شهید حاج آقا مصطفی خمینی حدود ۱۵ سال در نجف زندگی میکردند. آیا حضرت امام یا فرزندشان در پیاده روی اربعین شرکت میکردند؟
مرحوم امام رضوان الله علیه یکی از مراجع دینی بودند و ویژگی دومی که ایشان داشتند و به آن معروف بودند مبارزه با ظلم و ظالمین بود. قطعاً ایشان از ترغیبکنندگان شیعیان به زنده نگه داشتن این مراسم بود و طبعاً از کسانی بودند که از همه امکانات برای به پا داشتن این مراسم استفاده میکرد.
به نظر شما مردم دینشان را از چه کسانی میگیرند؟ امام زمان(عج) وقتی میفرمایند: «اَمَّا الْحَوادِثُ الْواقِعَةُ فَارْجِعوُا فیها اِلی رُواةِ حَدیثِنا، فَاِنَّهُمْ حُجَّتی عَلَیْکُمْ وَاَنَا حُجَّةُ اللّهِ عَلَیْهِمْ» یعنی در حوادثی که در زمان غیبت برای شما پیش خواهد آمد به راویان احادیث ما مراجعه کنید که آنها برای شما در برابر من حجتاند و من در برابر خدا حجت هستم. امام زمان(عج) این راه را برای ما مشخص کرد تا با یاری مراجع دینی از آن با امنیت کامل گذر کنیم. لذا میبینیم که همه مراجع به احیاء و زنده نگه داشتن این مراسم سفارش کردهاند؛ به چه خاطر؟ به دلیل مبارزه با ظالمین و ریشهکنی ظلم، چراکه ما اینگونه از سیدالشهداء علیه السلام الهام گرفتهایم که فرمود: به خدا سوگند نه دست ذلت به آنان میدهم و نه بسان بردگان تسلیم حکومت آنان میشوم و «هیهات من الذلّه» یا اینکه فرمود: «إنّي لا أرى المَوتَ إلاّ سَعادَةً، و لا الحَياةَ معَ الظالِمينَ إلاّ بَرَما» یعنی من مرگ را جز سعادت نمیبینم و زندگی با ظالمین جز ضرر نیست. پس با توجه به این سخنان ابی عبدالله است که میگوییم که این مراسم و عزاداریها برگفته از روایت است، اما برخی اصرار دارند که بگویند اینها روایت نیست!
مرحوم امام خمینی رضوان الله علیه در وصیت خود آورده است: «کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا» یعنی هر روز عاشورا و همه سرزمینها سرزمین کربلاست. این نشان میدهد که سخنان و رفتار ایشان از واقعه کربلا و گفتههای معصومین علیهم السلام الهام گرفته که اینگونه قضیه کربلا در خون و رگهای ما جریان یافته است.
شما تاریخ را نگاه کنید؟ چقدر تا به حال بر شیعیان اهل بیت علیه السلام ظلم شده است. دراین باره بیانی از ابن ابی الحدید المعتزلی در مقدمه شرح نهج البلاغه وجود دارد که در مورد امام علی علیه السلام اینگونه میگوید: چه بگویم از کسی که کینهتوزان و دشمنانش به فضائل او اقرار کردهاند و با تمام تلاشی که کردند نتوانستند فضائل و مناقبش را پنهان کنند، با اینکه بنیامیه بر شرق و غرب عالم مسلط شدند و با تمام نیرنگهایی که داشتند تلاش کردند تا نور فضائل حضرت علی(ع) را خاموش و مردم را بر علیه او تحریک کنند و نیز ایشان را بر بالای منابر لعن کردند و با کسانی که او را مدح میکردند دشمنی نمودند و حتی آنان را زندانی کرده یا به قتل رساندند و از بازگویی روایاتی که فضیلتی از فضائل علی علیه السلام در آن بود یا یاد او را تعالی میبخشید منع کردند، اما حاصل همه این تلاشها اینگونه شد که علی علیه السلام همانند مشک و عنبر بود که هر چه او را میپوشاندند باز عطرش در فضا میپیچید.
