خبرگزاری اهل‌بیت(ع) - ابنا

یکشنبه ۲۷ آبان ۱۴۰۳
۱۹:۱۴
در حال بارگذاری؛ صبور باشید
شنبه
۱۰ شهریور
۱۴۰۳
۱۰:۱۰:۳۸
منبع:
ابنا
کد خبر:
1481876

شیخ خالد جبار غفوری الحسنی: پیاده‌روی اربعین به پدیده‌ی جهانی تبدیل شده است/ زائران از اهداف قیام اباعبدالله(ع) غفلت نورزند

عضو هیئت علمی جامعة المصطفی(ص) العالمیة اظهار داشت: وقتی گفته می‌شود که قضیۀ قیام امام حسین علیه السلام مسأله جهانی شده است، نیاز است تا خدمت‌‌رسانی‌ها با جهانی بودن آن تناسب داشته باشد.

آآ

به گزارش خبرگزاری اهل‌بیت(ع) ـ ابنا ـ در ایام اربعین سرور و سالار شهیدان حضرت اباعبدالله الحسین(ع) و حضور میلیونی زائران سیدالشهداء(ع) در پیاده‌روی اربعین، خبرگزاری ابنا سلسله گفت‌وگوهایی با علما و برخی شخصیت‌ها درباره اهمیت این آئین انجام داده است.

گفت‌وگوی زیر با حجت الاسلام و المسلمین دکتر «خالد جبار غفوری الحسنی» پژوهشگر علوم دینی و عضو هیئت علمی جامعة المصطفی(ص) العالمیة درباره جنبه‌های مختلف اربعین است که در پی می‌آید:

..........................................................

مترجم: سید محمد خادم

..........................................................

بسم الله الرحمن الرحیم

*در ابتدا درباره آداب و رسوم عزاداری برای سیدالشهداء(ع) در ایام اربعین، در کشور عراق و شهر ناصریه که در آن زندگی می‌کردید، بگویید.

بسم الله الرحمن الرحیم

زیارت اربعین به لحاظ اینکه حاوی مصیبت‌های کربلاست، موضوعی در خور توجه است. اصل واقعه کربلا در محرم الحرام روز عاشورا در سال ۶۱ق اتفاق افتاد لذا باید ازدحام جمعیت و اوج حضور مردم در روز عاشورا باشد. روز عاشورا کربلا مملو از زائر است؛ شاید چند میلیون زائر در آن روز به زیارت امام حسین(ع) می‌روند اما بازهم با زیارت اربعین متفاوت است و قابل مقایسه نیست. عدد جمعیت عظیمی که در روز اربعین به سمت کربلا می‌روند قابل مقایسه با ایام دیگر نیست. این منشأ دارد و اتفاقی نیست. به نظر میرسد که این اتفاق از سوی راهنمایی‌ها و توصیه‌های متمرکز و پیوسته‌ی‌ اهل بیت علیه‌السلام و اصحاب ایشان که نسل به نسل به ما منتقل شده، شکل گرفته باشد.

من در ناصریه متولد و بزرگ شده‌ام.‌ هنگامی که جوان بودم، جمعیت عظیمی که از ناصریه به سوی کربلا می‌رفت را می‌دیدم. در آن زمان موضوع قابل توجهی که وجود داشت این بود که موکب‌هایی که به سمت کربلا می‌رفتند نمی‌گفتند که ما به زیارت اربعین می‌رویم یا موکب اربعین هستیم، همه آن‌ها به موکب‌های «انصار» نام‌ گذاری شده بودند. به این عنوان دقت کنید؛ «انصار» یعنی یاران حسین علیه السلام. آن‌ها به سوی امام حسین علیه السلام می‌رفتند گویا یاری‌دهندگان حسین علیه السلام هستند. این عنوان، ناخودآگاه هدف و دیدگاه آنان را آشکار می‌کرد؛ به عبارت دیگر این امری پنهان و نهفته و ثابت در ذهن شیعه است که زیارت اربعین عبارت از «النصرة للحسین» یعنی یاری امام حسین علیه السلام است. اگرچه شاید آن‌ها به این معنا و هدف ملتفت نباشد و مقصود از آن را ندانند اما در ناخودآگاهشان وجود دارد. پس این معنا و عنوان اتفاقی نیست که مثلا شخصی در خواب، رویایی دیده باشد و آن جمعیت عظیم که به سوی کربلا روانه است را «انصار الحسین علیه السلام» نام نهد، بلکه موضوعی در میان است. امروزه از شهرت موکب‌های الانصار کاسته شده و الا قبلا موکب‌ها و جمعیت‌هایی که به سمت کربلا می‌رفتند به اسم «مواکب الانصار»‌ شناخته می‌شدند.

