خبرگزاری اهل‌بیت(ع) - ابنا

پنجشنبه ۸ شهریور ۱۴۰۳
۱۹:۲۱
در حال بارگذاری؛ صبور باشید
پنجشنبه
۸ شهریور
۱۴۰۳
۱۵:۴۵:۱۹
منبع:
ابنا
کد خبر:
1481594

آیت‌الله رمضانی: اربعین امروز به یک قدرت معنوی تبدیل شده است/ برگزاری نشست‌های مجمع جهانی اهل‌بیت(ع) در کربلای معلی

دبیرکل مجمع جهانی اهل‌بیت(ع) گفت: زیارت اربعین امروز به یک قدرت معنوی، به یک همایش بزرگ معنوی و به یک همایش بزرگ حماسی تبدیل شده است. یقیناً دشمن برای این قدرت و این اقتدار نقشه خواهد داشت، مطالعه کرده و مطالعه می‌کند که چگونه اربعین را از آن اربعین حقیقی، خارج و منحرف کند.

آآ

خبرگزاری اهل‌بیت(ع) ـ ابنا / سرویس صفحات فرهنگی

امسال و همزمان با ایام اربعین، استقرار موقت مجمع جهانی اهل‌بیت علیهم‌السلام و مقامات مجمع در کربلا فرصتی را فراهم آورد تا شخصیت‌ها و فعالان دینی و فرهنگی از نقاط مختلف جهان به تعامل و هم‌افزایی بیشتری با یکدیگر بپردازند.

در بازه زمانی دهم تا ۲۱ صفر، ۱۲ نشست تخصصی در محل استقرار مجمع جهانی اهل‌بیت علیهم‌السلام در جوار حرم حضرت ابوالفضل العباس علیه‌السلام در کربلا برگزار شد و بیش از ۱۶۰۰ مهمان از حدود ۳۰ ملیت همچون لبنان، سوریه، کویت، تونس، فلسطین، کومور، یمن، روسیه، آذربایجان، ترکیه، تاجیکستان، افغانستان، پاکستان، هند، اندونزی، مالزی، ژاپن، میانمار، انگلستان، پرتغال، آمریکا، هلند، فرانسه، دانمارک، بوسنی و هرزگوین، صربستان، کوزوو، مونته نگرو، آلبانی و اروگوئه حضور داشتند.

آیت‌الله رضا رمضانی دبیرکل مجمع جهانی اهل‌بیت(ع) نیز همزمان با ایام اربعین حسینی به کشور عراق سفر کرد و علاوه بر حضور در پیاده‌روی اربعین، در کربلای معلی مستقر شد و به همین مناسبت جمعی از شخصیت‌های دینی و فرهیختگان جهان اسلام با ایشان دیدار و گفت‌وگو کردند.

آنچه می‌خوانید، گفت‌وگوی خبرگزاری اهل‌بیت(ع) ـ ابنا با آیت‌الله «رضا رمضانی» دبیرکل مجمع جهانی اهل‌بیت(ع) در خصوص ابعاد مختلف مراسم زیارت اربعین و فعالیت های این مجمع در این مراسم بین المللی در حاشیه زیارت اربعین است:

ابنا: بسم الله الرحمن الرحیم. عرض سلام و ادب. خوش‌وقتیم که این گفتگو را در جوار حرم سیدالشهداء(ع) و حضرت ابوالفضل العباس(ع) در ایام اربعین حسینی برگزار می‌کنیم. خدا را بر این نعمت شاکریم. برای آغاز گفتگو بفرمایید که این نگاه معرفتی به معارف دین و اربعین را چگونه می‌بینید و این نگاه چگونه باید از سوی اندیشوران تبیین شود. آغاز گفتگو را راجع به خود اربعین و مبانی آن داشته باشیم و بعد با هم جلو برویم، در خدمت شما هستیم.

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم. بسم الله الرحمن الرحیم. الحمدلله رب العالمین و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین.

ما هم خدای بزرگ را بر همه‌ی نعمت‌هایش سپاسگزاریم. نعمت‌هایی که نمی‌شناسیم و برخی از نعمت‌هایی که نسبت به آن‌ها شناخت پیدا کردیم ولی نتوانستیم شکرگزار باشیم، تعبیر أبی‌عبدالله(ع) در دعای عرفه این است که؛ اگر ما بخواهیم در تمام عمرمان نعمتی از نعمت‌های الهی را سپاس‌گزار و شاکر باشیم «ما استطعتم»؛ نمی‌توانیم و اگر کسی هم بخواهد نعمت‌های الهی را شمارش کند «لا تحصوها»؛ فهرست نعمت‌ها را هم نمی‌توانیم شمارش کنیم و این خیلی مهم است و از این جهت ما باید هر لحظه شکرگزار خداوند باشیم، خصوصاً این نعمت عظیم اربعین که نصیب ما کرده و تصور ما نبوده که زمانی در کربلا چنین فضایی داشته باشیم که بتوانیم درباره‌ی اربعین با هم گفتگو کنیم. وقتی شما تاریخ و تاریخچه‌ی حوزه‌ی اربعین را مطالعه کنید، این از آن نعمت‌هایی است که در تصور کسی نمی‌گنجید، مگر ائمه معصومین(ع) با آن علم الهی که آینده را می‌دیدند ولی برای ما چنین چیزی قابل تصور نبوده است.

اولین نکته این‌که اربعین برخاسته از یک حادثه‌ی بزرگ است، آن هم حادثه ای که بعد از ۵۰ سال که از رحلت پیامبر اکرم(ص) به وقوع پیوست. البته چرایی آن باید در جای خودش مفصل بحث شود که چرا بعد از ۵۰ سال از رحلت پیامبر(ص)، سر نوه‌ی رسول خدا(ص) بالای نیزه قرار داده شد و یا چرا بعد از ۳۰ سال از رحلت رسول خدا یعنی قرآن صامت، قرآن نازل بالای نیزه قرار گرفت. این‌ها بحث چرایی قضیه است که در جای خود باید بررسی شود.

پس در این صورت اربعین که می‌گویند از روز عاشورا تا ۴۰ روز بعد از آن است که حالا من اربعین را توضیح خواهم داد، به آن حادثه برمی‌گردد.

شما وقتی که می‌خواهید واقعه عاشورا را بررسی کنید، این واقعه به دو حادثه‌ی بزرگ تاریخی در گذشته برمی‌گردد، یکی بعثت پیامبر(ص) است، آن حادثه‌ی عظیمی در طول تاریخ بشر که پیامبر اکرم(ص) مبعوث شدند. این حادثه مهم برای مقابله با جاهلیت، مقابله با جهل و مقابله با هر نوع بحران رخ داد. در آن زمان، بیشترین بحران هم بحران عقیدتی و باورها و بحران فکری و بحران در حوزه‌ی عمل و مانند این‌ها بود، غیر از بحران‌های سیاسی و اقتصادی، شما تمام این انواع بحران‌ها را می‌بینید که در زمان بعثت، وجود داشت. آن داستان کاخ کسری و امثال ذلک و این‌ها که همزمان بت ولادت پیامبر(ص) رخ داد و بعد هم آن حادثه‌ی عظیم بعثت به وقوع پیوست و در این زمینه، زمینه باید مفصل بحث شود.

یکی از بزرگ‌ترین حوادثی که باز هم قبل از عاشورا رخ داد، حادثه‌ی بزرگ غدیر است. غدیر هم یکی از بزرگ‌ترین حوادث است، تعبیر پیامبر(ص) این است: «أکبر أعیادی أمتی»؛ بزرگ‌ترین عید امت من، عید غدیر است که در حقیقت این ادامه‌ی همان رسالت و بعثت است. ادامه‌ی رسالت و بعثت در چیست؟ در تبیین و تفسیر آیات الهی. چون پیامبر اکرم(ص) مبین دین است «لِتُبَيِّنَ لِلنَّاسِ ما نُزِّلَ إِلَيْهِمْ‏» (النحل: ۴۴). آن کسی که پاسدار دین الهی و پاسدار شریعت و پاسدار وحی است، خود پیامبر اکرم(ص) است. بعد از آن داستان غدیر برای حفظ تمام آن دستاوردها و پیامدهای بعث است. یعنی تفسیری که اهل بیت(ع) از اسلام ارائه دادند، دقیق‌ترین، جامع‌ترین و عمیق‌ترین تفسیر است که برخاسته از وحی و علم الهی است. این خیلی نکته‌ی مهمی است و حادثه‌ی سوم هم همین حادثه‌ی عاشورا است. البته یک اتفاق بزرگ دیگری رخ خواهد داد و آن هم جریان مهدویت است. لذا این چهار با هم یک ارتباط تنگاتنگ دارند: بعثت، غدیر، عاشورا و جریان مهدویت. این خیلی نکته‌ی مهمی است.

اما آنچه که در عاشورا رخ داد این بود که دین را وارونه کرده بودند، یعنی بار دیگر به جاهلیت بازگشتند، یک عده‌ای در رأس قرار گرفته بودند که هیچ اعتقاد و باوری نسبت به معارف و قرآن نداشتند. آن کسی که در رأس بود، شخصی به نام یزید بود که شارب الخمر، فاسق و فاجر و بوزینه‌باز بود و امارت مسلمین به او سپرده شد. وقتی که شما کاملاً به جغرافیای آن زمان توجه داشته باشید می‌بینید که مثلاً ایران یک بخشی از آن امارت و حکومت عظیم اسلامی به شمار می رفت، پس در این صورت این جغرافیای اسلام و کشورهای اسلامی بسیار موسع و وسیع بوده است و این امارت و  حکومت به دست یک شخص نالایق افتاد.

