خبرگزاری اهل‌بیت(ع) - ابنا

یکشنبه ۲۷ آبان ۱۴۰۳
۲۳:۱۷
در حال بارگذاری؛ صبور باشید
چهارشنبه
۷ شهریور
۱۴۰۳
۶:۵۸:۱۵
منبع:
ابنا
کد خبر:
1481252

دکتر بابایی: بُعد معنوی اربعین را آگاهی‌بخشی نکرده‌ایم/ خدمات اربعین به تمام فصول زندگی تسرّی کند

عضو هیأت علمی پژوهشگاه فرهنگ و علوم اسلامی اظهار داشت: موضوعی که اربعین را با اضلاع خدمتی که در آن رخ می‌دهد، تمدنی می‌کند، تسرّی اربعین از فصل مخصوص خود به تمامی فصول زندگی است.

آآ

به گزارش خبرگزاری اهل بیت(ع) ـ ابنا ـ در ایام اربعین سرور و سالار شهیدان حضرت اباعبدالله الحسین(ع) و حضور میلیونی زائران سیدالشهداء(ع) در پیاده‌روی اربعین، خبرگزاری ابنا سلسله نشست‌ها و گفت‌وگوهایی با علما و برخی شخصیت‌ها درباره اهمیت و جنبه‌های مختلف این آئین انجام داده است.

در این راستا نشست علمی «واکاوی تمدنی ـ اجتماعی الهیات خدمت در اربعین حسینی؛ الگویی برای جوامع شیعی» به همت دفتر مطالعات، تحقیقات و پژوهش مجمع جهانی اهل بیت(ع) و با مشارکت خبرگزاری ابنا، با ارائه حجت‌الاسلام و المسلمین دکتر «حبیب‌الله بابایی» عضو هیأت علمی پژوهشگاه فرهنگ و علوم اسلامی و مدیر گروه مطالعات فرهنگی تمدنی دانشگاه باقرالعلوم برگزار شد.

متن کامل سخنان حجت الاسلام دکتر بابایی در ذیل می‌آید:

بسم الله الرحمن الرحیم

من به سهم خود ایام سوگواری حضرت سیدالشهداء(ع) و ایام اربعین را تسلیت عرض می‌کنم.

بحث «الهیات خدمت» نظریه نیست بلکه درآمدی برای فعال‌سازی بحث‌های الهیاتی در عرصه‌ی خدمت است و این‌که اساساً ما چگونه می‌توانیم از منابع، ادبیات و باورهای الهیاتی، ارزش‌های مبتنی بر الهیات اسلامی، و انسان‌شناسی الهیاتی، مناسبات بین خود و دیگری؛ جایی که انسان می‌خواهد یاری‌گری و دستگیری و کمک یا نیکوکاری کند، استفاده نماید. اساساً ما در الهیات اسلامی چه پتانسیل‌هایی داریم که می‌تواند نقطه مزیت ما در مواجهه با افراد مددجو، آسیب‌دیده باشد و نیازمند باشد؟ در مقایسه با الهیاتی که در مسیحیت فعال شد و آن‌ها در قالب نهادهای خیریه دست به یاری‌گری می‌زنند، وجه امتیاز ما با آن‌ها چه چیزی می‌تواند باشد؟ به نظر می‌رسد که یکی از کیس‌های الهیاتی که تبدیل به یک فرهنگ و عینیت اجتماعی شده و از این منظر قابلیت بررسی دارد، موضوع اربعین است که در اربعین چه اتفاقی می‌افتد که خدمت به این صورت برجسته و آشکار می‌شود؟

*در ادبیات روایی، گونه‌های مختلفی از خدمت وجود دارد

در ارتباط با موضوع خدمت ما گونه‌های مختلفی از خدمت را در ادبیات روایی خودمان داریم. ما بحث خدمت به خدا را داریم، مثل جایی که در دعای کمیل اشاره می‌کنیم: «قَوِّ عَلَى خِدْمَتِكَ جَوَارِحِي» و یا درباره امام تعبیر «المواظبه علی خدمة الامام» مطرح شده است، یا در دعای 24 صحیفه‌ی سجادیه خدمت به پدر و مادر را داریم، یا خدمت به عالم را داریم «احق الناس بالخدمه العالم» و یا خدمت به برادران دینی را داریم «أشرف العباد خدمتک أخوانک المؤمنین»، خدمت به میهمان داریم و خدمت‌های دیگری که در ادبیات روایی ما مطرح شده است. لذا ما می‌توانیم گونه‌های خدمت را دسته‌بندی کنیم و هر کدام از این‌ها را در ادبیات دینی، روایی، کلامی، عرفانی و تفسیری خودمان دنبال کنیم.