زمانی که مردم عبارت زیارت اربعین را به آرامی می‌خوانند که «فمعکم معکم لا مع عدوکم» یا «نصرتی لکم معده حتی یأذن الله لکم»، این عبارت «‌نصرتی لکم معده» یعنی یاریم برای شما آماده است، در ضمیر ناخودآگاه شیعه رسوخ کرده و در نام‌گذاری موکب‌ها، انعکاس پیدا کرده است.

این یک مطلب قابل توجه است، و هنوز هم ذهن من را به خود مشغول کرده و به آن بسیار فکر می‌کنم که چرا موکب‌ها به «موکب‌های اربعین» نام نگرفته و به « مواکب الانصار» نام‌گذاری شده بود؟

اما از سوی دیگر، علی‌رغم آنکه در آن زمان موکب‌های زیادی به زیارت اربعین می‌رفتند اما هیچ‌گاه تعدادشان به اندازه امروز نبود. همچنین زنان و اطفال و جوانان در آن حضور نداشتند بلکه فقط مردان بودند. همچنین خدمات و پذیرایی‌ها و آماده‌سازی‌ها بسیار محدود بود و در راه و خود شهر کربلا، خدماتی وجود نداشت. این مسأله با وجود دولت‌هایی که به صورت وحشیانه از خدمت‌رسانی به زوار جلوگیری می‌کرد و زائران مجبور بودند از راه‌های خاکی و به سختی خود را به کربلا برسانند، طبیعی بود؛ اما در این سال‌ها ما یک تحول و نقطه عطف بزرگی ‌در تاریخ مراسم اربعین مشاهده می‌‌کنیم. در این سال‌ها خیرین و به طور کلی همه‌ی شیعیان یک اهتمام ویژه و عجیبی به مراسم اربعین دارند؛ حتی کسی که التزام چندانی به احکام شرعی ندارد، خود را از لحاظ تاریخی و دینی در قبال خدمت به زوار امام حسین علیه السلام مسئول می‌داند. بنابراین امروزه خدمت‌رسانی به زوار، آماده‌سازی‌ها و هماهنگی‌ها بسیار زیاد است.

*به گذشته اشاره فرمودید، به عنوان سوال دوم به استبداد و اختناق دوران بعث برای ممانعت از عزاداری یا پیاده‌روی اربعین اشاره‌ای کنید.

اگر چه آمار و ارقام پیاده‌روی اربعین در قدیم به این اندازه که امروز می‌بنییم نبود و مشارکتی از خارج از عراق نداشت اما آمار و ارقام آن دوران به نسبت زمان خود قابل توجه بود. ما سرشماری دقیقی درباره پیاده‌روی اربعین در آن زمان نداریم چراکه سرشماری‌ها به دست حاکمان وقت بوده است اما قطعاً صدها نفر در مراسم شرکت می‌کردند که نسبت به زمان خودش زیاد بوده است.