بعد از مرگ معاویه گفتند که از چند نفر برای یزید بیعت بگیرید که یکی امام حسین(ع) است. وقتی حاکم مدینه پیشنهاد را مطرح می‌کند، این داستان مفصل است و نمی‌خواهیم به آن‌ها اشاره کنیم. امام حسین(ع) می‌فرمایند: «و مثلی لا یبایع مثله»؛ ما از خاندان وحی هستیم، خاندان آن‌ها خاندان پستی هستند و به لحاظ ریشه‌ای یک ریشه‌ی تاریکی دارند و لذا آن کسی که نور مطلق است، با آن کسی که تاریکی مطلق است، هیچ‌گاه با هم بیعت نمی‌کنند؛ «و مثلی لا یبایع مثله». اگر اسلام به دست  چنین فرد فاجری سپرده شود «و علی الاسلام السلام»، این اتفاق عجیب می‌افتد که خیلی مهم است.

امام حسین(ع) در یک وضعیت خاصی قرار می‌گیرند و بیعت نمی‌کنند و از مدینه به مکه حرکت می‌کنند و هشتم ذی‌حجه برای حفظ کعبه، برای حفظ زمزم و صفا، برای حفظ آن همه خاطرات، برای حفظ هویت به ارمغان گذاشته شده توسط انبیاء الهی، برای این میراث عظیم انبیاء الهی و در نهایت میراث نبوت و میراث بعثت، مکه را ترک و به سمت کوفه، حرکت می‌کند و بعد هم در آن شرایط خاص، داستان کربلا رخ می‌دهد و شما می‌توانید فلسفه‌ی قیام را هم از کلمات امام حسین(ع) به دست آورید.

این‌ها مسائل و مباحث درهم تنیده است که برای فهم مطلب مهم در مبانی معرفتی، نقش دارد و این حادثه نقش‌آفرین است. معروف است و درست هم هست این است که اسلام محمدی(ص) الحدوث و حسینی(ع) البقاء است. این عبارت خیلی معروف است و آن جمله‌ی پیامبر اکرم(ص) که می‌فرماید: «حسینٌ منّی و أنا من حسین»، این‌قدر درهم تنیده است. نقش حضرت أبی‌عبدالله(ع) یک نقش برجسته می‌شود که احیای دین و احیای سنت الهی بود. خود حضرت اشاره می‌کنند که بالأخره خروج من برای اصلاح امت جدم بوده است: «إنما خرجتُ لطلب الاصلاح فی امة جدی و أبی علی بن ابیطالب و اسير بسیرة جدی و علی بن ابیطالب(ع)»، بعد می‌فرمایند: «فإنّ السنة قد أمیتت و بدعة قد أحیی»؛ سنت‌ها از بین رفته است، بدعت‌ها زنده شده است و هیچ چیزی از دین به لحاظ حاکمیتی و به لحاظ محتوا باقی نمانده است، یعنی دین عملاً به سخریه گرفته شد، آن هم از طرف کسی که به عنوان حاکم مسلمین است.

ما در طول تاریخ حیات بشر اربعین نداشتیم و فقط همین یک اربعین داریم. البته یک اربعین در حوزه‌ی سلوک است که «مَنْ أَخْلَصَ لِلَّهِ أَرْبَعِينَ صَبَاحاً ظَهَرَتْ يَنَابِيعُ الْحِكْمَةِ مِنْ قَلْبِهِ عَلَى لِسَانِهِ»، یا مثلاً در حدیث آمده که؛ هیچ قلبی نیست، مگر این‌که ۴۰ پرده دارد و یا مثلاً در بحث سلوک، در خصوص حضرت موسی(ع) داریم که؛ «وَ أَتْمَمْناها بِعَشْرٍ فَتَمَّ ميقاتُ رَبِّهِ أَرْبَعينَ لَيْلَةً» (الاعراف: ۱۴۲). آن‌ها بحث‌های دیگری است، اما اربعینی که بعد از رحلت کسی و بعد از شهادت کسی باشد، درباره‌ی احدی نداریم و فقط همین یک مورد است و اینجا باید بررسی کرد که چرا این‌طور است و اصلاً چرا بعد از این قصه عاشورا درصدد بودند که این ماجرا را محو کنند و اصلاً قبری از امام حسین(ع) نماند؟ در زمان متوکل و چندین بار این اتفاق افتاد، چرا این اتفاق بیافتد؟ تلاش‌های بسیار زیادی را انجام می‌دادند، حتی برای ممانعت از زیارت، مأمورهای زیادی می‌گذاشتند و افراد روزانه نمی‌توانستند به زیارت مشرف شوند.

ما یک سیر تاریخی خاصی را نسبت به حفظ این میراث اربعین داشتیم که از خود صحابه، یاران و شاگردان خاص ائمه‌ی معصومین(ع)‌ شروع شد تا این که به علما رسید. علما حرکت‌های عظیمی برای احیای اربعین داشتند و آنها در طول سال برنامه‌هایی را در این راستا، انجام می دادند. در طول سال چندین بار بزرگان، مراجع و شخصیت‌های بزرگ حوزه علمیه نجف، پیاده به سمت کربلای معلی می‌رفتند، چون در بحث پیاده‌روی به سمت کربلا هم روایاتی داریم.

ابنا: می‌فرمایید که اصل پیاده‌روی هم متکی به روایات است و هم سیره‌ی سلف صالح است.

بله، مفصل هم هست و ما در این زمینه شخصیت‌های بزرگواری داشتیم، مثل مرحوم آیت‌الله العظمی خوئی و خیلی از شخصیت‌های دیگر بودند که پیاده روی شان، چندین روز هم طول می‌کشید. خیلی جالب است که به این نکته توجه داشته باشیم.

کتاب «کامل الزیارات» ابن قولویه مخصوص زیارات است که بیش از ۶۰۰ روایت در رابطه با امام حسین(ع) دارد و مابقی روایات در رابطه با پیامبر اکرم(ص)، امیرالمؤمنین(ع)، امام رضا(ع) و بقیه‌ی ائمه معصومین(ع) است، حدود ۸۰ درصد روایات در رابطه با حضرت سیدالشهداء(ع) است. درباره کسانی که قصد زیارت امام حسین(ع) را می‌کنند، ثواب‌های بسیار عظیمی بیان شده است،

اهل بیت(ع) حتی قبل از این‌که اصلاً عاشورایی رخ دهد، می‌فرمایند که هر کسی برای زیارت اباعبدالله الحسین(ع) برود چقدر ثواب دارد و چه می‌برد. این خیلی جالب است. البته این به آن معرفتی که زائر دارد، برمی‌گردد. چون یک عبارتی در روایات ذکر شده که؛ «من زار الحسین عارفاً بحقه کمن زار الله فی عرشه»، یعنی شما جلال و جمال خدا را در این زیارت می‌توانید ببینید. یعنی خود این زیارت می‌تواند یک حیث و جهت تربیتی و سلوکی داشته باشد، این بسیار هم مهم است و خیلی هم می‌توان در رابطه با آن بحث و گفتگو داشت.

ابنا: این «عارفاً» هم «کل شیءٍ بحسبه» هست، یعنی از یک فرد عامی یک توقعی می رود و از یک فرد عالم، توقع دیگری است.

بله، همه می‌توانند و هر کسی در حد خودش است. معرفت هم مثل نور است، نور چطور شدت و ضعف دارد و مقول به تشکیک است، معرفت هم از پایین هست و تا بالاترین درجه می‌رود. شما در این حوزه‌ی معرفت هم به معرفة الله که برسید، مثلاً پیامبر(ص) می‌فرمایند: «مَا عَرَفْنَاكَ حَقَّ مَعْرِفَتِكَ». یعنی پیامبر عظیم الشأن که خاتم انبیاء است، وقتی که به معرفة الله می‌رسد، می‌گویند: «مَا عَرَفْنَاكَ حَقَّ مَعْرِفَتِكَ». در حقیقت این بحث معرفت الهی یک بحث مقول به تشکیک است، همه‌ی این‌ها مقول به تشکیک است و شدت و ضعف دارد، مثل نوری است که شدت و ضعف دارد. «من زار الحسین عارفاً بحقه کمن زار الله فی عرشه»، آن هم الله را می‌آورد. در آن هم خیلی نکات وجود دارد «کمن زار الله فی عرشه»، نمی‌گوید: «زار الرحمن و یا زار الرحیم»، الله اسم مستجمع صفات جلال و جمال است «کمن زار الله فی عرشه». یعنی این پایگاه را پیدا می‌کند. آن‌قدر شخص عزیز می‌شود.