حتی بعضی از علماء گفتهاند:
لعجیب أن یهز العروش خد تریب
شتمتک الشئام سبعین عاما/ و تمادی فیما الفتراح الخطیب
و ارادوا ان یوجدوا بک عیبا/ این من ذروه الکمال العیوب
و ارادوا ان یحرموک سریرا/ بضع عوام عمره المحسوب
و اذا شتمک یسوقک ربا/ جل ربی لانک المعبود
این عجیب است که صورتی خاک آلود (یعنی سید الشهداء علیه السلام هنگام شهادت) پایههای کاخ ستمگران را بلرزاند.
۷۰ سال بر منابر شما را دشنام دادند و سخنران بر اتهامزنی خود به شما اصرار میورزید.
و خواستند که از شما ایرادی بگیرند اما اوج کمال عیبش کجاست؟
خواستند که شما را از خلافت و جایگاهتان محروم کنند اما به این توجه نداشتند که تنها چند سال کوتاه میتوانند این کار را انجام دهند و عمرشان محدود است.
شما را دشنام دادند اما خداوند والامرتبه و بزرگ، شما را بالا میبرد چرا که او معبود و همه کاره است.
در نهایت باید بگوییم که وقتی مسلمین و شیعه موضع خودشان را در برابر این اعتقادات مشخص میکنند، در واقع آنان اعتقاداتشان را از مراجع دینی میگیرند که این راه امان و پناهی برای امت است. شکی نیست که مرحوم امام رضوان الله علیه یکی از مراجع تقلید شیعه بود که مردم بخاطر همین موضعگیریها و فتواهایی که در این رابطه میداد به او اقتدا میکردند. معروف است که حضرت امام رضوان الله علیه میفرمود ما هر داریم از عاشوراست.
*عراقیها قبل از اربعین امام حسین علیه السلام برای پذیرایی از زوار آماده میشوند. درباره این مطلب اگر نکتهای دارید بفرمایید.
طبعاً این مراسم بزرگ با برنامهریزی مردم انجام میشود. تصور کنید حکومتی میخواست برنامهریزی کند و نظمی به پا کند تا کارها سامان بگیرد، هرگز نمیتوانست؛ اما میبیند که میلیونها زائر از سراسر عالم برای زیارت امام حسین علیه السلام در اربعین به کربلا میآیند و از آنجایی که برنامهریزی این مراسم از سوی خود مردم و با بخشش و گذشت آنها به یکدیگر عجین شده، میبینید که همه کارها بسیار منظم و مرتب بدون هرگونه درگیری یا حادثهای از بصره تا کربلا یا از العماره تا کربلا انجام میپزیرد و این کشتی حرکت میکند تا به حرم حضرت سید الشهدا علیه السلام برسد.
اهل البیت علیهم السلام درهای رحمت الهی اند و قرآن در اینباره میگوید: «وَ ابْتَغُوا إِلَيْهِ الْوَسِيلَةَ»(مائده/25). پیامبر صلی الله علیه میفرماید: درجهای در بهشت وجود دارد که هیچ کس به آن نمیرسد مگر یک نفر، و من امید دارم که آن یک نفر من باشم. علی علیه السلام هنگامی که به آیه «وَ ابْتَغُوا إِلَيْهِ الْوَسِيلَةَ»(مائده/25) میرسید میفرمود: «انا الوسیله» من همان وسیلهام. نتیجه میگیریم که محمد و آل محمد علیهم السلام همان وسیلهها در پیشگاه خداوند هستند.
همچنین ابن عباس گفته است که از رسول الله(ص) درباره آیه «فَتَلَقَّى آدَمُ مِن رَّبِّهِ كَلِمَاتٍ» پرسیدم که این کلمات که آدم از خدا گرفت چه بود؟ حضرت فرمود: حضرت آدم پس از نافرمانی از خدا خواست تا او را به حق محمد، علی و فاطمه علیهمالسلام ببخشد پس خدا به حرمت اهل بیت علیهم السلام او را بخشید. لذا ایشان درهای رحمت الهی و وسیلههای تقرب به سوی خدا هستند.