من در ابتدا، چارچوب فکری بحث «الهیات خدمت»  را بر فرمایشات آقا در بحث خدمت قرار می‌دهم و بعد نقبی به مسئله‌ی اربعین می‌زنم. به نظرم یک تقسیم‌بندی دیگری می‌توان گونه‌های خدمت‌های سه‌گانه را مطرح و آن را در اربعین جستجو کرد. اولین نوع از خدمت که شاید آسان‌ترین، پیداترین، آشکارترین و سطحی‌ترین نوع خدمت است، خدمت فیزیکال و یا رسیدگی‌ها و مساعدت‌های طبیعی است که ما نام آن را احسان و یا نیکوکاری می‌گذاریم. در اربعین کمابیش وقتی صحبت از خدمت می‌شود، آنجایی که شما فرد را ماساژ می‌دهید و یا آنجایی که فرد را به ضیافتی دعوت می‌کنید و یا آنجایی که شما آب به دست زائر می‌دهید و یا آنجایی که شما (من تعبیر به «خدمت سایه» کرده‌ام) سایه‌ی خودتان را برای کسی که در معرض آفتاب و گرماست، قرار می‌دهید و خدمت‌رسانی می‌کنید، همه‌ی این‌ها به نحوی خدمت‌رسانی در امور بدنی است. آنجایی که شما به لحاظ بدنی نیازمند هستید، خدماتی را به عنوان زائر امام حسین(ع) دریافت می‌کنید. این یک نوع از خدمت است.




*خدمت فرهنگی ـ دینی در پیاده‌روی اربعین

من نوع دیگری از خدمت را به خدمت فرهنگی ـ دینی تعبیر می‌کنم که این یک باب وسیعی می‌تواند باشد. جایی که شما کار تبلیغ انجام می‌دهید و هر دینی را تبلیغ می‌کنید، عملاً به یک گفتمان و اندیشه خدمت می‌کنید، لذا در فضای اربعین خدمت به اسلام انجام می‌دهید. یک نوع خدمت هم به نظرم خدمت معنوی است و در اربعین یک نوع یاری‌گری سلوکی، عرفانی و روحی اتفاق می‌افتد. یک نحوی از این تقسیم‌بندی در فرمایشات رهبری وجود دارد. من شاید یکی، دو ماه پیش ارائه‌ای در مورد موضوع خدمت از دیدگاه مقام معظم رهبری داشتم که در آنجا یک طبقه‌بندی از بحث‌ها ارائه کرده‌ام و الان وارد تفصیل آن بحث نمی‌شوم ولی به گزیده‌هایی که مربوط به این بحث می‌شود اشاره می‌کنم. رهبر انقلاب در بحث خدمت‌گزاری برای آحاد مردم، تبیین می‌کنند که خدمت‌گزاری اربعین یک موهبت و نعمت الهی است، چه مجموعه‌های رسمی باشد و چه قالب‌های غیررسمی باشد و بعد مثال‌هایی که می‌آورند، تقریباً انواع خدمت را پوشش می‌دهد؛ اینجا خدمت به دین مردم، خدمت به فرهنگ مردم، خدمت به پیشرفت علمی مردم، خدمت به تقسیم و توزیع درست ارزاق بین مردم، برآوردن حوائج گوناگون به هر شکلی که باشد، را داریم. این را در مواجهه با مسئولین و کسانی که مدیریت داشتند، مطرح کردند.