ابنا: این کامل الزیارات که فرمودید درباره زیارت حضرت سیدالشهداء(ع) به صورت عام است یا به طور خاص راجع به زیارت اربعین هم ورود دارد؟

نه، زیارت اربعین هم در آن ذکر شده است. روایات موجود در این کتاب در مورد کل زیارات است، از جمله کسی که قصد زیارت داشته باشد. حتی یکی از آن روایات در کامل الزیارات این است: «من أتی الحسین(ع)»؛ کسی که به سمت حضرت أبی‌عبدالله(ع) حرکت کند. این روایت از آن روایاتی است که خیلی‌ها هم روی آن تأکید می‌کنند که برای هر قدم او «بکل خطوه»، هزار حسنه برایش می‌نویسند، هزار مقام به او می‌دهند و هزار سیئه را از او برمی‌دارند. حساب کنید که این چقدر بزرگ است که یک شخصی که خودش مظهر جلال و جمال خداوند می‌شود، این‌چنین عظمت پیدا می‌کند. خداوند متعال برای زوار الحسین(ع)، ۴۰۰۰ فرشته‌ای را قرار داده است که این فرشتگان برای انتقام در روز عاشورا بنای آمدن داشتند و خدای متعال به آنها اجازه نداد، گفت: شما تا آخر بمانید و برای زوار الحسین(ع) از اول ورود تا پایانش استغفار کنید. پس این‌ها که زائر الحسین(ع) هستند، این‌ چنین با استغفار فرشته‌های الهی مواجه می باشند و این خیلی عظمت دارد.

خیلی‌ها هم برای این تلاش می‌کردند که هم عاشورا و هم اربعین را محو کنند و از بین ببرند ولی نه عاشورا و نه اربعین را نتوانستند از بین ببرند. اولین نکته‌ای که در باب زیارت هست، یک نوع سلوک توحیدی می باشند. شما زیاراتی که از ائمه معصومین(ع) نقل شده را ببینید، کل کتاب کامل الزیارات را بخوانید، همه اش درس توحید و معاد است. شما بزرگ‌ترین درس‌های توحیدی را در همین زیارت‌ها مشاهده می‌کنید و این هم از آن نکات زیبا است. اما آنچه که مهم است این است که در باب زیارت، انسان مزور را زیارت می‌کند. یعنی یک زائر و یک مزور داریم که از آن زیارت درمی‌آید. خب آن مزوری که زیارت شده، مقام خودش را دارد، زائر هم به برکت زیارت به مقام می‌رسد. لازمه‌اش این است که زائر، خودش را ممثل کند، یعنی شبیه شود، وقتی که او شبیه عقیدتی و رفتاری گردد، به تعبیر برخی از روایات امثل شود، «الأمثلُ فالأمثل»، یعنی مانندتر شود، خودش را مانند امام معصوم و مزور کند و به لحاظ عقیدتی، به لحاظ سلوکی، به لحاظ رفتاری خودش را جلو ببرد و پیش برود، این تعبیر حضرت امیرالمومنین(ع) است: «أَعِينُونِي بِوَرَعٍ وَ اجْتِهَادٍ وَ عِفَّةٍ وَ سَدَادٍ»، شما در خیلی چیزها نمی‌توانید همراهی کنید، ولی در این زمینه همراه ما باشید و به ما کمک کنید. امام موسی صدر یک تعبیری دارد و می‌گوید: ما باید با ممثل بودن، خودمان را نزدیک به حضرت امیرالمؤمنین(ع) کنیم و امروز با همین تمثیل و ممثل بودن و نمایندگی رفتاری، حضرت امیرالمؤمنین(ع) را معرفی نماییم.

پس زیارت اربعین دارای یک پایه‌ی عقیدتی و مبنای معرفت‌شناسی است که در حوزه‌ی امامت است. امامت هم ذیل و استمرار بحث نبوت است و مهم‌ترین درس نبوت هم درس توحید است، یعنی مبدأ و معاد است و معادش هم به توحید برمی‌گردد، چون بازگشت همه به آن حقیقت مطلق است که «إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَيْهِ راجِعُونَ‏» (البقرة: ۱۵۶)، لذا شما می‌بینید که شما با این «إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَيْهِ راجِعُونَ» پاسخ سه پرسش مهم را می‌گیرید. آنجایی که یک لحظه حضرت سیدالشهداء(ع) چرت‌شان گرفته بود و به حضرت علی‌اکبر(ع) فرمودند: «إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَيْهِ راجِعُونَ». جناب علی‌اکبر عرض کرد: «لما استرجعتَ؟»؛ پدر جان، چرا شما «إِنَّا لِلَّهِ» فرمودید؟ فرمودند: این قافله، قافله‌ی عشق و شهادت است، همه شهید می‌شویم. بعد عرض کرد: «أولسنا بالحق؟»؛ آیا ما به حق نیستیم؟ «قال حسین بن علی بن ابیطالب(ع): نعم»، بعد از این جناب علی‌اکبر عرض کرد: «و قال علی بن الحسین» گفت: «إذا والله لا نبالي أوقعنا على الموت أو وقع الموت علينا»؛ ما باکی از مرگ نداریم. همه‌ی این‌ها به این حوزه‌ی توحیدی برمی‌گردد و لذا احیای اربعین، احیای توحید و احیای معارف وحیانی است. وقتی که شما از این منظر نگاه کنید، احیای اربعین مبنای یک تمدن عظیم اسلامی و یک تمدن عظیم بشری می‌شود که در آن حریت، آزادی، عزت ، تعقل و معنویت، وجود دارد.

با توجه به مجموعه‌ی این روایات که در این زمینه کم هم نیست، اهل بیت(ع) می‌فرمایند که اگر کسی به زیارت مشرف شود، حالا اگر راجلاً، ماشیاً و پیاده باشد و خودش حرکت کند، برای هر قدم او حساب باز می‌کنند، شما حساب کنید، هر کسی قدمی بردارد، یکی از نجف حرکت می‌کند، یکی از بصره حرکت می‌کند، یکی از حله حرکت می‌کند و یکی هم از مرزهای ایران حرکت می‌کند و با این قدم قدم ۱۵-۲۰ روز به عشق سالار شهیدان در حرکت است و آن چه اتفاق بزرگی است که این عشق، این‌چنین شعله‌ور است و تا این حد اثر می‌گذارد و آن زائر را می‌کشاند. این کشش مزور است که زائر را می‌کشاند. شما گاهی اوقات به جایی می‌روید و بعد خسته می‌شوید و بعد می‌گویید که حالا برویم و یک ملاقات دیگر با فلانی هم داشته باشیم ولی الان نه، بعد دنبال یک‌سری بهانه‌ها می‌روید. ولی اینجا دیگر راه نفوذ تمام بهانه‌ها بسته می‌شود که ما در این مسیر خیلی چیزها را دیدیم. این آن حوزه‌ی معرفتی است، البته در این زمینه یعنی در حوزه‌ی مبنای معرفت‌شناسی زیارت خیلی می‌توان بحث کرد.

زیارت امام معصوم به معنای گام برداشتن و حرکت به سمت توحید است. برخلاف آنچه که بعضی می‌گویند که زیارت شرک است و از این حرف‌هایی می‌گویند که معلوم می‌شود این‌ها آشنا به معارف حقیقی نیستند و الّا تمام معارف زیارت، معارف توحیدی است و بلکه اصلاً زیارت، بستری برای شرک‌زدایی و مقابله با شرک است، نه این‌که شرک تولید کند، بلکه برای مقابله با شرک است. اگر ما از این منظر زیارت را نگاه کنیم، شما می‌بینید که وقتی در کنار بقاع متبرکه و  عتبات عالیات حضور پیدا می‌کنید، بر معنویت شما افزوده می‌شود و اصلاً یک حالت توحیدی، یک حالت خدایی و توجه به حق و خدا و معنویت به انسان دست می‌دهد، آن هم نه هر نوع معنویتی، بلکه معنویتی که وقتی انسان از این فضا بیرون می‌آید، می‌خواهد کاری کند و قدمی بردارد. به قول همان بحث‌هایی که من در سابق عرض می‌کردم، از آن معنویت‌های مسئولیت‌پذیر نه مسئولیت‌گریز و نه مسئولیت‌ستیز است.

بعضی معنویت‌ها هست که با مسئولیت کاملاً در ستیز است، مثل معنویت‌هایی که در بودا و بعضی از مکاتب وجود دارد. در معنویت‌هایی که در غرب هست به نوعی به غیب معتقدند، تعبیری که من می‌کنم این است که می‌گویم به غیب عالم معتقدند، اما به عالم غیب معتقد نیستند. این خیلی تعبیر دقیقی است. معنویتی که در زیارت هست، اعتقاد به عالم غیب است، نه این که فقط اعتقاد به غیب عالم باشد. الان معنویتی که در غرب مطرح است، معنویتی است که به نوعی به غیب اعتقاد دارند، یعنی می‌خواهند بگویند که یک چیز غیرمادی هم داریم، اما این‌که حتماً خدا باشد، حتماً فرشتگان باشد و این‌ها نیست، لذا شما می‌بینید از این معنویت‌های بدون دین و بدون عرفان و بدون این مبانی است. معنویت‌هایی که از این زیارت‌ها برمی‌خیزد، معنویت‌های مسئولیت‌پذیر است، شما الان به حرم‌های اهل بیت(ع) که مشرف می‌شوید، می بینید که زائرین به نوعی دارند با آرمان‌ها بیعت می‌کنند، یعنی آن فضای حرم یک فضای معنویت، عقلانیت و حماسه است. این حماسه هم در کنار آن قرار می‌گیرد که زائرین در حرم های اهل بیت(ع)  ندای حیدر حیدر، لبیک یا حسین، لبیک یا ابوالفضل سر می دهند. به حرم حضرت امیرالمؤمنین(ع) می‌رویم، زائرین وقتی نزدیک به ضریح می‌شوند، زائرین ندای حیدر، حیدر سر می دهند و این آن تولید حماسه است که از این زیارت‌ها برمی‌خیزد، یعنی هم زیارتی که در آن روح توحید است، هم زیارتی که در آن عقلانیت است، چون ما به کسانی متوسل می‌شویم که کامل یا کامل‌ترین هستند و می‌خواهیم به این کامل یا کامل‌ترین تمثل پیدا کنیم، این خیلی مهم است و به همین جهت اصلاً خود زیارت اگر استمرار پیدا کند، باب ترقی و تعالی را برای انسان هموار و باز می‌کند.