شکی نیست که بعضی از معجزات و کرامات از جانب سید الشهدا علیه السلام رخ داده و ثبت و ضبط شده است. من قضیه ای را برای شما [ در این باره] نقل میکنم. یکی از فضلا از مرجع تقلید سید محمد الحکیم که چندسالی است به رحمت خدا رفته، قضیهای را نقل میکرد که یکی از انسانهای وارسته نجف، حبیب بن مظاهر را در رؤیا زیارت کرد، از او پرسید که مرتبه شما و حالتان چگونه است؟ وی گفت: همه نعمتها در اینجا برای ما فراهم است اما ما یک حالت پشیمانی و اندوهناکی داریم. وقتی هر یک از ما در واقعه کربلا شهید میشد پیامبر با جامی از آب گوارا بر بالین ما حاضر میشد و ما را سیراب میکرد تا اینکه ابوالفضل العباس به ما پیوست. وقتی پیامبر (ص) جام را پیش او آورد، عباس علیه السلام معذرتخواهی کرد و گفت: نمینوشم. بردارم هنوز در میدان است و تشنه است. بعد از این گفتوگو همه ما خجالت کشیدیم از اینکه قبل از سید الشهدا آب نوشیدیم. به همین دلیل ما این حالت پشیمانی را با خود به همراه داریم. همچنین اندوهناکیم که چرا نمیتوانیم به زوار ابیعبدالله علیه السلام خدمت کنیم.
موارد زیادی از این کرامات برای اهالی مواکب و زوار به برکت سید الشهداء اتفاق افتاده است. مثلا کسی میگفت که اربعین فرارسیده بود و من چیزی برای پذیرایی از زوار نداشتم که ناگهان کسی درب خانه را زد و روغن، برنج و ... را برای خدمت به زائران اربعین آورد.
*پیادهروی اربعین در ایام اختناق و استبداد رژیم بعث چگونه بود؟
در ابتدای روی کار آمدن حزب بعث، با اینکه آنان با شیعیان و مراسم مذهبی دشمنی داشتند اما میتوانستیم به مسجد یا زیارت برویم اما در ادامه بعثیها هر چیزی که مرتبط با امام حسین علیه السلام بود را ممنوع کردند. حتی نوار کاستی که مرتبط با عزای امام حسین علیه السلام بود را ممنوع کرده بودند و اگر کسی نوارسینهزنی اباعبدالله علیه السلام را داشت اعدام میشد.
در این مدت مردم راههای دیگری را برای زیارت امام حسین علیه السلام انتخاب میکردند. مثلا در این مدت از میان نخلها و مزارع و ... به زیارت میرفتند تا این مراسم و آیین را زنده نگه دارند که البته در مواجهه با تاریخ این چیز عجیبی نیست.
اگر به روایات سری بزنیم روایاتی را در کتاب «کامل الزیارات» ابن قولویه میبینیم که بهطور کلی در عزای ابی عبدالله علیه السلام هیچ تقیهای وجود ندارد. مردی خدمت امام صادق علیه السلام میرسد و میگوید: ای پسر پیامبر(ص) من نمیتوانم به زیارت جدتان ابیعبدالله مشرف شوم مگر با ترس و خوفی شدید. اگر به تاریخ رجوع کنیم قضیه صدام و رژیم بعث، قضیۀ تازهای نیست و زوار را از زیارت امام حسین علیه السلام منع میکردند. این شخص که به خدمت حضرت صادق علیه السلام رسیده میگوید من نمیتوانم به زیارت جدتان بروم مگر با خوف و ترس شدید. حالا ببینم چرا اینها در ترس و خوف شدید بودند؟ وقتی تاریخ را نگاه میکنیم میبینیم که سلاطین عباسی یا اموی همیشه زوار را از رسیدن و زیارت قبر امام حسین(ع) منع میکردهاند؛ آنها میل به میل ـ که یک میل حدود ۱۸۰۰ متر است ـ ایستگاههایی را برای سربازان خود قرار میدادند و نمیگذاشتند زائر خود را به قبر امام حسین علیه السلام برساند. حتی ابراهیم الدیزج شخصی یهودی که به ظاهر اسلام آورده و به دستور متوکل عباسی قبر سید الشهداء را تخریب کرد، روی قبر مطهر ایستاد و گفت هر کس را بر این مزار بیابییم یا او را میکشیم، یا جلو درب خانهاش دار میزنیم یا او را به زندان «مُطبَق» میاندازیم. در مورد زندان « مُطبَق» مورخان گفتهاند که زیر زمینی بود که تهویه بسیار بدی داشت و روز و شبش معلوم نبود.