رژیم بعث سعی می‌کرد تا از حرکت زائران به بهانه‌های واهی جلوگیری کند و حتی بعضی اوقات به موکب‌ها بی‌احترامی و جسارت می‌کرد که‌ بعضی از این موارد را من با چشمان خودم دیدم. برای شما خاطره‌ای تعریف کنم: من سال‌های ۱۹۷۸-۱۹۷۹ سال اول دانشگاه در دانشگاه بغداد در رشته ریاضیات بودم. زمانی که ما به زیارت اربعین می‌رفتیم مجبور بودیم به صورت شبانه با دسته‌های دو یا سه نفره نه بیشتر پیاده‌روی کنیم و نمی‌توانستیم در طول روز به صورت آشکار به زیارت برویم. با این حال خدمت‌رسانی به زوار زیاد بود. همانطور که ما شبانه پیاده حرکت می‌کردیم به موکبی رسیدیم که دور از جاده اصلی بود و از دور واضح نبود. بعد از آنکه به موکب رسیدیم، صاحب موکب به سوی ما آمد و ما را برای تناول غذا دعوت کرد؛ ما هم رفتیم و چیزی خوردیم و به راه‌مان ادامه دادیم. وقتی که می‌خواستیم از آن موکب خارج شویم، حرفی بین صاحب موکب و رفیقش رد و بدل شد؛ گویا اختلافی پیرامون مسائل مالی و مبالغی که برای موکب خرج شده داشتند. یکی از آن‌ها به دیگری گفت چرا بابت پول‌هایی که خرج شده حساب باز ‌کنیم؟! این اموال نه برای من است و نه برای تو، بلکه همه‌ی پول‌هایی که خرج شده به اسم امام حسین علیه السلام بوده است و امام حسین علیه السلام صاحب آن است. من که این کلمات را شنیدم بسیار متأثر شدم و از این سخن عادی که یک انسان عادی در آن شرایط سخت گفت، استفاده زیادی کردم.

بعد از آنکه چند قدمی رفتیم، یادم نمی‌آید چه مسافتی بود، موکب‌دار دیگری را دیدیم که او هم ما را به شام دعوت کرد اما ما از او غذرخواهی کردیم چراکه نمی‌توانستیم دوباره غذا بخوریم. صاحب موکب گفت چاره‌ای ندارید حتماً باید به موکب ما بیاید و غذا بخورید ولو اینکه یک لقمه بیشتر نخورید. باید بیایید و حداقل دستتان به غذا بخورد و بعد از آن بروید. این هم موضوعی بود که من را به تعجب واداشت و شگفت زده کرد. در آن شرایط سخت او فقط می‌خواست که اسمش جزء خادمین اباعبدالله علیه السلام ثبت و ضبط شود.

در آن زمان به سبب شرایط سخت و ظالمانه، که رژیم بعث ایجاد کرده بود، تعداد زائر کم و پراکنده بود اما به نسبت زمان خودش بسیار زیاد بود. من کامیونی را در راه اصلی دیدم که خود را از راه‌های فرعی به مسیر پیاده‌روی رسانده بود تا از ایست و بازرسی عبور نکند. او بهترین میوه‌ها را بین زائران پخش ‌کرد و به هرکس یک کیسه بزرگ میوه ‌داد. آن کیسه به قدری سنگین بود که جابه‌جایی و حمل آن سخت بود و میوه در آن زمان بسیار گران بود. او به سرعت میوه‌ها را پخش می‌کرد و دوباره می‌آمد. این هم موضوع عجیبی بود که در آن شرایط سخت، آن شخص این کار را انجام می‌داد و خودش برای زوار امام حسین علیه السلام و پذیرایی از آنان به خطر می‌انداخت.