ابنا: می‌گویند چیزی می‌تواند تمدن‌آفرین باشد که دین و دنیای شما را تأمین کند. چه شاخص‌هایی در اربعین هست که ما می‌توانیم از آن یک تحلیل تمدنی داشته باشیم که سال به سال هم دارد بر تعداد مشتاقان، همراهان و دنبال کنندگان آن افزوده می‌شود؟

برای این‌که این بحث یک مقداری روشن شود، شما می‌بینید که الان در غرب هم مدعی تمدن و مدنیت هستند، خیلی‌ها مثل چین باستان و الان نظام سلطه یعنی آمریکایی‌ها در بحث نظم نوین جهانی و دهکده‌ی جهانی و مدیریت بر جهان و امثال ذلک و این‌ها، بحث تمدن را مطرح می‌کنند. آن‌ها هم مدعی هستند. در عصر مدرنیته و پست‌مدرنیته آن‌ها هم می‌گویند که ما در مسیر تمدن بشری هستیم. لذا آن‌ها هم همین مسیر را دنبال می‌کنند. خیلی‌ها مدعی هستند و نحله‌ها و مکاتب مختلف به دنبال این بحث تمدن می باشند.

اما تمدنی که در غرب مطرح است، همه‌ی آن‌ها یک نگاه دنیایی و یک نگاه ظاهری دارند و به باطن انسان، حقیقت انسان، ترقی انسان، تعالی انسان و ابدیت انسان هیچ توجهی ندارد. یعنی شما این نوع معارف را در این تمدن به هیچ وجه مشاهده نمی‌کنید. شما در این اعلامیه‌ی سازمان جهانی حقوق بشر هم وقتی نگاه کنید و وقتی این ۳۰ ماده را ببینید، اصلاً از این بحث‌ها به هیچ وجه در آن مطرح نمی‌شود. آن‌ها بحث آزادی را مطرح می‌کنند، اما یک کلمه از عبارت‌هایی مثل آزادی انسان از قیدها و بندها و هوس‌ها در آنجا مشاهده نمی‌شود. وقتی که آزادی را با یک مبنای لیبرالیسمی می‌بینید، خصوصاً در لیبرالیسم اخلاقی که نتیجه‌ی آن یک نوع بی‌بندوباری،‌ اباحی‌گری و ولنگاری است. در آن آزادی کسی نمی‌تواند جلوگیری کند، البته در آنجا هم نباید دیگران را اذیت کنند، یعنی فقط یک قیدی دارند که؛ او آزاد است و در این آزادی هم آزاد است و هیچ‌کسی هم نمی‌تواند جلوی او را بگیرد، مگر این‌که او دیگران را اذیت کند، آن زمان قانون را می‌آورند. البته اگر کسی در میدان بوده و زندگی کرده، بروید و ببینید که الان همین آزادی که آن‌ها دنبال می‌کنند، چه نتیجه‌ای را به  دنبال داشته است. یعنی شما الان وضعیت آزادی به معنای لیبرالیسم اخلاقی را ببینید که چه فجایعی را به بار آورده است و آن‌ها هم دارند برای آن وضعیت موجود قوانینی وضع می‌کنند که اگر این‌طور شد، ما باید این‌ها را حفظ کنیم و این‌ها هم بالأخره قشری از جامعه و شهروند هستند و باید قواعد و ضوابطی هم داشته باشیم که این‌ها را حفظ کند. از این بحث‌ها معمولاً هست.

اولین نکته‌ای که در حوزه‌ی تمدن بشری مطرح هست این است که ما باید این تمدن را با توجه به تعریف انسان دنبال کنیم. انسان هم که فقط یک انسان حسی نیست، شما نمی‌توانید فقط یک نگاه مادی در رابطه با انسان داشته باشید. وحی و آیات سه نوع انسان را معرفی می‌کند، اول انسان حسی، دوم انسان عقلی و سوم انسان شهودی، انسانی که به مقام مشاهده می‌رسد. انبیای الهی آمدند که بشر را از انسان حسی به انسان عقلی و انسان شهودی برسانند. یعنی انسان باید یک انسان عاقل و خردورز و اهل شهود بشود و حقایق و باطن را ببیند و این خیلی مهم است. هر کسی هم نمی‌تواند معلم این تغییر و تحولات باشد. پس در آن تمدنی که در دین و وحی بر آن تأکید ورزیده شده است که همان تمدن نوین اسلامی است، مبانی معرفتی ما به همین حوزه‌ی توحید و نگاه جامع به انسان برمی‌گردد. ما باید اولاً یک تعریف جامع و دقیقی از انسان داشته باشیم و بر اساس آن این تمدن را تعریف کنیم. در این تمدن یک‌سری مبانی معرفتی هست که آن هم به این برمی‌گردد که بشر از یک حقیقت مطلقی منشأ گرفته است و به همان حقیقت برمی‌گردد و باید به سمت ابدیت برود. همین‌که ما می‌گوییم باید به سمت ابدیت برود، ما باید یک دنیای متناسب با شأن انسان و تعریف انسان و جایگاه انسان را برای انسان تصویر کنیم. یعنی انسانی که انسان باشد، یعنی خوی انسانی و رفتار انسانی داشته باشد.

پس در این تمدن بشری باید اخلاق جایگاه مهمی داشته باشد. شما می‌بینید که خدا وقتی می‌خواهد پیامبر اکرم(ص) را بستاید به اخلاقش می‌ستاید: «إِنَّكَ لَعَلى‏ خُلُقٍ عَظِيمٍ‏» (القلم: ۴)، یعنی او را مظهر اخلاق الهی معرفی می‌کند، اصلاً نوع مدیریت پیامبر(ص) هم بر همین پایه بنا نهاده شده است «فَبِما رَحْمَةٍ مِنَ اللَّهِ لِنْتَ لَهُمْ وَ لَوْ كُنْتَ فَظًّا غَلِيظَ الْقَلْبِ لَانْفَضُّوا مِنْ حَوْلِكَ‏» (آل‌عمران: ۱۵۹)، این نکته خیلی مهم است. پس در این صورت اخلاق در آنجا جایگاه مهمی دارد. اخلاق هم به معنای رفتار ظاهری نیست. در غرب شما وقتی مثلاً به حوزه‌ی اخلاق می‌پردازید، مثل تعریفی که ژکس می‌کند، این‌ها اخلاق را به معنای رفتار در نظر می‌گیرند که به شما لبخند می‌زنند، اما این لبخند دو تا معنا دارد. یک لبخندی است که یک منشأ نفسانی و درونی دارد، یک لبخندی است که فقط می‌خواهد ظاهر خودش را حفظ و نگهداری کند. آن‌ها به این ظاهر توجه دارند، حالا این ظاهر بند به یک باطنی باشد یا نباشد، حتی اصلاً ممکن است هیچ ارتباطی هم با باطن نداشته باشد. این‌ها وقتی که مثلاً به ادارات می‌روند، می‌گویند که باید با این‌ها خوش‌برخورد باشید. ما می‌‌گوییم که باید با اعتقاد با این‌ها خوش‌برخورد باشید، با نگاهی که ما نسبت به انسان و تعریف انسان داریم. در این صورت اخلاق یک جایگاه بسیار مهمی پیدا می‌کند.

توجه به کرامت هم مورد بعدی است. آن‌طور که در ذهن من هست، در این تمدن بشری دو چیز خیلی مهم است که اولی کرامت انسان است. البته در غرب هم شما بحث کرامت را می‌بینید، آن‌ها می‌گویند که کرامت انسان باید حفظ شود، اما یک تعریف خاصی از آن ارائه می‌دهند. بعد هم حتی در تعریف‌هایشان بحث‌های نژادگرایی و امثال ذلک هم مطرح می‌شود. شما می‌بینید که در غزه این همه بچه‌ها و زنان کشته می‌شوند ولی در آنجا دیگر بحث کرامت انسان مطرح نیست، اما وقتی یک نفر در گوشه‌ای سرش درد می‌گیرد که از همان نژاد باشد، آنجا بحث کرامت انسان مطرح می‌شود.