من از این تقسیم ذیل هر کدام از این خدمت‌های سه‌گانه توضیحات اجمالی را عرض می‌کنم و تطبیقاتی بر اربعین خواهم داشت و عرضم را تکمیل می‌کنم. ما این موضوع را در نگاه تمدنی دنبال نکرده‌ایم، هر چند در جای بحث دارد که اساساً بحث یاری‌گری در تمدن‌ها می‌تواند جایی که پایه برای اخلاق اجتماعی باشد، مهم باشد. ما حدود 7-8 سال قبل پروژه‌ای را در میز مسائل اجتماعی و نه تمدن شروع کردیم و درصدد فعال‌سازی ظرفیت‌های طلبگی طلاب در مواجهه با آسیب‌های اجتماعی بودیم که تحت عنوان امداد فرهنگی بود و الهیات خدمت و همایش الهیات خدمت را ذیل این عنوان دنبال کردیم. به نظرم یک دنیای وسیعی است که کسی بخواهد می‌تواند آن را ادامه دهد.

*تبیین دیدگاه رهبر معظم انقلاب درباره خدمت

در نوع اول از بحث خدمت که خدمت به معنای احسان و نیکوکاری باشد و ابعاد الهیاتی آن را دربرگیرد، مقام معظم رهبری، به این نوع از خدمت اشاره می‌کنند و بر نسبت بین خدمت به خلق و خدمت به خدا تطبیق می‌دهند. ایشان ذیل همان «قَوِّ عَلَى خِدْمَتِكَ جَوَارِحِي» توضیحی دارند و می‌فرمایند: « خدا که به خدمت من و شما احتیاجی ندارد؛ «خدمت به خدا» یعنی خدمت به زندگی، خدمت ‌به مردم، خدمت به خلق‌الله، خدمت به پیشبرد اهداف؛ این وظیفه‌ی اساسی ما است که در دعاها [هم] تکرار شده، گفته ‌شده. آنچه ما به آن میگوییم «احسان به مردم»، بخشی از این خدمت به مردم است: اِنَّ اللَهَ یَأمُرُ بِالعَدلِ وَ الاِحسان. (النحل: 90)» البته این را در خارج از فضای اربعین مطرح می‌کنند. در جایی که بحث قلمروی خدمت را مطرح می‌کند، می‌فرمایند که «البته همه‌ی افراد ملت و جامعه را باید خدمت کرد؛ اما مراد عمدتاً طبقه‌ی محرومند که باید مورد توجه خاص برای خدمت قرار بگیرند؛ به دو دلیل: اولاً چون احتیاجشان بیشتر است و عدل این را اقتضا می‌کند؛ ثانیاً چون پشتیبانی آنها از نظام، جدی‌تر و همیشگی‌تر است و از اول این‌طور بوده است.» ایشان فرمایش حضرت امیرالمؤمنین(ع) در نامه به مالک اشتر که طیفی که پرتوقع و کم‌کار هستند و طیفی که کم‌توقع و پرکار هستند را مقایسه می‌کند و می‌فرماید که ببین حواست به کدام طیف از جامعه است.

البته این نکته وجود دارد که این در قضیه‌ی اربعین هم صدق می‌کند یا نه؟ یا این‌که در اربعین همه در وضعیت فقر هستند؟ ما آنجا یا زائر و یا خادم داریم و کسی نداریم که اساساً از وضعیت فقر و احتیاج به وضعیت استغناء رسیده باشد لذا همه در تمرین فقر وجودی و معنوی هستند و حتی فرد در زندگی و شهر خود امکاناتی که دارد، در آنجا که ندارد، آنجا فقیری با یک کوله‌پشتی است لذا این قضیه در آنجا کمی متفاوت می‌شود.

نکته‌ای که در فرمایشات ایشان وجود دارد بحث خدمت به خداست. معظم‌له به برخی از دعاها مخصوصاً دعای کمیل اشاره می‌کنند که: «اسئلک بحقک و قدسک» و بعد می‌فرمایند: «أن تجعل اوقاتی من اللیل و النهار بذکرک مأموره و بخدمتک موصوله». ایشان درباره «بذکرک مأموره و بخدمتک موصوله» می‌فرمایند که واژه‌های «ذکر» و «خدمت» در کنار هم آمده است و توضیحاتی دارند که اساساً چگونه ذاکر بودن انسان در خادم بودنش تأثیر می‌گذارد و چگونه انسانی که خدمتی می‌کند، عملاً او را در مسیر ذکر و یاد خدا قرار می‌دهد. به همین دلیل رابطه‌ی دو سویه بین خدمت و ذکر، و ذکر و خدمت وجود دارد. یکی از نقطه‌هایی که اتفاقاً بحث الهیات خدمت در آنجا آشکار می‌شود، رابطه‌ی ذکر با خدمت است که انسان ذاکر، چگونه خادم خلق خدا می‌شود.