قطعاً این کار‌ها ظالمان و کسانی که از اسم امام حسین علیه السلام می‌ترسیدند را اذیت می‌کرد. لذا آن‌ها به هر بهانه‌ای متوسل می‌شدند تا از راهپیمایی اربعین جلوگیری کنند. آنان زائران را قتل عام کردند؛ زائرانی که فقط خودشان بودند و هیچ چیز همراهشان نبود. این رژیم سفاک، بی‌رحم و ظالم، در برابر زائرانی که هیچ چیزی همراهشان نبود از هواپیماهای جنگی استفاده کرد؛ به گونه‌ای که هواپیماها با فاصله بسیار کمی از زمین و روی سر زوار به پرواز درمی‌آمدند و دیوار صوتی را می‌شکستند تا زائران را بترسانند و آن‌ها را از ادامه مسیر بازدارند. چنانچه به یاد دارم هواپیماهای میگ ۲۱ بودند.

تعدادی در این راه شهید و دستگیر شدند، و مسأله‌ی بازداشت زائران به یک امر عادی تبدیل شده بود؛ حتی کاری به دلیل و سند نداشتند لذا هر کس را که می‌خواستند بازداشت می‌کردند و فرقی هم نداشت که جوان، نوجوان، پیرمرد یا زن باشد. همه را بازداشت می‌کردند چراکه خوششان نمی‌آد، اقبالی به سید الشهدا علیه السلام و عزاداری ایشان باشد و زیارت امام حسین علیه السلام به صورت پرشور برگزار شود. در این اوضاع و شرایط، زوار از هر راه و شیوه‌ای استفاده می‌کردند و از بی‌راهه‌ها و راه‌های مخفی به زیارت سیدالشهداء(ع) می‌رفتند و به صورت پنهان به زوار خدمت می‌کردند. این راه بسته و قطع نشد و شوق به زیارت روز به روز بیشتر می‌شد. این وضعیت ادامه داشت تا اینکه کابوس حزب بعث از دامن عراق رخت بست و پس از آن مردم از احساسات حقیقی‌شان و نه احساسات ساختگی و تصنعی و کلامی، می‌گفتند.

امروزه همگان مسیر و زیارت اربعین را دوست دارند؛ همه یعنی انسان‌های فرهنگی، بازاری، عالم، مسئولین، فقیر و غنی، حتی از ادیان و مذاهب دیگر به راهپیمایی اربعین می‌روند به‌گونه‌ای که مسئله اربعین به یک مسئله جهانی تبدیل شده و می‌شود؛ هم باعث شادی و سرور پیروان اهل بیت علیهم السلام می‌شود و هم مسئولیت‌های بزرگی را به دوش ما می‌گذارد.

*سازوکار شیعیان عراقی برای پذیرایی از زائران اربعین چگونه است؟

می‌دانید که اصل زیارت در نظر و فتوای مشهور فقیهان امامیه یک کار مستحب است و زیارت اربعین نیز یکی از زیارت‌ها است لذا پذیرایی از زوار و توزیع غذا بین آنان مستحب است. اما امروزه این عمل نزد عراقی‌ها به یک عمل واجب تبدیل شده است به این دلیل که اگر خدمت‌رسانی و پذیرایی از زائران کم شود مشکلاتی برای زوار پدید می‌آید لذا عراقی‌ها که اهل بخشش و گذشت و وفای به اباعبدالله علیه السلام هستند، خدمت به زوار را یک واجب دینی و ملی برای خود می‌دانند. آنها این زائران را زائران عراق حساب نمی‌کنند بلکه آن‌ها را میهمانان امام حسین علیه السلام می‌دانند، و میهمان امام حسین علیه السلام عزت و کرامت دارد. از همین رو آنها در طول سال روزشماری می‌کنند تا ایام اربعین برسد و از زوار امام حسین علیه السلام بهترین پذیرای‌ها را داشته باشند. بنابراین در بین شیعیان عراق مسابقه وجود دارد و از یکدیگر سبقت می‌گیرند. این مسابقه با توافق یکدیگر و داوطلبانه است؛ هدف آن‌ها در این راه مسابقه نیست بلکه به شکلی داوطلبانه و خلاق، آنچه که زائر به آن احتیاج دارد و انسان از گفتن تک تک همه‌ی آن‌ها عاجز است، فراهم می‌کنند و از زوار پذیرایی می‌کنند. این از یک عشق و محبتی راز‌آلود که در دل‌های مردم عراق و شیعیان صالح ریشه دوانده، سرچشمه می‌گیرد.