ابنا: استانداردهای دوگانه دارند؟

بله، یعنی واقعاً به سخره گرفتن کرامت است، این‌ها کرامت را بر اساس تعریف درست جایگاه انسانی نمی گویند. کرامتی که ما مطرح می‌کنیم این است که می‌گوییم خود خداوند، پیامبرش را با همین صفت برای بشر می‌فرستد، خیلی جالب است، اولین آیاتی که بر پیامبر(ص) نازل می‌شود این است که می‌گوید: تو باید تربیت شده‌ی خدای اکرم باشی. چرا اکرم را می‌آورد؟ «اقْرَأْ وَ رَبُّكَ الْأَكْرَمُ» (العلق: ۳)، اینجا ربّ را می‌آورد، یعنی آن جنبه‌ی پرورش دادن و امثال ذلک را می‌آورد، «اقْرَأْ وَ رَبُّكَ الْأَكْرَمُ. الَّذي عَلَّمَ بِالْقَلَمِ. عَلَّمَ الْإِنْسانَ ما لَمْ يَعْلَمْ» (القلم: ۳-۵) و خدا معلم انسان می‌شود. این خیلی مهم است. لذا هم پیامبرش کریم و هم قرآنش کریم می‌شود. انسان هم از این کرامت برخوردار است و دو کرامت داریم: «لَقَدْ كَرَّمْنا بَنِي آدَمَ» (الاسراء: ۷۰)؛ ما به همه کرامت داریم، به فرزندان آدم کرامت دادیم. خداوند یک جایی در سوره‌ی حجرات، آیه‌ی ۱۳ می‌فرماید: کسانی که حرکت درستی داشته باشند، حرکت بر اساس مبانی دقیق انسان‌شناسی داشته باشند و تعبیر قرآن این است که تقوا داشته باشند، ما به او کرامت بیشتر می‌دهیم: «إِنَّا خَلَقْناكُمْ مِنْ ذَكَرٍ وَ أُنْثى وَ جَعَلْناكُمْ شُعُوباً وَ قَبائِلَ لِتَعارَفُوا إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاكُمْ» (الحجرات: ۱۳). این آن پایه در آن تمدن است.

ابنا: مجموعه‌ی این شاخصه‌ها تمدن‌آفرین است؟

بله. یکی این است که به شأن خود انسان در تمام امور زندگی‌اش توجه کنیم و یکی هم عدالت در حوزه‌ی اجتماعی است که این آرمان و آرزوی تمام انبیای الهی است. «لَقَدْ أَرْسَلْنا رُسُلَنا بِالْبَيِّناتِ وَ أَنْزَلْنا مَعَهُمُ الْكِتابَ وَ الْمِيزانَ لِيَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ» (الحدید: ۲۵)، بعد هم تعبیر لطیف «لِيَقُومَ النَّاسُ» است، «لیقیم» نیست، «لِيَقُومَ» است، یعنی اصلاً خودشان به‌پا می‌خیزند، «إِنَّما أَعِظُكُمْ بِواحِدَةٍ أَنْ تَقُومُوا لِلَّهِ مَثْنى‏ وَ فُرادى‏» (سبأ: ۴۶). امام خمینی(ره) یک بیان لطیفی دارد و می‌گوید: در این آیه‌ی شریفه ما به دو نوع قیام دعوت شده‌ایم؛ یک قیام فردی و رسیدن به توحید و یک قیام اجتماعی و رسیدن به عدالت: «إِنَّما أَعِظُكُمْ بِواحِدَةٍ أَنْ تَقُومُوا لِلَّهِ مَثْنى‏ وَ فُرادى»، پس توحید و عدالت است.

عدالت آرمان و آمال همه‌ی انبیای الهی است که در آن تمدن نوین اسلامی، پایه و اصل برای تمام بشر می‌شود. انسان چه سیاه، چه سفید، چه عرب، چه عجم، چه غربی و یا شرقی باشد، هر کسی که باشد، باید این عدالت شامل حال او شود. این‌که حضرت امیرالمؤمنین(ع) فرمودند که در حکومت اسلامی اگر کسی بشنود که از دست زن یهودی النگو درمی‌آورند، اگر بمیرد «ما کان ملوما»؛ نباید او را ملامت کرد و اصلاً سزاوار است که او از این ظلمی که بر این زن یهودی انجام شده است، بمیرد، بر اساس این مبنای کرامت است. حضرت امیرالمؤمنین(ع) در کوفه حرکت می‌کردند و می‌بینند که یک پیرمردی دارد گدایی می‌کند، می‌فرماید: چرا این پیرمرد گدایی می‌کند؟ آن هم در حکومت علی(ع)؟ گفتند: مسیحی است. پاسخ دادند: خب مسیحی باشد، او تا زمانی که جوان بود، کار می‌کرد، الان که پیر شد، مسیحی شد. ایشان دستور دادند که تا آخر عمر این پیرمرد از بیت المال به او پول بدهند. این آن کرامت و عدالتی است که در اسلام مورد تأکید قرار می‌گیرد و هم دنیا و هم آخرت انسان را آباد می‌کند. منتها برای این‌که انسان به آن عدالت برسد، باید هزینه بپردازد که آن بحث دیگری است.

پس در این صورت زمانی که شما به اربعین و عاشورا از این منظر نگاه می‌کنید، عاشورا و حرکت امام حسین(ع) برای همین بوده که بشر بخواهد با یک قانونی به آن حقیقت کرامت و همین‌طور عدالت برسد. لذا در این صورت آموزه‌های حسین بن علی(ع) آموزه‌های تمدنی است، آموزه‌هایی است که توجه به انسان را به معنای جامع کلمه دارد، توجه اش نه فقط به دنیای انسان، بلکه به آخرت انسان نیز است، یعنی هر دو را دارد که این دنیا هم باید زمینه را برای انسان ایجاد کند و او از این فرصت استفاده نماید و هم خودش را برای یک ابدیت تربیت کند.

ابنا: پس همان‌قدر که این اتفاق بزرگ و تمدنی است، همان‌قدر هم می‌تواند در معرض تهدید و آسیب قرار بگیرد، همان‌قدر که فرمودید عاشورا هویت‌بخش است، این دید را هم دیدیم که در طول تاریخ برای تحریف عاشورا اقدام کردند. فرمودید که اربعین هم از گذشته‌ی دور تا کنون بوده است، اما شاید در دو دهه‌ی اخیر یک بروز متفاوتی نسبت به قبل پیدا کرده است، به همین تناظر و به همین تناسب ممکن است بیشتر در معرض تهدید و تحریف قرار بگیرد. اگر بخواهیم یک نگاه آسیب‌شناسانه از این جهت به اربعین داشته باشیم چه می‌فرمایید؟

کلاً جریان استکبار در طول تاریخ برای حرکت‌های بزرگ که ظرفیت‌های بزرگی دارد و هویت‌بخشی و نقش‌آفرینی می‌کند، نقشه می‌کشیده است. شما وقتی که در رابطه با هر کدام از پیامبران الهی که اسامی آن‌ها در قرآن آمده، وارد شوید می‌بینید که جریان استکبار متناسب با آن پیامبر برای او نقشه می‌کشد و می‌خواهد مسیر انحرافی را دنبال کند. عاشورا هم  چون یک حادثه‌ی بزرگ است، استثناء ندارد، یعنی در همین قاعده‌ی کلی است. عاشورا ظرفیت عظیمی دارد، برخی نتوانستند این ظرفیت عظیم را بشناسند و برخی هم به واسطه‌ی عدم شناخت عمیق نسبت به این ظرفیت عمیق به کج‌راهه رفتند و یا یک نگاه انحرافی و یا یک نگاه غیرعمیق پیدا کردند.

من فقط به نکته‌ای اشاره کنم که به نظر من خیلی مهم است. ما سه تا عاشورا داریم؛ یک عاشورای سال ۶۱ هجری قمری، یک عاشورای داخل کتاب‌ها و یک عاشورایی که به ما رسیده است و این سه با هم متفاوت هستند. شما عاشورای تاریخی و داخل کتاب‌ها را ببینید. من فقط یک اشاره می‌کنم، برخی وقتی به عاشورای تاریخی و کتب می‌رسند، می‌گویند که اصلاً داستان کربلا را نقل نکنید، برای این‌که نقل کردن داستان کربلا باعث می‌شود که شما لعن کنید، از حیث اخلاقی هم بررسی می‌کنند، مثلاً غزالی عبارتی دارد و می‌گوید: «یحرم علی الواعظ و غیره روایة قتل الحسین(ع)»؛ اصلاً داستان کربلا را نگویید، چون به یزید می‌رسید و یزید را لعن می‌کنید، ممکن است یزید توبه کرده باشد، آدمی که توبه‌کار است را لعن نمی‌کنند. این یک بیان است. یک بیان دیگر این است که اصلاً خود یزید مجتهد است و به اجتهادش عمل کرده است، النهایه بگویید که «اجتهد و اخطأ»؛ خطا کرده است. کسی که مجتهد است که نباید او را لعن کرد، شما چرا یزید را لعن می‌کنید؟ لذا این لعن‌هایی که بر یزید و امثال ذلک است، همه باید برداشته شود، این یک نوع تحلیل است. از آن طرف هم شما می‌بینید که یک مسیر دیگری را دارند در رابطه با عاشورا باز می‌کنند و آن این است که عاشورا یک استثناء است، استثنائی که نمی‌توان از آن الگوبرداری کرد.در عاشورا، دو جبهه‌ی حق و باطل است و در جبهه‌ی حق بهترین‌ها قرار داده شده‌اند که در رأس آن‌ها هم حسین(ع) است و بعد هم زین‌العابدین(ع) و شخصیت‌های دیگر مثل حضرت عباس(ع) و حضرت زینب(س) هستند که شما روی هر کدام از این‌ها دست بگذارید، واقعاً یک داستانی است. می‌گفت که؛ یک جایی مجلسی بود، یکی از بزرگان نشسته بود و داشت مجلس یزید را تعریف می‌کرد، می‌گفت: «فدخلت زینب(س) إلی مجلس یزید»، داشت ادامه می‌داد، گفت: صبر کن، صبر کن «فدخلت زینب(س) إلی مجلس یزید»، این کدام زینب(س) است؟ این همان زینب(س) مفسر قرآن است، این همان زینبِ زین‌أب است، این همان کسی است که امام حسین(ع) به او افتخار می‌کند. لذا هر کدام برای خودش یک جایگاهی برای بحث کردن دارد. در رابطه با اصحاب ایشان هم وقتی بحث می‌کنید، می‌گوید من باوفاتر از این‌ها اصلاً پیدا نکردم که اگر وارد شوید خیلی نکات در هر کدام از آن‌ها وجود دارد. این استثناء است. از اینجا چه می‌خواهد بگوید؟ من زمانی در یک همایشی شرکت کردم و دیدم که همین دیدگاه را مطرح می‌کنند. خب این درست است، ولی این‌که بخواهیم این را الگو قرار دهیم، نمی‌شود.