امام صادق در جواب آن شخص میفرماید: آیا دوست نداری که امروز ترسان باشی تا به جای آن در روز قیامت روزی که هرآنچه در آسمانها و زمین است به ترس میافتند، ایمن باشی؟ هر کس جدم حسین علیه السلام را در حالیکه ترسان است زیارت کند خداوند در روزی که هیچ پناهی جز پناه او نیست او را زیر عرشش پناه میدهد.
و لذا در این باره دعبل خزاعی اینگونه سروده است:
زُر خَيرَ قَبرٍ بِالعِراقِ يُزارُ/ وَاِعصِ الحِمارَ فَمَن نَهاكَ حِمار
لِمَ لا أَزورُكَ يا حُسَينُ لَكَ الفِدا/ قَومي وَمَن عَطَفَت عَلَيهِ نِزارُ
وَلَكَ المَوَدَّةُ في قُلوبِ ذَوي النُهى/ وَعَلى عَدُوِّكَ مَقتَةٌ وَدَمارُ
یعنی بهترین قبری را که در عراق زیارت میشود را زیارت کن و از الاغها نافرمانی کن. هر کس هم تو را از این کار نهی کرد خر است. ای حسین که جانها فدای تو، چرا نباید تو را زیارت کنم ای حسین علیه السلام که همه اهلم فدای تو.عشق تو در دل خردمندان جای دارد و در دل دشمنانت کینه و تباهی جای گرفته است.
میتوان گفت به طور کلی از روایات اینگونه فهمیده میشود که اساساً تقیه در زنده نگه داشتن عزای ابی عبد الله و شعائر حسینی وجود ندارد. روایات در این باره زیاد و از لحاظ سندی معتبرهستند. در روایتی صادق علیه السلام میفرماید: هرکس به قصد زیارت امام حسین علیه السلام از خانهاش خارج شود اگر با پای پیاده باشد به هر قدمش خداوند حسنهای را برای او مینویسد و گناهی را از نامه اعمالش پاک میکند تا وقتی که به حائر حسینی میرسد. در این هنگام خداوند او را از جمله رستگاران حساب میکند و هنگامی که اعمال زیارت را بهجا آورد، وی را از «فائزین» مینویسد و هنگامی که میخواهد از زیارت برگردد ملکی به سوی او میآید و به وی میگوید پیامبر صلی الله علیه و آله به تو سلام فرستاد و گفت: خداوند تو را بخشیده است، دیگر گناهی نداری و اعمالت را از نو شروع کن.
قطعا سید الشهدا علیه السلام از اسرار خداوند است بهگونهای که میبینیم همه اهل بیت علیه السلام بر زیارت امام حسین علیه السلام تاکید دارند. بعضی از محققین نیز گفتهاند که اهل بیت(ع) میدانند و علم دارند به اینکه حادثه کربلا تا روز قیامت هرگز تکرار نخواهد شد و برای همین است که پیامبر صلی الله علیه و آله در ولادت امام حسین علیه السلام گریه میکند و حضرت زهرا سلام الله علیها از مقتل او خبر میدهد و ... حتی روایاتی وجود دارد که خبر از ماتم و عزاداری انبیاء علیهم السلام دادهاند.
*آیا شما یا دوستانتان به خاطر شرکت در زیارت اربعین در دوره حزب بعث، تحت تعقیب قرار گرفتهاید؟
بله، بعضی از دوستان ما در قضیه اعدام شدند اما من در آن زمان کوچک بودم.
*درباره آسیبشناسی پیادهروی اربعین اگر نکتهای دارید بفرمایید.