امروز این رویه در عراق به یک فرهنگ عمومی تبدیل شده و جزء آداب و رسوم آن‌ها به شمار می‌رود. همچنین این فرهنگ به خارج از عراق و کشور‌های دیگری که من به آن‌ها سفر کرده‌ام هم تسرّی پیدا کرده است به گونه‌ای که اگر در کشوری یک نفر در روز عاشورا غذا می‌داد، امروز اطعام به صورت روزانه انجام می‌گیرد؛. لذا این فرهنگ به یک فرهنگ جهانی تبدیل شده که حتی به کشورهای اروپایی هم رسیده است.

این فرهنگی است که عراقی‌ها آن‌را با خلوص و صدق نیت انجام می‌دادند و خدا به آن نیت‌ها و کارهای خوب، برکت بخشیده است و علامت برکت این است که این مسئله یک فرهنگ جهانی شده و مسابقه‌ای بین کشورها برای خدمت‌رسانی و اطعام زائرین و عزاداران ابی عبدالله علیه السلام وجود دارد؛ فرق ندارد که در عراق باشد یا غیر عراق. مثل خدماتی که جمهوری اسلامی ایران و همه مردمان دیگر برای زائرین فراهم می‌کنند. این یک رفتار مسرت‌بخش و بشارت‌دهنده است اما از ناحیه‌ دیگر، مسئولیت‌های جدیدی را برای ما به دنبال دارد.

کربلا یک نماد و نقطه شروع است و محدود به منطقه کربلا یا حسینه‌ها نیست بلکه مساحت آن وسعت همه عالم است.

نکته دیگر این است که وقتی گفته می‌شود که قضیۀ قیام امام حسین علیه السلام مسأله جهانی شده است، نیاز است تا خدمت‌‌رسانی‌ها با جهانی بودن آن تناسب داشته باشد. خدمت‌رسانی فقط مادی یا عملی نیست بلکه به خدمات علمی، فرهنگی و تبلیغی نیاز است؛‌ نیاز است تا خدماتی پیوسته در طول سال داشته باشیم یا برای عاشقان امام حسین علیه السلام و جوانانی که به زیارت آمده‌اند، ارتباط برادرانه برقرار کرده و برای آن‌ها برنامه داشته باشیم.

وحدتی که در پیاده‌روی اربعین پدیدار شده، فرصت تمدنی است که ما باید از آن استفاده کنیم؛ این را خدا به ما مومنان و پرهیزکاران وعده داده است، همانجا که در قرآن کریم فرموده است: «وَ الْعاقِبَةُ لِلْمُتَّقين‏». یا همانطور که در زیارت اربعین آمده است: «انی بکم مومن و بایابکم موقن»، هنگامی که یاد و میراث و اندیشه‌ی اهل‌بیت(ع) در عالم فراگیر شود، بشریت برای ظهور امام زمان(عج) آماده می‌شود تا آنگونه که امام حسین علیه السلام می‌خواست جامعه را رهبری کند.

*درباره عنایت امام حسین علیه السلام به زوار و کسانی که به پیاده‌روی اربعین شرکت می‌کنند، اگر خاطره‌ای دارید بفرمایید.