شهید مطهری بحثی را در کتاب جاودانگی اخلاق دارد، آنجا که می‌خواهد بحث اعتباریات علامه را حل کند تا به بحث نسبیت اخلاقی نکشد، بحث منِ سفلی و منِ عِلوی را مطرح می‌کند و می‌فرماید: منی که دعوا درست می‌کند، من‌های بدنی، سفلی و فیزیکال هستند و منی که صلح و آشتی درست می‌کند، منِ عِلوی است. چون منِ عِلوی انسان‌ها مشترک است و من اگر بخواهم به خودم احترام کنم باید به شما احترام کنم، اگر بخواهم شما را احترام کنم، باید مراقب عزت و کرامت نفس خودم باشم. ایشان در جای دیگر، در جواب ژان پل سارتر پاسخی در کتاب انسان کامل یا مسئله‌ی شناخت دارد و با استفاده از قاعده‌ی «من عرف نفسه، فقد عرف ربه» می‌فرماید که اساساً خداپرستی نوعی از خودشکوفایی است و کسی که بخواهد خودش را شکوفاتر کند، باید خدا را بپرستد لذا خدا بیگانه از خود نیست بلکه در عمق وجودی خود انسان است.

*یاد خدا، انسان را به یاد مخلوقات می‌اندازد

بنابراین رهبر معظم انقلاب، بحث ذاکر خدا بودن و خادم خلق خدا بودن را ترسیم می‌کند که چگونه یاد خدا، انسان را به یاد مخلوقات خدا می‌اندازد و چگونه احترام و خدمت به خلق خدا عملاً خدمت به خود خدا تلقی می‌شود. به نظرم این یکی از بحث‌های بسیار مهمی است که ما را در مواجهه با دیگران‌، هم‌نوعان‌، همسایه‌ها، همسر و همکارمان، از یک مسئله‌ی اجتماعی خارج می‌کند و تبدیل به یک مسئله‌ی الهیاتی و بلکه تبدیل به یک مسئله‌ی سلوکی می‌کند. لذا می‌فرمایند که اگر ذکر الله داشته باشیم، در کار خدمت به مردم تأثیر می‌گذارد. البته آیا فقط ذکر است که بُعد الهیاتی خدمت را فعال می‌کند؟ نه، می‌توان در مورد ابعاد دیگری از بحث الهیات هم فکر کرد.

نکته‌ی دیگری که ذیل این بحث وجود دارد و من آن را بر دو گونه‌ی بعدی خدمت هم تطبیق می‌دهم، مسئله‌ی سبقت در خدمت است. یکی از بحث‌های الهیاتی ما در موضوع خدمت، موضوع سبقت است. من یادداشت‌هایی دارم در مورد ضرورت این‌که ما در مورد سرعت و سبقت در اندیشه‌ی اسلامی باید بازفهمی داشته باشیم و نیاز داریم که نرم‌افزار سرعت را در تفکر دینی خودمان فعال کنیم؛ به جهت این‌که اساساً در عصر سرعت زندگی می‌کنیم و برای مواجهه با سرعت تحولات فرهنگی، آنجایی که می‌خواهیم عمل خیر انجام دهیم، آنجایی که می‌خواهیم تولید فکر داشته باشیم و آنجایی که می‌خواهیم اصلاح اجتماعی انجام دهیم، نمی‌توانیم در این عصر به کندی و آهستگی حرکت کنیم. پس سرعت مدرن اقتضاء می‌کند که ما یک سرعت دین‌بنیان و الهیاتی را در اندیشه‌ی خودمان فعال کنیم. درباره موضوع خدمت نیز این‌گونه است، چون از یک طرف نیازهای اجتماعی و بشری با سرعت تمام فشرده‌تر، انباشته‌تر، بیشتر و پیچیده‌تر می‌شود. ما در مواجهه با این سرعت نیازهای انسانی نیاز به سرعت پاسخگویی داریم، نیاز به سرعت خدمت‌رسانی داریم، نیاز به واکنش‌های سریع داریم.