قضیه پیادهروی اربعین یک جنبش و حرکت مردمی است لذا در آن احیاناً اشکالاتی خواهد بود و این دور از ذهن است که چنین عملی صد درصد کامل باشد. ما بعضی از اوقات میبینیم که حکومت میخواهد در یک کاری نظم و ترتیبی ایجاد کند یا قانونی را اجرا کند، اما در نهایت وقتی دقت می کنیم میبینیم که باز عیب و اشکال وجود دارد. این مطلب صحیح است یا نه؟ حال چگونه توقع داشته باشیم که حرکتی که کاملا مردمی است، هیچ عیبی نداشته باشد؟ شما میبیند که مردم خودشان موکبها را ساماندهی میکنند، کار فقط ساماندهی موکبها نیست، مسئله غذا و آب و ... هم است که در این کارها دولت دخالتی ندارد و مردم خودشان غذا و آب تهیه میکنند و از زوار پذیرایی میکنند. این فرایند از بصره تا کربلا یا از العماره تا کربلا وجود دارد و لذا وجود مقداری ایراد در هر حرکت و جنبش مردمی، عادی و طبیعی است. بله از آنجا که همهی میزبانان و میهمانان این مراسم، پیروان آل محمد(ع) هستند باید به اهل بیت(ع) اقتدا کنند و بر راه و روش آنان قدم بگذارند و به اخلاق آنها متخلق شوند. چراکه امام صادق علیه السلام میفرماید: «کونُوا لَنا زَیْناً وَ لا تَکونُوا عَلَیْنا شَیْناً» برای ما زینت باشد و برای ما مایه ملامت و سرزنش نباشید. بنابراین لازم است به گونهای رفتار کنیم که از لحاظ ظاهری، خوب و شایسته به نظر برسیم. حتی منبری و مداح باید در کاربرد واژهها مواظب باشند و بدانند چه میگویند که آیا سخنانشان در شأن امام حسین و اهل بیت علیهم السلام است یا نه؟ میخواهم بگویم حتی زنده نگه داشتن بعضی از شعائر نباید بهگونهای باشد که از آن مظهری که شایسته اهل بیت علیه السلام است فراتر برویم، یا از راههای غیر صحیح این کار را انجام دهیم.
*راهکار حل این مشکل چیست؟
راهکار همین است که به بیانات و روایات آل محمد(ع) بازگردیم، از سیره و روش ایشان الگو بگیریم، در راه آنان قدم بگذاریم و در این راه از مرجعیت دینی کمک بگیریم.
حوزه علمیه در پیادهروی مبلغان را بین مردم میفرستد و مبلغان دینی در بین مردمی که با پای پیاده به سوی زیارت ابی عبدالله علیهالسلام در حرکت هستند، حضور دارند. من یک بار آیت الله شیخ باقر ایروانی را میان زائران دیدم که نماز ظهر به امامت ایشان برگزار میشد. تعداد زیادی از طلاب علوم دینی، علما و فضلا در راههای منتهی به کربلا حضور پیدا میکنند و سوالات شرعی و اعتقادی زائران را جواب میدهند. طبعیتا این اقدام در حال تثبیت شدن است و نیاز است تا بیشتر و جدیتر شود.
* درباره سختگیری و اختناق دوران حزب بعث برای عزای سیدالشهدا(ع) اگر نکته یا خاطرهای دارید بفرمایید.
من در سال ۱۹۷۹ میلادی دوم راهنمایی بودم. ما از بچههای مسجد بودیم و با متدینان همراهی میکردیم. انقلاب اسلامی ایران که پیروز شد، همهی مردم از امام خمینی(ره) حمایت میکردند لذا بعثیها افراد زیادی را دستگیر کردند. بعضی از شیعیان عراق در آن زمان به شهادت رسیدند و من خودم دیدم که دو دختر جوان را شکنجه میکردند و خون از دستان و پاهایشان جاری بود. دیدم که شش نفر از بعثیها متعرض یک دختر مومنه شدند و این چیزی است که خودم با چشمان خودم در معاونت امنیت العمارة دیدم.