ما از لحاظ اعتقادی جایگاهی والا برای ائمه خصوصاً امام حسین(ع) در نظر می‌گیریم لذا کسی نیست که عنایت و کرامتی از جانب ایشان برای او اتفاق نیفتاده باشد؛ خصوصاً در موضوع زیارات. زیارت گاهی به همان شکل ظاهری‌اش در نظر گرفته می‌شود که انسان مانند مسافرانی که به مکانی دیگر می‌روند، آماده سفری می‌شود اما ما می‌بینیم در مورد زیارت امام حسین علیه السلام خصوصا زیارت اربعین، عنایت و توجه ویژه و غیر عادی وجود دارد. بسیاری از اوقات شخصی قصد مسافرت و رفتن به زیارت را ندارد اما ناگهان همه‌‌ی مقدمات سفر زیارتی برای او فراهم می‌شود و به زیارت می‌رود. این اتفاق برای بعضی از افراد خانواده من رخ داده است؛ وی به زیارت اربعین نرفته بود که یک‌باره همه‌ی مقدمات سفر برایش فراهم شد و کسی که آماده رفتن به زیارت بود با یک ماشین خوب او را تا داخل عراق برد؛ بدون آنکه طرح و برنامه‌ریزی قبلی برای این سفر کرده باشد. وقتی از او سوال کردیم، گفت که قصد و نیت زیارت امام حسین علیه السلام را نداشتم چراکه دوست داشتم به زیارت بروم اما امسال شرایط مسافرت و زیارت را نداشتم. اما شرایطی برای او پیش آمد و به‌گونه‌ای که فکرش را هم نمی‌کرد، به سرعت ورق برگشت و همه شرایط برایش فراهم شد و به بهترین شکل به زیارت رفت. او از این بابت خیلی خوشحال بود و به خودش می‌بالید. بعد از سفر تعریف می‌کرد که چه زیارت خوب و راحتی داشته و چقدر خدمات‌رسانی و پذیرایی خوب بوده است.

من معتقدم حتی اگر چنین پذیرایی و خدمت‌رسانی برای زائران نباشد و به عکس شرایط سفر سخت باشد بازهم تعداد زائران روز به روز زیادتر خواهد شد. این چیزی است که تاریخ ثابت کرده است یعنی علی رغم وجود حکومت‌های ظالم بازهم سیل زائران متوقف نشد و نخواهد شد.

در واقع امام حسین علیه السلام به تک تک زائرانش عنایت دارد. این هم مسئله‌ای قابل درک و احساس است و همه آن‌را متوجه می‌شوند. همانطور که گفتم عراقی‌ها زائران را مهمانان امام حسین علیه السلام می‌دانند و این احساس فقط برای عراقی‌ها نیست بلکه برای همه زائران است که وقتی وارد کربلا می‌شوند احساس می‌کنند وارد خیل عظیم میهمانان امام حسین علیه السلام شده‌اند.

لذا ما در مسئله «عنایت» یا «کرامت» امام حسین علیه السلام نیاز به بازگویی خاطره نداریم همین زیارت اربعین یک خاطره یا یک اتفاق غیر عادی و بزرگ است. اساساً در همه‌ی عالم اتفاقی که با زیارت اربعین برابری کند وجود ندارد. لذا جا دارد در همه‌ی خبرگزاری‌ها و ‌برنامه‌های تلویزیونی و رادیویی، برنامه‌ها و مصاحبه‌های زیادی را در سراسر جهان پخش کنیم؛‌ چرا که حادثه‌ای بسیار کوچک‌تر از مراسم اربعین برای جهان و جهانیان مهم تلقی شده و مخابره می‌شود این در حالی است که با وجود آنکه عدد زائران خارج از شمارش است، به راحتی از این اتفاق بزرگ عبور می‌کنند و نهایتاً می‌گویند: «جمعیت زیادی یا چند هزار نفر برای زیارت اربعین امام حسین علیه السلام در کربلا گردآمدند.» مراسم اربعین آن قدر بزرگ و عجیب است که خدمت‌رسانی‌ها و پذیرایی‌ها در کربلا، بعد از عاشورا شروع می‌شود و تا اربعین ادامه دارد. من خودم دیده‌ام که بعضی از موکب‌ها تا آخر صفر یعنی سالروز رحلت پیامبر(ص) و امام حسن و امام رضا علیهم السلام خدمت‌رسانی‌ها را ادامه می‌دهند.