اگر بخواهیم این قسم از خدمت عمومی یا خدمت به معنای احسان و یا خدمت به معنای نیکوکاری را در اربعین دنبال کنیم، امدادگر یا کمک‌کننده یا خادم یا خدمت‌کننده در اینجا موکب‌های عراقی و ایرانی هستند. مددجو کیست؟ زوار و کسانی که در مسیر دارند زیارت می‌کنند، هستند. در این راستا خدمت‌کننده درباره خستگی‌ها، بی‌حالی‌ها، بدحالی‌ها، گرما و نیازهای فرد، پناه ایجاد می‌کند. به نظرم لفظ پناه بسیار مهم است و من در هر سه بخش خدمت، تأکید می‌کنم که اساساً اربعین در هر گونه‌ای از خدماتی که ارائه می‌دهد، می‌تواند تبدیل به یک پناه شود. همه‌ی بزرگواران تجربه‌ی اربعین را دارند، به‌هرحال وقتی شما خسته می‌شوید، به دنبال یک پناه می‌گردید تا استراحت و رفع تشنگی و گرسنگی کنید، زیر سایه باشید و کسی شما را تحویل بگیرد و به شما پناه دهد. این پناه یک پناه طبیعی و عادی در امور معیشتی یک زائر است که زائر بعد از تأمین اولیات مورد نیاز، بتواند دوباره راه بیافتد و به سمت کربلا حرکت کند.




*در امداد فرهنگی به دنبال صیانت فرهنگی از فرد آسیب‌دیده هستیم

اما در قسمت دوم که من شاید عنوان دقیقی برای آن پیدا نکردم ولی عنوانش را خدمت فرهنگی یا تعبیری که ما در ادبیات خودمان در بحث امداد فرهنگی داریم، بحث نوعی از امداد فرهنگی است که با مددکاری اجتماعی متفاوت است. در امداد فرهنگی و بحث‌های آسیب‌های اجتماعی، به دنبال این نیستیم که یک معتاد را ترک دهیم و یا فردی که طلاق گرفته را به زندگی برگردانیم و یا فقر شخصی را برطرف کنید، بلکه در امداد فرهنگی شما به دنبال صیانت فرهنگی از فرد آسیب‌دیده هستیم. به این معنا که شما می‌خواهید فقر فریز شود و تسری پیدا نکند. به چه چیزی؟ به بُعد ایمانی، اخلاقی و فرهنگی فرد. این یک نوع صیانت فرهنگی، اخلاقی و ایمانی ایجاد می‌کند. بعضی دچار فقر و یا معلولیت می‌شوند و مشکلات ایمانی، عقیدتی و اخلاقی پیدا می‌کنند.

امدادگر فرهنگی به دنبال این است که شما را در وضعیت آسیب‌دیدگی، در موقعیت ایمانی نگه دارد، بلکه رشدتان دهد. فرض کنید که ما مبلغینی در زندان مشهد داریم که فقط در بخش‌های اعدامی کار می‌کنند؛ در بخشی که مددکاران عمومی اساساً نمی‌توانند حضور پیدا کنند. چون آنجا آخر خط است و شخص اعدامی مددکار را می‌گیرد و می‌زند و گاهی اوقات می‌کشد ولی امدادگر فرهنگی ما به آنجا می‌رود و از افرادی که پای آن‌ها به یک معنا لب گور است، صیانت ایمانی ایجاد می‌کند. مواردی داریم که از اعدامی‌ها، حافظ قرآن تربیت کرده‌اند.

در بحث اربعین منظور از امداد فرهنگی، بحث امداد فکری و فرهنگی یا تبلیغ فکری و فرهنگی، و ایجاد نوعی از صیانت علمی و معرفتی است. به بیان دیگر با همان ادبیات پناه، شما اربعین را تبدیل به یک پناه معرفتی می‌کنید. گویا یک دالانی است که فرد را در این آن قرار می‌دهید که از نجف شروع به حرکت می‌کند و اگر سیستم این دالان درست بچرخد، خروجی آن در کربلا انسان متفاوتی به لحاظ شناختی و معرفتی است. یعنی چه اتفاقی می‌افتد؟ وهمیات فرد در باورهای دینی‌اش اصلاح می‌شود و تبدیل به عقلیات دینی می‌شود، ناآگاهی‌های او تبدیل به آگاهی می‌شود، شبهاتش برطرف می‌شود، احیاناً برخی از مسئله‌های فقهی، عقیدتی و اخلاقی او حل می‌شود و یک زیارت عارفاً بالحسین(ع) اتفاق می‌افتد و آن عرفان به معنای معرفت در این دالان رخ می‌دهد.