* چه توصیه یا توصیههایی به زائرین و صاحبان مواکب دارید؟
زیارت اربعین حقیقتاً یک زیارت میلیونی است لذا نکته اول این است که امیدوارم حالت دوستی و همدلی بین مسلمانان و شیعان پیرو اهل بیت علیه السلام به وجود بیاورد. نکته دوم این است که از این مراسم باید برای تطهیر نفوس استفاده شود. انسان هنگام رفتن به سوی حرم سید الشهداء علیه السلام چیزهای زیادی یاد میگیرد. برای نمونه زائر باید بداند که مستحب است استغفار کند، یاد خدا باشد و زیاد صلوات بفرستد. همچنین از سید الشهداء علیه السلام الهام گرفته و نمازهای یومیه را در اول وقت بخواند. چرا که ابوثمامه صائدی در روز عاشورا به سید الشهداء(ع) عرض کرد: ای مولای من وقت نماز شده است. حضرت به او فرمود: وقت نماز را به یاد ما آوردی، خداوند تو را از نمازگزاران قرار دهد.
در میان راه به نفس خودمان بازگردیم اگر میبینیم گنهکاریم، توبه کرده و از خداوند طلب مغفرت کنیم. از طرف دیگر تلاش کنیم تا مظهر یک انسان خدایی باشیم. همانطور باشیم که در روایت سفارش شده که اگر کسی ما را دید بگوید این شخص به خاطر اخلاق و رفتارش، یک شیعه جعفری است در این صورت امام صادق علیه السلام از ما خوشحال میشود. همانطور که ایشان فرمود: «کونُوا لَنا زَیْناً وَ لا تَکونُوا عَلَیْنا شَیْناً» یعنی مایه مباهات ما باشید و مایه سرزشنگری ما نباشید.
انسانی که نفسش سالم و آماده باشد، وقتی رحمتها و نسیمهای الهی به او میرسد خشنود میشود زیرا قصد تقرب به خدای متعال را دارد. لذا زائران سعی کنند رفتن به زیارت ابیعبدالله(ع) با هدف تقرب به خدا باشد که در این صورت همه اعمال انسان الهی میشود.
به نظرم فلسفهی ماندگاری اربعین به خداوند برمیگردد. در واقع سید الشهداء علیه السلام هر آنچه را داشت در راه خدا داد و ستمکاران هر چه خواستند انجام دادند تا نور حسین را خاموش کنند اما نتوانستند.
زینب سلام الله علیها هنگامی که اسیران و زنان خاندان پیامبر(ص) را از کربلا به کوفه میبردند، نگاه حضرت سجاد علیه السلام به حجت الله یعنی امام حسین علیه السلام افتاد که پیکر مطهر ایشان روی ریگهای داغ بیان است و دفن نشده است. در این حالت نزدیک بود روح از بدن امام سجاد علیه السلام خارج شود. ناقهی زینب سلام الله علیها پشت ناقله زین العابدین علیه السلام بود. زینب خود را به حضرت سجاد(ع) رساند و به او فرمود: ای پسر برادرم تو را چه شده است که اینگونه شدهای، آنچه مىبينى تو را به جزع نياورد، به خدا سوگند اين عهد و پيمانى بوده كه رسول خدا(ص) با جدّت امير المؤمنين عليه السّلام، پدرت سيّد الشهداء عليه السّلام و عمويت حضرت مجتبى عليه السّلام بسته است. بسيارى از رهبران كفر و الحاد و ابناء ضلالت و گمراهى سعى در نابود كردن آن مىنمايند ولى به جاى اينكه رسم و نشانه آن از بين رود، آشكارتر مىگردد.
بنابراین قضیهی امام حسین علیه السلام به گونهای بوده که هرکجا ظالمان خواستند نشانههای ایشان را از بین ببرند نتوانستند. خداوند در قرآن میفرماید: «وَاللَّهُ مُتِمُّ نُورِهِ وَلَوْ كَرِهَ الْكَافِرُونَ» (صف/8) دشمنان چند بار دشمنان تلاش کردند تا قبر سیدالشهداء(ع) را پنهان کنند، از بین ببرند یا نشانههای ایشان را محو کنند اما در نهایت نتوانستند.
همانگونه که بعضی از شاعران گفتهاند:
ما دمک المسبوک الا قیامة/ لها کل عام یوم عاشورة الحشر
خون ریخته شده تو قیامتی است / و سالانه در روز عاشورا جمعیت بسیاری جمع میشوند.
………………………..
پایان پیام/ 167