این از جهت تعداد زائرین و خدمات و پذیرایی‌ها، اما از حیث امور دیگری که درخور توجه است، خسته نشدن موکب‌داران است. بحث فقط خرج کردن مال و اموال نیست بلکه خادمان ابی عبدالله علیه السلام در این راه به تعداد زیادی از زائران خدمت می‌کنند و اصلا خسته نمی‌شوند. آن‌ها با اینکه جسمشان خسته است اما از خواب و استراحتی که ما معمولاً از آن لذت می‌بریم لذت نمی‌برند. آن‌ها در‌ پذیرانی و خدمت‌رسانی به زوار، مثل جنگجویان در میدان نبرد در حال آماده‌باش‌ هستند؛‌ اما احساس خستگی نمی‌کنند، و به محض آنکه مراسم اربعین و خدمت‌رسانی به زوّار اربعین به پایان می‌رسد، اشک می‌ریزند و حسرت می‌خورند که چرا فرصت خدمت‌‌رسانی به پایان رسید. این امر عجیبی است.

پس عجائب این مراسم فقط اعداد بزرگ و خدمت‌رسانی‌هایش نیست بلکه پدیده‌های غیرعادی دیگری هم وجود دارد. بله، یک‌بار موکب‌دار از خدمت‌رسانی خسته نشده و بعد از پایاین خدمت‌رسانی می‌گوید الحمدلله، خدا را شکر بابت این خدمت‌رسانی به زوار ابی عبدالله علیه السلام و الان وقت استراحت است، این یک چیز است اما اینکه شخص گریه کند و برای پایان خدمت‌رسانی‌ها و پذیرایی از زوار ابی عبدالله علیه السلام، دردمندانه حسرت بخورد این مسأله‌ی غیر عادی است. یا یک انسان سالمند با پای پیاده صدها کیلومتر راه برود، کاری که یک جوان نیرومند هم نمی‌تواند انجام دهد. این‌ها پدیده‌های غیر عادی است. لذا هر گوشه از مراسم اربعین نیازمند بررسی است؛ لذا می‌گویم «زیارت اربعین» بعد از چرخش روزگار و حوادثی که برای آن رخ داده، امروزه به یک پدیده جهانی تبدیل شده است و مسئولیت‌های بزرگی را بر دوش ما می‌گذارد.

*از دیدگاه حضرتعالی به عنوان یک پژوهشگر و کسی که در بطن کار بوده‌اید، چه آسیب‌های متوجه این حرکت عظیم و میلیونی است؟

هر عملی حتی بهترین‌ عمل‌ها مثل حج به عنوان یک عمل عبادی، است بعضی اوقات با کمبود‌ها و اشکلاتی مواجه می‌شود. این یک موضوع عادی است خصوصا آنکه حرکت یک حرکت میلیونی باشد. لذا وقتی گفته می‌شود که در این حرکت، اشکالاتی وجود دارد تعجب نمی‌کنیم، چراکه هر جنبش میلیونی قطعاً ناخواسته با اشکالاتی روبرو می‌شود که در واقع به هسته و هدف اصلی زیارت آسیب نمی‌رساند. ممکن است در جایی از این مراسم بین دو نفر نزاعی شکل بگیرد یا کسی نسبت به یک عمل عبادی مشخصی سستی کند یا کسی در جایی دیگر رفتاری شایسته انجام ندهد، همه این‌ها مسائل عادی است که به اصل زیارت و این مراسم خدشه‌ای وارد نمی‌کند.