*گاهی ما هم مثل مسیحیان فدیه‌ای فکر می‌کنیم تا تعهدگرا

یکی از ناآگاهی‌هایی که گاهی اوقات در مواجهه با اربعین و کلاً در مواجهه با دستگاه امام حسین(ع) داریم، این است که گاهی اوقات ما هم فدیه‌ای فکر می‌کنیم تا تعهدگرا. یعنی ما هم گاهی اوقات در مواجهه با امام حسین(ع) شبیه به مسیحیان عمل می‌کنیم تا این‌که شبیه به مسلمانان باشیم. لذا اگر دستگاه معرفت‌بخشی و تبلیغ و یا خدمت معرفتی به درستی و به صورت سیستماتیک در این معبرهای زیارتی اتفاق بیفتد و مبلغین ما دغدغه‌ی رسیدن به کربلا نداشته باشند و دغدغه‌ی رسیدن به زائر را داشته باشند، در این صورت بسیاری از مسائل حل می‌شود. اساساً شما 20 میلیون زائر دارید و بسیاری از نخبگان، مؤثرین، کنشگران در آن بستر جمع هستند و می‌توانیم در آنجا فعالیت کنیم. ما باید هویت متمایز زائر الحسین(ع) را شکل دهیم و معرفتش را ایجاد کنیم، اما آن را انجام نمی‌دهیم. من به بحث رنج عرفانی و شور اجتماعی پرداخته‌ام، به عنوان مثال سعی کرده‌ام بحث نگرش فدیه‌ای و نگرش تعهدگرا را جدا کنم و این‌که اساساً این دو چگونه یکی سکون ایجاد می‌کند و یکی حرکت درست می‌کند، یکی تعهد ایجاد می‌کند و یکی نوعی از انفعال و عدم تحرک ایجاد می‌کند.

در خدمت معرفتی هم مسئله‌ی ذکر و سبقت پیش می‌آید و مسائل دیگر الهیاتی دوباره برمی‌گردد. چون دوباره شما رابطه‌ی خود و دیگری را عملاً در محل بحث دارید ولی اینجا در یک سطح معرفتی و سطح دانشی اتفاق می‌افتد. اینجا امدادگر ما در اربعین کیست؟ امدادگر ما موکب‌های رایج ما نیستند، امدادگر ما نهادهای تبلیغی، نخبگان، روحانیون، مبلغین و دانشمندان ما هستند، افرادی که می‌گویند، می‌نویسند، حضور دارند و می‌خواهند تأثیرات فکری را در آن مسیر ایجاد کنند. مددجو کیست؟ خدّام و زوار هستند. یعنی هم خادمین نیاز به چنین تبلیغ و خدمت معرفتی دارند و هم زوار. چون ما با یک پدیده‌ی وجودی بی‌نهایتی مواجه هستیم، لذا به یک حرکت معرفتی بی‌نهایت نیاز داریم. به همین دلیل هیچ‌گاه محل توقفی نخواهیم داشت و باید مدام سعی کنیم به دامنه‌های آن وجود بی‌نهایت برسیم. به نظرم این معنا از خدمت هنوز در اربعین برجسته نشده است، یعنی شاید به هیچ وجه قابل مقایسه نیست، آن چیزی که در خدمت‌های عمومی و خدمت‌های در قالب نیکوکاری و احسان در اربعین وجود دارد، این خدمت معرفتی اساساً فعال نیست. در مورد آن به‌هرحال کمابیش چیزهایی نوشته‌اند ولی شاید نزدیک به 15 سال است که از اربعین می‌گذرد و می‌توان به جرأت گفت که شما هیچ کتاب جدی در این باب نداریم. یادداشت‌ها، نوشته‌ها، تأملات و بحث‌هایی هست ولی هنوز دپارتمان‌ها و دیسیپلین‌های علمی اساساً لجستیک کار را برای این‌که این پدیده را فهم کنند، ندارند. لذا به لحاظ معرفتی، هنوز بسیاری این کار را یک کار احساسی و ایدئولوژیک تلقی و تعریف می‌کنند. ولی مسلماً این کار اگر در دست دیگرانی غیر از ما بود، خیلی بهتر می‌توانستند دنیای خودشان را آباد کنند. این بحث مهمی است و ما در جایی که می‌خواهیم آسیب‌شناسی کنیم و چرخه‌ی خدمت را تکمیل کنیم، باید به آن بپردازیم.