ابنا: وقتی استثناء شد، نمی‌توان به آن اقتدا کرد.

بله، ما می‌خواهیم بگوییم که عاشورا از نظر یک حادثه و یک واقعه بله، استثناء است، اما جزء قواعد است، یعنی می‌تواند و باید قاعده قرار بگیرد، از کلمات خود امام حسین(ع) این استفاده را می‌کنیم. یک جایی می‌فرماید: «أَ لَا تَرَوْنَ إِلَى الْحَقِّ لَا يُعْمَلُ بِهِ وَ الْبَاطِلِ لَا يُتَنَاهَى عَنْهُ فَلْيَرْغَبِ الْمُؤْمِنُ فِي لِقَاءِ رَبِّهِ»، نمی‌فرماید: «فلیرغب الحسین، یا فلیرغب الامام»، مؤمن را می‌فرماید: «الْمُؤْمِنُ فِي لِقَاءِ رَبِّهِ فَإِنِّي لَا أَرَى الْمَوْتَ إِلَّا سَعَادَةً وَ الْحَيَاةَ مَعَ الظَّالِمِينَ إِلَّا بَرَما». یا مثلاً می‌فرماید: من به‌پا خواستم «اُرِیدُ اَن آمُرَ بالمعروفِ و اَنهى عَنِ المُنکَرِ»

ابنا: این اتفاق الان در اربعین چگونه دارد دنبال می‌شود؟

می‌خواستم عرض کنم که این در کتب تاریخی است. در بین مردم هم می‌بینیم که از تمام ظرفیت‌های عاشورا استفاده نشده و بخشی هم خرافات وارد شده است و دیگران دارند روی این خرافات کار می‌کنند. می‌خواستم این را با عنایت عرض کنم، مثلاً من زمانی در مطالعات خودم داشتم که می‌گفتند انگلیسی‌ها درصدد بودند که در ایران تلاش کنند مجالس امام حسین(ع) تعطیل شود، هیئات تعطیل شود، بعد دیدند که این‌طور نمی‌شود، خواستند سخنرانانی که واقعه را تحلیل می‌کنند، این‌ها دیگر حضور نداشته باشند، جلوتر در شعرها هم شعرهای سبک بخوانند و اشعاری که خیلی پرمحتوا نیست، از این جهت به دنبال سبک بروند. یک زمانی به دنبال سبک‌های متعدد و متنوعی بودند. لذا من شنیده‌ام که بعضی جاها که مثلاً ۱۰۰ هیئت هست، شاید ۹۰ تا از این هیئات سخنران نداشته باشد، این از آن آسیب‌ها است. حتی در خاطر دارم که زمانی در سال ۱۳۲۳ قمه‌زنی خیلی رواج پیدا کرده بود، سفارت انگلیس ۱۵۰۰۰ قمه را به هیئات مذهبی هدیه می‌کند.

ابنا: در عراق؟

در ایران. یک چیزی هم دیده‌ام ولی هنوز آن را بررسی نکرده‌ام و به آن نرسیده‌ام که خود سفیر انگلیس هم از اولین قمه‌زنان در بین مردم بوده است.

حالا اجازه دهید در مورد قمه در جای دیگری ورود داشته باشم که امروز چه تحلیلی باید از قمه داشت و حتی به لحاظ فقهی چه نکاتی در آن هست. این بحث بماند ولی همین‌قدر بدانند که اگر شما عاشورا را به زبان لاتین در فضای مجازی جستجو کنید، اولین صفحه، صفحه‌ی خون و خونریزی و بچه‌ها و امثال ذلک است. این ظرفیت عاشورا نیست، همان‌طور که عرض کردم ظرفیت عاشورا، یک ظرفیت تمدنی است. هر چه ظرفیت بالا برود، تحریفات هم بیشتر انجام می‌شود.

زیارت اربعین امروز به یک قدرت معنوی، به یک همایش بزرگ معنوی و به یک همایش بزرگ حماسی تبدیل شده است. یقیناً دشمن برای این قدرت و این اقتدار نقشه خواهد داشت، مطالعه کرده و مطالعه می‌کند که چگونه اربعین را از آن اربعین حقیقی، خارج و منحرف کند.

در رابطه با اربعین هم باید بگویم که ما سه نوع اربعین داریم؛ یک نوع اربعین سال ۶۱ هجری قمری که شخصی به نام جابر بن عبدالله انصاری حرکت می‌کند و به کربلا می‌آید و حتی حضرت زینب(س) می‌آیند که البته اختلاف است. ولی مرحوم شهید قاضی یک کتاب بیش از حدود هزار صفحه‌ای و شاید بیشتر دارد که ادله را بررسی می‌کند و ایشان می‌گوید که؛ قریب به تحقیق این است که در اولین اربعین، حضرت زینب(س) و همین‌طور کاروان اسرا به کربلا رسیدند. ایشان نتیجه‌ی تحقیق و اشکالاتی را مطرح و آن‌ها را هم در جای خودش بررسی می‌کند و جواب‌ها را هم می‌دهد. این کتاب، یک کتاب خواندنی است.

درباره‌ی اربعین هم همین مطلب هست؛ یک اربعین سال ۶۱ هجری قمری است که آن حوادث چقدر زیبا و چقدر عمیق رخ داده و چه روایت‌گری صحیحی بوده است. اصلاً می‌دانید اربعین به نوعی به روایت‌گری یک حادثه‌ی بزرگ می‌پردازد که ما هم باید این روایت‌گری را به نحو شایسته انجام دهیم. یک اربعین در کتب است که بعضی معتقد به حضور اهل بیت(ع) در اربعین اول هستند و بعضی هم تشکیک می‌کنند. یک اربعین هم در دست ما است. این اربعینی که به دست ما افتاد، باید حفظ شود. شما الان این حضور عاشقانه را با این همه سختی‌ها می‌بینید، از آن طرف مهمان‌نوازی‌ها را مشاهده می‌کنید. من در مسیر اربعین که داشتم پیاده می‌آمدم، چندین جا که نزدیک کربلا هم رسیده بودیم، دیدم که افراد دارند به زائرانی که پیاده می‌روند، باد می‌زنند و واقعاً آن باد هم خیلی خوب بود، یعنی آدم نیاز به آن باد هم داشت، یعنی آن‌قدر نسیمش قشنگ بود. یکی دو زانو نشسته بود و سینی بر سر گذاشته بود، یکی را دیدم که یک عطری به دست گرفته بود و به افراد عطر می‌زد، یکی ماساژ می‌داد و هر کسی به یک کاری مشغول بود، یک کسی هم منت زائران را می‌کشید و از آنها درخواست می‌کرد که به خانه‌اش بروند. گویا این‌ها در طول سال، سرمایه را برای مهمان‌نوازی زائران اربعین جمع می‌کنند. این باید یک مطالعه‌ی جامعه‌شناسی هم بشود و بروند و ببینند که واقعاً چه اتفاقی افتاده است. این خیلی جای مطالعه دارد، یعنی کار میدانی هم می‌خواهد، باید مطالعه‌ی دقیق هم صورت بگیرد و مصاحبه انجام شود، چیزهای خوبی از این قصه، از این همه عظمت، از این همه عشق و از این همه محبت، درمی‌آید.

شما در ایام اربعین در حرم حضرت عباس(ع) و حرم حضرت امام حسین(ع) بروید و ببینید که چقدر دسته‌های عزاداری و چقدر شور در این دسته‌ها وجود دارد که این را باید همراه با شعور حفظ کرد. وقتی این دو تا حفظ شود، غوغا می‌کند و نقش‌آفرین می‌شود.

اربعین را باید از خرافات حفظ کنیم و یک نگاه عمیق و معرفتی نسبت به اربعین پیدا کنیم. یکی از آثار اربعین می‌تواند این باشد که دنیای بشری را به معنویت، توحید، همگرایی، همدلی، حفظ کرامت و توجه به آرمان‌ها فرابخواند و مروری بر آن پیام‌ها یعنی عدالت‌خواهی داشته باشد. اربعین خیلی آثار دیگر دارد و این آثار را نباید تنزل بدهیم. شاید آدم بتواند ۱۰۰ ظرفیت و اثر از اربعین برداشت کند، زمانی نشود که به یکی، دو تا تنزل پیدا کند، خصوصاً در شرایط فعلی که ما با آن مواجه هستیم. در شرایط فعلی احیای تفکر اربعینی، ضرورت جامعه‌ی امروزی ما است. امروزی که با بحران معنویت، بحران اخلاق، بحران‌های فرهنگی و مسائل دیگر مواجه هستیم، اربعین می‌تواند یک سوژه‌ی بزرگی برای ساماندهی این جریان سیر تکاملی بشر باشد.