اما اشکالی که از آن می‌ترسیم و باید به آن توجه کنیم، توجه و دقت به اهداف بلند زیارت و محتوای آن است.‌ خدمت‌رسانی‌ها، پذیرایی‌ها و مشارکت‌ها لازم و ضروری است و کسانی که به این کارها همت می‌گمارند قطعا پاداش بزرگی خواهند گرفت اما همه این‌ها برای اهدافی است که امام حسین و اهل بیت علیهم السلام از این زیارت و سفارش به برگزاری آن تعریف کرده‌اند. همانطور که گفتم زیارت اربعین از جنبه زمان، مقیاس، متن و محتوا با بقیه زیارت‌‌ها متفاوت است و متن و محتوای آن دقیق و حساب شده است. من عبارت‌های این زیارتنامه‌ را با زیارت‌نامه‌های دیگر مقایسه کردم که چرا تعابیر زیارتنامه اربعین متفاوت است؟ یا چرا بعضی از مفاهیم در این زیارت‌نامه برخلاف زیارت‌نامه‌های دیگر برجسته شده است و یا به عکس بعضی از مفاهیم در زیارتنامه‌های دیگر برجسته شده اما دراین زیارت‌نامه برجسته نشده است؟

در اینجا آنچه ائمه علیهم السلام نسبت به آن تأکید زیادی داشته‌اند، آگاهی‌بخشی نسبت به قضیه قیام امام حسین علیه السلام، ایجاد حالت آماده‌باش در شیعیان و زائرین امام حسین علیه السلام و بالابردن سطح فهم و شعور در بین زائرین حسینی است. در واقع این حقیقت یکی از اهداف بلند امام حسین علیه السلام بوده است و این اهداف باید جلو چشمان زائر باشد و حین راه ‌رفتن در مسیر پیاده‌روی اربعین یا هنگام زیارت و بازگشتن، آن‌ها ‌را به خاطر بسپارد و با تمام وجود احساس کند. چیزی که ما از آن می‌ترسیم غفلت از این اهداف بلند و مشغول شدن به مقدمات است؛ هرچند این مقدمات لازم و ضروری است اما باید بدانیم که اهمیت و ضرورت این مقدمات، برای دستیابی به آن اهداف است و الا اگر از اهداف اصلی این حرکت غفلت کنیم، اهمیت و ضرورت و ارزش شرعی و اخروی مقدمات نیز از بین می‌رود.

این نکته مهمی است که انقلاب امام حسین علیه السلام یک حرکت هدف‌دار است و زیارت‌ها، عزاداری و آدب و رسوم، همه برای حفظ اهداف انقلاب اباعبدالله(ع) است. ما نیز در زیارت اربعین با رفتار و حرکت خود می‌خواهیم این اهداف را حفظ کنیم.

خدا نکند! اما اگر ما از مسئولیتی که در قبال این اهداف داریم، غفلت کنیم یا نسبت به آن سستی کنیم، خطری است که ما از آن می‌ترسیم اما ما به شیعیان حسینی که در مراسم اربعین شرکت می‌کنند امید و اعتماد داریم؛‌ آن‌ها با چشمانی باز به مسئلویت‌های خود در برابر این قضیه واقف هستند و چشم‌بسته این مناسک را انجام نمی‌دهند.

ما به شکل‌گیری این پدیده مردمی بی‌نظیر که نظیری در تاریخ و حتی در آینده ندارد، اعتماد و امید بالایی داریم. لذا این گردهمایی تاریخی منادی آغازی نوید‌بخش است که ثمرات و فواید آن به همه عالم خواهد رسید.

*بسیار تشکر از اینکه وقت ارزشمند خود را در اختیار ما قرار دادید. من دیگر سوالی ندارم اگر مطلبی در پایان دارید به عنون حسن ختام بفرمایید.

من بابت زحماتی که شما و برداران دست‌اندرکار می‌کشید و وقتی که در اختیار بنده قرار دادید، سپاسگذارم. برنامه‌های شما به بالابردن سطح معرفت دینی کمک می‌کند. صحبت‌های ما خدمتی در راه زیارت اربعین بود. از خدا می‌خواهم که آن ‌را از ما قبول کند و به شما توفیق دهد.

..........................................

پایان پیام/ 167