*گویا کسی که خدمت می‌رساند، خود امام حسین(ع) است

نکته‌ی سوم و خدمت سوم را می‌توان به نحوی امداد معنوی یا یاری‌گری معنوی و یا یاری‌گری سلوکی تعریف کرد که البته به نحوی می‌توان بین این خدمت با آن خدمت شماره‌ی دو ارتباطی ایجاد کرد ولی به جهت اهمیتی که دارد، جدا می‌کنم و مقداری روی آن تأکید می‌کنم. بیانی از مرحوم آیت‌الله قاضی طباطبایی هست که من این را در کتاب دریای عرفان دیدم. ایشان فرمودند کسانی که می‌خواهند خورشید معرفت بر آن‌ها بتابد، در یکی از دو حال باید باشند و در یکی از این دو حال ظهور معرفت برای آن‌ها اتفاق می‌افتد. یکی زمانی است که تلاوت قرآن می‌کنند و حس می‌کنند که گویا قرآن بر شخص آن‌ها نازل شده است. در این وضعیت معرفت به یک معنا بر آن‌ها کشف می‌شود و آشکار می‌شود. دومی هم مسئله‌ی توسل به سیدالشهداء(ع) را مطرح کردند و فرمودند آن حضرت را برای رفع حجاب و موانع طرق نسبت به سالکین راه خدا، عنایتی عظیم است.

در سلوک و امداد معنوی گویا اینجا را باید با همان رویکردهای الهیاتی تعریف و تبیین کنیم. مخصوصاً باید روی بحث موضوع ولایت بایستیم و بر آن تأمل کنیم که اساساً تبلور و یا ظهور ولایت در جایی مثل اربعین کجاست و کجا خود را نشان می‌دهد؟ شاید بعضی‌ بگویند که ظهور ولایت در همین خدمات معمولی و احسان و نیکوکاری مردم هم وجود دارد و شما معجزه‌ای مشاهده می‌کنید؛ چرخه‌ی اقتصادی، نظم، امنیت و چیزهای دیگر و انبوهی از جمعیت در آنجا هستند. ممکن است ظهور ولایت در آنجا هم خود را نشان دهد و ولایت بخواهد خود را در قسمت‌های معرفتی نشان دهد.




*در بُعد معنوی اربعین آگاهی‌بخشی لازم را  انجام نداده‌ایم

در قسمت معنوی عرض می‌کنم که گویا اینجا امدادگر و آن کسی که خدمت می‌رساند، خود امام حسین(ع) است؛ حداقل با این بیانی که از جناب مرحوم آیت‌الله قاضی می‌توان دریافت. مددجو در امر معنوی کیست؟ همه‌ی زوّار و خدام هستند؛ خادمین فرهنگی و فکری و خادمین فیزیکی که احسان و نیکوکاری می‌کنند. اما آیا به همین مقدار می‌توان بسنده کرد یا نه؟ به نظرم کافی نیست، چون در بُعد معنوی حداقل در حوزه‌های علمی‌ یا نداریم و یا آگاهی‌بخشی لازم را  انجام نداده‌ایم. ما یک دستور معنوی برای زائر اربعین را در قالب یک صفحه ننوشته‌ایم که شما در این مسیر غیر از بحث زیارت اربعین که در روز اربعین اتفاق می‌افتد، چه کنید؟ شاید بخشی سلیقه‌ای است، یکی زیارت عاشورا می‌خواند و دیگری چیز دیگری می‌خواند، اما زائران در این 2-3 هفته، در این مسیر چه مسیری را به لحاظ معنوی می‌توانند طی کنند و به چه چیزی فکر کنند؟ به ترک گناه فکر کنند؟ یا به احسان به این و آن فکر کنند؟ کدامین عمل بالاترین ارزش معنوی را دارد؟ کدامین ذکر مؤثرترین ذکر تلقی می‌شود؟ قاعدتاً ما به این رسیدگی هم نکرده‌ایم ولی فعلاً جای این بحث خالی است ولی در مجموع، توشه‌ی معنوی زوار از اربعین بیشتر از توشه‌ی معرفتی زوار از فضای اربعین است. به نظرم جای این هم هم‌چنان خالی است، به‌رغم این‌که واقعاً یک پدیده‌ی معنوی در جامعه ایجاد می‌کند.