من افراد زیادی دیده‌ام که وقتی نگاه و چشم‌شان به گنبد می‌افتاد، اشک‌هایشان سرازیر بود، چقدر ادب و احترام می‌کردند و بر این بارگاه و عظمت تعظیم، می‌کردند. این اشک‌هایی که اشک‌های شوق است، اشک‌های زیارت است، اشک‌های ارتباط با ولیّ خدا و امامش است، این‌ها خیلی پرمعنا است و باید حفظ شود. هم زائر حسینی(ع) باید آنچه را که در طول سال به دست آورده، حفظ کند و هم ما باید از تمام ظرفیت‌های خود اربعین استفاده کنیم و لازمه‌اش این است که این ظرفیت‌ها شناسایی شود و بتوانیم از مجموعه‌ی این ظرفیت‌ها استفاده کنیم. اگر این ظرفیت‌ها به طور درست شناسایی شود، این می‌تواند یک بستری را برای آن تمدن نوین بشری و اسلامی و انسانی فراهم کند.

ابنا: شما به جلوه‌های زیبایی از اربعین اشاره کردید، ما با یک مستبصری مواجه شدیم و با وی، گفتگو کردیم، او می‌گفت که من اینجا آمده‌ام و فرشته‌های زمینی را می‌بینم که مرحله به مرحله از ما پذیرایی می‌کنند و خیلی اشک از چشمانش جاری بود. با توجه به جلوه‌های عجیب و غریب اربعین که ما هیچ جایی در دنیا و در هیچ مکتبی نمی‌بینیم، می‌توان این عنوان را برای این جلوه‌ها به کار برد که ما با یک سبک زندگی ویژه‌ای مواجه هستیم؟ می‌توان نام آن را سبک زندگی اربعینی گذاشت و این نوع سبک زندگی چه شاخصه‌هایی دارد؟

شما ابتدا به یک نکته‌ای اشاره کردید و یک صحنه را آوردید و به این صورت دارید بیان می‌کنید، من فکر می‌کنم هر کدام از افرادی که به این سفر آمدند، اگر کتاب بنویسند، یک جلد کتاب باید نوشته شود، یعنی هر کدام از این ۲۰-۲۵ میلیون نفر باید یک جلد بنویسند، اگر قادر به نوشتن باشند. لذا انسان می‌تواند صدها جلد کتاب از منظرهای مختلف در رابطه با اربعین بنویسد، حتی کسانی که هیچ اعتقادی به لحاظ جهان‌بینی به امام حسین(ع) ندارند. من یک ملاقاتی با یکی از سیک‌ها که از هند آمده بود، داشتم. او آمده بود که از معنویت اربعین برای دنیا گزارش تهیه کند. وی می‌گفت که وظیفه‌ی من این است. کمی که صحبت کردیم، این سیک هندی بیان کرد: ما اصلاً امام حسین(ع) را امام خودمان می‌دانیم، او امام ما هست، یعنی گفتمان حسینی(ع)، گفتمان ما هم هست، ادبیاتی که حضرت أبا عبدالله الحسین(ع) به کار می‌برد، ادبیات ما هم هست و این خیلی مهم می باشد.

لذا بله، از این صحنه‌ها را بسیار می‌توان دید و البته این صحنه‌ها به همان نگاهی برمی‌گردد که اهل بیت(ع) در سبک زندگی به ما آموزش دادند. اگر ما به این سمت برویم که عشق و محبت را در زندگی خودمان حکم‌فرما کنیم، خیلی از مشکلات حل می‌شود. یعنی نگاه یک انسان به انسان دیگر، یک نگاه دستگیری و حل مشکلات و گره‌گشایی می‌شود، نه این نگاه مچ‌گیری باشد. نگاه ما باید این باشد که مشکلات دیگران را حل کنیم، مشکلاتی که امروزه افراد نسبت به یکدیگر دارند. آن‌قدر ایثار در اینجا جلوه‌گری می‌کند که اگر ایثار به زندگی انسان بیاید، یعنی چیزی که خودش نیاز دارد را در اختیار دیگران بگذارد، امروزه ما دیگر با مشکلی مواجه نخواهیم بود. اگر ثروت‌هایی که امروزه در اختیار افراد هست، این‌ها را برای حل مشکلات جوانان می‌گذاشتند، ما امروز جوانی نداشتیم که به خاطر مشکلات اقتصادی نتواند ازدواج کند و یا خانه نداشته باشد و خیلی از مسائل دیگری که اکنون وجود دارد. این‌ها جزو آن آثار اربعین است، شما در اینجا ایثار را می‌بینید، یعنی فرد خانه‌ی خودش را در اختیار بقیه قرار می‌دهد. صدر اسلام چطور بود که مهاجرین حرکت کردند و به مدینه رسیدند، انصار بهترین جا را در اختیار مهاجرین قرار دادند و خودشان در جایی که پایین‌تر بود، زیست کردند. ما که به همه‌ی خانه‌ها نرفتیم، من به چند جا رفتم، این‌ها کاملاً خانه‌ی خودشان را با تمام امکاناتی که در آن خانه هست، در اختیار شما قرار می‌دهند، اگر کمی ناراحت شوید، درصدد هستند که ناراحتی شما را برطرف کنند، با این‌که انسان اصلاً ناراحت نمی‌شود.

برخی چیزها به ذهن آدم می‌آید، ولی حالا بگذریم، ولی آنچه که مهم است این است که شما در اینجا، کاملاً ایثار و جلوه‌گری را مشاهده می‌کنید «وَ يُؤْثِرُونَ عَلى‏ أَنْفُسِهِمْ وَ لَوْ كانَ بِهِمْ خَصاصَةٌ» (الحشر: ۹)، یعنی این‌ها با این‌که خودشان نیازمند هستند، ولی آن را در اختیار دیگران قرار می‌دهند.

اگر این در جامعه نهادینه شود و ایثار و از خودگذشتگی در متن جامعه‌ی بشری خودش را نشان بدهد و انسان ها بتواند به دیگران کمک کند، خب دیگر مشکلی نخواهد بود. این یک سبک زندگی مؤمنانه، عاشقانه و ایثارگرایانه می‌شود که می‌تواند حل مشکلات و خیلی از مسائل دیگر را به دنبال داشته باشد.

به یک معنا ما می‌توانیم اربعین را به یک جریانی از نوع زندگی مؤمنانه تفسیر و معنا کنیم که یکی از ویژگی‌ها و شاخصه‌هایش، همین ایثار و از خودگذشتگی است. بله، بالأخره در جامعه‌ای که چنین نگاهی و چنین اعتقادی و چنین باوری وجود داشته باشد، این جامعه در گشایش زندگی دیگران می‌تواند نقش‌آفرین باشد. این نوع سبک زندگی، یک نوع سبک زندگی است که بستری را در جامعه فراهم می‌کند که در حل مشکلات عمومی نقش‌آفرین خواهد بود، مشکلات هم از مشکلات عقیدتی و مشکلات اخلاقی و امثال ذلک هستند. من یک جایی در مسیر پیاده روی اربعین نشسته بودم و دیدم که یک جوان ۱۵-۱۶ ساله‌ای به من گفت: ما در اینجا یک موکب خداشناسی راه‌اندازی کرده‌ایم، شما بیایید و برای ما در مورد خداشناسی صحبت کنید. خب من آمادگی لازم را نداشتم ولی از این موکب خداشناسی در این مسیر اربعین خیلی لذت بردم، خیلی برای او دعا کردم و گفتم که اگر آماده بودم می‌آمدم، چون ما باید حرکت می‌کردیم و به یک مقصد دیگری می‌رسیدیم، از نظر زمان هم مشکل داشتیم، ولی واقعاً لذت بردم که این‌ها موکب‌های خداشناسی دارند. ما موکب‌های مقاومت، موکب‌های تربیتی، موکب‌های فرهنگی و موکب‌های هنری داریم، خیلی از موکب‌ها با این عناوین مختلف در آنجا هستند، اما اولین بار موکب خداشناسی را می‌شنیدم که این‌ها می‌گفتند ما در اینجا بحث‌های خداشناسی و درس خداشناسی داریم. این ظرفیت‌ها وجود دارد. اگر کسی بخواهد در مورد همین ظرفیت‌ها، یک عنوان کتاب در بخش‌های مختلف بنویسد، خود این کتاب چندین جلد، خواهد شد.

من فکر می‌کنم که هیچ‌کسی هر چقدر هم که هنرمند باشد، قادر نیست اربعین را به تصویر بکشد. با هنر بیان، هنر صدا، هنر سیما، فیلم، شعر و ادب، تنها یک بخش کوچکی از آن عظمت را می‌توان به تصویر کشید. الان یک کسی می‌خواهد شعر بسراید و آن فضای ورود به حرم أبی‌عبدالله(ع) را با شعر خودش به دیگران منتقل کند، واقعاً امکان دارد؟ یا آن کسی که ۳-۴ روز یا ۱۰-۱۵ روز پیاده‌روی کرده و چشمش به بارگاه و گنبد امام حسین(ع) رسیده است، آن نگاهی که او می‌کند و بعد هم حرکت می‌کند و برمی‌گردد، کسی واقعاً می‌تواند با شعر و با هنرنمایی‌های خودش، آن را به تصویر بکشد؟ قطعاً این امکان وجود ندارد. می‌توانیم چنین نگاهی نسبت به اربعین با توجه به آن مبانی معرفتی داشته باشیم. ان‌شاءالله خداوند توفیق دهد که ما هم بتوانیم بهره‌ای ببریم.

ابنا: شما سال گذشته به بعضی از مواکب بین‌المللی در مسیر پیاده روی اربعین تشریف بردید و واکنش‌ها دست اندرکاران آن مواکب از ترکیه، لبنان، قاره آفریقا و کشورهای مختلف جالب بود. امسال در مسیری که آمدید چطور بود؟ کجا تشریف بردید و واکنش‌ها چطور بود؟

امسال به بخشی رفتیم ولی چون باید برای برنامه‌ها زودتر به کربلا می‌رسیدم، یک بخشی را پیاده رفتیم و یک بخشی را هم سرکشی کردیم، ولی در همان موکب آفریقا که رفتیم دیدیم که این‌ها امسال محکم‌تر از سال قبل و مفصل تر از گذشته و با حال و هوای بیشتر حضور دارند و آن‌قدر این فضا دلنشین بود که من واقعاً از این فضا لذت بردم، البته برنامه‌های مفصلی هم در بخش‌های دیگر داشتیم. به مواکب ترک‌ها هم سرکشی کردیم و در برخی از مواکب برادران عرب هم حضور یافتم که آنها واقعاً مهمان‌نوازی را در اربعین تمام کردند، همه برای من زیبا بود و آدم می‌تواند «ما رأیت إلّا جمیلا» را در اینجا ببیند، تمام صحنه‌ها زیبا بود.

ابنا: مجمع جهانی اهل بیت(ع) امسال یک رویکرد متفاوتی را داشت و در اعتاب مقدسه به خصوص شهر کربلا، حضور یافت و نشست‌ها و همایش‌های بین‌المللی را در محل استقرار خود در این شهر، برگزار کرد. از زمانی هم که حضرت عالی تشریف بردید، مراودات و ملاقات‌ها و ارتباطات هم با شیعیان، هم با نخبگان و هم با رهبران شیعه از کشورهای مختلف داشتید، هم فلسفه‌ی این کنش‌گری جدید و هم برنامه‌هایی که امسال انجام دادید را بفرمایید.

به‌هرحال اربعین یک اتفاق بزرگی در آن مسیر اهل بیتی است و خیلی روشن است که مجمع جهانی اهل بیت(ع) هم باید حاضر در میدان باشد و این مجمع باید از همان سال اول چنین کنش‌گری را می‌داشت. البته چند سالی است که این حضور به اشکال مختلف، وجود دارد، ولی امسال همان‌طور که شما اشاره کردید یک مقدار با گذشته متفاوت بوده است. ما امسال دو کار مهم را دنبال کردیم که یکی در مورد بخش درمانی بود، بنیاد پزشکان بدون مرز چندین سال است که در اربعین، حضور پیدا می‌کند و محل استقرارش در دانشگاه اهل بیت(ع) در عمود ۸۳۳ است، من تقریباً هر سال در آنجا حضور پیدا می‌کردم ولی امسال دیگر موفق نشدم و باید به کربلا می‌آمدم. بیش از ۳۰۰ تا ۳۵۰ کادر درمانی از پزشک و پرستار از ایران و عراق و جاهای مختلف در قالب بنیاد پزشکان بدون مرز در ایام اربعین آمدند که این کار امسال به نام مجمع جهانی اهل بیت(ع) انجام شد. شاید بزرگ‌ترین کادر درمانی بود که در اربعین حضور پیدا می کرد. البته این پزشکان بدون مرز ما در جاهای دیگر هم موکبی داشتند، در کربلا مفصل در جایی هستند، در جاهای دیگر هم حضور داشتند و خب این یک بخش کار مجمع جهانی اهل بیت(ع) بود.

بخش دوم هم این بود که بالأخره رهبران و مبلغان دنیا، همه‌ی این‌ها به نوعی در اربعین حضور پیدا می‌کنند. ما گفتیم که یک موکب در این وزن و در این تراز باید تعریف شود. مبلغانی، اعضای مجمع عمومی و مجموعه‌های مربوط به مجمع که می آیند، فعالیت خودشان را در اینجا انجام دهند. مثل خبرگزاری ابنا که اکنون ۲۸ زبانه است، هم در طول مسیر می‌توانند مصاحبه‌هایی انجام بدهد و هم در اینجا حضور یابد، شبکه‌ی بین‌المللی ثقلین هم یک فضایی داشته باشد که بتواند برنامه‌هایی را ضبط کند. از طرف دیگر هم قابلیت برگزاری نشست‌های مختلفی، وجود دارد. بالأخره زائرین اربعین از همه جا در کربلای معلی حضور پیدا می کنند. لذا ما در اینجا تقریباً نمونه‌ی تمام این برنامه‌ها را داشتیم، هم مبلغان برجسته از قاره‌های آفریقا، آمریکا، آسیا و اروپا آمدند و از تمام قاره‌ها در اینجا مهمان داشتیم و نشست‌های خوبی هم در اینجا انجام پذیرفت که بخشی از آن با محوریت غزه بود، با توجه به این جنایت عظیمی که در غزه رخ داده است که غزه را به یک زندان بین‌المللی تبدیل کرده‌اند و جنگ علیه غزه به شهادت بیش از ۴۰ هزار شهید به خصوص از میان زنان و کودکان انجامید. نشست‌های شعرخوانی در رابطه با همین مسائل را داشتیم. جلسه‌ی مربوط به بانوان را با حضور مهمانانی از ۲۰ ملیت، برگزار کردیم. هر کدام از این نشست‌ها به نظرم نشست‌های خوب و تأثیرگذاری بود. یک نشستی هم مربوط به جوانان برگزار کردیم که جوانان از ملیت‌های مختلف در اینجا حضور داشتند، خیلی جلسه‌ی پررونقی بود.

از آن طرف با توجه به حضور شخصیت‌ها از ملیت‌های مختلف، یک ملاقات‌هایی هم داشتیم که فکر می‌کنم آدم نمی‌توانست بستر چنین ملاقات‌هایی را در غیر از اینجا به این شکل گسترده داشته باشد. ما و تمام دوستان بین‌الملل امسال متوجه شدیم که در طول این چند سال از این ظرفیت خوب استفاده نکردیم، عتبه امام حسین(ع) برای این کار، یک جایی را در اختیار قرار داد که ما از این آستان مقدس تشکر می‌کنیم. تجربه‌ی بسیار بسیار موفقی بود که این برنامه‌ها که در اینجا انجام پذیرفت و باید در سال‌های آینده، چه در بخش نشست‌ها، چه در بخش ملاقات‌ها و چه در بخش انجام مصاحبه‌هایی، گسترده‌تر شود. مبلغانی را که دیدیم، گزارشاتی از مناطق خودشان و حضور علاقه مندان و محبان اهل بیت(ع) را می‌دادند و همه‌ی این‌ها از این حکایت می‌کرد که مجمع جهانی اهل بیت(ع)، موفق شد که کار را به نحو شایسته انجام بدهد و خوب هم نقش‌آفرینی کرد، من از همه دوستانی که از مجمع هستند، تشکر و قدردانی می‌کنم، ان‌شاءالله که بتوانیم در سال‌های بعد اگر توفیقی باشد، این خدمات را به صورت کمی و کیفی، افزایش بدهیم.

ابنا: از آیت‌الله رمضانی، دبیر کل محترم مجمع جهانی اهل بیت(ع) خیلی متشکریم، دوستان خبرگزاری ابنا در اربعین سال گذشته، یک اکیپ بودند و امسال به سه اکیپ افزایش یافتند، یک اکیپ در محل استقرار مجمع جهانی اهل بیت(ع) در کربلا و دو اکیپ هم در مسیر مشایه بود، آنها تقریباً به صورت، شبانه‌روزی مشغول ثبت و ضبط وقایع و تولید محتوا به زبان‌های مختلف بودند و گزارش از مواکب بین‌المللی داشتند. توصیه و نکته‌ای برای دوستان خبرگزاری ابنا دارید؟

من تشکر ویژه از آنها دارم، من فکر می‌کنم ابنا یکی از خبرگزاری‌های مهم دنیا در نشر معارف اهل بیتی(ع) می‌تواند باشد و الحمدلله الان هم در آن مسیر رشد و در مسیر جهش است. اخباری که از شیعیان دنیا دارد منتقل می‌شود و پخش می‌شود، از طریق خبرگزاری ابنا است و این خبرگزاری با توجه به ظرفیتی که دارد می‌تواند یک خبرگزاری بی‌نظیر شود، یعنی ما نظیر آن را در دنیا نداشته باشیم.

از آن طرف هم اخلاصی در بین عزیزان‌مان در این بخش است که من از همه تشکر می‌کنم، ارتباطی که با مجموعه‌ی دوستان خبرگزاری ابنا اعم از سردبیر، دوستان حلقه‌ی اول و حلقات بعدی و افراد حاضر در صف و ستاد داریم، همه‌ی این‌ها می‌تواند یک فرصتی را برای خبرگزاری ابنا ایجاد کند و آن‌ها باید از این فرصت طلایی خودشان بیشترین استفاده را داشته باشند تا نقش‌آفرینی و تأثیرگذاری این خبرگزاری در دنیا احساس شود. برای دوستانی که واقعاً دارند خالصانه خدمت می‌کنند، آرزوی توفیق می‌کنیم.

ابنا: خیلی ممنونیم، حمایت شما مایه‌ی دلگرمی ما است، ان‌شاءالله موفق باشید.

متشکرم، سلامت باشید.

..............................

پایان پیام/  ۲۶۸

اخبار مرتبط