عراقی‌ها خودشان را در طول یک سال برای اربعین آماده می‌کنند. خیلی‌ها هم در ایران خودشان را از امسال برای سال بعد آماده می‌کنند و همین یک فضای معنوی در فضای زندگی‌شان ایجاد می‌کند. به نظرم جاهایی هم آقا فرموده‌اند و هم بعضی از آقایان اشاره کرده‌اند که مسئله‌ی اربعین را به مثابه یک فعل خدا در نظر گرفته‌اند. ما یک توحید افعالی داریم که به دنبال این هستیم که همه‌ی کارهایی که می‌کنیم به صورت طولی و عرضی منتسب به خدا می‌شود و خود خداوند در رفتارها و کارهای ما حضور دارد. اینجا علاوه بر بحث توحید افعالی، جاهایی هم خداوند در تاریخ دست می‌برد، مثلاً جایی که انزال وحی می‌کند، ارسال رسل می‌کند، اعجاز می‌کند، آنجایی که اساساً نظم جامعه را عوض می‌کند و به‌هم می‌زند و آنجایی که یدالله خود را آشکار می‌کند. تحلیل بعضی‌ این است که اربعین هم یکی از نقطه‌هایی است که گویا خود خدا در تاریخ دست برده و اتفاقاتی را رقم زده است.

*در خارج از فصل اربعین هم خدمات انبوه و کلان اربعین را مشاهده کنیم

به یک نکته‌ی مهمی هم اشاره می‌کنم. موضوعی که اربعین را با اضلاع خدمتی که در آن رخ می‌دهد، تمدنی می‌کند، تسرّی اربعین از فصل مخصوص خود به تمامی فصول زندگی است. یعنی اگر ما صرفاً اربعین را به فصل اربعین محدود کنیم، بله، یک پدیده‌ی بزرگ تمدنی است، ولی این تمدن متعلق به یک یا دو هفته است، زمانی این تمدن استقرار پیدا می‌کند که شما بتوانید در خارج از فصل اربعین هم این خدمات انبوه و کلان، یاری‌گری، امداد فرهنگی و امداد معنوی را مشاهده کنید.

فرمایش آقا را هم ذیل این بحث می‌خوانم. ایشان می‌فرمایند: «تلاش زمان نمی‌شناسد، مدت و سرآمد نمی‌شناسد، بازنشستگی نمی‌شناسد. در همه‌ی دوران‌ها در زندگی انسان، امکان تلاش وجود دارد، باید این امکان را پیدا کنیم و عزم و همت کنیم بر تلاش، و با جد حرکت کنیم. «قوّ علی خدمتک جوارحی و اشدد علی العزیمة جوانحی» از خدای متعال در دعای کمیل، امیرالمؤمنین می‌خواهد، به ما یاد می‌دهد که عرض کنیم پروردگارا! جوارح ما را، جسم ما را، بدن ما را، برای انجام خدمات لازم قوی کن، عزم ما را هم راسخ کن. دنبالش: «و هب لی الجدّ فی خشیتک»؛ در مقابل خدای متعال بجد دچار خشیت و ملاحظه باشیم. خدا را حاضر و ناظر بدانیم و این احساس یک احساس جدی باشد؛ لقلقه‌ی زبان نباشد. «و الدّوام فی الاتّصال بخدمتک»؛ خدمت را هم قطعه قطعه نکنیم؛ متصل، این خط خدمت را پیش برویم.»

این خط در شکل‌گیری پیوستگی و پیوند تمدنی مهم است که از اربعین به اربعین ادامه پیدا می‌کند و تا نقطه‌ی ظهور می‌توان کار را پیش برد.

..........................................
پایان پیام/ 167